يس ٢٨

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ مَا أَنْزَلْنَا عَلَى‌ قَوْمِهِ‌ مِنْ‌ بَعْدِهِ‌ مِنْ‌ جُنْدٍ مِنَ‌ السَّمَاءِ وَ مَا کُنَّا مُنْزِلِينَ‌

ترجمه

و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنت ما بر این نبود؛

|و پس از [شهادت‌] وى بر قومش هيچ سپاهى از آسمان نازل نكرديم و نازل كننده نبوديم
پس از [شهادت‌] وى هيچ سپاهى از آسمان بر قومش فرود نياورديم و [پيش از اين هم‌] فروفرستنده نبوديم.
و ما پس از او (یعنی حبیب) بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم (تا بر ایمان مجبورشان کنند) و هیچ این کار (با ملتی) نکرده‌ایم (و نخواهیم کرد).
و بعد از شهادت او هیچ سپاهی از آسمان بر [هلاکت] قومش نازل نکردیم، و بر آن نبوده ایم که نازل کنیم.
و از آن پس بر سر قوم او هيچ لشكرى از آسمان فرو نفرستاديم. و ما فروفرستنده نبوديم.
و ما بر سر قوم او، پس از او، سپاهی از آسمان فرو نفرستادیم، و ما فرو فرستنده [آن‌] نبودیم‌
و پس از [كشتن‌] او بر قوم وى- اهل انطاكيه- هيچ لشكرى از آسمان نفرستاديم و ما فروفرستنده [لشكر عذاب‌] نبوديم- يعنى آن كفار خوارتر و بى ارزش‌تر از آن بودند كه هلاكشان را لشكرى از آسمان بيايد-
ما بعد از (قتل) او، اصلاً لشکری از آسمان فرو نفرستادیم، و حکمت ما اقتضاء نمی‌کرد که (برای نابودی ایشان) سپاهی از فرشتگان روانه سازیم.
پس از (شهادت) وی، هیچ سپاهی از آسمان بر قومش فرود نیاوردیم و (پیش از این هم) فروفرستنده نبوده‌ایم.
و نفرستادیم بر قومش پس از او لشکری از آسمان و نبودیم فرستندگان‌

After him, We sent down no hosts from heaven to his people; nor would We ever send any down.
ترتیل:
ترجمه:
يس ٢٧ آیه ٢٨ يس ٢٩
سوره : سوره يس
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَا کُنَّا مُنزِلِینَ»: ما فرو نفرستادیم. مراد این است که حکمت ما اقتضاء نمی‌کرد، یا ایشان در خور این نبودند که فرشتگانی برای نابودیشان نازل کنیم.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‌ قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما كُنَّا مُنْزِلِينَ «28»

و ما بعد از (شهادت آن مرد خدا) هيچ لشگرى از آسمان براى هلاك قوم او نفرستاديم و اصولًا سنّت ما قبل از اين هم چنين نبود (كه براى عذاب اهل زمين سپاهى از آسمان بفرستيم).

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‌ قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما كُنَّا مُنْزِلِينَ «28»

بعد از آن عاقبت امر قوم را فرمايد:

وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‌ قَوْمِهِ‌: و نازل نفرموديم بر قوم حبيب، مِنْ بَعْدِهِ‌: بعد از كشته شدن حبيب، مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ: هيچ لشگرى از آسمان براى هلاك ايشان، وَ ما كُنَّا مُنْزِلِينَ‌: و نيستيم ما نازل كننده لشگر براى كافران، يعنى در حكمت و مصلحت صحيح نيست كه براى هلاك اهل كفر و شرك لشگر فرستيم، چه كفار خوار و بى‌مقدارترند از آنكه براى آنها لشگر فرستاد، بلكه در حيطه قدرت ما مى‌باشند و نزول ملائكه در جنگ بدر براى تعظيم حضرت نبوى صلى اللّه عليه و آله بود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‌ قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما كُنَّا مُنْزِلِينَ «28» إِنْ كانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ خامِدُونَ «29» يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (30) أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ (31) وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ (32)

وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ (33) وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ (34) لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ (35)

