ریشه قصص: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
|||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::قصص]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
=== قاموس قرآن === | |||
(به فتح ق، ص) سرگذشت و تعقيب و نقل قصه. مصدر و اسم هر دو آمده است. طبرسى ذيل آيه 62 بقره فرموده: قصص به معنى قصه و سرگذشت است و در ذيل آيه 111 يوسف فرموده: قصص خبرى است كه بعضى پشت سر بعضى باشد از اخبار گذشتگان على هذا قصص مفرد است، راغب آن را جمع دانسته و گويد: قصص اخبارى است پى جوئى و پيروى شده. اصل قَصّ و قَصَص به معنى پى جويى است «قَصَّ اَثَرَهُ قَصّاً وَ قَصَصاً: تَبَعَّهُ شَیئاً بَعْدَ شَىْءٍ» سرگذشت را از آن قصص و قصّه گويند كه گوينده آن را تعقيب مىكند و در دنبال آن است. [قصص:25]. چون موسى پيش شعيب آمد و سرگذشت خويش را حكايت كرد گفت نترس از قوم ستمكاران نجات يافتى. در مجمع و اقرب و مصباح گفته: «قَصَّ الْخَبَرَ» يعنى سرگذشت را آنطور كه بود حكايت كرد. * [قصص:11]. مادر موسى به خواهرش گفت: او را بجوى«قصّ» در اينجا به معنى اصلى به كار رفته. * [يوسف:3]. بعضى قصص را در آيه مصدر گرفته و احسن البيان گفتهاند ولى اسم بهتر است يعنى ما بهترين سرگذشت را براى تو حكايت مىكنيم. * [كهف:64]. قصصاً در آيه به معنى پى جويى و اتباع اثر است و آن مصدر است در موضع حال، تقديرش«يَقُصَّانِ الْاَثَرَ قَصَصاً» مىباشد يعنى گفت: آن همان است كه مىجستيم و پى جويانه به نشانه قدمهاى خويش بازگشتند. | |||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
على:100, من:84, ک:71, هم:58, ه:55, ف:53, ل:51, کم:46, ب:45, ما:42, رسل:36, قصص:33, قول:25, لعل:24, نبء:24, لا:23, حرم:23, فى:23, نا:23, لم:22, قوم:21, ايى:21, کون:21, نن:21, قد:21, هو:20, قبل:20, نحن:20, اتى:19, اوى:19, حقق:19, الذين:19, ائى:19, ى:18, اله:18, عبد:18, قرى:18, يا:17, هذا:17, حسن:17, انن:17, ذلک:16, کلل:16, بنو:16, جىء:16, الله:16, عقل:16, وله:16, قرء:16, سنن:16, ها:16, ذا:16, سوء:15, الا:15, کتب:15, اخو:15, فکر:15, حرر:15, کذب:15, الم:15, الى:15, امن:15, علم:15, مثل:14, رفد:14, خوف:14, ظلم:14, لما:14, لبب:14, عدو:14, شهر:14, انس:14, عذب:14, وحى:14, رئى:14, هما:14, حيى:14, نجو:14, جرح:14, قرآن:14, جمع:14, امد:14, وجد:14, عبر:13, عن:13, اثر:13, لبث:13, ان:13, سمع:13, زبور:13, جنن:13, قتل:13, تلک:13, بصر:13, خير:13, داود:13, شىء:13, کلم:13, اول:13, صدق:13, اولى:13, هود:13, اذن:13, اسرائيل:13, جرم:12, کثر:12, عرب:12, سئل:12, فصل:12, حصى:12, ردد:12, لو:12, جهنم:12, سجد:12, وسع:12, الذى:12, سليمان:12, بغى:11, بين:11, وقى:11, هارون:11, بئس:11, حکم:11, حزب:11, سبق:11, عند:11, جنب:11, ا:11, سقى:11, يونس:11, قلب:11, حصد:11, نزل:11, ثبت:11, ملء:11, کيد:11, نذر:10, موسى:10, کفر:10, حدث:10, لکن:10, انف:10, اجر:10, انث:10, غيب:10, فرى:10, آدم:10, خلف:10, فتو:10, لقى:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == | ||
