الأحزاب ١٣

از الکتاب
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.
کپی متن آیه
وَ إِذْ قَالَتْ‌ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ‌ يَا أَهْلَ‌ يَثْرِبَ‌ لاَ مُقَامَ‌ لَکُمْ‌ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ‌ فَرِيقٌ‌ مِنْهُمُ‌ النَّبِيَ‌ يَقُولُونَ‌ إِنَ‌ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَ مَا هِيَ‌ بِعَوْرَةٍ إِنْ‌ يُرِيدُونَ‌ إِلاَّ فِرَاراً

ترجمه

و (نیز) به خاطر آورید زمانی را که گروهی از آنها گفتند: «ای اهل یثرب (ای مردم مدینه)! اینجا جای توقف شما نیست؛ به خانه‌های خود بازگردید!» و گروهی از آنان از پیامبر اجازه بازگشت می‌خواستند و می‌گفتند: «خانه‌های ما بی‌حفاظ است!»، در حالی که بی‌حفاظ نبود؛ آنها فقط می‌خواستند (از جنگ) فرار کنند.

|و آن‌گاه كه گروهى از آنان گفتند: اى مردم مدينه! ديگر براى شما جاى ماندن نيست، پس [از جبهه‌] برگرديد. و گروهى از آنها از پيامبر اجازه مى‌خواستند و مى‌گفتند: خانه‌هاى ما بى‌حفاظ است، در حالى كه بى‌حفاظ نبود و جز فرار قصدى نداشتند
و چون گروهى از آنان گفتند: «اى مردم مدينه، ديگر شما را جاى درنگ نيست، برگرديد.» و گروهى از آنان از پيامبر اجازه مى‌خواستند و مى‌گفتند: «خانه‌هاى ما بى‌حفاظ است» و[لى خانه‌هايشان‌] بى‌حفاظ نبود، [آنان‌] جز گريز [از جهاد] چيزى نمى‌خواستند.
و در آن وقت طایفه‌ای از آن کفار و منافقان دین گفتند: ای یثربیان، دیگر شما را (در اردوگاه) جای ماندن نیست (که همه کشته خواهید شد، از گرد پیغمبر متفرق شوید و به مدینه) باز گردید. و در آن حال گروهی از آنها (برای رفتن) از پیغمبر اجازه خواسته و می‌گفتند: خانه‌های ما دیوار و حفاظی ندارد، در صورتی که (دروغ می‌گفتند و) خانه‌هاشان بی‌حفاظ نبود، و مقصودشان جز فرار (از جبهه جنگ) نبود.
و آن گاه که گروهی از آنان گفتند: ای اهل مدینه! [میدان نبرد] جای درنگ و ماندن شما نیست، پس برگردید. و گروهی از آنان از پیامبر اجازه [برگشتن] می خواستند، و می گفتند: خانه های ما بدون حفاظ است. در صورتی که بدون حفاظ نبود، و آنان جز فرار را قصد نداشتند!
و گروهى از آنها گفتند: اى مردم يثرب، اينجا جاى ماندنتان نيست. بازگرديد. و گروهى از آنها از پيامبر رخصت طلبيدند. مى‌گفتند: خانه‌هاى ما را حفاظى نيست. خانه‌هايشان بى‌حفاظ نبود، مى‌خواستند بگريزند.
و آنگاه که گروهی از آنان گفتند ای اهل مدینه شما را جای ماندن نیست، بازگردید، و گروهی از ایشان از پیامبر اجازه [قعود] خواستند [و به بهانه‌] می‌گفتند خانه‌های ما بی‌حفاظ است، و آن بی‌حفاظ نبود، هیچ قصدی جز فرار نداشتند
و آنگاه كه گروهى از آنان گفتند: اى اهل مدينه شما را جاى ماندن نيست، پس بازگرديد- از لشكرگاه به مدينه-، و گروهى از آنها از پيامبر رخصت [رفتن‌] خواسته مى گفتند: خانه‌هاى ما بى‌حفاظ است- از دزد و دشمن در امان نيست- و حال آنكه آن خانه‌ها بى‌حفاظ نبود، اينان آهنگى جز گريختن نداشتند.
و (به یاد آورید) زمانی را که گروهی از آنان (که منافق و ضعیف‌الایمان بودند) گفتند: ای اهل یثرب! اینجا (کنار خندق) جای ماندگاری شما نیست (و ایستادگی در کارزار، همگان را زیانبار می‌سازد)، لذا (به منازل خود) برگردید. دسته‌ای از ایشان هم از پیغمبر اجازه (ی بازگشت به خانه‌های خود) خواستند و گفتند: واقعاً خانه‌های ما بدون حفاظ و نااستوار است (و باید برای نگهبانی از آنها برگردیم.) در حالی که بدون حفاظ و نااستوار نبود و مرادشان جز فرار (از جنگ) نبود.
و چون گروهی از آنان گفتند: «ای مردم مدینه! دیگر شما را (اینجا) هیچ جایگاهی (و درنگی) نیست. پس برگردید.» و گروهی از آنان از پیامبر برجسته اجازه می‌خواهند (و) می‌گویند: «خانه‌هایمان بی‌حفاظ است‌.» حال آنکه خانه‌هایشان بی‌حفاظ نیست (بلکه خودهاشان بی‌حفاظند). آنان جز گریزی (از جهاد) چیزی نمی‌خواهند.
و هنگامی که گفتند گروهی از ایشان ای مردم یثرب نیست جایگاهی برای شما پس بازگردید و دستوری می‌خواست گروهی از ایشان از پیمبر می‌گفتند همانا خانه‌های ما برهنه است و نیستند آنها برهنه و نخواهند جز گریزی را

