تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۲۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۵۵: خط ۲۵۵:
== بحث روايتى ==  
== بحث روايتى ==  


در مجمع البيان گفته آيه ((و من الناس من يشترى لهو الحديث ...(( درباره نضر بن حارث بن علقمه بن كلده بن عبد الدار بن قصى بن كلاب نازل شد، چون او مردى تاجر بود، به ايران سفر مى كرد و در آن جا اخبار و افسانه هاى ايرانى را از منابعش مى گرفت و مى آمد براى قريش تعريف مى كرد، و به ايشان مى گفت : محمد از عاد و ثمود برايتان تعريف مى كند، و من از رستم و اسفنديار و اكاسره ، مردم هم قصه هاى او را گوش مى دادند و به آيات قرآن گوش فرا نمى دادند، (نقل از كلبى )
در مجمع البيان گفته: آيه «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشتَرِى لَهوَ الحَدِيث...»، درباره نضر بن حارث بن علقمه بن كلدة بن عبد الدار بن قصى بن كلاب نازل شد. چون او مردى تاجر بود، به ايران سفر مى كرد و در آن جا، اخبار و افسانه هاى ايرانى را از منابعش مى گرفت و مى آمد براى قريش تعريف مى كرد، و به ايشان مى گفت: محمّد، از عاد و ثمود برايتان تعريف مى كند، و من از رستم و اسفنديار و اكاسره. مردم هم قصه هاى او را گوش مى دادند و به آيات قرآن گوش فرا نمى دادند. (نقل از كلبى)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۱۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۱۷ </center>
مؤ لف : اين معنا در الدر المنثور از بيهقى از ابن عباس نيز آمده ، و بعيد نيست كه علت نزول همه سوره بوده باشد. همچنان كه قبلا نيز بدان اشاره شد
مؤلف: اين معنا در الدر المنثور، از بيهقى، از ابن عباس نيز آمده، و بعيد نيست كه علت نزول همه سوره بوده باشد. همچنان كه قبلا نيز بدان اشاره شد.


و در كتاب معانى الاخبار به سند خود از يحيى بن عباده ، از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه در معناى لهو الحديث فرمود: يكى از مصاديق آن غناست
و در كتاب معانى الاخبار، به سند خود، از يحيى بن عباده، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه در معناى «لهو الحديث» فرمود: يكى از مصاديق آن، «غنا» است.


مؤ لف : اين معنا در كافى هم به سند وى از مهران از امام صادق (عليه السلام )، و نيز به سندش از وشاء از حضرت رضا (عليه السلام )، و نيز به سندش از حسن بن هارون از آن جناب روايت شده است
مؤلف: اين معنا، در كافى هم، به سند وى، از مهران، از امام صادق «عليه السلام»، و نيز به سندش، از وشاء، از حضرت رضا «عليه السلام»، و نيز به سندش، از حسن بن هارون، از آن جناب روايت شده است.
<span id='link201'><span>
<span id='link201'><span>