گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۴}}
__TOC__
__TOC__


خط ۳۳: خط ۳۵:
و اگر كسى بگويد: دست از ظاهر آيه برداشتن و آنرا حمل بر جهت تكوين نمودن باعث متشابه بودن ساير آيات قرآن است ، زيرا اگر جائز باشد اين آيه را حمل بر امور تكوينى كنيم جائز خواهد بود كه در ساير آيات قرآنى هم به تاءويل بپردازيم ، و معلوم است كه چنين كارى سر از بطلان دين در مى آورد. در جواب مى گوييم : ما تابع دليل هستيم هر جا دليل حكمى ، صراحت داشت در تشريعى بودن آن مانند ادله راجع به معارف اصولى دين و اعتقادات حق آن و همچنين مانند قصص انبيا و امم گذشته و دعوت هاى دينى آنان و نيز مانند آيات مربوط به شرايع و احكام فرعى دين و لوازم آن از قبيل ثواب و عقاب ، قبول مى كنيم ، و هر جا كه دليل ، چنين صراحتى نداشت و برعكس شواهدى داشت بر اينكه مراد از امر و نهى و امتثال و عصيان و امثال آن امور تكوينى است ، و مستلزم انكار چيزى از ضروريات دين و مفاد آيات محكمه و يا سنت قائمه و يا برهان يقينى هم نبود البته از التزام به آن باك نخواهيم داشت .
و اگر كسى بگويد: دست از ظاهر آيه برداشتن و آنرا حمل بر جهت تكوين نمودن باعث متشابه بودن ساير آيات قرآن است ، زيرا اگر جائز باشد اين آيه را حمل بر امور تكوينى كنيم جائز خواهد بود كه در ساير آيات قرآنى هم به تاءويل بپردازيم ، و معلوم است كه چنين كارى سر از بطلان دين در مى آورد. در جواب مى گوييم : ما تابع دليل هستيم هر جا دليل حكمى ، صراحت داشت در تشريعى بودن آن مانند ادله راجع به معارف اصولى دين و اعتقادات حق آن و همچنين مانند قصص انبيا و امم گذشته و دعوت هاى دينى آنان و نيز مانند آيات مربوط به شرايع و احكام فرعى دين و لوازم آن از قبيل ثواب و عقاب ، قبول مى كنيم ، و هر جا كه دليل ، چنين صراحتى نداشت و برعكس شواهدى داشت بر اينكه مراد از امر و نهى و امتثال و عصيان و امثال آن امور تكوينى است ، و مستلزم انكار چيزى از ضروريات دين و مفاد آيات محكمه و يا سنت قائمه و يا برهان يقينى هم نبود البته از التزام به آن باك نخواهيم داشت .
در خاتمه اين بحث اين نكته را خاطر نشان مى سازيم كه استدلال ابليس ‍ و دليلى كه در مقام جواب آورد و گفت :(( انا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين (( قياسى است ظنى كه به هيچ وجه قابل اعتنا نيست ، و ليكن مع ذلك مفسرين آن را مورد اعتنا قرار داده و هر يك به نحوى از آن جواب داده اند. در وهن و بطلان آن همين بس كه پروردگار متعال اعتنايى به آن نفرموده ، و بطور صريح جوابى از آن نداده بلكه تنها وى را در استكبارى كه ورزيد با اينكه مقام او مقام انقياد و تذلل بوده مورد مؤ اخذه قرار داده است ، و لذا چندان لازم به نظر نمى رسد كه وجوهى را كه مفسرين در جواب ابليس ذكر كرده اند در اينجا ايراد نموده و در آن بحث كنيم .
در خاتمه اين بحث اين نكته را خاطر نشان مى سازيم كه استدلال ابليس ‍ و دليلى كه در مقام جواب آورد و گفت :(( انا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين (( قياسى است ظنى كه به هيچ وجه قابل اعتنا نيست ، و ليكن مع ذلك مفسرين آن را مورد اعتنا قرار داده و هر يك به نحوى از آن جواب داده اند. در وهن و بطلان آن همين بس كه پروردگار متعال اعتنايى به آن نفرموده ، و بطور صريح جوابى از آن نداده بلكه تنها وى را در استكبارى كه ورزيد با اينكه مقام او مقام انقياد و تذلل بوده مورد مؤ اخذه قرار داده است ، و لذا چندان لازم به نظر نمى رسد كه وجوهى را كه مفسرين در جواب ابليس ذكر كرده اند در اينجا ايراد نموده و در آن بحث كنيم .