And when a group of them said, “O people of Yathrib, you cannot make a stand, so retreat.” And a faction of them asked the Prophet to excuse them, saying, “Our homes are exposed,” although they were not exposed. They only wanted to flee.
ترتیل:
ترجمه:
الأحزاب ١٢ آیه ١٣ الأحزاب ١٤
سوره : سوره الأحزاب
نزول : ٥ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَثْرِبَ»: نام شهر «مدینه» در دوره جاهلیّت بود. «مُقَامَ»: جای اقامت. اقامت. مراد ماندن در دور و بر خندق برای دفاع از خود است. «عَوْرَةٍ»: شکاف و درز دیوار و جز آن. در اینجا مراد «ذَاتُ عَوْرَةٍ»: یعنی صاحب شکاف و محلّ رخنه است که دزدان و امثال ایشان می‌توانند از آنجا وارد منزل گردند. «إِنْ»: حرف نفی است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

در جنگ احزاب منافقین به رسول خدا صلى الله علیه و آله مى گفتند: به ما اجازه بده که به منازل خویش برگردیم زیرا از یهود در این جنگ مى ترسیم و منازل آنان در اطراف مدینه بوده است و این آیه درباره آنان نازل گردید.[۱]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِراراً «13»

و آن گاه كه گروهى از آنان گفتند: اى مردم مدينه! (در صحنه جنگ) براى شما جاى ماندن نيست، پس برگرديد. و گروهى از آنان از پيامبر اجازه (بازگشت) مى‌خواستند (و) مى‌گفتند: همانا خانه‌هاى ما بى حفاظ است. در حالى كه بى حفاظ نبود و آنان جز فرار (از جنگ) قصد ديگرى نداشتند.

پیام ها

1- گروهى از منافقان با شايعه پراكنى، قالَتْ طائِفَةٌ ... لا مُقامَ لَكُمْ‌ و گروهى با فرار از جبهه، «يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ» در صدد تضعيف روحيه مؤمنان بودند.

2- از تبليغات منافقان براى دلسرد كردن رزمندگان، غافل نباشيم. «لا مُقامَ لَكُمْ»

3- فرمانده جنگ، شخص پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بود. «يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ»

جلد 7 - صفحه 338

4- قواى مسلح بايد به قدرى منظم باشد كه هيچ كس حقّ خروج از لشكر را بدون مرخصى نداشته باشد. «يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ»

5- آرامش و امنيّت فكرى و خانوادگى براى رزمنده به قدرى ضرورى است كه منافقان، دغدغه آن را بهانه ترك جبهه خود قرار دادند. «إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ»

6- كسى كه از خانه و زندگى دل نكند، نمى‌تواند موفّق باشد. «إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ»

7- منافق، ترسو و بهانه‌گير است. (به خاطر نداشتن شهامت، به جاى موضع‌گيرى صريح، بهانه‌گيرى مى‌كند.) «بُيُوتَنا عَوْرَةٌ»

8- دشمن از مذهب، عليه مذهب استفاده مى‌كند. (بهانه‌ى منافقان «حفظ ناموس» بود كه يك دستور مذهبى است.) «بُيُوتَنا عَوْرَةٌ»

