گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۳ فروردین ۱۴۰۲
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵: خط ۵:


<span id='link11'><span>
<span id='link11'><span>
==روايتى در بيان مراد از وزن کردن اعمال در قیامت ==
در كتاب احتجاج، در حديث هشام بن حكم، از امام صادق «عليه السلام» دارد كه زنديقى از آن جناب پرسيد: آيا نه اين است كه اعمال وزن مى شود؟  
در كتاب احتجاج در حديث هشام بن حكم از امام صادق (عليه السلام ) دارد كه زنديقى از آنجناب پرسيد: آيا نه اين است كه اعمال وزن مى شود؟ فرمود: نه ، عمل جسم نيست تا قابل سنجش باشد، بلكه صفت كارى است كه عامل انجام مى دهد، و ديگر اينكه كسى محتاج به سنجيدن است كه عدد و سنگينى و سبكى چيزى را نداند و بخواهد با كشيدن يا شمردن آن علم به مقدار آن حاصل كند، و خداوند چيزى برايش مجهول نيست . پرسيد پس معناى ميزان چيست ؟ فرمود: ميزان به معناى عدل است . پرسيد: معناى اينكه خداى تعالى مى فرمايد: (( فمن ثقلت موازينه (( چيست ؟ فرمود: معنايش رجحان عمل است .


مؤلف : اين روايت به خوبى شهادت مى دهد بر اينكه تعبيراتى كه در روايات قبلى بود براى نزديك كردن مطلب به اذهان است .
فرمود: نه، عمل جسم نيست تا قابل سنجش باشد، بلكه صفت كارى است كه عامل انجام مى دهد، و ديگر اين كه كسى محتاج به سنجيدن است كه عدد و سنگينى و سبكى چيزى را نداند و بخواهد با كشيدن يا شمردن آن، علم به مقدار آن حاصل كند، و خداوند چيزى برايش مجهول نيست.  


نكته لطيفى كه در اين روايت است و احتمال ما را تاييد مى كند اين است كه مى فرمايد: (( عمل ، صفت كارى است كه عامل انجام مى دهد((، چون اين جمله اشاره به اين مى كند كه مراد از اعمال در اين روايات حركات بدنى و طبيعى صادر از انسان نيست، زيرا اين حركات همانطورى كه در اطاعت هست عينا در معصيت هم هست، بلكه مراد از آن، صفات عارض بر اعمال است كه سنن و قوانين اجتماعى و يا دينى آن را براى اعمال معتبر مى داند، مثلا در حال جماع حركاتى از انسان سر مى زند كه اگر مطابق با سنت اجتماعى و يا اذن شرعى باشد نكاح و اگر نباشد زنا ناميده مى شود، و حال آنكه طبيعت حركت در هر دو يكى است.
پرسيد پس معناى ميزان چيست؟ فرمود: ميزان به معناى عدل است. پرسيد: معناى اين كه خداى تعالى مى فرمايد: «فمن ثقلت موازينه» چيست؟ فرمود: معنايش رجحان عمل است.


و امام (عليه السلام) از دو راه استدلال فرموده است : اول اينكه اعمال از صفاتند و صفات وزن ندارند. دوم اينكه خداوند تعالى احتياج به توزين اشياء ندارد، زيرا عالم است و متصف به جهل نيست .
مؤلف: اين روايت به خوبى شهادت مى دهد بر اين كه تعبيراتى كه در روايات قبلى بود، براى نزديك كردن مطلب به اذهان است.
 
نكته لطيفى كه در اين روايت است و احتمال ما را تأييد مى كند، اين است كه مى فرمايد: «عمل، صفت كارى است كه عامل انجام مى دهد». چون اين جمله اشاره به اين مى كند كه مراد از اعمال در اين روايات، حركات بدنى و طبيعى صادر از انسان نيست. زيرا اين حركات همان طورى كه در اطاعت هست، عينا در معصيت هم هست، بلكه مراد از آن، صفات عارض بر اعمال است كه سنن و قوانين اجتماعى و يا دينى آن را براى اعمال معتبر مى داند. مثلا در حال جماع، حركاتى از انسان سر مى زند كه اگر مطابق با سنت اجتماعى و يا اذن شرعى باشد، نكاح، و اگر نباشد، زنا ناميده مى شود، و حال آن كه طبيعت حركت در هر دو يكى است.
 
