يس ٥٥

از الکتاب
کپی متن آیه
إِنَ‌ أَصْحَابَ‌ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ‌ فِي‌ شُغُلٍ‌ فَاکِهُونَ‌

ترجمه

بهشتیان، امروز به نعمتهای خدا مشغول و مسرورند.

|اهل بهشت در اين روز به شادمانى سرگرمند
در اين روز، اهل بهشت كار و بارى خوش در پيش دارند.
اهل بهشت آن روز خوش به وجد و نشاط مشغولند.
همانا بهشتیان در چنین روزی در سرگرمی وصف ناپذیری شیرین کام و خوش اند.
بهشتيان آن روز به شادمانى مشغول باشند.
بی‌گمان بهشتیان امروز در کاری خوش و خرمند
همانا بهشتيان، امروز به خوشى و شادمانى سرگرم‌اند.
بهشتیان در چنین روزی، سخت سرگرم خوشی، و شادانند (و بی‌خبر از غم و اندوه دیگران، و خندان از نعمتهای یزدانند).
همانا امروز، بهشتیان کار و باری خوش در پیش دارند.
همانا یاران بهشت امروز دست بکار کامرانند

The inhabitants of Paradise, on that Day, will be happily busy.
ترتیل:
ترجمه:
يس ٥٤ آیه ٥٥ يس ٥٦
سوره : سوره يس
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«شُغُلٍ»: سرگرمی عظیم. هر چیز که انسان را به خود مشغول سازد و بی‌خبر از دیگران کند و موجب فراموشی غم و اندوه شود. تنکیر آن برای تعظیم است. «فِی شُغُلٍ»: سرگرم سُرور و شادمانی، و بهره‌مند از نعمتهای الهی هستند. «فَاکِهُونَ»، جمع فَاکِهٌ، خوشحال و خندان. بهره‌مند از نعمت و سرگرم لذّت. سرگرم شوخی و مزاح.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ «55»

بى شك اهل بهشت در آن روز به خوشى مشغولند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ (55)

چون جزا بر وفق عمل صالح و طالح باشد بنابراين:

إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ: بدرستى كه اصحاب بهشت، الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ‌: امروز در شغلى باشند به جميع انواع ثواب شادان متلذذ در اصناف نعمت رب الارباب از البسه و اطعمه و فاكهه به وصفى كه نه چشمى ديده، نه گوشى شنيده و نه به قلب بشرى خطور كرده.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى‌ رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ (51) قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ (52) إِنْ كانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ (53) فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (54) إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ (55)

هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ (56) لَهُمْ فِيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ (57) سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ (58) وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ (59) أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (60)

ترجمه‌

و دميده شود در صور پس آنگاه آنها از قبرها بسوى پروردگارشان ميشتابند

گويند اى واى بر ما كه برانگيخت ما را از خوابگاهمان اينست آنچه وعده داده بود خداى بخشنده و راست گفتند پيغمبران‌

نباشد آن مگر يك فرياد


جلد 4 صفحه 412

پس آنگاه آنها جماعتى هستند نزد ما حاضر شدگان‌

پس امروز ستم نميشود كسى بچيزى و جزا داده نمى‌شويد مگر آنچه بوديد كه ميكرديد

همانا اهل بهشت امروز در شغل خوشى لذت برندگانند

ايشان و زنانشان در سايه‌هائى بر تختها تكيه زنندگانند

براى ايشان در آن ميوه است و براى ايشان است در آن آنچه ميخواهند

تحيّت سلامتى است گفتارى از پروردگارى مهربان‌

و جدا شويد امروز اى گناهكاران‌

آيا مقرّر نداشتيم با شما اى فرزندان آدم كه پرستش نكنيد شيطان را همانا او براى شما دشمنى است آشكار.

