ریشه کعب: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
جز (Move page script صفحهٔ ریشه کعب‌ را به ریشه کعب منتقل کرد)
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:


__TOC__
__TOC__
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::کعب‌]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
=== قاموس قرآن ===
كُعُوب و كِعابَة بزرگ شدن و برآمدن پستان دختر است (قاموس) كاعِب دختر نارپستان جمع آن كَواعِبَ است. [نباء:33-31]. براى پرهيزكاران نجات هست... و نار پستانهاى همسن مال آنهاست. * [مائده:6]. «اَرْجُلَكُم» هم با كسر و هم با فتح خوانده شده ولى شهرت در فتح است، آن در صورت فتح عطف است به محل «رُؤُسِكُم» كه مفتوح است زيرا مفعول «وَامْسَحُوا» است و در صورت كسر عطف است بر لفظ «رُؤسِكُم» و در هر دو حال وجوب مسح پاها را مى‏رساند، ناشيانه است كه بگوييم در صورت فتح عطف است به «اَيْديكُمْ» و وجوب غسل پا را مى‏رساند. زيرا لفظ «وَامْسَحُوا» مانع از آن است كه عطف به مفعول «فَاغْسَلُوا» باشدرجوع شود به «رفق‏مرفق». اما كعبين كه مفردش كعب است آيا مراد از آن مفصل پااست يا برجستگى استخوان روى پا يعنى قوزك پا؟ طبرسى فرموده: كعبين نزد اماميه عبارتند از دو استخوان روى پا (قوزك) ولى جمهور مفسران و فقهاءگفته‏اند مراد دو استخوان ساقها است يعنى دو قوزك ساقها كه در انتهاى استخوان ساق و در مفصل ساق و پا هستند. نگارنده گويد: على هذا در هر پا دو كعب است در مجمع فرموده:اماميه در رد اين سخن گفته‏اند: اگر مراد دو قوزك انتهاى ساق باشد لازم بود «اِلَى الْكِعاب» آيد زيرا مسح به چهار كعب است. به نظر نگارنده: تثنيه آمدن كعبين براى آن است كه بفهماند درهر پا يك كعب وجود دارد در باره دستها كه «المرافق» آمده روشن است كه نسبت به عموم مردم است و گرنه معلوم است كه هر شخص دو مرفق دارد و اگر «الى الكعاب» گفته مى‏شد بيشتر احتمال مى‏رفت كه در هر پا دو قوزك مراد است. ناگفته نماند از مجمع نقل شد كه در نزد اماميه كعب قوزك پاست در مستمسك عروه فرموده: شيخ در تهذيب بر آن ادعاى اجماع كرده، از معتبر نقل شده كه آن مذهب اهل بيت عليهم السلام است و نيز از ذكرى و محكى انتصار و محكى خلاف ادعاى اجماع نقل شده ولى علامه‏در مختلف و ديگران كعب را مفصل پا دانسته‏اند و آن موافق احتياط است چنانكه سيد در عروة فرموده است. اما قول اهل لغت: در قاموس گفته: كعب قوزك روى پا و دو قوزك در دو طرف پا و هر مفصل است. همچنين است قول اقرب الموارد. جوهرى آن را استخوان برجسته نزد مفصل مى‏داند بالاتر از قوزك. در مصباح گويد: اصمعى و جماعتى آن را دوقوزك در دو طرف پا دانسته‏اند، ابن اعرابى و جماعتى آن را مفصل ميان پا و ساق گفته‏اند . قول راغب نيز ظاهرا مانند جوهرى است.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
کم:100, ان:93, کون:79, الى:72, عنب:72, حدق:65, ترب:65, فوز:65, کئس:65, وقى:58, دهق:58, لا:58, ل:52, جنب:52, سمع:52, رجل:52, فى:45, انن:45, طهر:45, ف:38, رئس:38, ها:38, ب:31, مسح:24, مرض:17, رفق:17, او:10
</qcloud>
== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==
{|class="wikitable sortable"
{|class="wikitable sortable"

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۳

تکرار در قرآن: ۲(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

كُعُوب و كِعابَة بزرگ شدن و برآمدن پستان دختر است (قاموس) كاعِب دختر نارپستان جمع آن كَواعِبَ است. [نباء:33-31]. براى پرهيزكاران نجات هست... و نار پستانهاى همسن مال آنهاست. * [مائده:6]. «اَرْجُلَكُم» هم با كسر و هم با فتح خوانده شده ولى شهرت در فتح است، آن در صورت فتح عطف است به محل «رُؤُسِكُم» كه مفتوح است زيرا مفعول «وَامْسَحُوا» است و در صورت كسر عطف است بر لفظ «رُؤسِكُم» و در هر دو حال وجوب مسح پاها را مى‏رساند، ناشيانه است كه بگوييم در صورت فتح عطف است به «اَيْديكُمْ» و وجوب غسل پا را مى‏رساند. زيرا لفظ «وَامْسَحُوا» مانع از آن است كه عطف به مفعول «فَاغْسَلُوا» باشدرجوع شود به «رفق‏مرفق». اما كعبين كه مفردش كعب است آيا مراد از آن مفصل پااست يا برجستگى استخوان روى پا يعنى قوزك پا؟ طبرسى فرموده: كعبين نزد اماميه عبارتند از دو استخوان روى پا (قوزك) ولى جمهور مفسران و فقهاءگفته‏اند مراد دو استخوان ساقها است يعنى دو قوزك ساقها كه در انتهاى استخوان ساق و در مفصل ساق و پا هستند. نگارنده گويد: على هذا در هر پا دو كعب است در مجمع فرموده:اماميه در رد اين سخن گفته‏اند: اگر مراد دو قوزك انتهاى ساق باشد لازم بود «اِلَى الْكِعاب» آيد زيرا مسح به چهار كعب است. به نظر نگارنده: تثنيه آمدن كعبين براى آن است كه بفهماند درهر پا يك كعب وجود دارد در باره دستها كه «المرافق» آمده روشن است كه نسبت به عموم مردم است و گرنه معلوم است كه هر شخص دو مرفق دارد و اگر «الى الكعاب» گفته مى‏شد بيشتر احتمال مى‏رفت كه در هر پا دو قوزك مراد است. ناگفته نماند از مجمع نقل شد كه در نزد اماميه كعب قوزك پاست در مستمسك عروه فرموده: شيخ در تهذيب بر آن ادعاى اجماع كرده، از معتبر نقل شده كه آن مذهب اهل بيت عليهم السلام است و نيز از ذكرى و محكى انتصار و محكى خلاف ادعاى اجماع نقل شده ولى علامه‏در مختلف و ديگران كعب را مفصل پا دانسته‏اند و آن موافق احتياط است چنانكه سيد در عروة فرموده است. اما قول اهل لغت: در قاموس گفته: كعب قوزك روى پا و دو قوزك در دو طرف پا و هر مفصل است. همچنين است قول اقرب الموارد. جوهرى آن را استخوان برجسته نزد مفصل مى‏داند بالاتر از قوزك. در مصباح گويد: اصمعى و جماعتى آن را دوقوزك در دو طرف پا دانسته‏اند، ابن اعرابى و جماعتى آن را مفصل ميان پا و ساق گفته‏اند . قول راغب نيز ظاهرا مانند جوهرى است.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
الْکَعْبَيْنِ‌ ۱
کَوَاعِبَ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط