تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۶۸: خط ۱۶۸:
==معناى اين كه عباد الرحمان، از خداوند مى خواهند: «ما را براى متقين امام قرار بده»==
==معناى اين كه عباد الرحمان، از خداوند مى خواهند: «ما را براى متقين امام قرار بده»==


«'''و اجعلنا للمتقين اماما'''» - يعنى ما را توفيق ده تا در راه انجام خيرات و به دست آوردن رحمتت از يكديگر سبقت گيريم ، در نتيجه ديگران كه دوستدار تقوايند از ما بياموزند و ما را پيروى كنند، همچنان كه قرآن كريم درباره ايشان فرموده : «'''فاستبقوا الخيرات '''» و نيز فرموده : «'''سابقوا الى مغفرة من ربكم و جنة '''» و نيز فرموده : «'''و السابقون السابقون اولئك المقربون '''»
«'''وَ اجعَلنَا لِلمُتَّقِينَ إمَاماً'''» - يعنى: ما را توفيق ده تا در راه انجام خيرات و به دست آوردن رحمتت، از يكديگر سبقت گيريم. در نتيجه ديگران كه دوستدار تقوايند، از ما بياموزند و ما را پيروى كنند. همچنان كه قرآن كريم، درباره ايشان فرموده: «فَاستَبِقُوا الخَيرَات». و نيز فرموده: «سَابِقُوا إلَى مَغفِرَةٍ مِن رَبِّكُم وَ جَنَّةٍ». و نيز فرموده: «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ المُقَرَّبُونَ».


و گويا مراد از دعاى مورد بحث ، اين است كه : بندگان رحمان همه در صف واحدى باشند، مقدم بر صف ساير متقين . و به همين جهت كلمه «'''امام '''» را مفرد آورد و نفرمود: «و اجعلنا للمتقين ائمه»
و گويا مراد از دعاى مورد بحث، اين است كه: «بندگان رحمان»، همه در صف واحدى باشند، مقدم بر صف ساير متقين. و به همين جهت كلمۀ «امام» را مفرد آورد و نفرمود: «وَ اجعَلنَا لِلمُتَّقِينَ أئِمَّة».


بعضى از مفسرين گفته اند: مفرد آوردن كلمه مذكور از اين جهت بوده كه اين كلمه هم در يك نفر و هم در جمع ، مفرد مى آيد. بعضى ديگر گفته اند: امام در اينجا، جمع «'''آم '''» به معناى قاصد است ، همچنان كه كلمه «'''صيام '''» جمع صائم مى آيد و معناى آيه اين است كه : خدايا ما را قاصدين متقين قرار ده تا همواره ايشان را قصد كنيم ، و به ايشان اقتدا نماييم ، همچنان كه اهل بيت (عليهم السلام ) آيه را «'''و اجعل لنا من المتقين اماما'''» قرائت كرده اند.
بعضى از مفسران گفته اند: مفرد آوردن كلمه مذكور، از اين جهت بوده كه اين كلمه، هم در يك نفر و هم در جمع، مفرد مى آيد.  


«'''أُولَئك يجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صبرُوا وَ يُلَقَّوْنَ فِيهَا تحِيَّةً وَ سلَاماً خَلِدِينَ فِيهَا حَسنَات مُستَقَرًّا وَ مُقَاماً'''»:
بعضى ديگر گفته اند: امام در اين جا، جمع «آم»، به معناى قاصد است، همچنان كه كلمۀ «صيام»، جمع «صائم» مى آيد، و معناى آيه، اين است كه: خدايا! ما را قاصدان متقين قرار ده، تا همواره ايشان را قصد كنيم، و به ايشان اقتدا نماييم، همچنان كه اهل بيت «عليهم السلام»، آيه را «وَ اجعَل لَنَا مِنَ المُتَّقِينَ إمَاماً» قرائت كرده اند.


كلمه «'''غرفه '''» به طورى كه گفته اند به معناى بنايى است ك ه بالاى بناى ديگر واقع
«'''أُولَئك يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبرُوا وَ يُلَقَّوْنَ فِيهَا تحِيَّةً وَ سلَاماً خَالِدِينَ فِيهَا حَسُنَت مُستَقَرًّا وَ مُقَاماً'''»:
 
كلمۀ «غرفه»، به طورى كه گفته اند، به معناى بنايى است كه بالاى بناى ديگر واقع شده باشد و از کف خانه بلندتر باشد. و در آيه شريفه، كنايه است از درجه عالى تر بهشت.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۳۴۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۳۴۰ </center>
شده باشد و از كف خانه بلندتر باشد. و در آيه شريفه ، كنايه است از درجه عالى تر بهشت ، و مراد از «'''صبر'''»، صبر بر طاعت خدا و بر ترك معصيت او است و اين دو قسم صبر همان است كه در آيات سابق نيز ذكر شده بود و ليكن اين دو صبر عادتا جداى از صبر قسم سوم ، يعنى صبر در هنگام شدائد و مصائب نيست و قهرا كسى كه بر طاعت خدا و بر ترك معصيت او صبر مى كند ممكن نيست در هنگام شدائد صبر نكند.


و معناى آيه اين است : اين نامبردگان كه به اوصاف قبل وصف شدند درجه رفيع و قسمت بالاى بهشت را پاداش گرفته و فرشتگان ، ايشان را با تحيت و سلام ديدار مى كنند، تحيت به معناى هر پيشكشى است كه آدمى را خوشحال سازد. و مراد از «'''سلام '''» هر چيزى است كه در آن ترس و پرهيز نباشد، و اگر اين دو كلمه ، يعنى تحيت و سلام را نكره آورد به منظور بزرگداشت آن دو بوده ، بقيه الفاظ آيه روشن است.
و مراد از «صبر»، صبر بر طاعت خدا و بر ترك معصيت او است، و اين دو قسم صبر، همان است كه در آيات سابق نيز ذكر شده بود، وليكن اين دو صبر، عادتا جداى از صبر قسم سوم، يعنى صبر در هنگام شدائد و مصائب نيست و قهرا كسى كه بر طاعت خدا و بر ترك معصيت او صبر مى كند، ممكن نيست در هنگام شدائد صبر نكند.
 
و معناى آيه، اين است: اين نامبردگان كه به اوصاف قبل وصف شدند، درجه رفيع و قسمت بالاى بهشت را پاداش گرفته و فرشتگان، ايشان را با تحيت و سلام ديدار مى كنند. تحيت به معناى هر پيشكشى است كه آدمى را خوشحال سازد.  
 
و مراد از «سلام»، هر چيزى است كه در آن ترس و پرهيز نباشد. و اگر اين دو كلمه، يعنى «تحيت» و «سلام» را نكره آورد، به منظور بزرگداشت آن دو بوده. بقيه الفاظ آيه روشن است.
 
==معناى آيه شريفه: «قُل مَا يَعبَؤُا بِكُم رَبِّى لَولَا دُعَاؤُكُم...»==
 
«'''قُلْ مَا يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبّى لَوْلا دُعَاؤُكمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسوْف يَكُونُ لِزَامَا'''»:
 
در مفردات گفته: وقتى گفته مى شود: «مَا عَبَأتُ بِهِ»، معنايش اين است كه: من به فلان چيز اعتنايى نكردم و باكم نشد. و اصل اين كلمه، از ماده «عَبَأَ» گرفته شده، كه به معناى ثقل است. گويا فرموده: اينان، نزد پروردگار من وزن و قدرى ندارند، و در آيه «قُل مَا يَعبَأُ بِكُم رَبِّى» نيز، بدين معنا است.  


معناى آيه شريفه : «قل ما يعبوا بكم ربى لولا دعاوكم ...»
بعضى ديگر گفته اند: از باب «عَبَأتِ الطِّيب: بوى خوش باقى ماند» است. گويا گفته شده: اگر دعاى شما نباشد، خدا باقی تان نمى گذارد.


«'''قُلْ مَا يَعْبَؤُا بِكمْ رَبى لَوْ لا دُعَاؤُكمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسوْف يَكونُ لِزَامَا'''»:
بعضى از مفسران گفته اند: جملۀ «دُعَاؤُكُم»، از باب اضافه مصدر به مفعول خودش است و فاعل آن، ضميرى است كه به كلمۀ «رَبِّى» بر مى گردد و معنايش، اين است كه: اگر دعوت پروردگارم شما را نبوده باشد.


در مفردات گفته : وقتى گفته مى شود: ما عبات به معنايش اين است كه : من به فلان چيز اعتنايى نكردم و باكم نشد، و اصل اين كلمه از ماده عبا گرفته شده كه به معناى ثقل است گويا فرموده : اينان نزد پروردگار من وزن و قدرى ندارند و در آيه «'''قل ما يعبا بكم ربى '''» نيز بدين معنا است . بعضى ديگر گفته اند: از باب «'''عبات الطيب - بوى خوش باقى ماند'''» است ، گويا گفته شده اگر دعاى شما نباشد خدا باقيتان نمى گذارد.
بنابراين تفسير، جملۀ «فَقَد كَذَّبتُم»، از باب تفريع سبب بر مسبّب - يعنى انكشاف سبب به وسيلۀ مسبّب - است و معنايش اين است كه: بايد از همين تكذيب خود پى ببريد كه ديگر خدا شما را به سوى خود نمى خواند و در نتيجه اعتنايى به شما ندارد.  


بعضى از مفسرين گفته اند: جمله «'''دعاوكم '''» از باب اضافه مصدر به مفعول خودش است و فاعل آن ضميرى است كه به كلمه ربى بر مى گردد و معنايش اين است كه : اگر دعوت پروردگارم شما را نبوده باشد، بنابراين تفسير، جمله «'''فقد كذبتم '''» از باب تفريع سبب بر مسبب - يعنى انكشاف سبب به وسيله مسبب -است و معنايش اين است كه : بايد از همين تكذيب خود پى ببريد كه ديگر خدا شما را به سوى خود نمى خواند و در نتيجه اعتنايى به شما ندارد و جمله «'''فسوف يكون لزاما'''» معنايش اين است كه به زودى اين تكذيب شما، طوق لعنتى به گردنتان خواهد شد كه به هيچ وجه از شما جدا نشود تا با شقاوتى لازم و عذابى دائم كيفر شويد.
و جملۀ «فَسَوفَ يَكُونُ لِزَاماً»، معنايش اين است كه به زودى اين تكذيب شما، طوق لعنتى به گردنتان خواهد شد، كه به هيچ وجه از شما جدا نشود، تا با شقاوتى لازم و عذابى دائم كيفر شويد.