ترجمه‌

و فرو نفرستاديم بر قومش بعد از او لشگرى از آسمان و نبوديم فرو فرستندگان‌

نبود آن مگر يك فرياد پس آنگاه بودند خاموش‌شدگان‌

اى دريغ بر بندگان نمى‌آيد آنها را پيغمبرى مگر آنكه هستند كه بآن استهزاء ميكنند

آيا نديدند كه چه بسيار هلاك كرديم پيش از آنها از قرنها كه آنها بسويشان برنميگردند

و نيستند همگى مگر جماعتيكه نزد ما حاضر كرده شدگانند

و دليلى است براى آنها زمين مرده كه زنده كرديم آنرا و بيرون آورديم از آن دانه‌ئى پس از آن ميخورند

و قرار داديم در آن باغهائى از خرما بنان و انگورها و روان كرديم در آن از چشمه‌ها

تا بخورند از ميوه آن و آنچه ساخت آنرا دستهاشان آيا پس شكر نميكنند.

تفسير

بعد از قتل اهل انطاكيه حبيب نجّار را به تفصيلى كه در آيات سابقه ذكر شد آنها مورد غضب الهى شدند چنانچه ميفرمايد و نازل ننموديم‌بر قوم‌


جلد 4 صفحه 405

او بعد از او لشگرى از آسمان براى هلاك آنها اگرچه ميفرستيم براى هلاك دشمنان تو در جنگ بدر و غيره از مواقع لازمه براى عظمت مقام تو چون بنا نداشتيم ما در امور غير مهمّه لشگرى از آسمان بفرستيم براى كمك بندگان يا عذاب آنها اگر كلمه ما در ما كنّا نافيه باشد و اگر موصوله باشد مراد آنستكه نه لشگرى فرستاديم نه چيزى از چيزهائى كه بر امم سابقه فرستاديم از قبيل سنگريزه و باران شديد و باد سوزان نبود آنچه فرستاديم مگر يك نعره و فرياد جبرئيل كه فورا آتش فتنه وجود آنها را خاموش و مانند خاكستر كرد و باين سهولت كار تمامشان خاتمه يافت اى حسرت و ندامت و افسوس و دريغ بر حال بندگان خدا بيا كه بجا و محلّ است آمدن تو چون هيچ پيغمبرى نيامد براى هدايت و ارشاد آنها مگر آنكه باو استهزاء و سخريّه مينمودند و اذيّت و آزارش ميكردند و حقيقتا جاى تأسف است بر حال كسانيكه مر شد و ناصح مشفق خودشان را كه غرض و طمعى ندارد جز خير دنيا و آخرت آنها مسخره نمايند و تمام ملائكه و اهل ايمان بحال آنها تأسف خوردند آيا اين كفّار مكّه نمى‌بينند كه چه بسيار از اهل اعصار سابقه بودند كه ما آنها را بعذابهاى گوناگون هلاك نموديم و نمى‌بينند كه آنها ديگر بدنيا برنمى‌گردند نزد آنها و نيستند همگى مگر دسته و جماعتى كه نزد ما حاضر كرده ميشوند و لما بتخفيف نيز قرائت شده و بنابراين كلمه ان مخفّفه از مثقّله است و ما زائده براى تأكيد يعنى بدرستيكه همه اجماعا نزد ما حاضر شدگانند و مقصود در روز قيامت است و بقرائت مشهوران نافيه لمّا بمعناى الّا است و چون ذكر قيامت بميان آمد باز خداوند استدلال بر آن نموده كه يكى از ادلّه دالّه بر چنين روزى و امكان آن براى خداوند آنستكه زمين مرده را كه مدّتها است بى‌آب و گياه مانده ما بوسيله باران رحمت خود احياء مينمائيم و بيرون ميآوريم از آن حبّ گندم و جو و ساير حبوبات را كه از آن ارتزاق مينمائيد و خلق نموديم ما در آنزمين باغهائى از درختان خرما و انگور كه در عربستان بسيار و منافع آندو بيشمار است و منفجر نموديم در آن اراضى يا آن باغات چشمه‌هاى آب روان را براى آنكه بندگان بخورند از ميوه هر يك از آن درختها يا آنچه ذكر شد و چيزهائى كه بدست خودشان از آنها عمل ميآورند از قبيل شيره و سركه و دوشاب‌