9- وحى، افكار پليد منافقان را آشكار و آنان را رسوا مى‌كند. «وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِراراً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلاَّ فِراراً «13»

چون لشكر كفار را با آن كثرت مشاهده نمودند ترسيدند، اهل ايمان را ترغيب به فرار نمودند، حق تعالى عدم ثبات و بد دلى و سستى اعتقاد اين جماعت را اخبار مى‌فرمايد:

وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ‌: و ياد بياوريد زمانى را كه گفتند گروهى از منافقان، يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ‌: اى اهل مدينه موضع قيام و قرار شما نيست در لشكرگاه، يعنى جاى آن نيست كه شما اقامت كنيد در آن، فَارْجِعُوا:

پس بازگرديد به منزلهائى كه در مدينه داريد و از لشكرگاه بگريزيد و فرار كنيد، يا اقامت شما در دين اسلام وجهى ندارد پس برگرديد به دين پدران خود و پيغمبر را به دشمنان بازگذاريد و الّا مدينه جاى شما نباشد. ابن عباس گفته:

اين قول جهودان بود كه منافقان را گفتند شما را چه ضرور است كه در مدينه توقف كنيد براى پيغمبر و خود را گرفتار شمشير ابو سفيان و قريش كنيد «2».


«1» بحار الانوار، ج 20، ص 190- 189.

«2» منهج الصادقين، ج 7، ص 296. (چ اسلاميه 1346 ش)

جلد 10 - صفحه 418

وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَ‌: و اجازه مى‌طلبند گروهى از ايشان از پيغمبر، يعنى بنو حارثه و بنو سلمه از حضرت اذن مى‌طلبند كه رجوع كنند به خانه‌هاى خود از روى بهانه جوئى، يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ: و مى‌گويند بدرستى كه خانه‌هاى ما در مدينه خلل دارد و در و ديوار آن را استحكامى نيست، ما را اجازه فرما تا برويم و خلل آن را اصلاح كنيم و سد طرق نمائيم تا دشمن شبيخون نزند. وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ: و حال آنكه خانه‌هاى ايشان خلل ندارد بلكه مستحكم است با ديوارهاى رفيع، إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِراراً: نمى‌خواهند به اين استيذان مگر فرار كردن از جنگ را. در كشاف مذكور است كه عورت به معنى خلل است‌ «1».

حاصل آنكه ايشان اعتذار نمودند كه خانه‌هاى ما در مظانّ آنست كه دشمنان و دزدان داخل شوند به جهت آنكه حصار و ابواب آن محكم نيست كه سدّ و منع دشمن توان نمود، پس اجازه فرما برويم آنها را محكم نموده باز معاودت كنيم؛ حق تعالى تكذيب آنها فرمود كه خانه‌هاى آنها خلل و قصورى ندارد و در نهايت استحكام است و غرض آنها فرار است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً «12» وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلاَّ فِراراً «13» وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطارِها ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْها وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلاَّ يَسِيراً «14» وَ لَقَدْ كانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ وَ كانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُلاً «15»

ترجمه‌

و ياد كنيد وقتى را كه گفتند منافقان و آنانكه در دلهاشان بيمارى است وعده ندادند ما را خدا و پيغمبرش مگر براى فريب‌

و هنگامى را كه گفتند گروهى از آنها اى اهل مدينه نيست جاى اقامت براى شما پس باز گرديد و اذن ميخواستند دسته‌ئى از آنها از پيغمبر ميگفتند همانا خانه‌هاى ما گشاده است و نبود آنها گشاده اراده نمى‌نمودند مگر فرار را

و اگر داخل شده بودند بر آنان از جوانب آنها پس خواسته مى‌شدند كفر را هر آينه بجا مى‌آوردند آنرا و درنگ نميكردند در آن مگر كمى‌

و هر آينه بتحقيق بودند كه معاهده نمودند با خدا از پيش كه بر نگردانند پشت‌ها را و باشد پيمان خدا پرسيده شده.