تفسير

اين نفخه و دميدن دوم اسرافيل است در صور كه آنرا نفخه احياء خوانند و آن بعد از باريدن بارانى است كه داراى خاصيّت منى است چهل روز بر زمين پس ناگهان خلق از قبور برخواسته و ببارگاه الهى ميشتابند و گمان ميكنند اينمدّت خواب بوده‌اند و از بيم حساب با خود گويند اى واى بر ما چه كس برانگيخت ما را از خوابگاهمان ملائكه در جواب گويند اينست آنچه وعده كرده بود خدا و راست گفتند پيمبران او چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و محتمل است اول از هول محشر اين سؤال را نموده باشند و بعدا بالهام خدا خودشان اقرار نموده باشند كه اين همان وعده خدا و پيغمبران است كه بما در دنيا داده بودند چنانچه بعضى گفته‌اند كه تمامى كلام خودشان است و ظاهر است و در جوامع از على عليه السّلام نقل نموده كه من بعثنا بمن حرف جرّ و صيغه مصدر قرائت فرموده است و نيز گفته شده اينكه خودشان را خواب پنداشتند براى آنستكه بين نفخه اوّل و دوّم عذاب نيست يا عذاب قبر را در برابر احوال خود در قيامت خواب پنداشته‌اند و از أبو ذر غفارى ره نقل شده كه ميان مردن مردم و زنده شدنشان نيست مگر مانند خوابى و بيدار شدن از آن در هر حال زنده نمودن تمام خلق آنروز براى خدا كارى ندارد فقط يك فرياد براى احضار لازم دارد كه در صور بعمل آيد و همه خلق اوّلين و آخرين مجتمعا در صحراى محشر حاضر شوند و در پيشگاه الهى قيام نمايند و خداوند هم براى آنها بعدل قيام نموده ذرّه‌ئى از ميزان استحقاق بندگان براى ثواب كم نفرمايد و بدون استحقاق عذابشان نكند چون ظلم بود بلكه جزاى هر كس را بميزان استحقاقش عطا فرمايد از خوب‌


جلد 4 صفحه 413

و بد و از فضلش بر خوب افزايد و از قهرش بر بد نيفزايد و اهل بهشت در آنروز مشغوليّات خوبى دارند و آن معاشرت و مقاربت حوريان است كه ابروهاشان مانند هلال است و مژگانشان مانند پرهاى بلند بال كركسها است و با آنها سرگرم بتفكّه و ملاعبه ميباشند چنانچه قمّى ره و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و در نفحات نقل نموده كه يكمؤمن داراى قوّه صد مرد شود در خوردن و آشاميدن و جماع كردن و در يكروز صد حوريّه بكر را تصرف نمايد و بعضى گفته‌اند مشغول باستماع نغمات خوشند و التذاذ از نعمتهاى گوناگون بهشت و توجّهى بأحوال اهل محشر ندارند با يكديگر شوخى و مزاح ميكنند و خوشحال و متعجّب از حال خودشانند و اگر زنان آنها در دنيا اهل ايمان باشند و مايل بمعاشرت با يكديگر براى انسشان بهم مردها با زنهاشان در سايه‌هاى درختان بهشت كه مانع از حرارت و برودت هوا يا نگاه كسى بآنها باشد بر روى تختهائى مانند حجله عروس و داماد آراسته بزيور و بپرده‌ها نشسته و تكيه داده‌اند چنانچه از امام باقر عليه السّلام نقل شده است و شايد مراد از ظلال همان پرده‌هاى تجمّلى باشد و ظلل نيز قرائت شده است كه جمع ظلّه بمعناى سايبان است و ظلال در جمع آن و ظلّ هم استعمال شده است و براى ايشان است در آن از هر نوع ميوه و آنچه ميخواهند و آنچه تمنّا دارند و آنچه ميخواستند در دنيا از درجات بهشت و نعيم آن و براى ايشان است تحيّت و سلام قولى يعنى تلفّظى از خداى مهربان در وقت تجلّى او بنورى كه مشرف بر آنها شده و بعد از ديدن از تمام لذائذ غافل شوند چون صوت سلام را از آن نور بشنوند و بدانند كه خدا بآنها سلام فرموده و تقدير كلام آنستكه سلام يقوله اللّه قولا من ربّ رحيم و بعضى آنرا بسلام ملائكه از جانب خدا تفسير نموده‌اند و در هر حال متضمّن مژده سلامتى و ايمنى از جميع بليّات و آفات است چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه سلام از خدا امان است و خداوند باهل جهنّم خطاب ميفرمايد كه جدا و ممتاز شويد از اهل بهشت و آنها جدا ميشوند پس بهشتى‌ها ببهشت ميروند و جهنّمى‌ها بجهنّم چنانچه فرموده و روز كه قيامت برپا شود مردم متفرّق ميشوند فريقى در بهشت و فريقى در جهنم جاى گير خواهند شد و قمى ره نقل نموده كه مردم در روز قيامت وقتى جمع شدند بقدرى مى‌ايستند و عرق‌