جلد 4 صفحه 406

و غيرها اگر ما در و ما عملته موصوله باشد و اگر نافيه باشد مراد آنستكه ما از زمين اين قبيل درختان بيرون ميآوريم با آنكه مردم بدست خودشان آنها را ننشانده باشند و زحمتى براى بدست آوردن ميوه آن نكشيده باشند پس آيا سزاوار نيست كه شكر نعمتهاى چنين خداوند بخشنده مهربانى را بجا آورند و غير او را ستايش ننمايند و آيا سزاوار است كه شكر نكنند با چنين نعمتهاى بى‌زحمتى كه براى آنها تهيّه فرموده و بايد بدانند همانطور كه از زمين مرده نباتات زنده را بوجود آورد بوسيله باران ميتواند از خاك مرده حيوانات زنده را بيرون آورد بوسيله بارانيكه حكم منى را دارد در جذب ذرّات متفرّقه از ابدان پوسيده شده در خاك كه مكرّر ذكر شده است و افاضه روح بآن و از حضرت سجاد يا حسرة العباد بطريق اضافه براى افاده اختصاص آن به بندگان نقل قرائت شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ما أَنزَلنا عَلي‌ قَومِه‌ِ مِن‌ بَعدِه‌ِ مِن‌ جُندٍ مِن‌َ السَّماءِ وَ ما كُنّا مُنزِلِين‌َ «28»

و ‌ما نازل‌ نكرديم‌ ‌بر‌ قوم‌ حبيب‌ نجّار‌-‌ رجلي‌ ‌که‌ ‌از‌ اقصي‌ المدينه‌ آمده‌‌-‌ ‌از‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌او‌‌-‌ ‌يعني‌ ‌بعد‌ ‌از‌ كشتن‌ ‌او‌ ‌ يا ‌ تكذيب‌ ‌او‌ ‌ يا ‌ تكذيب‌ رسل‌ ‌ يا ‌ اذيت‌ بآنها‌-‌ لشكري‌ ‌از‌ آسمان‌ و نيستيم‌ ‌ما انزال‌ كننده‌.

‌اينکه‌ آيه شريفه‌ ‌را‌ چند نحو تفسير كردند: «1» اينكه‌ ملائكه‌ ‌را‌ ‌براي‌ هلاك‌ ‌آنها‌ نفرستاديم‌ و نميفرستيم‌. «2» اينكه‌ وحي‌ ‌از‌ آسمان‌ بتوسّط ملائكه‌ ‌بر‌ انبياء ‌براي‌ هدايت‌ ‌آنها‌ ‌پس‌ ‌از‌ كشتن‌ حبيب‌ نجّار و تكذيب‌ انبياء نفرستاديم‌ و نخواهيم‌ فرستاد. «3» ملائكه‌ ‌را‌ بجاي‌ انبياء ‌بر‌ ‌آنها‌ نفرستاديم‌ و هرگز نميفرستيم‌.

(توضيح‌ كلام‌) اينكه‌ خداوند بمقتضاي‌ حكمت‌ و لطف‌ ‌براي‌ بندگانش‌ انبياء ‌را‌ ارسال‌ ميفرمايد و دستورات‌ ‌به‌ توسط ملائكه‌ وحي‌ ميفرستد و كتاب‌ نازل‌ ميكند ‌تا‌ اينكه‌ حجّت‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ تمام‌ شود و راه‌ عذر ‌بر‌ ‌آنها‌ بسته‌ شود لكن‌ ‌پس‌ ‌از‌ آنكه‌ ‌از‌ قابليّت‌ هدايت‌ افتادند و قساوت‌ و عناد ورزيدند و طغيان‌ و سرپيچي‌ كردند ‌آنها‌ ‌را‌ بخود واميگذارد ‌تا‌ ‌هر‌ چه‌ بتوانند معصيت‌ و نافرماني‌ كنند و ‌بر‌ عذاب‌ ‌خود‌ بيفزايند چنانچه‌ ميفرمايد فَذَرهُم‌ يَخُوضُوا وَ يَلعَبُوا حَتّي‌ يُلاقُوا يَومَهُم‌ُ الَّذِي‌ يُوعَدُون‌َ زخرف‌ آيه 83 معارج‌ آيه 42 ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌اگر‌ ‌در‌ نسل‌ ‌آنها‌ مؤمني‌ پيدا ميشود عذاب‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ نازل‌

