آل عمران ١٨٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۰۸ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

(اینها) همان کسانی (هستند) که گفتند: «خداوند از ما پیمان گرفته که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم تا (این معجزه را انجام دهد:) یک قربانی بیاورد، که آتش [= صاعقه آسمانی‌] آن را بخورد!» بگو: «پیامبرانی پیش از من، برای شما آمدند؛ و دلایل روشن، و آنچه را گفتید آوردند؛ پس چرا آنها را به قتل رساندید اگر راست می‌گویید؟!»

همانان كه گفتند: خدا به ما سفارش كرده است كه به هيچ فرستاده‌اى ايمان نياوريم مگر آن كه يك قربانى براى ما بياورد كه آتش، آن را [به نشانه قبولى‌] بخورد. [و بسوزاند] بگو: پيش از من پيامبرانى با معجزه‌ها و با آنچه گفتيد سوى شما آمدند، پس چرا آنها را كشت
همانان كه گفتند: «خدا با ما پيمان بسته كه به هيچ پيامبرى ايمان نياوريم تا براى ما قربانيى بياورد كه آتش [آسمانى‌] آن را [به نشانه قبول‌] بسوزاند.» بگو: «قطعاً پيش از من، پيامبرانى بودند كه دلايل آشكار را با آنچه گفتيد، براى شما آوردند. اگر راست مى گوييد، پس چرا آنان را كشتيد؟»
آنان که گفتند: خدا از ما پیمان گرفته که به هیچ پیغمبری ایمان نیاوریم تا آنکه او قربانیی آورد که در آتش بسوزد. بگو که پیش از من رسولانی آمده و برای شما هر گونه معجزه آورده و این را هم که خواستید آوردند، پس اگر راست می‌گویید چرا آن پیامبران را کشتید؟!
کسانی که گفتند: خدا به ما سفارش کرده است که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم تا برای ما [به نشانه صدق نبوتش] یک قربانی بیاورد که آن را آتش [غیبی] بسوزاند، بگو: پیش از من پیامبرانی دلایل روشن و آنچه گفتید برای شما آوردند؛ اگر راستگویید، پس چرا آنان را کشتید؟
كسانى گفتند: ما را با خدا عهدى است كه به هيچ پيامبرى ايمان نياوريم، مگر براى ما قربانيى بياورد كه آتش آن را بخورد. بگو: پيش از من پيامبرانى با معجزه‌ها و آنچه اكنون مى‌خواهيد آمده‌اند، اگر راست مى‌گوييد، چرا آنها را كشتيد؟
اینان کسانی هستند که می‌گفتند خداوند به ما سفارش کرده است که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم مگر آنکه قربانی‌ای عرضه بدارد که آتش آن را پاک بسوزد، بگو پیش از من پیامبرانی بودند که برای شما معجزاتی آوردند و همین را هم که گفتید عرضه داشتند، اگر راست می‌گویید پس چرا آنان را کشتید؟
همان كسان كه گفتند: خدا با ما عهد كرده- به ما سفارش فرموده- كه به هيچ فرستاده‌اى نگرويم تا ما را قربانيى بياورد كه آتش آن را بخورد- بسوزاند، به نشانه پذيرفته‌شدن-. بگو: بى‌گمان پيش از من فرستادگانى با نشانه‌هاى روشن و آشكار و با آنچه گفتيد نزد شما آمدند، پس چرا آنان را كشتيد اگر راستگوييد؟!
آنان کسانی هستند که گفتند: خداوند از ما پیمان گرفته است (و به ما سفارش کرده است) که به هیچ پیغمبری ایمان نیاوریم، مگر هنگامی که برای ما قربانی بیاورد و آتش (آذرخش آسمانی پیدا شود و در برابر دیدگانمان) آن را بخورد! بگو: پیغمبرانی پیش از من دلائل روشن و چیزی را که گفتید با خود آورده‌اند (و به شما نموده‌اند) پس چرا آنان را کشته‌اید، اگر راستگوئید؟!
کسانی گفتند: «خدا با ما پیمان بسته که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم، تا برای ما قربانی‌ای بیاورد که آتش آن را (به نشانه‌ی قبول) بخورد.» بگو: «همواره پیش از من (هم) پیامبرانی آمدند که دلایل آشکار را -با آنچه گفتید- برایتان آوردند. اگر راست می‌گویید، پس چرا آنان را کشتید؟»
آنان که گفتند همانا خدا با ما پیمان بسته است که ایمان نیاریم برای پیمبری تا بیاورد ما را به قربانی که بخوردش آتش بگو همانا آمد شما را پیمبرانی پیش از من به نشانیها و بدانچه گفتید پس چرا کشتید ایشان را اگر هستید راستگویان‌


آل عمران ١٨٢ آیه ١٨٣ آل عمران ١٨٤
سوره : سوره آل عمران
نزول : ٣ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«قُرْبَان»: هر نوع نیکی و خوبی‌ای که با انجام آن به خدا تقرّب جویند. مصدری است مانند غُفران و رُجحان و به معنی اسم مفعول به کار می‌رود، یعنی: الْمُتقرّب بِهِ إِلَی اللهِ (نگا: مائده / ). «بَیِّنَات»: معجزات.