جلد 4 صفحه 311

تفسير

خداوند متعال ياد آورى فرموده در اين آيات پاره‌اى از اوضاع و احوال مرقومه در تاريخ جنگ احزاب را علاوه بر آنچه سابقا ياد آورى فرموده بود از آن جمله وقتى را كه اهل نفاق و آنانكه در دل بيمارى شك و ترديد در عقائد حقّه داشتند ميگفتند خدا و پيغمبر ما را بوعده نصرت بر اعداء در اين پيش آمد فريب دادند و مقصودشان فرمايش پيغمبر بود كه فرمود احزاب و قبايل مشركين و يهود بر من هجوم آور ميشوند ولى بالاخره غلبه با من است يا آنكه در وقت شكستن سنگ و جهيدن برق فرمود شام و يمن و ايران را ما مسخّر مينمائيم و از آن جمله وقتى را كه پاره‌اى از منافقين از قبيل عبد اللّه بن ابىّ و غيره باهل مدينه ميگفتند در اين هواى سرد نميشود اينجا كه لشگرگاه است اقامت نمود بر گرديد بمنازل خودتان در مدينه و مقام بفتح ميم نيز قرائت شده و بعضى ديگر كه گفته‌اند بنو حارثه و بنو سلمه بودند مى‌آمدند خدمت پيغمبر و اجازه ميخواستند بروند خانه‌هاى خودشان را كه در اطراف شهر بود تعمير و محفوظ نمايند باين عنوان كه خانه‌هاى ما حصار درستى ندارد و رخنه و خلل در آنها زياد است چون اصل عورت بمعناى خلل است و خداوند آنها را تكذيب نموده كه هيچ خانه‌هاشان عيبى نداشت فقط مقصودشان فرار از جنگ بود و اين را بهانه قرار داده بودند و از بى‌اعتقادى آنها خبر داده كه اگر اهل شرك كه فعلا هجوم بر ما نمودند از اطراف و جوانب خانه‌هاى آنها وارد شوند و بخواهند از آنها كه از دين اسلام خارج گردند هر آينه مى‌پذيرند و حاجت آنها را روا مينمايند و چندان درنگ و تأمل نمى‌نمايند با آنكه تمام آنها قبلا با پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم بيعت نموده بودند و قسم خورده بودند كه در يارى و دفاع از او و حرمش كوتاهى نكنند و در جنگ پشت به دشمن ننمايند و عهد با پيغمبر عهد با خدا است و بايد بآن وفا نمود و الّا در قيامت مسئوليّت و مؤاخذه دارد و توضيح اين آيات با مراجعه با جمالى كه از واقعه احزاب و خندق قبلا بيان شد حاصل خواهد گرديد انشاء اللّه و لأتوها بقصر نيز قرائت شده است.


جلد 4 صفحه 312

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِذ قالَت‌ طائِفَةٌ مِنهُم‌ يا أَهل‌َ يَثرِب‌َ لا مُقام‌َ لَكُم‌ فَارجِعُوا وَ يَستَأذِن‌ُ فَرِيق‌ٌ مِنهُم‌ُ النَّبِي‌َّ يَقُولُون‌َ إِن‌َّ بُيُوتَنا عَورَةٌ وَ ما هِي‌َ بِعَورَةٍ إِن‌ يُرِيدُون‌َ إِلاّ فِراراً «13»

و زماني‌ ‌که‌، گفتند يك‌ دسته‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ منافقين‌ و كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ قلوب‌ ‌آنها‌ مرض‌ ‌بود‌ اي‌ اهل‌ مدينه‌ ديگر اينجا جاي‌ اقامه‌ و ايستادگي‌ ‌در‌ مقابل‌ كفار نيست‌ ‌پس‌ برگرديد ‌به‌

جلد 14 - صفحه 483

منازل‌ ‌خود‌ و فرقه‌اي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ نزد پيغمبر آمدند اجازه‌ بگيرند برگردند ‌به‌ مدينه‌ بعنوان‌ اينكه‌ خانه‌هاي‌ ‌ما ‌در‌ خطر ‌است‌ يهود ‌که‌ اطراف‌ مدينه‌ هستند ‌ يا ‌ دزدان‌ ‌ يا ‌ يك‌ قسمت‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ مشركين‌ بريزند ‌در‌ خانه‌هاي‌ ‌ما و زنها و بچه‌ها ‌را‌ اذيت‌ كنند ‌ يا ‌ اموال‌ ‌ما ‌را‌ بربايند و حال‌ آنكه‌ خانه‌هاي‌ ‌آنها‌ ‌در‌ كمال‌ امنيت‌ ‌بود‌ اينها اراده‌ نداشتند مگر فرار ‌را‌.

