گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۳۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۵۱: خط ۵۱:
<span id='link331'><span>
<span id='link331'><span>


==بيان ضعف رواياتى كه در ذيل (انكم و ما تعبدون خصب جهنم ) از طرف اهل سنت روايت شده است ==
==ضعف روايات اهل سنت، در ذيل آیه: «إنَّكُم وَ مَا تَعبُدُونَ حَصَبُ جَهَنّم»==
اشكالى كه در متن اين روايت است : اولا اسم عزيز در آن برده شده و حال آنكه اين آيات در مكه نازل شده. و در آيات مكى نامى از عزيز نيست نام او در آيات مدنى ذكر شده و آن هم در سوره توبه كه در مدينه نازل شده .
اشكالى كه در متن اين روايت است: اولا اسم «عزيز» در آن برده شده و حال آن كه اين آيات در مكه نازل شده. و در آيات مكّى، نامى از «عزيز» نيست. نام او در آيات مدنى ذكر شده و آن هم در سوره «توبه» كه در مدينه نازل شده.


و ثانيا اينكه داشت يهود عزيز را مى پرستند صحيح نيست زيرا يهود عزيز را نمى پرستد بلكه او را پسر خدا مى داند آن هم از باب تشريف و احترام همچنان كه خودشان را هم فرزندان و دوستان خدا ناميدند و قرآن آن را حكايت نموده مى فرمايد:((نحن ابناء اللّه و احباوه (( يعنى ما (يهوديان ) فرزندان و دوستان خداييم .
و ثانيا اين كه داشت: يهود، «عزيز» را مى پرستند، صحيح نيست. زيرا يهود «عزيز» را نمى پرستد، بلكه او را پسر خدا مى داند، آن هم از باب تشريف و احترام، همچنان كه خودشان را هم، فرزندان و دوستان خدا ناميدند، و قرآن آن را حكايت نموده مى فرمايد: «نَحنُ أبنَاءُ اللّهِ وَ أحِبَّاؤُهُ». يعنى ما (يهوديان)، فرزندان و دوستان خداييم.


و ثالثا در اين حديث داشت كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) اعتراف كرد به اينكه آيه ((انكم و ما تعبدون (( عام است و عيسى و ملائكه را شامل مى شود آنگاه ابن زبعرى به عيسى و عزيز و ملائكه نقض كرده پس آيه مورد بحث نازل شد و اين حرف صحيح نيست ، زيرا مستلزم آن است كه خداى حكيم و پيغمبر حكيم بيان حكم را از وقت حاجت تاءخير انداخته باشند و تاءخير بيان از وقت حاجت بيشتر مايه تهمت است . و رابعا از اين جهت كه حديث مشتمل بر اين است كه آيه : ((و لما ضرب ابن مريم مثلا(( در اين قضيه نازل شده و حال آنكه مضمون آن كمترين ارتباطى با قضيه ندارد.
و ثالثا در اين حديث داشت كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» اعتراف كرد به اين كه: آيه «إنَّكُم وَ مَا تَعبُدُون»، عام است و عيسى و ملائكه را شامل مى شود، آنگاه ابن زبعرى، به عيسى و عزيز و ملائكه نقض كرده. پس آيه مورد بحث نازل شد و اين حرف صحيح نيست. زيرا مستلزم آن است كه خداى حكيم و پيغمبر حكيم، بيان حكم را از وقت حاجت تأخير انداخته باشند و تأخير بيان از وقت حاجت، بيشتر مايه تهمت است.  


و نظير اين روايت روايت ديگرى است كه بين اهل سنت شايع است كه ابن زبعرى به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) اعتراض كرد و رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) به او گفت : اى پسر! تو چقدر به لغت قوم خود و زبان پدر و مادريت جاهلى ؟ من كه نگفتم ((انكم و من تعبدون من دون اللّه ...(( من گفتم : ((انكم و ما تعبدون (( و ما براى غير ذوى العقول است و شامل عيسى نمى شود، زيرا در اين روايت به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) نسبت داده كه فرموده : ((من كه نگفتم ((، ((من گفتم (( و حال آنكه شاءن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) اجل از اين است كه آيات قرآنى را كلام خودش بداند.  
و رابعا از اين جهت كه حديث مشتمل بر اين است كه آيه: «وَ لَمَّا ضُرِبَ ابنُ مَريَمَ مَثَلاً» در اين قضيه نازل شده و حال آن كه مضمون آن، كمترين ارتباطى با قضيه ندارد.


