گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۱۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۹: خط ۷۹:
اين كه امام «عليه السلام»، در ضمن گفتارش فرمود: «حكم خدا و حكم انبياى اوست...»، معنايش اين است كه قضاى خداى تعالى و قضايى كه انبياى او به اذن او رانده اند، به حسب حقيقت امر و باطن آن است، نه به حسب ظاهر و مانند احكام ما به اعتماد بر شواهد و امارات.
اين كه امام «عليه السلام»، در ضمن گفتارش فرمود: «حكم خدا و حكم انبياى اوست...»، معنايش اين است كه قضاى خداى تعالى و قضايى كه انبياى او به اذن او رانده اند، به حسب حقيقت امر و باطن آن است، نه به حسب ظاهر و مانند احكام ما به اعتماد بر شواهد و امارات.
<span id='link91'><span>
<span id='link91'><span>
==وجه اختصاص حسنات به ذوات طيبه و اختصاص سيئات به ذوات خبثيه ==
==وجه اختصاص حسنات، به ذوات طيبه و اختصاص سيئات به ذوات خبثيه ==
پس معناى لحوق حسنات و آثار حسنه به ذوات طيبه و لحوق سيئات و آثار آن به ذوات خبيثه ، و از سنخ ظلمت و فساد معلوم گرديد، و همچنين با روشن شدن معناى (( لا يسئل عما يفعل و هم يسئلون (( جواب شبهه اى هم كه ممكن است به ذهن خلجان كند معلوم شد.
پس معناى لحوق حسنات و آثار حسنه به ذوات طيبه و لحوق سيئات و آثار آن به ذوات خبيثه، و از سنخ ظلمت و فساد معلوم گرديد، و همچنين با روشن شدن معناى «لا يسئل عما يفعل و هم يسئلون»، جواب شبهه اى هم كه ممكن است به ذهن خلجان كند، معلوم شد.


و آن شبهه اين است كه چرا حسنات و آثار آن تنها از ذواتى صادر شود كه از سنخ نورند، و چرا سيئات و آثار سوء آن اختصاص به ذواتى داده شد كه از سنخ ظلمتند؟ و چرا اثر حسنات نعمت دائم و بهشت جاويد، و ثمره سيئات نقمت و دوزخ شد؟ از بيان قبلى ما جواب اين شبهه نيز داده مى شود، زيرا گفتيم بين حسنات و آثارش و همچنين بين سيئات و آثار سوء آن يك رابطه حقيقى و واقعى برقرار است ، و صرف احكام وضعى و قراردادى نيست .
و آن شبهه اين است كه چرا حسنات و آثار آن، تنها از ذواتى صادر شود كه از سنخ نورند، و چرا سيئات و آثار سوء آن، ذواتى اختصاص داده شد كه از سنخ ظلمت اند؟ و چرا اثر حسنات نعمت دائم و بهشت جاويد، و ثمره سيئات نقمت و دوزخ شد؟ از بيان قبلى ما، جواب اين شبهه نيز داده مى شود. زيرا گفتيم: بين حسنات و آثارش و همچنين بين سيئات و آثار سوء آن، يك رابطه حقيقى و واقعى برقرار است، و صرف احكام وضعى و قراردادى نيست.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۳۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۳۶ </center>
و اگر در لسان شارع از آن آثار به لسان احكام وضعى و قراردادى و به نظائر تعبيراتى كه ما از تبعات احكام وضعى موجود در ظرف اجتماعمان مى كنيم ، تعبير كرده به منظور تعميم نظام تشريع بوده ، نه از اين جهت كه تبعات و آثار مذكور مانند مجازات ها و پاداش هاى قراردادى نظام هاى دنيوى ، صرف اعتبار و خالى از حقيقت و واقعيت است .
و اگر در لسان شارع از آن آثار به لسان احكام وضعى و قراردادى و به نظائر تعبيراتى كه ما از تبعات احكام وضعى موجود در ظرف اجتماعمان مى كنيم، تعبير كرده، به منظور تعميم نظام تشريع بوده، نه از اين جهت كه تبعات و آثار مذكور مانند مجازات ها و پاداش هاى قراردادى نظام هاى دنيوى، صرف اعتبار و خالى از حقيقت و واقعيت است.


