گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۳۲: خط ۳۲:
و نيز، از مجموع آيات نُه گانه به دست مى آيد كه: دادن نامۀ اعمال و نشر آن، همه قبل از حساب انجام مى شود. همچنان كه از آيه زير نيز، اين معنا بر مى آيد: «وَ كُلُّ إنسَانٍ ألزَمنَاهُ طَائِرَهُ فِى عُنُقِهِ وَ نُخرِجُ لَهُ يَومَ القِيَامَةِ كِتَاباً يَلقَيهُ مَنشُوراً * إقرَأ كِتَابَكَ كَفى بِنَفسِكَ اليَومَ عَلَيكَ حَسِيباً».
و نيز، از مجموع آيات نُه گانه به دست مى آيد كه: دادن نامۀ اعمال و نشر آن، همه قبل از حساب انجام مى شود. همچنان كه از آيه زير نيز، اين معنا بر مى آيد: «وَ كُلُّ إنسَانٍ ألزَمنَاهُ طَائِرَهُ فِى عُنُقِهِ وَ نُخرِجُ لَهُ يَومَ القِيَامَةِ كِتَاباً يَلقَيهُ مَنشُوراً * إقرَأ كِتَابَكَ كَفى بِنَفسِكَ اليَومَ عَلَيكَ حَسِيباً».


* '''آیا مؤمنان گنهكار، در زمره «اصحاب یمین» هستند، یا «اصحاب شمال»؟'''
==آیا مؤمنان گنهكار، در زمره «اصحاب یمین» هستند، یا «اصحاب شمال»؟==


اين را هم بايد بدانيم كه اين آيات، به طورى كه ملاحظه مى كنيد، دادن نامه از پشت سر را مختص به كفّار دانسته؛ ناگزير گناهكاران از مؤمنان، مورد بحث قرار مى گيرند كه: آيا از آن هايى هستند كه نامۀ اعمالشان به دست راستشان داده مى شود و يا از آن هايى كه نامه شان از پشت سر داده مى شود؟  
اين را هم بايد بدانيم كه اين آيات، به طورى كه ملاحظه مى كنيد، دادن نامه از پشت سر را مختص به كفّار دانسته؛ ناگزير گناهكاران از مؤمنان، مورد بحث قرار مى گيرند كه: آيا از آن هايى هستند كه نامۀ اعمالشان به دست راستشان داده مى شود و يا از آن هايى كه نامه شان از پشت سر داده مى شود؟  
خط ۵۱: خط ۵۱:


افزون بر اين، جملۀ «فَسَوفَ يُحَاسَبُ...»، وعدۀ جميلى است كه معنا ندارد وعدۀ خدا، شامل غير مستحقين هم بشود، هرچند به طور مجاز و به ظاهر كلام.
افزون بر اين، جملۀ «فَسَوفَ يُحَاسَبُ...»، وعدۀ جميلى است كه معنا ندارد وعدۀ خدا، شامل غير مستحقين هم بشود، هرچند به طور مجاز و به ظاهر كلام.
بله، ممكن است صاحبان اين توجيه را كمك كنيم و بگوييم: «يُسر» و «عُسر»، دو معناى نسبى است، و بر اين حساب مى توان گفت: حساب گنهكاران هم، آسان است. چون دشوارى حساب كفّار را - كه تا ابد در آتش اند - ندارد، هرچند كه نسبت به حساب مؤمنان با تقوا، دشوار است.
بله، ممكن است صاحبان اين توجيه را كمك كنيم و بگوييم: «يُسر» و «عُسر»، دو معناى نسبى است، و بر اين حساب مى توان گفت: حساب گنهكاران هم، آسان است. چون دشوارى حساب كفّار را - كه تا ابد در آتش اند - ندارد، هرچند كه نسبت به حساب مؤمنان با تقوا، دشوار است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۰۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۰۶ </center>
خط ۵۶: خط ۵۷:


==کلّی نبودن تقسيم اهل محشر، به دو طائفه «اصحاب يمين» و «اصحاب شمال»==
==کلّی نبودن تقسيم اهل محشر، به دو طائفه «اصحاب يمين» و «اصحاب شمال»==
و نيز ممكن است گفته شود: تقسيم اهل محشر به «اصحاب يمين» و «اصحاب شمال»، تقسيمى كلّى نيست كه تمامى افراد و حتى مؤمنان گنهكار را هم شامل شود. همچنان كه مى بينيم در آيه: «وَ كُنتُم أزوَاجاً ثَلَاثة * فَأصحَابُ المَيمَنَة مَا أصحَابُ المَيمَنَة * وَ أصحَابُ المَشئَمَةِ مَا أصحَابُ المَشئَمَة * وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولئِكَ المُقَرَّبُونَ»، اهل محشر را سه طايفه كرده. و بنابراين، مثل اين كه در آيات مورد بحث، طايفۀ سوم در سوره بقره، يعنى مقرّبين، خارج از تقسيم اند. همچنان كه از آيه: «وَ آخَرُونَ مُرجَونَ لِأمرِ اللّه إمّا يُعَذّبُهُم وَ إمّا يَتُوبُ عَلَيهم»، نيز استفاده مى شود مستضعفين نيز، از اين تقسيم خارجند.
و نيز ممكن است گفته شود: تقسيم اهل محشر به «اصحاب يمين» و «اصحاب شمال»، تقسيمى كلّى نيست كه تمامى افراد و حتى مؤمنان گنهكار را هم شامل شود. همچنان كه مى بينيم در آيه: «وَ كُنتُم أزوَاجاً ثَلَاثة * فَأصحَابُ المَيمَنَة مَا أصحَابُ المَيمَنَة * وَ أصحَابُ المَشئَمَةِ مَا أصحَابُ المَشئَمَة * وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولئِكَ المُقَرَّبُونَ»، اهل محشر را سه طايفه كرده.  
 
و بنابراين، مثل اين كه در آيات مورد بحث، طايفۀ سوم در سوره بقره، يعنى مقرّبين، خارج از تقسيم اند. همچنان كه از آيه: «وَ آخَرُونَ مُرجَونَ لِأمرِ اللّه إمّا يُعَذّبُهُم وَ إمّا يَتُوبُ عَلَيهم»، نيز استفاده مى شود مستضعفين نيز، از اين تقسيم خارجند.


پس ممكن است بگوييم: آيات مورد بحث - كه اهل جمع را به دو قسم «اصحاب يمين» و «اصحاب شمال» تقسیم مى كند - منظورش تمامى اهل جمع نيست، تا مقرّبان و مستضعفان و كفّار و مؤمنان گنهكار را شامل شود؛ بلكه مى خواهد تنها اهل بهشت و مخلّدين در آتش را ذكر نموده، اولى را به «اصحاب يمين» و دومى را به «اصحاب شمال» توصيف كند. چون مقام، مقام دعوت كفّار است به ايمان، و دعوت گنهكاران است به تقوا. در چنين مقامى، مقرّبان و مستضعفان، اصلا مورد نظر نيستند.
پس ممكن است بگوييم: آيات مورد بحث - كه اهل جمع را به دو قسم «اصحاب يمين» و «اصحاب شمال» تقسیم مى كند - منظورش تمامى اهل جمع نيست، تا مقرّبان و مستضعفان و كفّار و مؤمنان گنهكار را شامل شود؛ بلكه مى خواهد تنها اهل بهشت و مخلّدين در آتش را ذكر نموده، اولى را به «اصحاب يمين» و دومى را به «اصحاب شمال» توصيف كند. چون مقام، مقام دعوت كفّار است به ايمان، و دعوت گنهكاران است به تقوا. در چنين مقامى، مقرّبان و مستضعفان، اصلا مورد نظر نيستند.