و معناى آيه چنين مى شود كه : اى رسول من !به ايشان بگو نزد پروردگار من قدر و
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۳۴۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۳۴۱ </center>
منزلتى نداريد و وجود و عدمتان نزد او يكسان است ، براى اينكه شما او را تكذيب كرديد، پس ديگر هيچ خيرى در شما اميد نمى رود و به زودى اين تكذيب به شديدترين وجه ، ملازم شما خواهد شد و اگر باز هم خدا شما را مى خواند تنها به منظور اتمام حجت بر شما است و يا براى اين است كه شايد شما از تكذيب دست برداريد. و اين تفسير، تفسير خوبى است .
و معناى آيه چنين مى شود كه:
 
اى رسول من! به ايشان بگو نزد پروردگار من، قدر و منزلتى نداريد و وجود و عدمتان نزد او، يكسان است. براى اين كه شما او را تكذيب كرديد. پس ديگر هيچ خيرى در شما اميد نمى رود و به زودى اين تكذيب، به شديدترين وجه، ملازم شما خواهد شد و اگر باز هم خدا شما را مى خواند، تنها به منظور اتمام حجت بر شما است، و يا براى اين است كه شايد شما از تكذيب دست برداريد.  
 
و اين تفسير، تفسير خوبى است.


بعضى ديگر گفته اند: جمله «'''دعاوكم '''» از باب اضافه مصدر به فاعل است . و مراد از دعا هم عبادت خداى سبحان است و معنا اين است كه : بگو پروردگار من اعتنا و اهتمامى به كار شما ندارد و يا شما را باقى نمى گذارد اگر او را عبادت نكنيد.
بعضى ديگر گفته اند: جملۀ «دُعَاؤُكُم»، از باب اضافه مصدر به فاعل است. و مراد از «دعا» هم، عبادت خداى سبحان است. و معنا اين است كه: بگو پروردگار من اعتنا و اهتمامى به كار شما ندارد و يا شما را باقى نمى گذارد، اگر او را عبادت نكنيد.


ولى اين تفسير با تفريع بعدى يعنى جمله «'''فقد كذبتم '''» نمى سازد و به وجه روشنى نتيجه جمله مورد بحث قرار نمى گيرد و اگر جمله مورد بحث از باب اضافه مصدر به فاعل خودش و مراد از «دعاوكم» دعايتان بود، جا داشت ديگر تفريع نكند و بدون «'''فا'''» ى تفريع بفرمايد: «و قد كذبتم»
ولى اين تفسير با تفريع بعدى، يعنى جملۀ «فَقَد كَذَّبتُم» نمى سازد و به وجه روشنى، نتيجه جملۀ مورد بحث قرار نمى گيرد، و اگر جمله مورد بحث، از باب اضافه مصدر به فاعل خودش و مراد از «دُعَاؤُكُم»، دعايتان بود، جا داشت ديگر تفريع نكند و بدون «فای»تفريع بفرمايد: «وَ قَد كَذَّبتُم».


علاوه بر اين ، هميشه وقتى مصدرى به فاعل خود اضافه مى شود دلالت مى كند بر اينكه عمل قبلا انجام شده و يا در حال انجام است و مشركين مورد بحث آيه ، نه قبلا خدا را عبادت كرده بودند و نه در آن حال ، و به همين جهت حق كلام اين بود كه بفرمايد: «'''لو لا ان تدعوه - اگر او را نخوانيد'''»، دقت فرمائيد.
علاوه بر اين، هميشه وقتى مصدرى به فاعل خود اضافه مى شود، دلالت مى كند بر اين كه عمل قبلا انجام شده و يا در حال انجام است، و مشركان مورد بحث آيه، نه قبلا خدا را عبادت كرده بودند و نه در آن حال. و به همين جهت، حق كلام اين بود كه بفرمايد: «لَولَا أن تَدعُوهُ: اگر او را نخوانيد». دقت فرمایيد.


اين آيه شريفه ، خاتمه سوره فرقان است و در آن بازگشتى به غرض سوره شده و گفتار سوره در آن خلاصه گشته است ، چون همه گفتگوى سوره پيرامون اعتراض مشركين بر رسول خدا(صلى اللّه عليه و آله ) و بر قرآن نازل بروى و تكذيبشان به پيغمبر و قرآن بود.
اين آيه شريفه، خاتمه سوره «فرقان» است و در آن، بازگشتى به غرض سوره شده و گفتار سوره در آن خلاصه گشته است. چون همۀ گفتگوى سوره، پيرامون اعتراض مشركان بر رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله» و بر قرآن نازل بر وى و تكذيبشان به پيغمبر و قرآن بود.
<span id='link231'><span>
<span id='link231'><span>