نتایج جستجو

پيامبر برداشت، مسئوليّت رسالت و دعوت مردم به توحيد و مبارزه با فساد و شرك و خرافات است. از آنجا كه غم و غصه‌ها را نمى‌توان كم كرد، پس بايد ظرفيّت‌ها را بالا

پيامبر برداشت، مسئوليّت رسالت و دعوت مردم به توحيد و مبارزه با فساد و شرك و خرافات است. از آنجا كه غم و غصه‌ها را نمى‌توان كم كرد، پس بايد ظرفيّت‌ها را بالا

آن راتحريم كرده‏اند كه آن موضوع صلب مسيح، فدابودن او از طرف گناهكاران و خرافات ديگر را از بين مى‏برد و دكان غفران گناه بدست پاپ‏ها و غيره را تخته مى‏كند

«أَنْتُمْ لَها عاكِفُونَ» و نفرمود «تعكفونها» 11- جلوه رشد در مبارزه با خرافات و ترك آن است. رُشْدَهُ‌ .. إِذْ قالَ‌ ... 12- پدران، زمينه‌ساز انحرافات

ساحرش می‌نامید. همچنین در مورد قرآن گاه آن را «اساطیر الاولین» (افسانه‌ها و خرافات پیشینیان) می‌نامید گاهی شعرش می‌خوانید، و گاه سحر، و گاه دروغ! این تعبیر

شيوه هدايت مى‌كند. ب: قرآن استوارترين ملّت‌ها و امّت‌ها را هدايت مى‌كند. 1- خرافات و اوهام در منطق استوار قرآن راه ندارد. «يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ»

قضاوت انسان را تغییر می‌دهد که از واقعیتهای روشن تعجب می‌کند در حالی که به خرافات و پندارهای واهی سخت پای‌بند است. تفسیر آیات ۱ - اثبات معبود یگانه در برابر

اجتماعى (درباره رابطه عقايد و علوم باعمل و مسئله خرافه گرايى ) علت گرايش به خرافات اساس تمدن مادى امروز بر خرافه پرستى راهى كه قرآن در اين مورد پيموده است

لِلْمُؤْمِنِینَ). آری! هدایت و رحمت است از نظر اختلاف زدایی، و مبارزه با خرافات. تفسیر آیات ۱ - قرآن، کتاب هدایت و رحمت (و إنّه لهدًى و رحمة) ۲ - هدایت

ب: نعمت فطرت پاك را رها كردند و به تقليد از نياكان گمراه خود پرداختند. ج: خرافات را بر وحى الهى ترجيح دادند. د: در برابر نعمتِ رهبران آسمانى، ناسپاسى كردند

الوهيّت مى‏داده‏اند و نيز از «ثالِثُ ثَلثَةٍ» خدا سومى يعنى سه خدا هست. اين خرافات پس از عيسى «عليه‏السلام» رونق گرفت و مشخّص گرديد و چنانكه در «بنو-ابن» گفته‏ايم

از اسارت به امارت، از آلودگى به نظافت، از فقر به غنا، از ركود به حركت، از خرافات به حقايق، از ذلت به عزّت، از پيروى طاغوت به اطاعت معصوم، از غفلت به هوشيارى،

خدايى پناه برد كه شنوا و داناست و به هر راز و رمزى آگاه است، نه به بت‌ها و خرافات و ... «إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ

تبعیت از کافران و پیشنهادهای منافقان دعوت می‌کند. بخش دوم به پاره‌ای از خرافات زمان جاهلیت مانند مسأله «ظهار» که آن را وسیله طلاق و جدائی زن و مرد از هم

صَلاتُهُمْ‌ ... مُكاءً وَ تَصْدِيَةً 3- گاهى مقدّس‌ترين مراكز، صحنه‌ى بالاترين خرافات مى‌شود. «عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكاءً وَ تَصْدِيَةً» 4- كفر و بى‌احترامى

بشرى با خرافات و هوس‌ها آلوده هستند و دين خالص، تنها از آن خداست. «لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ» 3- ارزش دين به خالص بودن آن است وگرنه هوس‌ها و خرافات آن را

تَنْزِيلُ الْكِتابِ‌ ... فَاعْبُدِ 11- ديندارى بايد از هوس‌ها، خيال‌ها و خرافات دور باشد. «مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ» 12- در عبادات، قصد قربت لازم است. «فَاعْبُدِ

متفکر باشد- تا چه رسد به انسان درس نخوانده‌ای که در محیطی مملو از جهل و خرافات پرورش یافته- قادر نیست سخنانی چنین پرمحتوا بیاورد که بعد از گذشتن قرنها

هدف، دفاع از حقّ با حذف عنصرهاى فاسد و آزادسازى افكار و نجات انسان‌ها از خرافات و موهومات مى‌باشد. «فِي سَبِيلِ اللَّهِ» 3- حتّى در جنگ بايد عدالت وحقّ

علیه و آله مقارن بوده، مقدمه هدایت انسانها، و برچیده شدن دستگاه کهانت و خرافات دیگری مانند آن است. اما از آنجا که «جنّ» به مسأله استراق سمع دلبستگی خاصی