و امام «عليه السلام» از دو راه استدلال فرموده است: اول اين كه اعمال از صفات اند و صفات، وزن ندارند. دوم اين كه خداوند تعالى احتياج به توزين اشياء ندارد. زيرا عالم است و متصف به جهل نيست.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۸ </center>
بعضى از علما در اين روايت اشكال كرده و گفته اند: بنا بر مذهب حق كه اعمال در قيامت مجسم مى شود و حسن عمل در ثقل ميزان صاحبش ‍ تاءثير مى كند، و حكمت و غرض از سنجيدن اعمال ترساندن و رسوا كردن گناهكار و بشارت و مزيد سرور شخص مطيع است اين روايت از جهات متعددى اشكال دارد، و بنابراين مذهب ، ناگزير بايد روايت را در صورتى كه ممكن باشد تاءويل و توجيه نمود و در صورت عدم امكان ، طرح و يا حمل بر تقيه كرد.
بعضى از علما در اين روايت اشكال كرده و گفته اند: بنابر مذهب حق كه اعمال در قيامت مجسم مى شود و حسن عمل در ثقل ميزان صاحبش تأثير مى كند، و حكمت و غرض از سنجيدن اعمال ترساندن و رسوا كردن گناهكار و بشارت و مزيد سرور شخص مطيع است، اين روايت از جهات متعددى اشكال دارد، و بنابراين مذهب، ناگزير بايد روايت را در صورتى كه ممكن باشد، تأويل و توجيه نمود و در صورت عدم امكان، طرح و يا حمل بر تقيه كرد.


مؤلف : ما قبلا درباره معناى تجسم اعمال بحث كرديم ، و بنابر معنايى كه ما كرديم روايت منافات با تجسم اعمال ندارد، زيرا بنابر آن معنا، ممكن است اعمال در موقع حساب مجسم شده ، و خداى تعالى با ميزان مخصوصى كه مناسب با اعمال است آن را سنجيده و در عين حال اعمال هم مانند متاعهاى مادى محكوم به جاذبه زمين نباشند كه هر قدر جاذبه زمين نسبت به آن بيشتر باشد وزن آن متاع بيشتر شود.
مؤلف: ما قبلا درباره معناى تجسم اعمال بحث كرديم، و بنابر معنايى كه ما كرديم، روايت با تجسم اعمال منافات ندارد. زيرا بنابر آن معنا، ممكن است اعمال در موقع حساب مجسم شده، و خداى تعالى با ميزان مخصوصى كه مناسب با اعمال است، آن را سنجيده و در عين حال، اعمال هم مانند متاع هاى مادى، محكوم به جاذبه زمين نباشند كه هر قدر جاذبه زمين نسبت به آن بيشتر باشد، وزن آن متاع بيشتر شود.


علاوه بر اينكه اشكال مزبور مبنى بر اين است كه از آيه مورد بحث و ساير آيات چنين بر مى آيد كه كيفيت و زن به اين است كه حسنات را در كفه اى و سيئات را در كفه ديگرى مى گذارند، و آن وقت بين آن دو مقايسه و توزين به عمل مى آورند، و حال آنكه آيه مورد بحث و همچنين ساير آيات از اين معنا ساكتند، و دلالتى بر آن ندارند.
علاوه بر اين كه اشكال مزبور مبنى بر اين است كه از آيه مورد بحث و ساير آيات چنين بر مى آيد كه كيفيت و زن به اين است كه حسنات را در كفه اى و سيئات را در كفه ديگرى مى گذارند، و آن وقت بين آن دو مقايسه و توزين به عمل مى آورند، و حال آن كه آيه مورد بحث و همچنين ساير آيات، از اين معنا ساكت اند، و دلالتى بر آن ندارند.