اين معنا كه معلوم شد و بدست آمد كه اختصاص حسنات به ذوات طيبه و سيئات به ذوات خبيثه و همچنين اختصاص بهشت به حسنات و دوزخ به سيئات از جهت روابط تكوينى و خارجى است ، كه بين ذوات اشياء و آثار ذاتى آنها است ، و ذاتيات را نمى توان مورد سؤ ال قرار داد، اينك بخواننده محترم تذكر داده تاءكيد هم مى كنيم كه مبادا از مطالب گذشته ما غفلت ورزيده و خيال كند معناى اختصاص هر اثرى به ذات هم سنخ و متناسبش اين است كه آن ذات در ابراز آن اثر، مستقل به ذات و مستغنى از خداى سبحان است ، چون بطلان اين معنا را ما از بيانات خود قرآن اثبات نموديم ، و اين همان معنايى است كه آيه شريفه (( و البلد الطيب يخرج نباته باذن ربه و الذى خبث لا يخرج الا نكدا(( به آن اشاره مى كند، و براى اين معنا كه هر ذاتى داراى اقتضايى است مثل آورده است.  
اين معنا كه معلوم شد و به دست آمد كه اختصاص حسنات به ذوات طيبه و سيئات به ذوات خبيثه و همچنين اختصاص بهشت به حسنات و دوزخ به سيئات، از جهت روابط تكوينى و خارجى است، كه بين ذوات اشياء و آثار ذاتى آن ها است، و ذاتيات را نمى توان مورد سؤال قرار داد، اينك به خواننده محترم تذكر داده تأكيد هم مى كنيم كه مبادا از مطالب گذشته ما غفلت ورزيده و خيال كند معناى اختصاص هر اثرى به ذات هم سنخ و متناسبش اين است كه آن ذات در ابراز آن اثر، مستقل به ذات و مستغنى از خداى سبحان است. چون بطلان اين معنا را ما از بيانات خود قرآن اثبات نموديم، و اين همان معنايى است كه آيه شريفه «و البلد الطيب يخرج نباته بإذن ربه و الذى خبث لا يخرج إلا نكدا»، به آن اشاره مى كند، و براى اين معنا كه هر ذاتى داراى اقتضايى است، مثل آورده است.  


و اگر مى بينيد كه اقتضاى مزبور را مقيد به قيد (( باذن ربه (( كرده ، براى دفع اين توهم است كه ، لزوم ذاتى به معناى استقلال و استغناء از خداى سبحان است ، همچنانكه از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) هم روايت شده كه در اين باره فرموده اند: (( قلم بر سعادت كسى كه ايمان آورده و تقوا پيشه ساخته خشكيده است (( . يعنى چنين تقدير شده است .
و اگر مى بينيد كه اقتضاى مزبور را مقيد به قيد «بإذن ربه» كرده، براى دفع اين توهم است كه لزوم ذاتى به معناى استقلال و استغناء از خداى سبحان است، همچنان كه از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» هم روايت شده كه در اين باره فرموده اند: «قلم بر سعادت كسى كه ايمان آورده و تقوا پيشه ساخته، خشكيده است». يعنى چنين تقدير شده است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۳۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۳۷ </center>
<span id='link92'><span>
<span id='link92'><span>
==آيات ۳۷ - ۵۴  سوره اعراف ==
==آيات ۳۷ - ۵۴  سوره اعراف ==
فَمَنْ أَظلَمُ مِمَّنِ افْترَى عَلى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّب بِئَايَاتِهِ أُولَئك يَنَالهُُمْ نَصِيبهُم مِّنَ الْكِتَابِ حَتى إِذَا جَاءَتهُمْ رُسلُنَا يَتَوَفَّوْنهُمْ قَالُوا أَيْنَ مَا كُنتُمْ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضلُّوا عَنَّا وَ شهِدُوا عَلى أَنفُسِهِمْ أَنهُمْ كانُوا كَافِرِينَ(۳۷)
فَمَنْ أَظلَمُ مِمَّنِ افْترَى عَلى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّب بِئَايَاتِهِ أُولَئك يَنَالهُُمْ نَصِيبهُم مِّنَ الْكِتَابِ حَتى إِذَا جَاءَتهُمْ رُسلُنَا يَتَوَفَّوْنهُمْ قَالُوا أَيْنَ مَا كُنتُمْ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضلُّوا عَنَّا وَ شهِدُوا عَلى أَنفُسِهِمْ أَنهُمْ كانُوا كَافِرِينَ(۳۷)
۱۴٬۱۱۵

ویرایش