جلد 4 صفحه 414

ميريزند كه تا بدهانشان ميرسد پس عرضه ميدارند پروردگارا حساب ما را برس اگرچه بجهنّم رويم پس خداوند بادهايى را ميفرستد كه آنها را از يكديگر جدا ميكنند و ندا ميرسد كه ممتاز شويد امروز اى گنه‌كاران از اهل ايمان پس ممتاز شوند از يكديگر و گنه‌كاران بجهنّم روند و كسانيكه در قلبشان ايمان بوده ببهشت و خطاب عتاب‌آميز بگنه‌كاران شود كه آيا عهد ننمودم من با شما در عالم ذرّ يا امر ننمودم بشما بتوسط انبياء و اولياء در دنيا كه عبادت نكنيد شيطان را باطاعت دستورات او چون هر كس اطاعت كند كسى را در معصيت خدا عبادت نموده است او را چنانچه در باره يهود و نصارى خداوند فرموده احبار و رهبانان خودشان را پروردگاران خودشان قرار دادند چون حلال و حرامى براى آنها معيّن نمودند و آنان اطاعت كردند و كسيكه عبادت كند غير خدا را عبادت نموده هواى نفس خود را چنانچه خدا فرموده آيا پس ديدى تو كسيرا كه قرار داد هواى خود را خداى خود و كسيكه عبادت كند هواى نفس را عبادت نموده است شيطان را در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه مرديرا اطاعت كند در معصيتش عبادت نموده است او را و از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه گوش بدهد بگوينده‌ئى پس عبادت نموده است او را پس اگر گوينده از خدا نقل ميكند عبادت نموده است خدا را و اگر از شيطان نقل ميكند عبادت نموده است شيطان را و دشمنى شيطان با بنى آدم از بدو خلقت آنها واضح بوده و هست و شغل بسكون و فكهين بدون الف نيز قرائت شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ أَصحاب‌َ الجَنَّةِ اليَوم‌َ فِي‌ شُغُل‌ٍ فاكِهُون‌َ (55)

محققا اصحاب‌ بهشت‌ ‌در‌ ‌آن‌ روز ‌در‌ اشتغالاتي‌ فرحناك‌ و خوش‌ گذراني‌ ميكنند.