نزول

محل نزول:

اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

كلبى روايت كند كه سران يهود با اصحابشان مانند كعب بن اشرف و مالك بن صنيف و وهب بن يهودا و زيد بن تابوت و حى بن اخطب و مخاذ بن عازورا و فنحاص بن عازورا نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و گفتند: يا محمد خداوند با ما در تورات عهد بسته كه به پيامبرى ايمان نياوريم تا اين كه قربانى بياورد كه آتش آن را بسوزاند و اگر واقعاً تو پيامبرى چنين كارى را انجام بده تا به تو ایمان بياوريم سپس اين آية نازل گرديد.[۳]

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«183» الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنا بِقُرْبانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّناتِ وَ بِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ‌

كسانى كه گفتند: همانا خداوند از ما پيمان گرفته كه به هيچ پيامبرى ايمان نياوريم، مگر آنكه (به صورت معجزه) يك قربانى براى ما بياورد، كه آتش‌

جلد 1 - صفحه 665

(صاعقه آسمانى) آن را بخورد! بگو: (اين حرف‌ها بهانه است،) بى‌گمان پيامبرانى پيش از من، با دلائلى روشن و (حتى) با همين (پيشنهادى) كه گفتيد، براى شما آمدند، پس اگر راست مى‌گوييد چرا آنان را كشتيد؟

نکته ها

برخى براى فرار از قبول اسلام، بهانه تراشى نموده و مى‌گفتند: خداوند از ما تعهّد گرفته تنها به پيامبرى ايمان بياوريم كه حيوانى را قربانى كند و صاعقه‌ى آسمانى آن قربانى را در برابر چشم مردم بسوزاند، تا به پيامبرى او يقين كنيم. اين آيه نازل شد تا به آن بهانه تراشان لجوج بگويد: اگر شما راست مى‌گوييد، چرا به پيامبران قبل از من كه علاوه بر انواع معجزات، آنچه را شما درخواست مى‌كنيد به شما عرضه كردند، ايمان نياورديد؟

امام صادق عليه السلام پس از تلاوت اين آيه فرمود: ميان يهوديانِ بهانه‌جوى زمان پيامبر اسلام و يهوديانى كه انبيا را مى‌كشتند، پانصد سال فاصله بوده است، امّا به خاطر رضايت آنان بر قتل نياكان، خداوند نسبت قتل را به آنان نيز داده است. «1»

در تورات، كتاب اوّل پادشاهان (باب 18 جمله 3 و 4) ماجراى به شهادت رساندن انبياى بنى‌اسرائيل آمده است. همچنين در سِفر لاويان، (باب 9 جمله‌ى دوم) موضوع قربانى قوچ آمده است.

پیام ها

1- فرار از پذيرش حقّ را با عناوين مذهبى توجيه نكنيد. «إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنا أَلَّا نُؤْمِنَ»

2- يهود، موسى را آخرين پيامبر نمى‌دانستند، بلكه مى‌گفتند: عهد خدا با ما آن بوده است كه پيامبر بعدى، چنين وچنان باشد. «عَهِدَ إِلَيْنا ... يَأْتِيَنا بِقُرْبانٍ»

3- انسانى كه روحيه‌ى استكبارى پيدا كرد، هم به خدا تهمت مى‌زند؛ «إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنا» و هم تسليم هيچ پيامبرى نمى‌شود؛ «أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ» و هم توقّع دارد كه معجزه‌ها، مطابق تمايلات و خواسته‌هاى او باشد. «حَتَّى يَأْتِيَنا بِقُرْبانٍ»


«1». تفسير برهان، ج 1، ص 328؛ كافى، ج 2، ص 409. (به نقل از تفسير راهنما)

جلد 1 - صفحه 666

4- قربانى حيوان، تاريخى بس طولانى دارد. «... بِقُرْبانٍ»

5- سوابق هر گروه وملّتى، بهترين گواه بر صدق يا كذب ادّعاى آنهاست.

«جاءَكُمْ ... بِالْبَيِّناتِ وَ بِالَّذِي قُلْتُمْ»

6- بهانه‌تراشى مخالفان، در طول تاريخ شبيه هم است. «وَ بِالَّذِي قُلْتُمْ»

7- استدلال و احتجاج پيامبر با يهود، به تعليم خداوند بود. «قُلْ قَدْ جاءَكُمْ»

8- گاهى براى اثبات يا حقّانيت يك امر يا مصلحت مهم‌تر بايد اموالى فدا شود.