نظير اين بحث در سوره مرسلات گذشت، كه اول «يَومُ الفصل» را به ميان مى آورد و سپس به حال متّقين و مكذّبين مى پردازد، و متعرض حال ساير طوايف نمى شود. باز نظير آنچه در سورۀ «نبأ» و «نازعات» و «عبس» و «انفطار» و «مُطفّفين» و غيره آمده. پس غرض در اين مقامات، ذكر نمونه اى از اهل ايمان و اطاعت، و اهل كفر و تكذيب است، و از طوايف ديگر ساكت است، تا بفهماند كه سعادت در جانب تقوا، و شقاوت در جانب تمرّد و طغيان است.
نظير اين بحث در سوره مرسلات گذشت، كه اول «يَومُ الفصل» را به ميان مى آورد و سپس به حال متّقين و مكذّبين مى پردازد، و متعرض حال ساير طوايف نمى شود. باز نظير آنچه در سورۀ «نبأ» و «نازعات» و «عبس» و «انفطار» و «مُطفّفين» و غيره آمده.  
 
پس غرض در اين مقامات، ذكر نمونه اى از اهل ايمان و اطاعت، و اهل كفر و تكذيب است، و از طوايف ديگر ساكت است، تا بفهماند كه سعادت در جانب تقوا، و شقاوت در جانب تمرّد و طغيان است.


«'''فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ'''»:
«'''فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ'''»:
خط ۶۹: خط ۷۴:


كلمۀ «وَسَق»، فعل ماضى است و معناى جمع شدن چند چيز متفرق را مى دهد. مى فرمايد: به شب سوگند، كه آنچه در روز متفرق شده جمع مى كند، انسان ها و حيوان ها كه هر يك به طرفى رفته اند، در هنگام شب دور هم جمع مى شوند.
كلمۀ «وَسَق»، فعل ماضى است و معناى جمع شدن چند چيز متفرق را مى دهد. مى فرمايد: به شب سوگند، كه آنچه در روز متفرق شده جمع مى كند، انسان ها و حيوان ها كه هر يك به طرفى رفته اند، در هنگام شب دور هم جمع مى شوند.
بعضى هم، كلمۀ «وَسَق» را به معناى طرد گرفته، آيه را چنين معنا كرده اند: «به شب سوگند كه ستارگان را از خفاء به ظهور مى اندازد».
بعضى هم، كلمۀ «وَسَق» را به معناى طرد گرفته، آيه را چنين معنا كرده اند: «به شب سوگند كه ستارگان را از خفاء به ظهور مى اندازد».


خط ۱۰۹: خط ۱۱۵:
<span id='link277'><span>
<span id='link277'><span>


<center> «'''بحث روایى'''» </center>
==بحث روایتی: (رواياتى درباره محاسبۀ اعمال در قيامت) ==
در تفسير قمى، در ذيل آيه «إذا السَّمَاءُ انشَقَّت» آمده كه: منظور روز قيامت است.


==رواياتى درباره محاسبۀ اعمال در قيامت ==
در تفسير قمى، در ذيل آيه «إذا السَّمَاءُ انشَقَّت» آمده كه: منظور روز قيامت است.
و در الدرّ المنثور است كه ابن ابى حاتم، از على «عليه السلام» نقل كرده كه گفت: آسمان از مجره (كهكشان)، شكافته مى شود.
و در الدرّ المنثور است كه ابن ابى حاتم، از على «عليه السلام» نقل كرده كه گفت: آسمان از مجره (كهكشان)، شكافته مى شود.


خط ۱۲۱: خط ۱۲۶:
و در احتجاج از على «عليه السلام» روايت كرده كه در حديثى فرمود: و مردم، آن روز صفات و منزل هايى دارند: بعضى از مردم مشغول حساب پس دادن هستند، و به حسابشان آسان مى رسند و به خوشى و مسرت، به سوى اهلشان مى روند. و بعضى هستند كه اصلا بدون حساب داخل بهشت مى شوند. براى اين كه در دنيا كارى به لذائذ آن نداشتند و خلاصه دست و دامنشان آلوده نشده؛ چون در آن روز، به حساب كسانى مى رسند كه مال دنيا را زير و رو كرده باشند. بعضى ديگر هستند كه در خُرد و كلان حسابشان مى رسند، و در آخر هم، به سوى آتش باز مى گردند.
و در احتجاج از على «عليه السلام» روايت كرده كه در حديثى فرمود: و مردم، آن روز صفات و منزل هايى دارند: بعضى از مردم مشغول حساب پس دادن هستند، و به حسابشان آسان مى رسند و به خوشى و مسرت، به سوى اهلشان مى روند. و بعضى هستند كه اصلا بدون حساب داخل بهشت مى شوند. براى اين كه در دنيا كارى به لذائذ آن نداشتند و خلاصه دست و دامنشان آلوده نشده؛ چون در آن روز، به حساب كسانى مى رسند كه مال دنيا را زير و رو كرده باشند. بعضى ديگر هستند كه در خُرد و كلان حسابشان مى رسند، و در آخر هم، به سوى آتش باز مى گردند.