از حافظ ابن حجرهم نقل شده كه گفته است : اين حديث اصلى ندارد و در هيچ يك از كتب حديث ديده نشده نه با سند و نه بى سند.
و نظير اين روايت، روايت ديگرى است كه بين اهل سنت شايع است كه: ابن زبعرى به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» اعتراض كرد و رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم») به او گفت: اى پسر! تو چقدر به لغت قوم خود و زبان پدر و مادريت جاهلى؟ من كه نگفتم «إنَّكُم وَ مَن تَعبُدُونَ مِن دُونِ اللّه...». من گفتم: «إنَّكُم وَ مَا تَعبُدُونَ»، و «ما»، براى غير ذوى العقول است و شامل عيسى نمى شود. زيرا در اين روايت به رسول خدا («لى اللّه عليه و آله و سلم» نسبت داده كه فرموده: «من كه نگفتم»، «من گفتم»، و حال آن كه شأن رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، أجلّ از اين است كه آيات قرآنى را كلام خودش بداند.  


باز نظير آن دو حديث در ضعف ، حديث ديگرى است كه در آن آمده : ابن زبعرى پرسيد آيا تو چنين گفته اى ؟ فرمود: بله گفت ، پس به رب كعبه سوگند همين الان مجابت مى كنم ، آيا نبود كه يهود عزيز، و نصارى مسيح ، و بنو مليح ملائكه را مى پرستيدند؟ حضرت فرمود: نه . ايشان شيطان را مى پرستيدند، كه ايشان را بدان كار وادار كرد، اينجا بود كه آيه ((ان الذين سبقت لهم منا الحسنى (( نازل شد....
از حافظ ابن حجرهم نقل شده كه گفته است: اين حديث، اصلى ندارد و در هيچ يك از كتب حديث ديده نشده، نه با سند و نه بى سند.
 
باز نظير آن دو حديث در ضعف، حديث ديگرى است كه در آن آمده: ابن زبعرى پرسيد: آيا تو چنين گفته اى؟ فرمود: بله. گفت: پس به ربّ كعبه سوگند، همين الآن مجابت مى كنم. آيا نبود كه يهود عزيز، و نصارا مسيح، و بنومليح ملائكه را مى پرستيدند؟  
 
حضرت فرمود: نه، ايشان شيطان را مى پرستيدند، كه ايشان را بدان كار وادار كرد. اين جا بود كه آيه «إنَّ الَّذِينَ سَبَقَت لَهُم مِنَّا الحُسنَى» نازل شد...
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۷۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۷۳ </center>
و ضعف آن بدين جهت است كه حجتى كه در حديث به آن جناب نسبت داده شده نفعش براى ابن زبعرى بيشتر از ضررش است ، چون در آن حجت همچنانكه عزيز و عيسى و ملائكه را از شمول آيه بيرون مى كند، آلهه از سنگ و چوب را هم بيرون مى كند، چون بت ها هم مانند آن سه نامبرده خبرى از عبادت پرستندگان خود ندارند، و راضى هم نيستند، چون شعور ندارند تا راضى باشند. پس آيه مختص به شياطين مى شود، و حال آنكه اين حرف خلاف آن چيزى است كه به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) نسبت داده شده كه آن جناب فرموده : آيه شريفه شامل بتها مى شود.
و ضعف آن، بدين جهت است كه حجتى كه در حديث به آن جناب نسبت داده شده، نفعش براى ابن زبعرى بيشتر از ضررش است. چون در آن حجت، همچنان كه «عزيز» و «عيسى» و «ملائكه» را از شمول آيه بيرون مى كند، آلهه از سنگ و چوب را هم بيرون مى كند. چون بت ها هم مانند آن سه نامبرده، خبرى از عبادت پرستندگان خود ندارند، و راضى هم نيستند. چون شعور ندارند تا راضى باشند. پس آيه مختص به شياطين مى شود، و حال آن كه اين حرف، خلاف آن چيزى است كه به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» نسبت داده شده كه آن جناب فرموده: آيه شريفه، شامل بت ها مى شود.
 
باز نظير آن دو در ضعف، روايتى است كه در الدر المنثور آمده كه: بزار، از ابن عباس روايت كرده كه گفت: آيه «إنَّكُم وَ مَا تَعبُدُونَ مِن دُونِ اللّه حَصَبُ جَهَنَّم أنتُم لَهَا وَارِدُون» نازل شد و سپس آيه «إنَّ الَّذِينَ سَبَقَت لَهُم مِنَّا الحُسنَى أُولَئِكَ عَنهَا مُبعَدُون» آن را نسخ كرد.