در كتاب توحيد به سند خود از ابى معمر سعدانى از امير المؤ منين (عليه السلام ) حديثى روايت مى كند كه در آن حديث امام (عليه السلام ) فرموده : و اما آيه (( فمن ثقلت موازينه (( و آيه (( و من خفت موازينه (( معنايش اين است كه حسنات و سيئات را با حسنات وزن مى كنند، پس حسنات باعث ثقل ميزان و سيئات سبب خفت آن است .
در كتاب توحيد، به سند خود، از ابى معمر سعدانى، از امير المؤمنين «عليه السلام» حديثى روايت مى كند كه در آن حديث، امام «عليه السلام» فرموده: و اما آيه «فمن ثقلت موازينه»، و آيه «و من خفت موازينه»، معنايش اين است كه حسنات و سيئات را با حسنات وزن مى كنند. پس حسنات، باعث ثقل ميزان و سيئات، سبب خفت آن است.


مؤلف : بطورى كه ملاحظه مى كنيد اين روايت گفتار ما را به صراحت تاييد مى كند، زيرا مقياس را (( حسنه (( گرفته كه عبارت است از امر واحدى كه ممكن باشد با آن ، غير آن را سنجيد، و معلوم است كه چنين امرى عملى است كه به باطل و معصيت مشتمل نباشد.
مؤلف: به طورى كه ملاحظه مى كنيد، اين روايت گفتار ما را به صراحت تأييد مى كند. زيرا مقياس را «حسنه» گرفته كه عبارت است از امر واحدى كه ممكن باشد با آن، غير آن را سنجيد، و معلوم است كه چنين امرى، عملى است كه به باطل و معصيت مشتمل نباشد.


و در كتاب معانى الاخبار به سند خود از منقرى از هشام بن سالم نقل كرده كه گفت: از امام صادق (عليه السلام) از معناى آيه (( و نضع الموازين القسط ليوم القيمه فلا تظلم نفس شيئا(( پرسيدم . فرمود: منظور از (( موازين (( ، انبيا و اوصياى انبيا است.
و در كتاب معانى الاخبار، به سند خود، از منقرى، از هشام بن سالم نقل كرده كه گفت: از امام صادق «عليه السلام»، از معناى آيه «و نضع الموازين القسط ليوم القيامة فلا تظلم نفس شيئا» پرسيدم. فرمود: منظور از «موازين»، انبيا و اوصياى انبيا است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۹ </center>
مؤلف : اين روايت را كافى نيز از احمد بن محمد از ابراهيم همدانى بطور رفع از امام صادق (عليه السلام) نقل كرده ، و معناى آن روشن است ، زيرا مقياس را همان اعتقاد به حق و عمل حق و حق اعتقاد و عمل گرفته ، و معلوم است كه چنين اعتقاد و عملى همان اعتقاد و عمل انبيا و اوصياى آنان است .
مؤلف: اين روايت را كافى نيز، از احمد بن محمد، از ابراهيم همدانى، به طور رفع، از امام صادق «عليه السلام» نقل كرده، و معناى آن روشن است. زيرا مقياس را همان اعتقاد به حق و عمل حق و حق اعتقاد و عمل گرفته، و معلوم است كه چنين اعتقاد و عملى، همان اعتقاد و عمل انبيا و اوصياى آنان است.
 
