۸٬۹۳۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
(به فتح ميم) به چند معنى آيد: 1- شرطيه كه به دو فعل جزم مىدهد مثل [نساء:123]. 2- استفهام. نحو [يس:52]. كى ما را از قبرهايمان برانگيخت؟ [طه:49]. گفت: اى موسى پروردگار شما كيست؟ 3- اسم موصول و اكثر در اولواالعقل بكار مىرود مثل [حج:18]. در قرآن مجيد در غير اولى العقل نيز بكار رفته است مثل [نور:45]. «مَنْ يَمْشى عَلى بَطْنِهِ» خزندگان و «مَنْ يَمْشى عَلى اَرْبَعٍ» چهارپايان است. بقيه مطلب در كتب لغت ديده مىشود. | (به فتح ميم) به چند معنى آيد: 1- شرطيه كه به دو فعل جزم مىدهد مثل [نساء:123]. 2- استفهام. نحو [يس:52]. كى ما را از قبرهايمان برانگيخت؟ [طه:49]. گفت: اى موسى پروردگار شما كيست؟ 3- اسم موصول و اكثر در اولواالعقل بكار مىرود مثل [حج:18]. در قرآن مجيد در غير اولى العقل نيز بكار رفته است مثل [نور:45]. «مَنْ يَمْشى عَلى بَطْنِهِ» خزندگان و «مَنْ يَمْشى عَلى اَرْبَعٍ» چهارپايان است. بقيه مطلب در كتب لغت ديده مىشود. | ||
(به كسر ميم) حرف جر است و براى آن پانزده معنى ذكر كردهاند از جمله : 1- ابتداء غايت. به قول جماعتى معناى اصلى آن همين است و معانى ديگر به آن راجع اند و آن در مكان و زمان هر دو آيد مثل [اسراء:1]. و مثل «صُمْتُ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ». 2- تبعيض. مثل [بقره:253]. [عنكبوت:40]. علامتش آن است كه لفظ «بعض» در جاى آن قرار گيرد. 3- بيان. و بيشتر بعد از لفظ «ما» و «مَهْما» آيد نحو [فاطر:2]. [اعراف:132]. و در آيه [حج:30]. خالى از «ما مَهْما» است. باقى معانى در كتب لغت ديده شود. | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
ویرایش