قَالَ فَاهْبِط مِنهَا فَمَا يَكُونُ لَك أَن تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّك مِنَ الصغِرِينَ
قَالَ فَاهْبِط مِنهَا فَمَا يَكُونُ لَك أَن تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّك مِنَ الصغِرِينَ
<span id='link22'><span>
<span id='link22'><span>
==كبريا خاص خداى سبحان است و از غير او تكبر پسنديده نيست . ==
==كبريا خاص خداى سبحان است و از غير او تكبر پسنديده نيست . ==
خط ۴۲: خط ۴۴:
<span id='link23'><span>
<span id='link23'><span>
==درخواست مهلت از خدا توسط ابليس ==
==درخواست مهلت از خدا توسط ابليس ==
قَالَ أَنظِرْنى إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ قَالَ إِنَّك مِنَ الْمُنظرِينَ
قَالَ أَنظِرْنى إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ قَالَ إِنَّك مِنَ الْمُنظرِينَ
ابليس از خداى تعالى مهلت مى خواهد، و خداوند هم به وى مهلت مى دهد. خداوند در جاى ديگر نيز اين معنا را ذكر كرده و فرموده : (( قال رب فانظرنى الى يوم يبعثون قال فانك من المنظرين الى يوم الوقت المعلوم (( از اين آيه برمى آيد كه ابليس بطور مطلق از خدا مهلت خواسته ، و ليكن خداوند او را تا زمانى معين مهلت داده است ، و به زودى در تفسير سوره حجر درباره وقت نامبرده بحث خواهيم كرد - ان شاء الله -.
ابليس از خداى تعالى مهلت مى خواهد، و خداوند هم به وى مهلت مى دهد. خداوند در جاى ديگر نيز اين معنا را ذكر كرده و فرموده : (( قال رب فانظرنى الى يوم يبعثون قال فانك من المنظرين الى يوم الوقت المعلوم (( از اين آيه برمى آيد كه ابليس بطور مطلق از خدا مهلت خواسته ، و ليكن خداوند او را تا زمانى معين مهلت داده است ، و به زودى در تفسير سوره حجر درباره وقت نامبرده بحث خواهيم كرد - ان شاء الله -.
پس اينكه در آيه مورد بحث فرمود: (( تو از مهلت داده شدگانى (( در حقيقت مهلت وى را بطور اجمال ذكر كرده ، و نيز از آن برمى آيد كه غير از ابليس مهلت داده شدگان ديگرى نيز هستند.
پس اينكه در آيه مورد بحث فرمود: (( تو از مهلت داده شدگانى (( در حقيقت مهلت وى را بطور اجمال ذكر كرده ، و نيز از آن برمى آيد كه غير از ابليس مهلت داده شدگان ديگرى نيز هستند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۳۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۳۵ </center>
و از اينكه ابليس از خدا خواست تا روز قيامت مهلتش دهد استفاده مى شود كه وى در اين صدد بوده كه جنس بشر را هم در دنيا و هم در عالم برزخ گمراه كند، و ليكن خداوند دعايش را به اجابت نرسانيد، و شايد خداوند خواسته باشد كه او را تنها در زندگى دنيا بر بندگانش مسلط كند، و ديگر در عالم برزخ قدرت بر اغواى آنان نداشته باشد، هر چند به مصداق آيه (( و من يعش عن ذكر الرحمن نقيض له شيطانا فهو له قرين ، و انهم ليصدونهم عن السبيل و يحسبون انهم مهتدون ، حتى اذا جاءنا قال يا ليت بينى و بينك بعد المشرقين فبئس القرين ، و لن ينفعكم اليوم اذ ظلمتم انكم فى العذاب مشتركون (( و همچنين آيه (( احشروا الذين ظلموا و ازواجهم (( رفاقت و همنشينى با آنان را داشته باشد.