و در كافى، به سند خود، از سعيد بن مسيب، از على بن الحسين «عليه السلام» نقل كرده كه در ضمن مواعظش فرمود:
 
خداى تعالى، روى سخن را به اهل معصيت كرد و فرمود: «و لئن مستهم نفحة من عذاب ربك ليقولن يا ويلنا انا كنا ظالمين: و اگر پر عذاب پروردگارت آنان را بگيرد، قطعا اعتراف به جرم خود نموده و خواهند گفت: واى بر ما كه ما در دنيا ستمكار بوديم»، و شما اى مردم! نمى توانيد بگوييد مقصود از اين آيه مشركين اند. زيرا اين آيه شامل همه ستمكاران - كه از آن جمله اهل معصيت اند - مى شود. و آيه «و نضع الموازين القسط ليوم القيامة فلا تظلم نفس شيئا و ان كان مثقال حبة من خردل اتينا بها و كفى بنا حاسبين»، مخصوص اهل گناه است. چون اهل شرك در آن روز بدون اين كه ميزانى برايشان نصب شود و يا ديوانى از اعمالشان باز شود، بدون حساب، به سوى جهنم محشور مى شوند. تنها اهل اسلام اند كه موازين برايشان نصب شده و بر طبق نامه اعمال شان، جزا مى بينند.


و در كافى به سند خود از سعيد بن مسيب از على بن الحسين (عليه السلام ) نقل كرده كه در ضمن مواعظش فرمود: خداى تعالى روى سخن را به اهل معصيت كرد و فرمود: (( و لئن مستهم نفحه من عذاب ربك ليقولن يا ويلنا انا كنا ظالمين (( (( و اگر پر عذاب پروردگارت آنان را بگيرد قطعا اعتراف به جرم خود نموده و خواهند گفت واى بر ما كه ما در دنيا ستمكار بوديم (( و شما اى مردم نمى توانيد بگوييد مقصود از اين آيه مشركينند، زيرا اين آيه شامل همه ستمكاران - كه از آن جمله اهل معصيتند - مى شود، و آيه (( و نضع الموازين القسط ليوم القيمه فلا تظلم نفس شيئا و ان كان مثقال حبه من خردل اتينا بها و كفى بنا حاسبين (( مخصوص اهل گناه است ، چون اهل شرك در آن روز بدون اينكه ميزانى برايشان نصب شود و يا ديوانى از اعمالشان باز شود، بدون حساب به سوى جهنم محشور مى شوند، تنها اهل اسلامند كه موازين برايشان نصب شده و بر طبق نامه اعمال شان جزا مى بينند.
مؤلف: امام «عليه السلام» در اين روايت، اشاره فرموده است به آيه «فلا نقيم لهم يوم القيامة وزنا».


مؤلف : امام (عليه السلام ) در اين روايت اشاره فرموده است به آيه (( فلا نقيم لهم يوم القيمه وزنا(( .
و در تفسير قمى، در ذيل جمله «و الوزن يومئذ الحق...»، از امام «عليه السلام» روايت شده كه فرمود: مقصود از «وزن حق»، مجازات اعمال است. اگر خير است، خير و اگر شر است، شر.
و در تفسير قمى در ذيل جمله (( و الوزن يومئذ الحق ...(( از امام (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: مقصود از (( وزن حق (( مجازات اعمال است ، اگر خير است خير و اگر شر است شر.


مؤلف : اين تفسير در حقيقت تفسير آيه است به نتيجه آن .
مؤلف: اين تفسير در حقيقت، تفسير آيه است به نتيجه آن.


و نيز در همان تفسير در ذيل جمله (( بماكانوا باياتنا يظلمون (( روايت كرده كه امام (عليه السلام ) فرمود: مراد از ظلم به آيات ، انكار امامت ائمه دين است .
و نيز در همان تفسير، در ذيل جمله «بما كانوا بآياتنا يظلمون»، روايت كرده كه امام «عليه السلام» فرمود: مراد از ظلم به آيات، انكار امامت ائمه دين است.


مؤلف : اين نيز از باب تطبيق كلى بر مصداق است ، و درباره هر يك از اين معانى روايات ديگرى نيز هست .
مؤلف: اين نيز از باب تطبيق كلى بر مصداق است، و درباره هر يك از اين معانى، روايات ديگرى نيز هست.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۰ </center>
<span id='link12'><span>
<span id='link12'><span>
۱۳٬۵۰۷

ویرایش