گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۳۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:




«'''قَالَ رَب احْكم بِالحَْقِّ وَ رَبُّنَا الرَّحْمَانُ الْمُستَعَانُ عَلى مَا تَصِفُونَ'''»:
«'''قَالَ رَبِّ احْكُم بِالحَْقِّ وَ رَبُّنَا الرَّحْمَانُ الْمُستَعَانُ عَلى مَا تَصِفُونَ'''»:


ضمير در قال به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) بر مى گردد و آيه شريفه كلام آن جناب را حكايت مى كند كه در دعوت مردم به حق چه گفت و چگونه مردم دعوتش را رد كردند و از او اعراض نمودند گويى كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) بعد از آنكه ايشان را دعوت نموده رسالت خودش را به ايشان ابلاغ كرد و ايشان دعوتش را انكار كردند و در انكارشان پافشارى نمودند روى از ايشان برگردانيده به درگاه پروردگارش متوجه شد و گفت : ((رب احكم بالحق - خدايا به حق حكم كن (( و اگر حكم را مقيد به حق كرد (معنايش اين نيست كه خدا حكم به غير حق هم مى كند) بلكه اين قيد توضيحى است نه احترازى چون حكم خداى تعالى جز حق نمى تواند باشد پس كاءنه گفته ((خدايا به حكم خودت كه حق است حكم كن (( يعنى حق را براى آنانكه به نفعشان است و عليه آنان كه بر ضررشان است اظهار فرما.  
ضمير در «قال» به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» بر مى گردد و آيه شريفه، كلام آن جناب را حكايت مى كند كه در دعوت مردم به حق، چه گفت و چگونه مردم دعوتش را رد كردند و از او اعراض نمودند.  


آنگاه بار ديگر روى سخن را متوجه كفار نموده و فرموده است: (ربنا الرحمن لمستعان على ما تصفون - و پروردگار ما رحمان و عليه گفته هاى شما بهترين ياور است( و گويى كه با اين جمله به علت اعراض خود از ايشان و روى به درگاه خدا نهادن و درخواست حكم به حق را بيان كردن اشاره مى كند. پس خداى سبحان رب او و رب همه ايشان است و او را سزد كه ميان مربوبين خود حكم كند و او كثير الرحمه است ، يعنى سائلش و كسى را كه به سويش روى آورد نوميد نمى كند و او است كه حكم مى كند و كسى نيست كه حكمش
گويى كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، بعد از آن كه ايشان را دعوت نموده، رسالت خودش را به ايشان ابلاغ كرد و ايشان دعوتش را انكار كردند و در انكارشان پافشارى نمودند، روى از ايشان برگردانيده، به درگاه پروردگارش متوجه شد و گفت: «رَبِّ احكُم بِالحَقّ: خدايا به حق حكم كن». و اگر «حكم» را مقيد به «حق» كرد (معنايش اين نيست كه خدا حكم به غير حق هم مى كند)، بلكه اين قيد توضيحى است، نه احترازى. چون حكم خداى تعالى، جز حق نمى تواند باشد. پس كأنّه گفته: «خدايا! به حكم خودت كه حق است، حكم كن». يعنى: حق را براى آنان كه به نفعشان است و عليه آنان كه بر ضررشان است، اظهار فرما.
 
آنگاه بار ديگر روى سخن را متوجه كفار نموده و فرموده است: «رَبُّنَا الرَّحمَانُ المُستَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُون: و پروردگار ما رحمان و عليه گفته هاى شما، بهترين ياور است».و گويى كه با اين جمله، به علت اعراض خود از ايشان و روى به درگاه خدا نهادن و درخواست حكم به حق را بيان كردن، اشاره مى كند.  
 
پس خداى سبحان، ربّ او و ربّ همه ايشان است و او را سزد كه ميان مربوبين خود حكم كند و او كثير الرحمه است. يعنى سائلش و كسى را كه به سويش روى آورد، نوميد نمى كند و او است كه حكم مى كند و كسى نيست كه حكمش را تأخير اندازد و او است كه با كلماتش حق را به كرسى نشانده، باطل را باطل و نابود مى سازد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۷۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۷۰ </center>
را تاءخير اندازد و او است كه با كلماتش حق را به كرسى نشانده باطل را باطل و نابود مى سازد.


پس خود رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) نيز در اينكه عرضه داشت ((رب احكم بالحق (( به ربى رجوع كرد كه رب او و رب مردم است و از او خواست تا به رحمتش حكم كند و از او استعانت جست تا عليه آنچه باطل است و ايشان آن را مى پرستند قيام نمايد و آن عبارت از اين بود كه دين باطل خود را به اوصافى كه در آن نبود وصف مى كردند و دين حق را به طعنه هايى كه از آن مبرا است مذمت مى كردند.
پس خود رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» نيز در اين كه عرضه داشت: «رَبِّ احكُم بِالحَقّ»، به ربّى رجوع كرد كه ربّ او و ربّ مردم است و از او خواست تا به رحمتش حكم كند و از او استعانت جست تا عليه آنچه باطل است و ايشان آن را مى پرستند، قيام نمايد و آن عبارت از اين بود كه دين باطل خود را به اوصافى كه در آن نبود، وصف مى كردند و دين حق را به طعنه هايى كه از آن مبرا است، مذمت مى كردند.


از آنچه گذشت نكته هايى كه در آيه است - از آن جمله التفاتى كه از خطاب (قل ) به غيبت (قال ) به كار رفته ونيز نكته اينكه اول از خداى تعالى تعبير به ((ربى (( نمود و بار دوم به ((ربنا(( و نيز نكته اينكه چرا به دو وصف ((رحمان (( و ((مستعان (( توصيف نمود و همچنين ساير نكات آيه - رو شن گرديد.
از آنچه گذشت، نكته هايى كه در آيه است. از آن جمله: التفاتى كه از خطاب «قُل» به غيبت «قَالَ» به كار رفته، و نيز نكته اين كه اول از خداى تعالى تعبير به «رَبِّى» نمود و بار دوم به «رَبُّنَا»، و نيز نكته اين كه چرا به دو وصف «رحمان» و «مستعان» توصيف نمود و همچنين ساير نكات آيه - روشن گرديد.
<span id='link329'><span>
<span id='link329'><span>
==بحث روايتى ==
==بحث روايتى ==
۱۴٬۱۱۵

ویرایش