وَ إِذ قالَت‌ طائِفَةٌ مِنهُم‌ مفسرين‌ ‌در‌ تعيين‌ ‌اينکه‌ طايفه‌ كيان‌ بودند اختلاف‌ كردند و چون‌ مدركي‌ نداريم‌ همين‌ اندازه‌ مي‌گوييم‌ بعضي‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ منافقين‌ و كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ قلوبشان‌ مرض‌ ‌است‌ و البته‌ سران‌ و بزرگان‌ ‌آنها‌ بودند.

يا أَهل‌َ يَثرِب‌َ لا مُقام‌َ لَكُم‌ فَارجِعُوا خطاب‌ ‌به‌ اهل‌ يثرب‌ ‌به‌ انصار ‌است‌ ‌از‌ بعض‌ اخبار استفاده‌ ميشود و قطع‌ نظر ‌از‌ اخبار بنظر ‌هم‌ بعيد نيست‌ ‌که‌ غرض‌ ‌اينکه‌ طائفه‌ ‌اينکه‌ ‌بود‌ ‌که‌ انصار ‌از‌ دور پيغمبر بيرون‌ روند و ‌اينکه‌ منافقين‌ پيغمبر ‌را‌ ‌با‌ عده‌ قليلي‌ ‌که‌ نزد ‌او‌ هستند بگيرند و تحويل‌ كفار و مشركين‌ دهند و جان‌ ‌خود‌ ‌را‌ حفظ كنند.

وَ يَستَأذِن‌ُ فَرِيق‌ٌ مِنهُم‌ُ النَّبِي‌َّ ‌از‌ همين‌ ضعيف‌ الايمان‌ها و مريض‌ قلبها خواستند فرار كنند بهانه‌اي‌ بدست‌ آوردند.

يَقُولُون‌َ إِن‌َّ بُيُوتَنا عَورَةٌ عورة خطر ‌است‌ ‌ يا ‌ خطر دزد ‌ يا ‌ قتل‌ زن‌ و بچه‌ ‌ يا ‌ اسيري‌ ‌آنها‌.

وَ ما هِي‌َ بِعَورَةٍ هيچگونه‌ خطر نداشتند فقط بهانه‌ ‌بود‌ ‌که‌ فرار كنند.

إِن‌ يُرِيدُون‌َ إِلّا فِراراً ‌با‌ اينكه‌ فرار ‌آنها‌ اولا گناه‌ كبيره‌ ‌بود‌ ثانيا نتيجه‌ نداشت‌ زيرا ‌اگر‌ مشركين‌ غالب‌ شوند ميريزند ‌در‌ خانه‌هاي‌ ‌شما‌ و تمام‌ ‌شما‌ ‌را‌ ميكشند و اسير ميكنند و اموال‌ ‌شما‌ ‌را‌ غارت‌ ميكنند لذا ميفرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 13)- در این آیه به شرح حال گروه خطرناکی از همین منافقان بیمار دل که نسبت به دیگران خباثت و آلودگی بیشتری داشتند پرداخته، می‌گوید: «و (نیز) به خاطر بیاورید هنگامی را که گروهی از آنها گفتند: ای اهل یثرب! (ای مردم مدینه)! اینجا جای توقف شما نیست، به خانه‌های خود باز گردید» (وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا).

و به این ترتیب می‌خواستند جمعیت انصار را از لشکر اسلام جدا کنند این از یکسو، از سوی دیگر «و گروهی از آنان از پیامبر اجازه باز گشت می‌خواستند و می‌گفتند: خانه‌های ما بی‌حفاظ است، در حالی که بی‌حفاظ نبود آنها فقط می‌خواستند (از جنگ) فرار کنند» (وَ یَسْتَأْذِنُ فَرِیقٌ مِنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِیَ بِعَوْرَةٍ إِنْ یُرِیدُونَ إِلَّا فِراراً).

«یثرب» نام قدیمی مدینه است، پیش از آنکه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به آنجا هجرت کند، بعد از آن کم‌کم نام مدینة الرسول (شهر پیغمبر) بر آن گذارده شد که مخفف آن همان «مدینه» بود.

