الْأَسْوَد

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

سواد به معنى سياهى است [آل عمران:106]. ظاهراً مراد از بياض وجه شادى و از سواد آن اندوه است مثل [قيامة:22-24] آيه 38-40 عبس نيز نظير آن است. و شايد هم سفيدى و سياهى ظاهرى مراد باشد به نظرم در بعضى روايات مانند سياهى زغال گفته شده [يونس:27]. اسود هم اسم تفضيل آمده و هم صفت مشبهه (اقرب) المنجد تصريح كرده: چون صفت مشبهه دلالت بر رنگ و عيب و زينت داشته باشد بر وزن افعل آيد مثل اسود، اعرج، ابلج. على هذا در آيه [بقره:187]. ابيض و اسود صفت اند نه اسم تفضيل معنى آيه در «خيط» گذشت. سيّد به معنى رئيس و آقا است. راغب گويد: به جماعت كثيره سواد گويند مثل عليكم بالسواد الاعظم. سيد آن است كه متولى سواد اعظم باشد مثل سيد القوم. و چون شرط. متولى پاك نفس بودن است لذا به هر فاضل سيّد گفته شده. نحو [آل عمران:39]. و چون سياست و و تدبير زوجه در دست زوج است لذا سيّد خوانده شده نحو [يوسف:25]. جمع سيّد در قرآن سادات آمده [احزاب:67] احتمال هست مراد از سادات پدران باشد و از كبراء اميران .