گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۳۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۱۳: خط ۲۱۳:
و اين كه فرمود: «وَ مَا فَعَلتُهُ عَن أمرِى»، كنايه است از اين كه حضرت خضر، هر كارى كه كرده، به امر ديگرى، يعنى به امر خداى سبحان بوده، نه به امرى كه نفسش كرده باشد.
و اين كه فرمود: «وَ مَا فَعَلتُهُ عَن أمرِى»، كنايه است از اين كه حضرت خضر، هر كارى كه كرده، به امر ديگرى، يعنى به امر خداى سبحان بوده، نه به امرى كه نفسش كرده باشد.


«'''ذَلِك تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسطِع عَّلَيْهِ صبراً'''»:
«'''ذَلِك تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسطِع عَّلَيْهِ صَبراً'''»:


كلمه ((تستطع ((از ((استطاع ،يسطيع (( به معناى ((استطاع ، يستطيع (( است . در اول سوره آل عمران هم گذشت كه تاويل در عرف قرآن عبارت است از حقيقتى كه هر چيزى متضمن آن است و وجودش مبتنى بر آن و برگشتش به آن است، مانند تاويل خواب كه به معناى تعبير آن است ، و تاويل حكم كه همان ملاك آن است، و تاويل فعل كه عبارت از مصلحت وغايت حقيقى آن، و تاويل واقعه علت واقعى آن است ، و همچنين است در هر جاى ديگرى كه استعمال شود.
كلمۀ «تَسطِع» از «اسطَاعَ يَسطيع»، به معناى «استَطَاعَ يَستَطِيعُ» است. در اول سوره «آل عمران» هم گذشت كه «تأويل» در عرف قرآن، عبارت است از: حقيقتى كه هر چيزى متضمن آن است و وجودش مبتنى بر آن و برگشتش به آن است. مانند تأويل خواب كه به معناى تعبير آن است، و تأويل حكم، كه همان ملاك آن است، و تأويل فعل، كه عبارت از مصلحت و غايت حقيقى آن، و تأويل واقعه، علت واقعى آن است، و همچنين است در هر جاى ديگرى كه استعمال شود.


پس اينكه فرمود: ((ذلك تاويل ما لم تسطع ...(( اشارهاى است از خضر به اينكه آنچه براى وقايع سهگانه تاويل آورد وعمل خود را در آن وقايع توجيه نمود سبب حقيقى آن وقايع بوده نه آنچه كه موسى از ظاهر آن قضايا فهميده بود، چه آن جناب از قضيه كشتى تسبيب هلاكت مردم ، واز قضيه كشتن آن پسر، قتل بدون جهت، واز قضيه ديوار سازى سوء تدبير در زندگى را فهميده بود.
پس اين كه فرمود: «ذَلِكَ تَأوِيلُ مَا لَم تَسطِع...«، اشاره اى است از خضر به اين كه آنچه براى وقايع سه گانه تأويل آورد و عمل خود را در آن وقايع توجيه نمود، سبب حقيقى آن وقايع بوده، نه آنچه كه موسى از ظاهر آن قضايا فهميده بود. چه آن جناب از قضيه كشتى، تسبيب هلاكت مردم، و از قضيه كشتن آن پسر، قتل بدون جهت، و از قضيه ديوار سازى، سوء تدبير در زندگى را فهميده بود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۸۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۸۵ </center>
بعضى از مفسرين گفته اند: خضر (عليه السلام) در كلام خود ادبى زيبا نسبت به پروردگار خود رعايت كرده وآن قسمت از كارها را كه خالى از نقص نبوده به خود نسبت داده مثلا گفته است: ((فاردت ان اعيبها(( و آنچه انتسابش هم به خود وهم به خدا جائز بوده با صيغه متكلم مع الغير تعبير كرده، و مثلا گفته است : ((فاردنا ان يبدلهما ربهما(( ويا فرموده: فخشينا وآنچه كه مربوط به ربوبيت وتدبير خداى تعالى بوده به ساحت مقدس اواختصاص داده، و فرموده: ((فاراد ربك ان يبلغا اشدهما((
بعضى از مفسران گفته اند: خضر «عليه السلام» در كلام خود، ادبى زيبا نسبت به پروردگار خود رعايت كرده و آن قسمت از كارها را كه خالى از نقص نبوده، به خود نسبت داده، مثلا گفته است: «فَأرَدتُ أن أعِيبَهَا»، و آنچه انتسابش هم به خود و هم به خدا جایز بوده، با صيغه متكلم مع الغير تعبير كرده، و مثلا گفته است: «فَأرَدنَا أن يُبَدِّلَهُمَا رَبُّهُمَا»، و يا فرموده: «فَخَشِينَا»، و آنچه كه مربوط به ربوبيت و تدبير خداى تعالى بوده، به ساحت مقدس او اختصاص داده و فرموده: «فَأرَادَ رَبُّكَ أن يَبلُغَا أشُدَّهُمَا».
<span id='link325'><span>
<span id='link325'><span>


۱۴٬۱۹۵

ویرایش