و در معانى الاخبار، به سند خود، از ابن سنان، از امام ابى جعفر «عليه السلام» روايت آورده كه فرمود: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلّم» فرمود: همه حساب پس مى دهند و همه عذاب مى شوند. شخصى عرضه داشت: يا رسول اللّه! پس آيه «فَسَوفَ يُحَاسَبُ حِسَاباً يَسيراً = به زودى حساب مى شود، حسابى آسان» چه مى شود؟ فرمود: اين آيه راجع به «عرض» است.
و در معانى الاخبار، به سند خود، از ابن سنان، از امام ابى جعفر «عليه السلام» روايت آورده كه فرمود: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلّم» فرمود: همه حساب پس مى دهند و همه عذاب مى شوند. شخصى عرضه داشت: يا رسول اللّه! پس آيه «فَسَوفَ يُحَاسَبُ حِسَاباً يَسيراً: به زودى حساب مى شود، حسابى آسان» چه مى شود؟ فرمود: اين آيه راجع به «عرض» است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۱۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۱۰ </center>
يعنى بررسى ابتدايى براى تشخيص اين كه وى، از كدام طبقه است. از آن ها كه بايد به حساب خُرد و كلانشان رسيد؛ يا آن ها كه بى حساب، داخل بهشت مى شوند.
يعنى بررسى ابتدايى براى تشخيص اين كه وى، از كدام طبقه است. از آن ها كه بايد به حساب خُرد و كلانشان رسيد؛ يا آن ها كه بى حساب، داخل بهشت مى شوند.
خط ۱۳۴: خط ۱۳۹:


<center> '''* * *'''  </center>
<center> '''* * *'''  </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۱۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۱۱ </center>
<span id='link278'><span>
<span id='link278'><span>
خط ۱۴۰: خط ۱۴۶:


==آيات ۱ - ۲۲  سوره بروج ==
==آيات ۱ - ۲۲  سوره بروج ==
سوره «بروج»، مكّى است و بيست و دو آيه دارد.
* سوره «بروج»، مكّى است و بيست و دو آيه دارد.


بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ *  
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ *  
وَ السمَاءِ ذَاتِ الْبرُوج (۱)
وَ السمَاءِ ذَاتِ الْبرُوج (۱)
وَ الْيَوْمِ المَْوْعُودِ(۲)
وَ الْيَوْمِ المَْوْعُودِ(۲)
وَ شاهِدٍ وَ مَشهُودٍ(۳)
وَ شاهِدٍ وَ مَشهُودٍ(۳)
قُتِلَ أَصحَاب الاُخْدُودِ(۴)
 
قُتِلَ أَصحَابُ الاُخْدُودِ(۴)
 
النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ(۵)
النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ(۵)
إِذْ هُمْ عَلَيهَا قُعُودٌ(۶)
إِذْ هُمْ عَلَيهَا قُعُودٌ(۶)
وَ هُمْ عَلى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شهُودٌ(۷)
وَ هُمْ عَلى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شهُودٌ(۷)
وَ مَا نَقَمُوا مِنهُمْ إِلّا أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الحَْمِيدِ(۸)
وَ مَا نَقَمُوا مِنهُمْ إِلّا أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الحَْمِيدِ(۸)
الَّذِى لَهُ مُلْكُ السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى كلِّ شىْءٍ شهِيدٌ(۹)
 
الَّذِى لَهُ مُلْكُ السمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شىْءٍ شهِيدٌ(۹)
 
إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا المُْؤْمِنِينَ وَ المُْؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَ لهَُمْ عَذَابُ الحَْرِيقِ(۱۰)
إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا المُْؤْمِنِينَ وَ المُْؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَ لهَُمْ عَذَابُ الحَْرِيقِ(۱۰)
إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصالِحَاتِ لهَُمْ جَنَّاتٌ تجْرِى مِن تحْتهَا الاَنهَارُ ذَلِك الْفَوْزُ الْكَبِيرُ(۱۱)
 
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصالِحَاتِ لهَُمْ جَنَّاتٌ تجْرِى مِن تحْتهَا الاَنهَارُ ذَلِك الْفَوْزُ الْكَبِيرُ(۱۱)
 
إِنَّ بَطش رَبِّك لَشدِيدٌ(۱۲)
إِنَّ بَطش رَبِّك لَشدِيدٌ(۱۲)
إِنَّهُ هُوَ يُبْدِىُ وَ يُعِيدُ(۱۳)
إِنَّهُ هُوَ يُبْدِىُ وَ يُعِيدُ(۱۳)
وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ(۱۴)
وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ(۱۴)
ذُو الْعَرْشِ المَْجِيدُ(۱۵)
ذُو الْعَرْشِ المَْجِيدُ(۱۵)
فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ(۱۶)
فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ(۱۶)
هَلْ أَتَاك حَدِيث الجُْنُودِ(۱۷)
هَلْ أَتَاك حَدِيث الجُْنُودِ(۱۷)
فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ(۱۸)
فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ(۱۸)
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فى تَكْذِيبٍ(۱۹)
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فى تَكْذِيبٍ(۱۹)
وَ اللَّهُ مِن وَرَائهِم محِيط(۲۰)
وَ اللَّهُ مِن وَرَائهِم محِيط(۲۰)
بَلْ هُوَ قُرْءَانٌ مجِيدٌ(۲۱)
بَلْ هُوَ قُرْءَانٌ مجِيدٌ(۲۱)
فى لَوْحٍ محْفُوظِ(۲۲)
فى لَوْحٍ محْفُوظِ(۲۲)


خط ۲۲۰: خط ۲۴۷:
اين سوره، مشتمل بر انذار و بشارت است و در آن، به سختى كسانى را انذار كرده كه مردان و زنان مسلمان را به جرم اين كه به خدا ايمان آورده اند، شكنجه مى كنند.
اين سوره، مشتمل بر انذار و بشارت است و در آن، به سختى كسانى را انذار كرده كه مردان و زنان مسلمان را به جرم اين كه به خدا ايمان آورده اند، شكنجه مى كنند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۱۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۱۳ </center>
نظير مشركان مكّه كه با گروندگان به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» چنين مى كردند؛ آنان را شكنجه مى كردند تا از دين اسلام به شرك سابق خود برگردند. بعضى از اين مسلمانان صبر مى كردند و بر نمى گشتند و لو شكنجه به هرجا كه خواست برسد، و بعضى برگشته مرتد مى شدند و اينها، افرادى بودند كه ايمانى ضعيف داشتند؛ همچنان كه دو آيه «و من النّاس من يقول آمنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة النّاس كعذاب الله»، «و من النّاس من يعبد اللّه على حرف فإن أصابه خير اطمأنّ به و إن أصابته فتنة انقلب على وجهه». به وضع آنان اشاره مى كند. خداى سبحان، در اين آيات، قبل از اين مطالب اشاره اى به «اصحاب اخدود» مى كند و اين، خود تشويق مؤمنان به صبر در راه خداى تعالى است. دنبال اين داستان، اشاره اى هم به سرگذشت لشكريان فرعون و ثمود دارد، و اين مايۀ دلخوشى رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» و وعدۀ نصرت به آن جناب و تهديد مشركان است. و اين سوره، به شهادت سياق آياتش، در مكّه نازل شده.
نظير مشركان مكّه كه با گروندگان به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» چنين مى كردند؛ آنان را شكنجه مى كردند تا از دين اسلام به شرك سابق خود برگردند. بعضى از اين مسلمانان صبر مى كردند و بر نمى گشتند و لو شكنجه به هرجا كه خواست برسد، و بعضى برگشته مرتد مى شدند و اين ها، افرادى بودند كه ايمانى ضعيف داشتند؛ همچنان كه دو آيه «وَ مِنَ النّاس مَن يَقُولُ آمَنّا بِاللّه فَإذا أُوذِىَ فِى اللّهِ جَعَلَ فِتنَةَ النَّاس كَعَذَابِ الله»، «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَعبُدُ اللّهَ عَلَى حَرفٍ فَإن أصَابَهُ خَيرً اطمَأنّ بِهِ وَ إن أصَابَتهُ فِتنَة انقَلَبَ عَلَى وَجهِهِ». به وضع آنان اشاره مى كند.  
 