آرى، اگر مالى آتش گرفت ولى چشمى بيدار و يا دلى روشن شد، اسراف نخواهد بود. «قَدْ جاءَكُمْ رُسُلٌ ... بِالَّذِي قُلْتُمْ ...»

9- رضايت بر گناهِ نياكان، سبب شريك شدن در جرم آنان است. «فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنا أَلاَّ نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنا بِقُرْبانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّناتِ وَ بِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (183)

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 317

شأن نزول: جماعتى از يهود، خدمت حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آمدند و گفتند: ادعا مى‌كنى كه خدا تو را فرستاده و حال آنكه به ما عهد فرموده كه ايمان نياوريم به نبوت كسى، تا قربانى او را آتش بسوزاند. اگر در ادعاى نبوّت صادقى، اين را به ما ارائه بده تا به تو ايمان آريم؛ آيه شريفه نازل شد:

الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنا: آنانكه گفتند به افترا، بتحقيق خدا عهد فرموده به سوى ما، أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ‌: اينكه ايمان نياوريم به پيغمبرى، حَتَّى يَأْتِيَنا بِقُرْبانٍ‌: تا آنكه بياورد به قربانى كه، تَأْكُلُهُ النَّارُ: بسوزاند آن را آتش.

مراد آنكه تا اين معجزه را نياورد، ايمان نياوريم؛ و اين از مفتريات آنها بود.

حق تعالى الزام آنها فرمود كه: قُلْ قَدْ جاءَكُمْ رُسُلٌ‌: بگو اى پيغمبر، بتحقيق آمد شما را پيغمبرانى، مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّناتِ‌: پيش از من به معجزات روشن كه موجب تصديق ايشان بود در دعوى نبوّت، مانند حضرت زكريّا و يحيى و عيسى عليهم السّلام به معجزات، وَ بِالَّذِي قُلْتُمْ‌: و نيز آمدند به شما پيغمبران بدانچه شما گفتيد، يعنى قربانى بدين طريق، مانند حضرت زكريّا و يحيى عليهما السّلام، فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ‌: پس چرا كشتيد ايشان را مانند اين دو پيغمبر، إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ‌: اگر هستيد شما راستگويان كه متابعت پيغمبر صاحب قربان بايد كرد، نه غير. مراد آنكه اگر آوردن قربان موجب تصديق شماست مر پيغمبر را، پس چرا پيغمبران صاحب قربان را كشتيد؟ پس معلوم مى‌شود اين را بهانه براى تصديق ننمودن پيغمبر آخر الزمان صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قرار مى‌دهيد و در ادعاى خود دروغگو مى‌باشيد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنا أَلاَّ نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنا بِقُرْبانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّناتِ وَ بِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (183)

ترجمه‌

آنانكه گفتند همانا خدا عهد نموده است با ما كه ايمان نياوريم به پيغمبرى تا آنكه بياورد براى ما قربانى‌اى كه بسوزاند آنرا آتش بگو بتحقيق آمدند شما را پيغمبرانى پيش از من با معجزات و با آنچه گفتيد پس چرا كشتيد ايشان را اگر هستيد راستگويان..

تفسير

جماعت يهود كه در آيه لقد سمع اللّه آن ياوه سرائى را نموده بودند نغمه ديگرى آغاز كردند و آن اين بود كه گفتند خداوند در تورية امر و وصيت فرموده است بما كه ايمان نياوريم بكسيكه مدعى نبوت باشد مگر آنكه معجزه مخصوص به انبياء بنى اسرائيل را داشته باشد و آن معجزه آنستكه چون مردم پيشكشى‌هاى خودشان را براى تقرب بخداوند نزد او حاضر نمودند خواه ذبيحه باشد خواه غير آن دعا كند و آتش از آسمان بيايد و قربانى كسى را كه قبول شده است بسوزاند اگر چنين معجزه براى ما بنمائيد ما ايمان ميآوريم و چون اين مطلب از مفتريات آنها بود و آن معجزه با ساير معجزات باهرات كه از پيغمبر اكرم ظاهر شده بود و آنها ديده بودند در اثبات نبوت فرقى نداشت بلكه بعضى از آنها بمراتب اعظم بود و آنها ايمان نياورده بودند معلوم بود كه غرض آنها تعنّت و عناد و لجاج است و اجابت اين قبيل ملتمسات لازم نيست بلكه بعضى از اوقات موجب مزيد اين صفات خبيثه در تقاضا كنندگان ميشود لذا خداوند جواب الزامى بآنها داد و فرمود بگو اگر راست ميگوئيد چرا پيغمبرانى را كه پيش از من آمدند و ساير معجزات و اين معجزه را بعقيده خودتان نمودند كشتيد مانند حضرت زكريا و فرزندش حضرت يحيى در كافى از حضرت صادق (ع) روايت نموده كه بين قائلين اين كلام و قاتلين انبياء پانصد سال فاصله بود ولى خداوند