باز نظير آن دو در ضعف ، روايتى است كه در الدر المنثور آمده كه بزار از ابن عباس روايت كرده كه گفت: آيه ((انكم و ما تعبدون من دون اللّه حصب جهنم انتم لها واردون (( نازل شد و سپس آيه ((ان الذين سبقت لهم منا الحسنى اولئك عنها مبعدون (( آن را نسخ كرد.
دليل ضعف اين روايت، اين است كه: اين دو آيه، در يك سوره قرار دارند و معنا ندارد كه آيه اى بلافاصله نسخ شود. علاوه بر اين كه اگر برخوردى هم باشد، تخصيص است، نه نسخ.


دليل ضعف اين روايت اين است كه اين دو آيه در يك سوره قرار دارند و معنا ندارد كه آيه اى بلافاصله نسخ شود. علاوه بر اين كه اگر برخوردى هم باشد تخصيص است نه نسخ .
==روايتى درباره اين كه على «ع» و شيعيانش، از مصاديق آيه: «إنَّ الَّذِينَ سَبَقَت لَهُم مِنَّا الحُسنَى...» مى باشند==


روايتى درباره اينكه على (عليه السلام ) و شيعيانش از مصاديق آيه : ((ان الذين سبقتلهم منا الحسنى ...(( مى باشند
و در امالى صدوق، از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» روايت آورده كه در ضمن حديثى، به على «عليه السلام» فرموده: تو و شيعيانت كنار حوض هستيد، و دوستانتان را آب مى دهيد، و دشمنان را از آن منع مى كنيد. شما ايمنان در روز فزع اكبريد، شما در زير سايه عرش هستيد، مردم همه در فزع اند، و شما فزعى نداريد. مردم همه اندوهناك اند، و شما اندوهى نداريد. درباره شما بود كه آيه «إنَّ الَّذِينَ سَبَقَت لَهُم مِنَّا الحُسنَى أُولَئِكَ عَنهَا مُبعَدُون» نازل شد. و درباره شما بود كه آيه «لَا يَحزُنُهُمُ الفَزَعُ الأكبَرُ وَ تَتَلَقَّيهُمُ المَلاَئِكَةُ هَذَا يَومُكُمُ الَّذِى كُنتُم تُوعَدُون» نازل گرديد.


و در امالى صدوق از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) روايت آورده كه در ضمن حديثى به على (عليه السلام ) فرموده : تو و شيعيانت كنار حوض هستيد، و دوستانتان را آب مى دهيد، و دشمنان را از آن منع مى كنيد، شما ايمنان در روز فزع اكبريد، شما در زير سايه عرش هستيد، مردم همه در فزعند، و شما فزعى نداريد، مردم همه اندوهناك اند، و شما اندوهى نداريد، درباره شما بود كه آيه ((ان الذين سبقت لهم منا الحسنى اولئك عنها مبعدون (( نازل شد، و درباره شما بود كه آيه ((لا يحزنهم الفزع الاكبر و تتلقيهم الملائكه هذا يومكم الذى كنتم توعدون (( نازل گرديد.
مؤلف: معناى نزول آيه درباره على و شيعيانش، اين است كه: آيه شريفه درباره ايشان هم جريان دارد. و يا اين است كه: على و شيعيانش نيز، داخل در مصاديق اين آيه هستند. و روايات بسيارى درباره جماعتى از مؤمنان وارد شده كه اين دو آيه را مخصوصا دومى را درباره آنان جريان مى دهد. مانند كسانى كه براى خدا قرآن مى خوانند، و كسانى كه بر مردمى براى رضاى خدا با قرآن امامت مى كنند و مردمى كه براى خدا اذان بگويند، و مملوكى كه حق خدا و حق مولاى خود اداء كند - صاحب مجمع البيان اين روايت را از  <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۷۴ </center>
ابوسعید خدری، از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» نقل كرده - و نيز كسانى كه براى خدا به يكديگر محبت مى ورزند، و كسانى كه در دل هاى شب، مخفيانه به سوى خدا قدم بر مى دارند، و مهاجرانى كه در راه خدا هجرت مى كنند، كه روايت اولى را الدر المنثور، از ابى الدرداء و دومى را از ابى امامه، و سومى را از خدرى، و هر سه از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» روايت كرده اند.  


