گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۵۲: خط ۱۵۲:
<span id='link10'><span>
<span id='link10'><span>


==عروج به آسمان هاى چهارم و ششم ==
==عروج به آسمان هاى چهارم و ششم و هفتم ==
آنگاه به سوى آسمان چهارم صعود نموديم در آنجا مردى را ديدم از جبرئيل پرسيدم اين مرد كيست ؟ گفت اين ادريس است كه خداوند به مقام بلندى رفعتش داده ، من به اوسلام كرده برايش طلب مغفرت نمودم ، اونيز جواب سلامم داد، وبرايم طلب مغفرت نمود واز ملائكه در حال خشوع همان را ديدم كه در آسمانهاى قبل ديده بوديم همه مرا و امتم را بشارت به خير دادند، به علاوه آنها در آنجا فرشته اى ديدم كه بر تخت نشسته هفتاد هزار فرشته زير فرمان داشت كه هر يك از آنها هفتاد هزار ملك زير فرمان داشتند در اينجا به خاطر مبارك رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) خطور كرد كه نكند اين همان باشد، پس جبرئيل با صيحه وفرياد به او گفت بايست واواطاعتش نموده بپا خاست وتا قيامت همچنان خواهد ايستاد.
آنگاه به سوى آسمان چهارم صعود نموديم در آنجا مردى را ديدم از جبرئيل پرسيدم اين مرد كيست ؟ گفت اين ادريس است كه خداوند به مقام بلندى رفعتش داده ، من به اوسلام كرده برايش طلب مغفرت نمودم ، اونيز جواب سلامم داد، وبرايم طلب مغفرت نمود واز ملائكه در حال خشوع همان را ديدم كه در آسمانهاى قبل ديده بوديم همه مرا و امتم را بشارت به خير دادند، به علاوه آنها در آنجا فرشته اى ديدم كه بر تخت نشسته هفتاد هزار فرشته زير فرمان داشت كه هر يك از آنها هفتاد هزار ملك زير فرمان داشتند در اينجا به خاطر مبارك رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم) خطور كرد كه نكند اين همان باشد، پس جبرئيل با صيحه وفرياد به او گفت بايست و او اطاعتش نموده بپا خاست وتا قيامت همچنان خواهد ايستاد.


آنگاه به آسمان پنجم صعود كرديم در آنجا مردى سالخورده و بزرگ چشم ديدم كه بعمرم ، پير مردى به آن عظمت نديده بودم ، نزد او جمع كثيرى از امتش بودند من از كثرت ايشان خوشم آمد، از جبرئيل پرسيدم اين كيست؟  
آنگاه به آسمان پنجم صعود كرديم در آنجا مردى سالخورده و بزرگ چشم ديدم كه بعمرم ، پير مردى به آن عظمت نديده بودم ، نزد او جمع كثيرى از امتش بودند من از كثرت ايشان خوشم آمد، از جبرئيل پرسيدم اين كيست؟  
۱۴٬۱۱۵

ویرایش