إِن‌َّ أَصحاب‌َ الجَنَّةِ اصحاب‌ بهشت‌ فقط و فقط اهل‌ ايمان‌ هستند ‌که‌

جلد 15 - صفحه 90

معتقد بجميع‌ عقايد حقه‌ باشند چيزي‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ نيفزايند ‌که‌ بدعت‌ ‌در‌ دين‌ ‌باشد‌ و چيزي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌را‌ منكر نشوند ‌ يا ‌ شاك‌ باشند و ‌غير‌ مؤمن‌ ‌هر‌ ‌که‌ ‌باشد‌ و ‌هر‌ چه‌ ‌باشد‌ داخل‌ ‌در‌ بهشت‌ نميشود چه‌ قاصر ‌باشد‌ و چه‌ مقصر غاية الامر قاصر ‌آنها‌ استحقاق‌ عذاب‌ ‌هم‌ ندارد بلي‌ اطفال‌ مؤمنين‌ همين‌ نحوي‌ ‌که‌ ‌در‌ دنيا احكام‌ اسلام‌ و ايمان‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ بار ميشود ‌از‌ طهارت‌ بدن‌ و ميراث‌ و ثبوت‌ ديه‌ كامله‌ ‌بر‌ قتل‌ ‌آنها‌ و ساير احكام‌ اسلامي‌ تابع‌ ابوين‌ هستند و همچنين‌ ‌اگر‌ احد ابوين‌ مسلم‌ و ديگري‌ كافر ‌باشد‌ تابع‌ اشرف‌ ابوين‌ ‌است‌ لكن‌ ‌تا‌ مادامي‌ ‌که‌ بحد بلوغ‌ نرسيده‌ ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ بلوغ‌ عنوان‌ تبعيت‌ قطع‌ ميشود ‌در‌ آخرت‌ ‌هم‌ اطفال‌ ملحق‌ بابوين‌ ‌ يا ‌ اشرف‌ ‌آنها‌ ميشود و داخل‌ بهشت‌ ميشوند و اما اطفال‌ كفار ‌اگر‌ چه‌ ‌در‌ دنيا احكام‌ كفر ‌بر‌ ‌آنها‌ بار ‌است‌ ‌از‌ نجاست‌ بدن‌ و ساير احكام‌ لكن‌ ‌در‌ آخرت‌ چون‌ مقصر نيستند استحقاق‌ عذاب‌ ندارند و عنوان‌ تبعيت‌ ‌آنها‌ قطع‌ ميشود.

(اليوم‌) اشاره‌ بيوم‌ القيمة ‌است‌ (سؤال‌) مؤمنين‌ ‌که‌ گرفتار حقوق‌‌-‌ ‌النّاس‌ و مظالم‌ عباد هستند و مؤمنين‌ ‌که‌ آلوده‌ بمعاصي‌ ‌که‌ وعده نار و عذاب‌ و جهنم‌ داده‌ شده‌اند حال‌ ‌آنها‌ چه‌ نحوه‌ ‌است‌ ‌با‌ اينكه‌ خداوند قسم‌ ياد فرموده‌ ‌که‌

‌لا‌ يجوزني‌ ظلم‌ ظالم‌

(جواب‌) اما مسئله حقوق‌ ‌النّاس‌ و مظالم‌ ‌با‌ فرض‌ اينكه‌ ‌با‌ ايمان‌ ‌از‌ دنيا رفته‌ ‌باشد‌ اولا بسياري‌ ‌از‌ ارباب‌ حقوق‌ فرداي‌ قيامت‌ عفو و گذشت‌ ميكنند زيرا مؤمنين‌ ‌در‌ ‌آن‌ عالم‌ ‌با‌ ‌هم‌ رءوف‌ و مهربان‌ ميگردند چنان‌ چه‌ ميفرمايد وَ نَزَعنا ما فِي‌ صُدُورِهِم‌ مِن‌ غِل‌ٍّ اعراف‌ آيه 41 و نيز ميفرمايد وَ نَزَعنا ما فِي‌ صُدُورِهِم‌ مِن‌ غِل‌ٍّ إِخواناً عَلي‌ سُرُرٍ مُتَقابِلِين‌َ حجر آيه 47 و ‌غير‌ اينها و ‌اگر‌ مشمول‌ عفو نشدند خداوند بآنها بازاء حقوق‌ ‌آنها‌ مثوبات‌ ميدهد ‌تا‌ راضي‌ شوند و ‌اگر‌ ‌اينکه‌ ‌هم‌ ميسر نشد ‌از‌ عبادات‌ ‌او‌ بصاحب‌ حق‌ ميدهند ‌ يا ‌ معاصي‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ بار ميكنند. و اما آلودگيهاي‌ ‌او‌ ‌اگر‌ ‌در‌ بليات‌ دنيا ‌ يا ‌ حين‌ نزع‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ قبر و عالم‌ برزخ‌ تدارك‌ ‌شده‌ ‌که‌ پاك‌ ‌شده‌ ‌است‌ و الا ‌اگر‌ مشمول‌ مغفرت‌ و عفو الهي‌ ‌ يا ‌ مورد شفاعت‌ شفعاء واقع‌ ‌شده‌ باز نجات‌ دارد و ‌اگر‌ اينهم‌

جلد 15 - صفحه 91

تدارك‌ نشد بقدر معاصي‌ معذب‌ و سپس‌ بواسطه ايمان‌ داخل‌ بهشت‌ ميشود لكن‌ عمده‌ خطر معاصي‌ زوال‌ ايمان‌ ‌است‌.