خداى سبحان، در اين آيات، قبل از اين مطالب اشاره اى به «اصحاب اخدود» مى كند و اين، خود تشويق مؤمنان به صبر در راه خداى تعالى است. دنبال اين داستان، اشاره اى هم به سرگذشت لشكريان فرعون و ثمود دارد، و اين مايۀ دلخوشى رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» و وعدۀ نصرت به آن جناب و تهديد مشركان است. و اين سوره، به شهادت سياق آياتش، در مكّه نازل شده.
<span id='link280'><span>
<span id='link280'><span>


خط ۲۴۴: خط ۲۷۳:
از اين جا روشن مى گردد كه شهادت در دو كلمۀ «شاهد» و «مشهود» به يك معناست و آن، عبارت است از حاضر بودن و به چشم خود ديدن؛ نه به معناى اقامه شهادت. براى اين كه اگر به آن معنا مى بود، جا داشت بفرمايد: «و مشهود عليه». چون شهادت به اين معنا حتما بايد با حرف «عَلى» متعدّى شود.
از اين جا روشن مى گردد كه شهادت در دو كلمۀ «شاهد» و «مشهود» به يك معناست و آن، عبارت است از حاضر بودن و به چشم خود ديدن؛ نه به معناى اقامه شهادت. براى اين كه اگر به آن معنا مى بود، جا داشت بفرمايد: «و مشهود عليه». چون شهادت به اين معنا حتما بايد با حرف «عَلى» متعدّى شود.


بنابراين، كلمۀ «شاهد» قابل انطباق است بر رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم». براى اين كه آن جناب، امروز شاهد اعمال امّت است و فرداى قيامت، بدانچه ديده، شهادت مى دهد. و كلمۀ «مشهود» هم، قابل انطباق است با شكنجه اى كه كفّار به اين مؤمنان مى دادند، و وضعى كه در آخرت به خود مى گيرند. و يا به عبارتى، جزاى آن رفتار، و يا به عبارتى ديگر، آنچه در روز قيامت براى اين ظالمان و مظلومان رُخ مى دهد، چه ثواب و چه عقاب. و بنابراين، احتمال نكره آمدن اين دو كلمه به منظور تعظيم بوده و خواسته است بفهماند، شاهد و مشهودى كه از حيطۀ تعريف بيرون است.
بنابراين، كلمۀ «شاهد» قابل انطباق است بر رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم». براى اين كه آن جناب، امروز شاهد اعمال امّت است و فرداى قيامت، بدانچه ديده، شهادت مى دهد. و كلمۀ «مشهود» هم، قابل انطباق است با شكنجه اى كه كفّار به اين مؤمنان مى دادند، و وضعى كه در آخرت به خود مى گيرند.  
 
و يا به عبارتى، جزاى آن رفتار، و يا به عبارتى ديگر، آنچه در روز قيامت براى اين ظالمان و مظلومان رُخ مى دهد، چه ثواب و چه عقاب. و بنابراين، احتمال نكره آمدن اين دو كلمه به منظور تعظيم بوده و خواسته است بفهماند، شاهد و مشهودى كه از حيطۀ تعريف بيرون است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۱۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۱۵ </center>
==اقوال مفسّران درباره مراد از «شاهد و مشهود»==  
==اقوال مفسّران درباره مراد از «شاهد و مشهود»==  
۱۳٬۵۳۳

ویرایش