نتایج جستجو

در پيش تو است بوصى خود بسپار و در نزد او بگذار چنانچه چراغ را در شيشه گذارند «كه آن شيشه گوئى ستاره درخشانى است» پس فضيلت وصى را بدين وسيله بآنها اعلام كرد

دانم امواج صوتى از حد معينى كه بگذرد، تفسير نمونه جلد ۹ صفحه ۱۶۵ مى تواند شيشه ها را بشكند، حتى بعضى از عمارتها را ويران كند و ارگانيسم درون بدن انسان را

از او و چشم آنجوان بدنبال آنزن بود تا وارد كوچه‌اى شد و صورتش باستخوان يا شيشه‌اى كه در ديوار بود خورد و پاره شد و متوجه نشد تا آنزن رفت و جوان بخود آمد

عجله در ترك قوم خويش و هجرت از آنان بود. اما خدائى كه آتش را در دل آب ، و شيشه را در كنار سنگ سالم نگه مى دارد، به اين حيوان عظيم فرمان تكوينى داد كه كمترين

پشت سر خود نگاه مى كرد ناگهان صورتش به ديوار خورد و تيزى استخوان يا قطعه شيشه اى كه در ديوار بود صورتش را شكافت ! هنگامى كه زن گذشت جوان به خود آمد و ديد