فِي‌ شُغُل‌ٍ فاكِهُون‌َ اما اشغال‌ اهل‌ بهشت‌ بسيار ‌است‌ و ‌در‌ حديث‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) ‌است‌ فرمود (افتضاض‌ العذاري‌) جماع‌ ‌با‌ ابكار ولي‌ ‌اينکه‌ مصداق‌ الذ ‌است‌ و معاشرت‌ ‌با‌ يكديگر بالاخص‌ ‌با‌ انبياء و ائمه‌ و حشر ‌با‌ ‌آنها‌ و ساير لذائذ روحي‌ و جسمي‌ ‌از‌ مأكولات‌ و مشروبات‌ و فواكه‌ و ‌غير‌ اينها و اما فكاهت‌ ملاعبه‌ و شوخي‌ و مزاح‌ و كلمات‌ طيبه‌ ‌که‌ ‌با‌ يكديگر بالاخص‌ ‌با‌ همبستران‌ ‌خود‌ مي‌كنند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 55)- بهشتیان غرق در مواهب مادی و معنوی! در اینجا به گوشه‌ای از پاداشهای مؤمنان پرداخته، و قبل از هر چیز روی مسأله آرامش خاطر انگشت گذارده، می‌گوید: «بهشتیان امروز به نعمتهای خدا مشغولند» که از هر اندیشه ناراحت کننده بر کنار می‌باشند (إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ).

«و در نهایت سرور و شادی به سر می‌برند» (فاکِهُونَ).

نکات آیه

۱ - بهشتیان، در ناز و نعمت و خوشى و شادمانى وصف ناپذیر غوطهور خواهند بود. (إنّ أصحب الجنّة الیوم فى شغل) «شغل» به معناى شأن و کار اصلى است که انسان را از دیگر کارها بازداشته و به خود مشغول کرده است. گفتنى است که تنکیر آن مى تواند براى تعظیم باشد; یعنى، مشغله اى که کنه و عمق آن ناشناخته و وصف ناپذیر است.

۲ - بهشتیان، در فضایى سرشار از سرور و شادمانى به سر برده و به شوخى و صحبت لذت بخش باهم خواهند پرداخت. (إنّ أصحب الجنّة الیوم فى شغل فکهون) «فاکهون» از «فکاهه» گرفته شده که به معناى سخن با اهل انس و گفتوگوى مسرت آمیز است. گفتنى است در برداشت یاد شده، «فاکهون» خبر دوم براى «إنّ» گرفته شده است.

۳ - بهشت و نعمت ها و خوشى هاى آن، نتیجه و پاداش کردار انسان ها در دنیا است. (و لاتجزون إلاّ ما کنتم تعملون . إنّ أصحب الجنّة الیوم فى شغل فکهون) از ارتباط میان این آیه - که سخن از بهشت و نعمت هاى آن است - و آیه پیش - که درباره پاداش مطابق رفتار و کردار بود - برداشت یاد شده به دست مى آید.

۴ - رفتار و کردار انسان ها، تعیین کننده سرنوشت اخروى آنان است. (و لاتجزون إلاّ ما کنتم تعملون . إنّ أصحب الجنّة الیوم فى شغل فکهون)

موضوعات مرتبط

  • بهشت: موجبات بهشت ۳
  • بهشتیان: سرور بهشتیان ۱، ۲; لذایذ بهشتیان ۲; مزاح بهشتیان ۲; نعمتهاى بهشتیان ۱
  • سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت اخروى ۴
  • عمل: آثار اخروى عمل ۳، ۴; پاداش اخروى عمل ۳
  • قیامت: عوامل سرور در قیامت ۳
  • نعمت: موجبات نعمت هاى اخروى ۳

منابع