{|class="wikitable sortable" | {|class="wikitable sortable" | ||
خط ۲۳: | خط ۵۴: | ||
|يَقُصُ || ۲ | |يَقُصُ || ۲ | ||
|- | |- | ||
| | |يَقُصُّونَ || ۲ | ||
|- | |- | ||
| | |فَلَنَقُصَّنَ || ۱ | ||
|- | |- | ||
|نَقُصُ || ۵ | |نَقُصُ || ۵ | ||
خط ۳۳: | خط ۶۴: | ||
|الْقَصَصَ || ۲ | |الْقَصَصَ || ۲ | ||
|- | |- | ||
| | |نَقُصُّهُ || ۱ | ||
|- | |- | ||
|الْقَصَصِ || ۱ | |الْقَصَصِ || ۱ | ||
خط ۴۵: | خط ۷۶: | ||
|قَصَصاً || ۱ | |قَصَصاً || ۱ | ||
|- | |- | ||
| | |قُصِّيهِ || ۱ | ||
|- | |- | ||
|قَصَ || ۱ | |قَصَ || ۱ |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۳۶
تکرار در قرآن: ۳۰(بار)
قاموس قرآن
(به فتح ق، ص) سرگذشت و تعقيب و نقل قصه. مصدر و اسم هر دو آمده است. طبرسى ذيل آيه 62 بقره فرموده: قصص به معنى قصه و سرگذشت است و در ذيل آيه 111 يوسف فرموده: قصص خبرى است كه بعضى پشت سر بعضى باشد از اخبار گذشتگان على هذا قصص مفرد است، راغب آن را جمع دانسته و گويد: قصص اخبارى است پى جوئى و پيروى شده. اصل قَصّ و قَصَص به معنى پى جويى است «قَصَّ اَثَرَهُ قَصّاً وَ قَصَصاً: تَبَعَّهُ شَیئاً بَعْدَ شَىْءٍ» سرگذشت را از آن قصص و قصّه گويند كه گوينده آن را تعقيب مىكند و در دنبال آن است. [قصص:25]. چون موسى پيش شعيب آمد و سرگذشت خويش را حكايت كرد گفت نترس از قوم ستمكاران نجات يافتى. در مجمع و اقرب و مصباح گفته: «قَصَّ الْخَبَرَ» يعنى سرگذشت را آنطور كه بود حكايت كرد. * [قصص:11]. مادر موسى به خواهرش گفت: او را بجوى«قصّ» در اينجا به معنى اصلى به كار رفته. * [يوسف:3]. بعضى قصص را در آيه مصدر گرفته و احسن البيان گفتهاند ولى اسم بهتر است يعنى ما بهترين سرگذشت را براى تو حكايت مىكنيم. * [كهف:64]. قصصاً در آيه به معنى پى جويى و اتباع اثر است و آن مصدر است در موضع حال، تقديرش«يَقُصَّانِ الْاَثَرَ قَصَصاً» مىباشد يعنى گفت: آن همان است كه مىجستيم و پى جويانه به نشانه قدمهاى خويش بازگشتند.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
الْقِصَاصُ | ۱ |
الْقِصَاصِ | ۱ |
قِصَاصٌ | ۲ |
الْقَصَصُ | ۱ |
قَصَصْنَاهُمْ | ۱ |
نَقْصُصْهُمْ | ۱ |
يَقُصُ | ۲ |
يَقُصُّونَ | ۲ |
فَلَنَقُصَّنَ | ۱ |
نَقُصُ | ۵ |
فَاقْصُصِ | ۱ |
الْقَصَصَ | ۲ |
نَقُصُّهُ | ۱ |
الْقَصَصِ | ۱ |
تَقْصُصْ | ۱ |
قَصَصِهِمْ | ۱ |
قَصَصْنَا | ۲ |
قَصَصاً | ۱ |
قُصِّيهِ | ۱ |
قَصَ | ۱ |
نَقْصُصْ | ۱ |