جلد 1 صفحه 543

الزام فرمود اينها را بقتل صادر از آنها براى رضاى اينها بعمل آنها و باين مضمون عياشى روايات متعدده نقل نموده است و بنظر حقير اينها همه از فروع يك شجره خبيثه بودند و مخاطب اصل آن شجره است و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


الَّذِين‌َ قالُوا إِن‌َّ اللّه‌َ عَهِدَ إِلَينا أَلاّ نُؤمِن‌َ لِرَسُول‌ٍ حَتّي‌ يَأتِيَنا بِقُربان‌ٍ تَأكُلُه‌ُ النّارُ قُل‌ قَد جاءَكُم‌ رُسُل‌ٌ مِن‌ قَبلِي‌ بِالبَيِّنات‌ِ وَ بِالَّذِي‌ قُلتُم‌ فَلِم‌َ قَتَلتُمُوهُم‌ إِن‌ كُنتُم‌ صادِقِين‌َ (183)

كساني‌ ‌که‌ گفتند ‌که‌ خداوند ‌با‌ ‌ما عهد بسته‌ ‌که‌ ايمان‌ نياوريم‌ برسولي‌ مگر قرباني‌ آورد ‌که‌ آتش‌ ‌آن‌ ‌را‌ بسوزاند بگو بآنها ‌که‌ بتحقيق‌ پيغمبراني‌ پيش‌ ‌از‌ ‌من‌ آمدند ‌با‌ معجزات‌ بيّنه‌ روشن‌ و مطلب‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌هم‌ انجام‌ دادند ‌پس‌ چرا ‌آنها‌ ‌را‌ كشتيد ‌اگر‌ بوديد ‌شما‌ راستگويان‌.

‌از‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ چند جمله‌ استفاده‌ ميشود: جمله‌ اولي‌‌-‌ ‌از‌ قرائن‌ مأخوذه‌ ‌در‌ ‌آيه‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ ‌اينکه‌ كلام‌ مقاله‌ يهود ‌است‌ زيرا مشركين‌ و ‌لو‌ انبياء ‌را‌ كشتند لكن‌ مدّعي‌ چنين‌ عهدي‌ نشدند و كتابي‌ نداشتند، و نصاري‌ و ‌لو‌ كتاب‌ داشتند لكن‌ انبياء ‌را‌ نكشتند.

جمله‌ ثانيه‌‌-‌ اينكه‌ همچه‌ عهدي‌ خداوند نفرموده‌ ‌در‌ هيچ‌ كتابي‌ و ‌بر‌ خلاف‌ عقل‌ ‌است‌ زيرا پيغمبر ‌اگر‌ آمد و شرائط نبوت‌ ‌در‌ ‌او‌ موجود ‌باشد‌ و خالي‌ ‌از‌ موانع‌ ‌باشد‌ و اقامه‌ معجزه‌ كند واجب‌ ‌است‌ باو ايمان‌ آورند و ‌لو‌ ‌اينکه‌ معجزه‌ ‌را‌ نداشته‌ ‌باشد‌ مثل‌ حضرت‌ مسيح‌ ‌عليه‌ السّلام‌ و نبيّنا صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌.

جمله‌ سوم‌‌-‌ اينكه‌ انبيايي‌ ‌در‌ بني‌ اسرائيل‌ آمدند ‌که‌ داراي‌ ‌اينکه‌ معجزه‌ بضميمه‌ معجزات‌ ديگر بودند و يهود ‌آنها‌ ‌را‌ كشتند و بآنها ايمان‌ نياوردند و فعل‌ خودشان‌ مكذب‌ قول‌ ‌آنها‌ ‌است‌.

شرح‌ الفاظ ‌آيه‌ الَّذِين‌َ قالُوا صفة الَّذِين‌َ قالُوا إِن‌َّ اللّه‌َ فَقِيرٌ الاية ‌است‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ كذب‌ ‌بعد‌ الكذب‌ ‌است‌.

جلد 4 - صفحه 447

إِن‌َّ اللّه‌َ عَهِدَ إِلَينا عهد فرمان‌ و دستور ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ جانب‌ حق‌ بتوسط انبياء ‌بر‌ امّة نازل‌ ميشود.

أَلّا نُؤمِن‌َ لِرَسُول‌ٍ حَتّي‌ يَأتِيَنا بِقُربان‌ٍ تَأكُلُه‌ُ النّارُ ‌اينکه‌ بهانه‌ جويي‌ يهود ‌است‌ ‌براي‌ ايمان‌ نياوردن‌ بمسيح‌ ‌عليه‌ السّلام‌ و پيغمبر اسلام‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌، و معناي‌ ايتاء قربان‌ اتيان‌ ‌هر‌ چيزي‌ ‌که‌ بداعي‌ تقرب‌ بجا بياورد، و بعيد نيست‌ ‌که‌ مراد قرباني‌ نمودن‌ ‌باشد‌ بگوسفند و نحو ‌آن‌، و آتش‌ آمدن‌ و سوزاندن‌ علامت‌ قبولي‌ قربانيست‌ چنانچه‌ ‌در‌ قرباني‌ پسران‌ آدم‌ گفتند ‌که‌ ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ميفرمايد إِذ قَرَّبا قُرباناً فَتُقُبِّل‌َ مِن‌ أَحَدِهِما وَ لَم‌ يُتَقَبَّل‌ مِن‌َ الآخَرِ مائده‌ ‌آيه‌ 27، ‌که‌ قبولي‌ ‌آن‌ بآمدن‌ آتش‌ و سوزاندن‌ ‌آن‌ ‌بود‌.

قُل‌ قَد جاءَكُم‌ رُسُل‌ٌ مِن‌ قَبلِي‌ انبياء بني‌ اسرائيل‌ بسيار بودند مثل‌ داود، سليمان‌، ذي‌ الكفل‌، زكريّا، يحيي‌، يوشع‌، يونس‌ و ‌غير‌ اينها.

بالبيّنات‌ معجزات‌ باهرات‌ واضح‌ و آشكار.

وَ بِالَّذِي‌ قُلتُم‌ دلالت‌ ندارد ‌که‌ تمام‌ انبياء بني‌ اسرائيل‌ داراي‌ چنين‌ معجزه‌ بودند بلكه‌ ميان‌ ‌آنها‌ بودند كساني‌ ‌که‌ اقامه‌ ‌اينکه‌ معجزه‌ نموده‌ باشند.

فَلِم‌َ قَتَلتُمُوهُم‌ همانها ‌که‌ ‌اينکه‌ معجزه‌ ‌هم‌ ‌از‌ ‌آنها‌ صادر ‌شده‌ ‌بود‌ مورد قتل‌ واقع‌ شدند.

إِن‌ كُنتُم‌ صادِقِين‌َ قضيه‌ شرطيّه‌ تصدق‌ ‌عن‌ كاذبين‌ ‌پس‌ همچه‌ عهدي‌ ‌با‌ ‌شما‌ نشده‌ و ‌شما‌ راستگو نيستيد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

اشاره

(آیه 183)

شأن نزول:

در مورد نزول این آیه و آیه بعد نقل شده: جمعی از بزرگان یهود به حضور پیامبر صلّی اللّه علیه و آله رسیدند و گفتند: تو ادعا می‌کنی که خداوند تو را به سوی ما فرستاده و کتابی هم بر تو نازل کرده است، در حالی که خداوند در تورات از ما پیمان گرفته است به کسی که ادعای نبوت کند، ایمان نیاوریم مگر این که برای ما حیوانی را قربانی کند و آتش (صاعقه‌ای) از آسمان بیاید و آن را بسوزاند اگر تو نیز چنین کنی ما به تو ایمان خواهیم آورد، این دو آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.

ج1، ص357

تفسیر:

بهانه جویی یهود- یهود، برای این که از قبول اسلام، سر باز زنند، بهانه‌های عجیبی می‌آوردند از جمله همان است که در شأن نزول، به آن اشاره شد، آنها می‌گفتند: «خداوند از ما پیمان گرفته که دعوت هیچ پیامبری را نپذیریم، تا برای ما قربانی بیاورد که آتش، آن را بخورد» (الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَیْنا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّی یَأْتِیَنا بِقُرْبانٍ تَأْکُلُهُ النَّارُ).

سپس می‌افزاید: در پاسخ این بهانه جوییها به آنها «بگو: گروهی از پیامبران بنی اسرائیل پیش از من آمدند و نشانه‌های روشنی با خود آوردند و حتی چنین قربانی برای شما آوردند اگر راست می‌گویید چرا به آنها ایمان نیاوردید و چرا آنها را کشتید» اشاره به زکریا و یحیی و جمع دیگری از پیامبران بنی اسرائیل است که به دست خود آنان به قتل رسیدند (قُلْ قَدْ جاءَکُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِی بِالْبَیِّناتِ وَ بِالَّذِی قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).

نکات آیه

۱- ارائه قربانى و سوخته شدن آن به آتشى از غیب، عهدى الهى در پندار یهود، براى ایمان به رسولان (الّذین قالوا انّ اللّه عهد الینا الّا نؤمن لرسول حتّى یاتینا بقربان تاکله النّار)

۲- در آتش سوختن قربانى پیامبر (ص)، شرط یهود براى ایمان به آن حضرت (الّذین قالوا انّ اللّه ... حتّى یاتینا بقربان تاکله النّار) «قربان» به معناى هر چیزى است که انسان به وسیله آن به خداوند تقرب جوید و قربانِ امّتهاى گذشته، گاو، گوسفند و شترى بود که براى تقرّب به خدا ذبح مى شد (تاج العروس).