نکات آیه

۱ - عده اى از منافقان، مسلمانان شرکت کننده در غزوه احزاب را، به ترک جهاد وسوسه مى کردند. (و إذ قالت طائفة منهم یأهل یثرب لامقام لکم فارجعوا)

۲ - منافقان براى ماندن مسلمانان به همراه پیامبر(ص) در غزوه احزاب - باتوجه به هجوم دشمن - وجهى منطقى قائل نبودند و آنان را به ترک غزوه، دعوت مى کردند. (قالت طائفة منهم یأهل یثرب لامقام لکم فارجعوا)

۳ - منافقان مدینه، به مسلمانان وانمود کردند که شکست شان در غزوه احزاب حتمى است. (و إذ قالت طائفة منهم یأهل یثرب لامقام لکم فارجعوا)

۴ - منافقان، به نفع جبهه احزاب متّحد، براى درهم شکستن جبهه مسلمانان، فعالیت تبلیغاتى داشتند. (و إذ قالت طائفة منهم یأهل یثرب لامقام لکم فارجعوا)

۵ - منافقان، در غزوه احزاب، براى وادار کردن مؤمنان به ترک اسلام و روى آوردن به کفر، تلاش مى کردند. (یأهل یثرب لامقام لکم فارجعوا) برداشت بالا، بر این احتمال است که مراد از «لامقام لکم» ماندن در دین رسول اللّه و مراد از «فارجعوا» دعوت به رجوع به کفر باشد.

۶ - یثرب، نام پیشین مدینه پیامبر است. (یأهل یثرب)

۷ - منافقان، به نام سابق مدینه، علاقه مند بودند و از نامگذارى آن شهر به «مدینة النبى» ناخرسند بودند. (یأهل یثرب) با توجه به این که نام مدینه، در آیه صدو بیست از سوره توبه و آیه شصت از سوره احزاب آمده و در این جا، از قول منافقان، آن شهر به نام سابق اش خوانده شده، نکته بالا به دست مى آید.

۸ - برخى از منافقان و بیماردلان مدینه، از پیامبر(ص) براى ترک جهاد در غزوه احزاب، به بهانه ناامن بودن خانه و کاشانه شان، مصرّانه اجازه مى خواستند. (و یستئذن فریق منهم النبىّ یقولون إنّ بیوتنا عورة) مراد از «عورة» در آیه، مستحکم نبودن خانه و قابل ورود بودن آن براى هر کس است که بخواهد وارد شود(مفردات راغب).

۹ - پیامبراکرم(ص) فرمانده و تصمیم گیر اصلى در غزوه احزاب بود. (و یستئذن فریق منهم النبىّ)

۱۰ - در سپاه مسلمانان، به هنگام غزوه احزاب، نظمى استوار، حاکم بود. به گونه اى که منافقان نیز خود را ملزم به رعایت آن مى دانستند. (و یستئذن فریق منهم النبىّ)

۱۱ - مستحکم نبودن خانه و کاشانه، بهانه منافقان و افراد بیماردل براى گریز از جهاد در غزوه احزاب بود. (و یستئذن فریق منهم النبىّ یقولون إنّ بیوتنا عورة و ما هى بعورة إن یریدون إلاّ فرارًا)

۱۲ - خانه و کاشانه مجاهدان شرکت کننده در غزوه احزاب، خلل ناپذیر و داراى استحکام بود. (یقولون إنّ بیوتنا عورة و ما هى بعورة)

۱۳ - خانه و زندگى، از جمله نگرانى انسان است و وابستگى به آنها، باعث تزلزل در جهاد مى شود. (یقولون إنّ بیوتنا عورة و ما هى بعورة)

۱۴ - زندگى و امنیت فکرى، امرى حیاتى براى انسان ها است. (و یستئذن ... یقولون إنّ بیوتنا عورة) از این که منافقان، خانه و کاشانه خود را بهانه مى گیرند تا به وسیله آن، جهاد را ترک کنند، نشان مى دهد که زندگى و داشتن امنیت خاطر درباره آن، امرى حیاتى است.

۱۵ - فرار از جبهه جهاد، امرى مذموم و ناپسند است. (یقولون إنّ بیوتنا عورة و ما هى بعورة إن یریدون إلاّ فرارًا)

۱۶ - ترس و واهمه، باعث مى شود که از انسان در صورت محذور داشتن، رفتارى غیر صادقانه سرزند. (یأهل یثرب لامقام لکم فارجعوا و یستئذن فریق منهم ... یقولون إنّ بیوتنا عورة و ما هى بعورة إن یریدون إلاّ فرارًا) از بهانه گیرى منافقان براى فرار از جهاد، به دست مى آید که آنان، از طرفى مى ترسیدند و از طرفى نمى توانستند معرکه جنگ را ترک کنند. نفسِ بهانه گیرى به جاى موضع گیرى صریح، رفتارى غیر صادقانه از روى ترس است.