و از اينكه ابليس از خدا خواست تا روز قيامت مهلتش دهد استفاده مى شود كه وى در اين صدد بوده كه جنس بشر را هم در دنيا و هم در عالم برزخ گمراه كند، و ليكن خداوند دعايش را به اجابت نرسانيد، و شايد خداوند خواسته باشد كه او را تنها در زندگى دنيا بر بندگانش مسلط كند، و ديگر در عالم برزخ قدرت بر اغواى آنان نداشته باشد، هر چند به مصداق آيه (( و من يعش عن ذكر الرحمن نقيض له شيطانا فهو له قرين ، و انهم ليصدونهم عن السبيل و يحسبون انهم مهتدون ، حتى اذا جاءنا قال يا ليت بينى و بينك بعد المشرقين فبئس القرين ، و لن ينفعكم اليوم اذ ظلمتم انكم فى العذاب مشتركون (( و همچنين آيه (( احشروا الذين ظلموا و ازواجهم (( رفاقت و همنشينى با آنان را داشته باشد.
قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنى لاَقْعُدَنَّ لهَُمْ صرَطك الْمُستَقِيمَ ثُمَّ لاَتِيَنَّهُم مِّن بَينِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ ....
قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنى لاَقْعُدَنَّ لهَُمْ صرَطك الْمُستَقِيمَ ثُمَّ لاَتِيَنَّهُم مِّن بَينِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ ....
(( اغواء(( به معناى انداختن در غوايت و گمراهى است ، البته گمراهيى كه تواءم با هلاك و خسران باشد. و مفسرين گر چه جمله (( اغويتنى (( را بر حسب اختلاف نظريات و سليقه هايى كه داشته اند به همه اين معانى يعنى (( غوايت (( ، (( ضلالت (( ، (( هلاك (( و (( خسران (( تفسير كرده اند، و ليكن از عبارتى كه خداى تعالى در سوره (( حجر(( از ابليس ‍ حكايت كرده و فرموده : (( قال رب بما اغويتنى لازينن لهم فى الارض و لاغوينهم اجمعين (( استفاده مى شود كه مراد او همان معنايى بوده كه ما ذكر كرديم .
(( اغواء(( به معناى انداختن در غوايت و گمراهى است ، البته گمراهيى كه تواءم با هلاك و خسران باشد. و مفسرين گر چه جمله (( اغويتنى (( را بر حسب اختلاف نظريات و سليقه هايى كه داشته اند به همه اين معانى يعنى (( غوايت (( ، (( ضلالت (( ، (( هلاك (( و (( خسران (( تفسير كرده اند، و ليكن از عبارتى كه خداى تعالى در سوره (( حجر(( از ابليس ‍ حكايت كرده و فرموده : (( قال رب بما اغويتنى لازينن لهم فى الارض و لاغوينهم اجمعين (( استفاده مى شود كه مراد او همان معنايى بوده كه ما ذكر كرديم .
حرف (( باء(( در كلمه (( بما(( براى سببيت و يا مقابله است ، از اين جهت معناى آيه چنين است كه : (( من به سبب اينكه گمراهم كردى و يا در مقابل اينكه گمراهم ساختى ...(( . و اينكه بعضى ها گفته اند حرف مزبور براى قسم ، و نظير قسمى است كه در آيه (( فبعزتك لاغوينهم اجمعين (( است ، اشتباه مى باشد.
حرف (( باء(( در كلمه (( بما(( براى سببيت و يا مقابله است ، از اين جهت معناى آيه چنين است كه : (( من به سبب اينكه گمراهم كردى و يا در مقابل اينكه گمراهم ساختى ...(( . و اينكه بعضى ها گفته اند حرف مزبور براى قسم ، و نظير قسمى است كه در آيه (( فبعزتك لاغوينهم اجمعين (( است ، اشتباه مى باشد.
خط ۶۸: خط ۷۰:
ديگر اينكه آن چيزى كه ابليس خود را به آن تماس مى دهد شعور انسانى و تفكر حيوانى او است كه مربوط به تصور اشياء و تصديق به سزاوار و غير سزاوار آنها است و به زودى تفصيل اين اجمال خواهد آمد - ان شاء الله -.
ديگر اينكه آن چيزى كه ابليس خود را به آن تماس مى دهد شعور انسانى و تفكر حيوانى او است كه مربوط به تصور اشياء و تصديق به سزاوار و غير سزاوار آنها است و به زودى تفصيل اين اجمال خواهد آمد - ان شاء الله -.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۳۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۳۹ </center>
قَالَ اخْرُجْ مِنهَا مَذْءُوماً مَّدْحُوراً لَّمَن تَبِعَك ...
قَالَ اخْرُجْ مِنهَا مَذْءُوماً مَّدْحُوراً لَّمَن تَبِعَك ...