۳- اعتقاد و اعتراف یهود به پایان نیافتن پیامبرى و رسالت، پس از بعثت حضرت موسى (ع) (الّا نؤمن لرسول حتّى یاتینا بقربان) اگر یهود، مدعى خاتمیّت نبوت حضرت موسى(ع) بودند، باید به پیامبر (ص) مى گفتند از ما تعهّد گرفته شده که به هیچ مدعى رسالتى ایمان نیاوریم، نه اینکه علامت پیامبر راستین را بیان کنند.

۴- یهود، مدعى وفادارى خویش به پیمانهاى الهى (انّ اللّه عهد الینا الّا نؤمن لرسول)

۵- مبارزات یهود علیه اسلام و پیامبر (ص)، به نام دین و دیندارى (انّ اللّه عهد الینا الّا نؤمن لرسول حتّى یاتینا بقربان) چون یهود مدعى بودند با ایمان نیاوردن به پیامبر (ص)، به عهد الهى وفادار بوده و از دستورات خداوند پیروى کرده اند.

۶- سوختن قربانى در آتشى از غیب، نشانه راستگویى مدعى رسالت از دیدگاه یهود (الّا نؤمن لرسول حتّى یاتینا بقربان تاکله النار)

۷- تشریع قربانى در ادیان الهى (حتّى یاتینا بقربان تاکله النار)

۸- بعثت رسولان متعدّد براى بنى اسرائیل، همراه دلایل روشن (معجزات و براهین) (قد جاءکم رسل من قبلى بالبیّنات)

۹- سوخته شدن قربانى به آتشى از غیب، معجزه برخى انبیا و رسولان بنى اسرائیل (قال انّ اللّه عهد الینا ... قد جاءکم رسل ... و بالّذى قلتم)

۱۰- احتجاج و استدلال پیامبر (ص) با یهود، به تعلیم خداوند (قل قد جآءکم رسل من قبلى بالبیّنات و بالّذى قلتم فلم قتلتموهم)

۱۱- معجزه، از راههاى اثبات نبوت (قد جآءکم رسل من قبلى بالبیّنات و بالّذى قلتم)

۱۲- شهادت بسیارى از انبیاى الهى به دست یهود، على رغم مشاهده معجزات و علم به حقّانیّت آنان (قل قد جآءکم رسل من قبلى بالبیّنات و بالّذى قلتم فلم قتلتموهم ان کنتم صادقین) هنگامى به یک دلیل، «بیّنه» گفته مى شود که حقّ را براى طرف مقابل روشن کند و او را به حقانیّت آن آگاه کند. بنابراین یهودیان مى دانستند و براى آنان روشن بود که پیامبران واقعى را مى کشند.

۱۳- یهود، حتّى با مشاهده معجزه مورد درخواست خود (سوختن قربانى در آتشى از غیب) از پیامبران، نه تنها به آنان ایمان نیاوردند، بلکه آنان را کشتند. (قل قد جآءکم رسل من قبلى ... و بالّذى قلتم فلم قتلتموهم)

۱۴- احتجاج پیامبر (ص) با یهود بر اساس تاریخ گذشته آنان (قل قد جآءکم رسل من قبلى ... فلم قتلتموهم)

۱۵- تاریخ هر امّت، منبعى براى شناخت روحیه و خصلتهاى آنان و تعیین خط مشى آینده شان (قد جآءکم ... فلم قتلتموهم) خداوند با خصلتها و سوابق تاریخى یهود، علیه یهودیان زمان پیامبر (ص) استدلال مى کند و مشى آینده آنان را گوشزد مى نماید. این استدلال، بر اساس این است که تاریخ و سابقه هر امّت نشان دهنده آینده آن و نیز منبعى براى شناخت روحیات حاکم بر آن باشد.

۱۶- برخورد منافقانه یهود، با پیامبر (ص) (الّذین قالوا انّ اللّه عهد الینا الّا نؤمن لرسول ... فلم قتلتموهم ان کنتم صادقین) جمله «فلم قتلتموهم ان کنتم صادقین»، بیانگر این است که یهود، على رغم ادعاى ایمان در صورت مشاهده معجزه قصد ایمان آوردن، نداشتند.

۱۷- خرافه گویى و جمود و تحجر یهود* (الّذین قالوا انّ اللّه عهد الینا الّا نؤمن لرسول حتى یاتینا بقربان تأکله النّار)

۱- ظاهر جمله «الّا نؤمن لرسول»، این است که خداوند به ما دستور داده به کسى که فلان معجزه خاص را ندارد، ایمان نیاوریم، هر چند حقیقتاً پیامبر باشد. چون نگفتند «الّا نؤمن لمدعى الرّسالة»، و این معنا که به فرض نبوت، ایمان نیاورید اگر فلان معجزه خاص را نداشت، خرافه اى بیش نیست. ۲ بر فرض که چنین عهدى باشد، آنان باید بیندیشند که قربانى کذایى، معجزه اى است براى کشف صادق از کاذب، نه اینکه موضوعیّت داشته باشد و اصرار به این معنا حاکى از جمود و تحجّر یهود است.