۱۷ - منافقان مدینه، فاقد شخصیت لازم براى موضع گیرى صریح و شفاف بودند. (قالت طائفة ... و یستئذن فریق منهم ... یقولون إنّ بیوتنا عورة و ما هى بعورة إن یریدون إلاّ فرارًا) از این که منافقان، به جاى موضع صریح درباره عدم شرکت در جهاد، خانه و کاشانه را بهانه مى گیرند تا از جهاد بگریزند، مى فهمیم که آنان از شخصیت توان مندى برخوردار نبودند.

۱۸ - وحى، نیات منافقان را در رخصت خواهى شان از پیامبر(ص) آشکار کرد. (و إذ قالت طائفة منهم یأهل یثرب لامقام لکم ... و یستئذن ... إن یریدون إلاّ فرارًا)

۱۹ - منافقان، پیشگامان تزلزل و اضطراب و فرار از غزوه احزاب بودند. (هنالک ابتلى ... و زلزلوا زلزالاً ... و إذ یقول المنفقون ...إنّ بیوتنا عورة ... إن یریدون إلاّ فرارًا)

روایات و احادیث

۲۰ - «عن عبداللّه الحلبى عنه(ع): إنّهم قالوا «إنّ بیوتنا عورة...» فأکذبهم اللّه قال: «و ما هى بعورة...» و هى رفیعة السمک حصینة;[۲] از عبداللّه حلبى، از امام(ع) نقل شده که منافقان گفتند: خانه هاى ما بى حفاظ است. خداوند آنان را تکذیب کرد و فرمود: «و ما هى بعورة...» و آن خانه ها، داراى دیوارهاى بلند و محکم بود.»

موضوعات مرتبط

  • ارتداد: دعوت به ارتداد ۵
  • امنیت: اهمیت امنیت ۱۴
  • ترس: آثار ترس ۱۶
  • جهاد: آسیب شناسى جهاد ۱۳; اجازه ترک جهاد ۸، ۱۸; عوامل سستى در جهاد ۱۳; فرار از جهاد ۱۱; ناپسندى فرار از جهاد ۱۵
  • رفتار: پایه هاى رفتار ۱۶
  • علایق: آثار علاقه به خانه ۱۳
  • عمل: عمل ناپسند ۱۵; عوامل عمل ناپسند ۱۶
  • غزوه احزاب: اضطراب منافقان مدینه در غزوه احزاب ۱۹; امنیت خانه مجاهدان غزوه احزاب ۱۲; بیماردلان مدینه در غزوه احزاب ۸، ۱۱; تلاش منافقان مدینه در غزوه احزاب ۵; شکست در غزوه احزاب ۳; فرمانده غزوه احزاب ۹; قصه غزوه احزاب ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۹; مسلمانان مدینه در غزوه احزاب ۱، ۲; منافقان مدینه در غزوه احزاب ۱، ۴، ۸، ۱۱، ۲۰; نظم سپاه مسلمانان مدینه در غزوه احزاب ۱۰
  • محمد(ص): فرماندهى محمد(ص) ۹
  • مدینه: بهانه جویی بیماردلان مدینه ۸، ۱۱; تاریخ مدینه ۶; نام پیشین مدینه ۶
  • مسلمانان مدینه: تشویق مسلمانان مدینه به ترک جهاد ۱، ۲
  • منافقان: اجازه خواهى منافقان ۱۸; افشاى منافقان ۱۸
  • منافقان مدینه: بهانه جویى منافقان مدینه ۸، ۱۱، ۲۰; بى شخصیتى منافقان مدینه ۱۷; بینش منافقان مدینه ۳; تلاش منافقان مدینه علیه مسلمانان ۴; خانه هاى منافقان مدینه ۲۰; منافقان مدینه و غزوه احزاب ۲، ۳; منافقان مدینه و نامگذارى مدینه ۷; نقش منافقان مدینه ۳; نیت منافقان مدینه ۱۸
  • ناامنى: بهانه ناامنى ۱۱
  • وحى: نقش وحى ۱۸
  • یثرب :۶

منابع

  1. تفاسیر على بن ابراهیم و برهان.
  2. تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۱۰۳، ح ۹۸; نورالثقلین، ج ۴، ص ۲۴۳، ح ۳۶.