مؤ لف: معناى نزول آيه درباره على و شيعيانش اين است كه آيه شريفه درباره ايشان هم جريان دارد، و يا اين است كه على و شيعيانش نيز داخل در مصاديق اين آيه هستند. و روايات بسيارى درباره جماعتى از مؤمنين وارد شده كه اين دو آيه را مخصوصا دومى را درباره آنان جريان مى دهد، مانند كسانى كه براى خدا قرآن مى خوانند، و كسانى كه بر مردمى براى رضاى خدا با قرآن امامت مى كنند و مردمى كه براى خدا اذان بگويند، و مملوكى كه حق خدا و حق مولاى خود اداء كند - صاحب مجمع البيان اين روايت را از ابى <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۷۴ </center>
در احاديث ائمه اهل بيت «عليهم السلام» نيز، خلق كثيرى از جمله مصاديق اين آيه شمرده شده اند.
سعید خدری، از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) نقل كرده - و نيز كسانى كه براى خدا به يكديگر محبت مى ورزند، و كسانى كه در دلهاى شب مخفيانه به سوى خدا قدم بر مى دارند، و مهاجرينى كه در راه خدا هجرت مى كنند كه روايت اولى را الدر المنثوراز ابى الدرداء و دومى را از ابى امامه ، و سومى را از خدرى ، و هر سه از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) روايت كرده اند. در احاديث ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) نيز خلق كثيرى از جمله مصاديق اين آيه شمرده شده اند.


و در الدر المنثور است كه عبد بن حميد از على (عليه السلام ) روايت كرده كه در ذيل جمله ((كطى السجل (( فرموده : نام فرشته است .
و در الدر المنثور است كه عبد بن حميد، از على «عليه السلام» روايت كرده كه در ذيل جملۀ «كَطَىِّ السِّجِلِّ» فرموده: نام فرشته است.


مؤ لف : الدر المنثور اين مضمون را از ابن ابى حاتم و ابن عساكر، از امام باقر (عليه السلام ) نيز در حديثى روايت كرده است .
مؤلف: الدر المنثور، اين مضمون را از ابن ابى حاتم و ابن عساكر، از امام باقر «عليه السلام» نيز در حديثى روايت كرده است.


و در تفسير قمى است كه امام در ذيل جمله ((يوم نطوى السماء كطى السجل للكتب (( فرمود: ((سجل (( نام فرشته اى است كه نامه هاى اعمال را مى پيچد. و معناى پيچيدن آن اين است كه نابودش مى كند و به صورت دود در مى آيد، و زمين را به صورت آتش در مى آورد.
و در تفسير قمى است كه امام، در ذيل جملۀ «يَومَ نَطوِى السَّمَاء كَطَىِّ السِّجِلِّ لِلكُتُب» فرمود: «سجل»، نام فرشته اى است كه نامه هاى اعمال را مى پيچد. و معناى پيچيدن آن اين است كه نابودش مى كند و به صورت دود در مى آيد، و زمين را به صورت آتش در مى آورد.


و در نهج البلاغه در وصف اموات آمده كه : از پشت زمين به زير زمين ، و از وسعت روى آن به تنگى زير آن ، و از نزد اهل و عيال ، به غربت ، و از نور به ظلمت رفتند. رفتند در حالى كه پا برهنه و عريان بودند، از دنيا تنها اعمال با ايشان آمد، و به زندگى دائم و خانه هميشگى منتقل شدند، همچنانكه خداى سبحان فرموده : ((كما بدانا اول خلق نعيده ، وعدا علينا انا كنا فاعلين ((
و در نهج البلاغه، در وصف اموات آمده كه: از پشت زمين به زير زمين، و از وسعت روى آن به تنگى زير آن، و از نزد اهل و عيال، به غربت، و از نور به ظلمت رفتند. رفتند در حالى كه پابرهنه و عريان بودند. از دنيا تنها اعمال با ايشان آمد، و به زندگى دائم و خانه هميشگى منتقل شدند، همچنان كه خداى سبحان فرموده: «كَمَا بَدَأنَا أوَّلَ خَلقٍ نُعِيدُهُ وَعداً عَلَينَا إنّا كُنَّا فَاعِلِين».


مؤ لف : استشهاد به امام (عليه السلام ) به اين آيه شريفه با هر دو معنايى كه براى ((اعاده (( كرديم قابل انطباق است ، و آن دو معنا يكى اعاده خلق به صورت قبل از خلقت بود، و يكى اعاده به معناى زنده كردن بعد از مردن آن طورى كه قبل از مردن بودند. و اين دو معنا در بيان آيه گذشت .
مؤلف: استشهاد به امام «عليه السلام» به اين آيه شريفه، با هر دو معنايى كه براى «اعاده» كرديم، قابل انطباق است، و آن دو معنا، يكى اعاده خلق به صورت قبل از خلقت بود، و يكى اعاده به معناى زنده كردن بعد از مُردن آن طورى كه قبل از مُردن بودند. و اين دو معنا در بيان آيه گذشت.