۱۸- رضایت به اعمال دیگران، به منزله شرکت در انجام آن است.* (فلم قتلتموهم) نسبت قتل به یهود عصر پیامبر (ص)، قطعاً حقیقى نیست ; چون آنان پیامبران گذشته را نکشتند. لذا برخى بر آن شده اند که این اسناد به لحاظ رضایت آنان به اعمال گذشتگان خویش است.

۱۹- یهود عصر پیامبر (ص) با رضایت به کشتار انبیا توسط پیشینیان خود، در حکم قاتلان انبیا (فلم قتلتموهم ان کنتم صادقین)

۲۰- یهودیان، مردمى لجوج و معاند (قل قد جاءکم رسل من قبلى بالبیّنات و بالّذى قلتم فلم قتلتموهم ان کنتم صادقین)

۲۱- بهانه جویى یهود براى گریز از ایمان به پیامبر (ص) (الّذین قالوا ... فلم قتلتموهم ان کنتم صادقین) جمله «فلم قتلتموهم ... »، مى رساند که پیشنهاد آنان براى ایمان آوردن، بهانه اى بیش نبوده است.

۲۲- دروغ بودن ادعاى یهود در مورد ایمان به پیامبر (ص)، در صورت مشاهده معجزه درخواستى خود (سوختن قربانى در آتشى از غیب) (قل قد جاءکم ... فلم قتلتموهم ان کنتم صادقین)

۲۳- تکذیب عهد خداوند با یهود در مورد ایمان نیاوردن به پیامبر (ص)، جز با ارائه قربانى که آتشى از غیب آن را بسوزاند. (انّ اللّه عهد الینا الّا نؤمن ... فلم قتلتموهم ان کنتم صادقین) اگر ادعاى یهود صحیح بود، باید پیامبر (ص) خواسته آنان را عملى مى کرد، و نیز نباید از عهد، به «الّذى قلتم» (آنچه را گفتید) تعبیر مى کرد ; بلکه مى فرمود: بالعهد الّذى عهد اللّه علیکم. چون اگر ادعاى آنان حقیقت داشت، عهدى بود الهى ; نه گفتار آنان.

۲۴- سرزنش یهود از سوى خداوند به جهت بهانه جویى و ادعاهاى واهى (الّذین قالوا انّ اللّه ... فلم قتلتموهم ان کنتم صادقین)

۲۵- برخورد منطقى و استدلالى قرآن در برابر اهل کتاب (یهود) (قل قد جاءکم رسل من قبلى ... فلم قتلتموهم ان کنتم صادقین)

۲۶- پیوستگى و ارتباط محکم یهود با پیشینه تاریخى، فرهنگى و قومى خود (الّذین قالوا انّ اللّه عهد الینا الّا نؤمن ... فلم قتلتموهم ان کنتم صادقین)

روایات و احادیث

۲۷- رضایت یهود معاصر پیامبر (ص) از قتل انبیا به دست نیاکانشان در پانصد سال قبل از بعثت، موجب نسبت دادن قتل انبیا به آنان از سوى خداوند (قل قد جاءکم رسل من قبلى بالبیّنات و بالّذى قلتم فلم قتلتموهم) امام صادق (ع) پس از تلاوت آیه فوق فرمود: کان بین القاتلین و القائلین خمس ماة عام، فالزمهم اللّه القتل برضاهم ما فعلوا.[۴]

۲۸- آتش گرفتن قربانى بنى اسرائیل، علامت قبولى آن در پیشگاه خداوند (حتّى یاتینا بقربان تاکله النار) امام صادق (ع) فرمود: کانت بنواسرائیل اذا قربت القربان تخرج نار تأکل قربان مَنْ قُبلَ منه ... .[۵]

۲۹- رضایت به قتل نامشروع کسى به منزله کشتن اوست. (فلم قتلتموهم ان کنتم صادقین) امام صادق (ع) با تنقیح مناط از آیه فوق فرمود: ... لعن اللّه المرجئة ... انّ هؤلاء یقولون: ان قتلتنا مؤمنون فدمائنا متلطّخة بثیابهم الى یوم القیمة انّ اللّه حکى عن قوم فى کتابه: «الّا بین القاتلین و القائلین خمسمائة فألزمهم اللّه القتل برضاهم ما فعلو.[۶]