جلد 15 - صفحه 67

نميكند و ‌اگر‌ پيدا نميشود ‌آنها‌ ‌را‌ بعذاب‌ هلاك‌ ميفرمايد و ‌اينکه‌ كفّار انطاكيه‌ قوم‌ حبيب‌ نجّار حجّت‌ ‌از‌ ‌هر‌ جهت‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ تمام‌ شد: سه‌ پيغمبر ‌بر‌ ‌آنها‌ فرستاده‌ شد ‌با‌ معجزات‌ ‌با‌ هرات‌ و حبيب‌ نجّار ‌هم‌ آنچه‌ بايد بگويد ‌گفت‌ و معذلك‌ ايمان‌ نياوردند ميفرمايد:

وَ ما أَنزَلنا عَلي‌ قَومِه‌ِ مِن‌ بَعدِه‌ِ مِن‌ جُندٍ مِن‌َ السَّماءِ وَ ما كُنّا مُنزِلِين‌َ چون‌ حجت‌ تمام‌ شد و ديگر قابل‌ هدايت‌ نيستند بايد بعذاب‌ هلاك‌ شوند ‌که‌ گفتند: جبرئيل‌ ‌بر‌ ‌در‌ دروازه شهر صيحه‌ زد يك‌ مرتبه‌ خاموش‌ شدند و اللّه‌ العالم‌ چنانچه‌ ‌در‌ آيه ‌بعد‌ ميفرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 28)- دیدیم که مردم شهر «انطاکیه» چگونه به مخالفت با پیامبران الهی قیام کردند اکنون ببینیم سر انجام کارشان چه شد؟

قرآن در این زمینه می‌گوید: «ما بر قوم او بعد از (شهادت) وی هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم، و اصولا سنت ما چنین نیست که برای نابود ساختن این اقوام سرکش متوسل به این امور شویم» (وَ ما أَنْزَلْنا عَلی قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما کُنَّا مُنْزِلِینَ).

ما نیاز به این امور نداریم، تنها یک اشاره کافی است که همه آنها را خاموش سازیم و به دیار عدم بفرستیم و تمام زندگی آنها را در هم بکوبیم.

نکات آیه

۱ - خداوند، هیچ لشکرى از آسمان (فرشتگان)، براى عذاب کردن و به هلاکت رساندن مردم انطاکیه نفرستاد. (و ما أنزلنا على قومه من بعده من جند من السماء) مفسران برآنند که مقصود از «جند من السماء» (لشکر آسمانى) فرشتگانند. جمله «و ما أنزلنا على قومه...» استئناف بیانى است; یعنى، پاسخگوى این سؤال است که پس از شهادت حبیب نجار، مردم انطاکیه به چه سرنوشتى دچار شدند؟

۲ - نفرستادن لشکرى از آسمان (فرشتگان) براى عذاب و نابودى مردمان گذشته، از سنت هاى الهى است. (جند من السماء و ما کنّا منزلین)

۳ - نابود کردن جوامع محکوم به فنا، امرى آسان براى خدا و او بى نیاز از لشکر آسمانى است. (جند من السماء و ما کنّا منزلین) تأکید خداوند بر نفرستادن هیچ لشکر آسمانى و نیز عذاب و نابود کردن انسان هاى محکوم به فنا تنها با یک صیحه - که در آیه بعد آمده است - مى تواند بیانگر برداشت یاد شده باشد.

موضوعات مرتبط

  • امتها: سهولت هلاکت امتها ۳
  • انطاکیه: تاریخ انطاکیه ۱
  • خدا: بى نیازى خدا ۳; سنتهاى خدا ۲; قدرت خدا ۳
  • ملائکه: رد نزول ملائکه عذاب ۱، ۲; ملائکه عذاب ۳

منابع