و در مجمع البيان گفته كه : از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) روايت شده كه فرمود شما در روز قيامت پا برهنه و عريان با بدنى ناتوان و لاغر و رنجور، محشور مى شويد،
و در مجمع البيان گفته كه: از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» روايت شده كه فرمود: شما در روز قيامت، پابرهنه و عريان، با بدنى ناتوان و لاغر و رنجور، محشور مى شويد، همچنان كه خداى تعالى فرموده: «كَمَا بَدَأنَا أوَّلَ خَلقٍ نُعِيدُهُ وَعداً عَلَينَا إنَّا كُنَّا فَاعِلِين».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۷۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۷۵ </center>
همچنانكه خداى تعالى فرموده : ((كما بدانا اول خلق نعيده وعدا علينا انا كنا فاعلين ((


مؤ لف : نظير اين روايت در كتاب نور الثقلين از كتاب دوربستى ، به سند خود از ابن عباس از آن جناب آمده .
مؤلف: نظير اين روايت، در كتاب نور الثقلين از كتاب دوربستى، به سند خود، از ابن عباس، از آن جناب آمده.


روايتى در اين معنى كه آيه : ((ولقد كتبنا فى الزبور...(( درباره قائمآل محمد (عليهم السلام ) و اصحاب او است
==روايتى در اين كه آيه «وَ لَقَد كَتَبنَا فِى الزَّبُور...»، درباره قائم آل محمّد «ع» و اصحاب اوست==


و در تفسير قمى در ذيل ((و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر(( فرموده : كتابهاى آسمانى همه ذكراند. و در ذيل آيه ((ان الارض يرئها عبادى الصالحون (( فرمودند: درباره قائم و اصحاب او است . و نيز فرمودند: زبور مشتمل بر پيشگوييها و حمد و تمجيد و دعا بوده است .
و در تفسير قمى، در ذيل «وَ لَقَد كَتَبنَا فِى الزَّبُورِ مِن بَعدِ الذِّكرِ» فرموده: كتاب هاى آسمانى همه «ذكر»اند. و در ذيل آيه «إنَّ الأرضَ يَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّالِحُون» فرمودند: درباره قائم و اصحاب او است. و نيز فرمودند: زبور، مشتمل بر پيشگويی ها و حمد و تمجيد و دعا بوده است.


مؤ لف : روايات در باب مهدى (عليه السلام ) و ظهور او و پر كردنش زمين را از عدل بعد از پر شدنش از ظلم و جور - چه از طرق عامه و چه از طرق خاصه و چه از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) و چه از ائمه هدى (عليهم السلام ) - آنقدر زياد است كه به حد تواتر رسيده ، و اگر كسى بخواهد به آنها وقوف يابد، بايد به كتابهايى كه مظنه اين بحث در آنها مى رود مراجعه كند، و چنين كتابهايى در بين عامه و خاصه زياد است .
مؤلف: روايات در باب مهدى «عليه السلام» و ظهور او و پر كردنش زمين را از عدل، بعد از پر شدنش از ظلم و جور - چه از طرق عامه و چه از طرق خاصه و چه از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و چه از ائمه هدى «عليهم السلام» - آن قدر زياد است كه به حدّ تواتر رسيده، و اگر كسى بخواهد به آن ها وقوف يابد، بايد به كتاب هايى كه مظنه اين بحث در آن ها مى رود، مراجعه كند، و چنين كتاب هايى در بين عامه و خاصه زياد است.


و در الدر المنثور است كه بيهقى در كتاب دلائل ، از ابى هريره روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) فرمود: من رحمتى هستم كه خدابر بشر هديه داده است .
و در الدر المنثور است كه بيهقى در كتاب دلائل، از ابوهريره روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فرمود: من رحمتى هستم كه خدا بر بشر هديه داده است.


<center> «'''سوره حج'''» </center>
<center> «'''سوره حج'''» </center>
خط ۱۰۵: خط ۱۱۰:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۷۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۷۶ </center>
<span id='link334'><span>
<span id='link334'><span>
==آيات ۱-۲ سوره حج ==
==آيات ۱-۲ سوره حج ==
* سوره «حج»، در مدينه نازل شده و ۷۸ آيه دارد.
* سوره «حج»، در مدينه نازل شده و ۷۸ آيه دارد.
۱۴٬۲۱۶

ویرایش