موضوعات مرتبط

  • آتش: غیبى ۱، ۶، ۹، ۱۳، ۲۲، ۲۳
  • اسلام:۵
  • انبیا:۱، ۳ بعثت انبیا ۱، ۳ ۸ ; حقانیت انبیا ۱، ۳ ۱۲ ; قتل انبیا ۱، ۳ ۱۲، ۱۳، ۱۹، ۲۷ ; معجزه انبیا ۱، ۳ ۸، ۹، ۱۲، ۱۳
  • اهل کتاب:۲۵
  • ایمان: به انبیا ۱، ۳ ; ایمان به محمّد (ص) ۲، ۲۱، ۲۲، ۲۳
  • بنى اسرائیل: انبیاى بنى اسرائیل ۸، ۹ ; قربانى بنى اسرائیل ۲۸
  • تاریخ: عبرت از تاریخ ۱۵
  • تبلیغ: روش تبلیغ ۲۵
  • خدا: عهد خدا ۴، ۲۳
  • دین: سوء استفاده از دین ۵
  • شناخت: منابع شناخت ۱۵
  • عقیده:۱، ۳، ۴، ۶، ۱۷
  • عمل: قبولى عمل ۲۸
  • عهد: وفاى به عهد ۴
  • قتل:۱۲، ۱۳، ۱۹، ۲۲، ۲۳، ۲۷، ۲۹
  • قربانى:۱، ۲، ۶، ۹، ۱۳، ۲۲، ۲۳، ۲۸ در ادیان ۷
  • کتمان حق:۱۲، ۱۳
  • کفر:۱۳، ۲۱
  • کیفر:۱۹
  • گناه: رضایت به گناه ۱۸، ۱۹، ۲۷، ۲۹
  • مبارزه: با اسلام ۵
  • محمّد (ص):۲، ۵، ۱۶، ۲۱، ۲۲، ۲۳ احتجاج محمّد (ص) ۲، ۵، ۱۶، ۲۱، ۲۲، ۲۳ ۱۰، ۱۴ ; معجزه محمّد (ص) ۲، ۵، ۱۶، ۲۱، ۲۲، ۲۳ ۲۲
  • معجزه:۸، ۹، ۱۲، ۱۳، ۲۲ اهمیّت معجزه ۸، ۹، ۱۲، ۱۳، ۲۲ ۱۱
  • موسى: بعثت موسى ۳
  • نبوت: دلایل نبوت ۱۱
  • نفاق:۱۶
  • یهود:۵، ۱۰، ۱۲، ۲۳، ۲۵ بهانه جویى یهود ۵، ۱۰، ۱۲، ۲۳، ۲۵ ۲۱، ۲۴ ; تاریخ یهود ۵، ۱۰، ۱۲، ۲۳، ۲۵ ۱۴ ; تحجّر یهود ۵، ۱۰، ۱۲، ۲۳، ۲۵ ۱۷ ; خرافات در یهود ۵، ۱۰، ۱۲، ۲۳، ۲۵ ۱۷ ; خواسته هاى یهود ۵، ۱۰، ۱۲، ۲۳، ۲۵ ۲ ; دروغگویى یهود ۵، ۱۰، ۱۲، ۲۳، ۲۵ ۲۲ ; دشمنى یهود ۵، ۱۰، ۱۲، ۲۳، ۲۵ ۲۰ ; سرزنش یهود ۵، ۱۰، ۱۲، ۲۳، ۲۵ ۲۴ ; صفات یهود ۵، ۱۰، ۱۲، ۲۳، ۲۵ ۲۰ ; عقیده یهود ۵، ۱۰، ۱۲، ۲۳، ۲۵ ۱، ۳، ۴، ۶، ۷ ; قتل انبیا در یهود ۵، ۱۰، ۱۲، ۲۳، ۲۵ ۱۲، ۱۳، ۱۹، ۲۷ ; کفر یهود ۵، ۱۰، ۱۲، ۲۳، ۲۵ ۱۳، ۲۱ ; کیفر یهود ۵، ۱۰، ۱۲، ۲۳، ۲۵ ۱۹ ; لجاجت یهود ۵، ۱۰، ۱۲، ۲۳، ۲۵ ۲۰ ; نژادپرستى یهود ۵، ۱۰، ۱۲، ۲۳، ۲۵ ۲۶ ; نفاق یهود ۵، ۱۰، ۱۲، ۲۳، ۲۵ ۱۶ ; نیاکان یهود ۵، ۱۰، ۱۲، ۲۳، ۲۵ ۱۹، ۲۷ ; یهود ۵، ۱۰، ۱۲، ۲۳، ۲۵ صدر اسلام ۱۹، ۲۷

منابع

  1. طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۲، ص ۶۹۳.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۱۶۹.
  3. تفاسير كشف الاسرار و مجمع البيان و روض الجنان.
  4. کافى، ج ۲، ص ۴۰۹، ح ۱ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۲۸، ح ۲، ۴، ۶.
  5. کافى، ج ۴، ص ۳۳۵، ح ۱۶ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۱۷، ح ۴۶۲.
  6. کافى، ج ۲، ص ۴۰۹، ح ۱ ; تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۰۸، ح ۱۶۳.