(( مذوم (( از ماده (( ذام ، يذام (( و به معناى مذموم و معيوب است . و (( مدحور(( از باب (( دحر(( و به معناى رانده شده بخوارى و ذلت است . و (( لام (( در جمله (( لمن تبعك منهم ...(( . لام قسم و جوابش ‍ جمله (( لاملان جهنم ...(( است .
(( مذوم (( از ماده (( ذام ، يذام (( و به معناى مذموم و معيوب است . و (( مدحور(( از باب (( دحر(( و به معناى رانده شده بخوارى و ذلت است . و (( لام (( در جمله (( لمن تبعك منهم ...(( . لام قسم و جوابش ‍ جمله (( لاملان جهنم ...(( است .
از آنجايى كه مورد گفتار ابليس و تهديدش به انتقام تنها بنى آدم بود و قسم خورد كه غرض خلقت آنان را كه همان شكر است در آنان نقض ‍ نموده و از بين مى برد و آنان را بجاى شكر وادار به كفران مى سازد، خداى تعالى در جوابش پيروانش را هم با او شريك ساخته و فرمود:(( جهنم را از شما يعنى از تو و بعضى از پيروانت پر مى كنم (( .
از آنجايى كه مورد گفتار ابليس و تهديدش به انتقام تنها بنى آدم بود و قسم خورد كه غرض خلقت آنان را كه همان شكر است در آنان نقض ‍ نموده و از بين مى برد و آنان را بجاى شكر وادار به كفران مى سازد، خداى تعالى در جوابش پيروانش را هم با او شريك ساخته و فرمود:(( جهنم را از شما يعنى از تو و بعضى از پيروانت پر مى كنم (( .
در اين جمله خداى تعالى از در منت و رحمت جميع پيروان ابليس را ذكر نفرمود، بلكه فرمود: (( از شما(( و اين خود اشعار به تبعيض دارد.
در اين جمله خداى تعالى از در منت و رحمت جميع پيروان ابليس را ذكر نفرمود، بلكه فرمود: (( از شما(( و اين خود اشعار به تبعيض دارد.
وَ يَئَادَمُ اسكُنْ أَنت وَ زَوْجُك الْجَنَّةَ ...
وَ يَئَادَمُ اسكُنْ أَنت وَ زَوْجُك الْجَنَّةَ ...
اين آيه آدم (عليه السلام ) را مخاطب قرار داده سپس همسرش را عطف بر او نموده و با جمله (( فكلا من حيث شئتما(( تصرف در همه انواع خوراكيها را بر آنان مباح گردانيده مگر آن درختى را كه با جمله (( و لا تقربا هذه الشجره (( استثنا كرده است . و مقصود از (( ظلم (( در جمله (( فتكونا من الظالمين (( ظلم به نفس و مخالفت امر ارشادى است ، نه معصيت و مخالفت امر مولوى .
اين آيه آدم (عليه السلام ) را مخاطب قرار داده سپس همسرش را عطف بر او نموده و با جمله (( فكلا من حيث شئتما(( تصرف در همه انواع خوراكيها را بر آنان مباح گردانيده مگر آن درختى را كه با جمله (( و لا تقربا هذه الشجره (( استثنا كرده است . و مقصود از (( ظلم (( در جمله (( فتكونا من الظالمين (( ظلم به نفس و مخالفت امر ارشادى است ، نه معصيت و مخالفت امر مولوى .
فَوَسوَس لهَُمَا الشيْطنُ ...
فَوَسوَس لهَُمَا الشيْطنُ ...
خط ۸۲: خط ۸۴:
اين وجهى بود كه سيد مرتضى در معناى جمله مورد بحث ذكر كرده و ليكن اشكالش اين است كه با آيه (( ۱۲۰(( سوره (( طه (( نمى سازد؛ براى اينكه در آن آيه خود ابليس مى گويد (( اگر بخواهى تو را به درخت خلد راهنمايى مى كنم (( .
اين وجهى بود كه سيد مرتضى در معناى جمله مورد بحث ذكر كرده و ليكن اشكالش اين است كه با آيه (( ۱۲۰(( سوره (( طه (( نمى سازد؛ براى اينكه در آن آيه خود ابليس مى گويد (( اگر بخواهى تو را به درخت خلد راهنمايى مى كنم (( .


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۴}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش