گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۰۸: خط ۲۰۸:
وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيهِم مُّصبِحِينَ(۱۳۷)
وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيهِم مُّصبِحِينَ(۱۳۷)
وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ(۱۳۸)
وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ(۱۳۸)
وَ إِنَّ يُونُس لَمِنَ الْمُرْسلِينَ(۱۳۹)
وَ إِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ(۱۳۹)
إِذْ أَبَقَ إِلى الْفُلْكِ الْمَشحُونِ(۱۴۰)
إِذْ أَبَقَ إِلى الْفُلْكِ الْمَشحُونِ(۱۴۰)
فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ(۱۴۱)
فَسَاهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ(۱۴۱)
فَالْتَقَمَهُ الحُْوتُ وَ هُوَ مُلِيمٌ(۱۴۲)
فَالْتَقَمَهُ الحُْوتُ وَ هُوَ مُلِيمٌ(۱۴۲)
فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسبِّحِينَ(۱۴۳)
فَلَوْلا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسبِّحِينَ(۱۴۳)
لَلَبِث فى بَطنِهِ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ(۱۴۴)
لَلَبِثَ فى بَطنِهِ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ(۱۴۴)
فَنَبَذْنَهُ بِالْعَرَاءِ وَ هُوَ سقِيمٌ(۱۴۵)
فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَ هُوَ سقِيمٌ(۱۴۵)
وَ أَنبَتْنَا عَلَيْهِ شجَرَةً مِّن يَقْطِينٍ(۱۴۶)
وَ أَنبَتْنَا عَلَيْهِ شجَرَةً مِّن يَقْطِينٍ(۱۴۶)
وَ أَرْسلْنَاهُ إِلى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ(۱۴۷)
وَ أَرْسلْنَاهُ إِلى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ(۱۴۷)
خط ۲۲۲: خط ۲۲۲:


و همانا لوط از مرسلين بود (۱۳۳).
و همانا لوط از مرسلين بود (۱۳۳).
به يادش باش كه ما او و اهل او همگى را نجات داديم (۱۳۴).
 
به يادش باش، كه ما او و اهل ،همگى را نجات داديم (۱۳۴).
 
مگر پيرزنى در باقى ماندگان در عذاب بود (۱۳۵).
مگر پيرزنى در باقى ماندگان در عذاب بود (۱۳۵).
و بقيه را هلاك كرديم (۱۳۶).
و بقيه را هلاك كرديم (۱۳۶).
و شما (مردم حجاز) همه روزه از ويرانه آنان عبور مى كنيد (۱۳۷).
 
و همچنين در شبها آيا باز هم نمى انديشيد؟ (۱۳۸)
و شما (مردم حجاز)، همه روزه از ويرانۀ آنان، عبور مى كنيد (۱۳۷).
 
و همچنين در شب ها، آيا باز هم نمى انديشيد؟ (۱۳۸)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۴۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۴۶ </center>
و همانا يونس هم از پيامبران بود (۱۳۹).
و همانا يونس هم، از پيامبران بود (۱۳۹).
به يادش آور زمانى كه به طرف يك كشتى پر بگريخت (۱۴۰).
 
به يادش آور، زمانى كه به طرف يك كشتى پُر بگريخت (۱۴۰).
 
پس قرعه انداختند و او از مغلوبين شد (۱۴۱).
پس قرعه انداختند و او از مغلوبين شد (۱۴۱).
پس ماهى او را ببلعيد در حالى كه ملامت زده بود (۱۴۲).
 
پس ماهى او را ببلعيد، در حالى كه ملامت زده بود (۱۴۲).
 
و اگر او از تسبيح گويان نمى بود (۱۴۳).
و اگر او از تسبيح گويان نمى بود (۱۴۳).
حتما در شكم ماهى تا روزى كه خلق مبعوث شوند باقى مى ماند (۱۴۴).
حتما در شكم ماهى تا روزى كه خلق مبعوث شوند، باقى مى ماند (۱۴۴).
ولى چون از تسبيح گويان بود ما او را به خشكى پرتاب كرديم در حالى كه مريض بود (۱۴۵).
 
و بر بالاى سرش بوته اى از كدو رويانديم (۱۴۶).
ولى چون از تسبيح گويان بود، ما او را به خشكى پرتاب كرديم، در حالى كه مريض بود (۱۴۵).
و او را به سوى شهرى كه صد هزار نفر و بلكه بيشتر بودند فرستاديم (۱۴۷).
 
پس ايمان آوردند ما هم به نعمت خود تا هنگامى معين (مدت عمر آن قوم ) بهره مندشان گردانيديم (۱۴۸).
و بر بالاى سرش، بوته اى از كدو رويانديم (۱۴۶).
 
و او را به سوى شهرى كه صد هزار نفر و بلكه بيشتر بودند، فرستاديم (۱۴۷).
 
پس ايمان آوردند، ما هم به نعمت خود، تا هنگامى معين (مدت عمر آن قوم) بهره مندشان گردانيديم (۱۴۸).


<center> «'''بیان آیات'''» </center>
<center> «'''بیان آیات'''» </center>


اين آيات خلاصه اى است از داستان لوط (عليه السلام ) و سپس يونس ‍ (عليه السلام ) كه خدا او را مبتلا كرد به شكم ماهى ، به كيفر اينكه در هنگام مرتفع شدن عذاب - كه مقدمات نزولش رسيده بود - از قوم خود اعراض كرد.
اين آيات، خلاصه اى است از داستان لوط «عليه السلام»، و سپس يونس «عليه السلام»، كه خدا او را مبتلا كرد به شكم ماهى، به كيفر اين كه در هنگام مرتفع شدن عذاب - كه مقدمات نزولش رسيده بود - از قوم خود اعراض كرد.
 
«'''وَ إِنَّ لُوطاً لَّمِنَ الْمُرْسلِينَ * إِذْ نجَّيْنَاهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ'''»:


«'''وَ إِنَّ لُوطاً لَّمِنَ الْمُرْسلِينَ إِذْ نجَّيْنَهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ'''»:
منظور از نجات لوط و خاندانش، نجات او از عذابى است كه بر قوم لوط نازل شد، و آن - به طورى كه در قرآن آمده - اين بود كه: از آسمان، سنگريزه «سجّيل» بر آنان باريد، و زمين هم، دهان باز كرده و همه را در خود فرو برد.


منظور از نجات لوط و خاندانش ، نجات او از عذابى است كه بر قوم لوط نازل شد، و آن - به طورى كه در قرآن آمده - اين بود كه از آسمان سنگريزه ((سجيل (( بر آنان باريد، و زمين هم دهان باز كرده و همه را در خود فرو برد.
«'''إِلّا عجُوزاً فى الْغَابرِينَ'''»:


«'''إِلا عجُوزاً فى الْغَبرِينَ'''»:
يعنى: مگر پيرزنى كه در ميان باقى ماندگان در عذاب باقى ماند و هلاك شد، و آن پيرزن، همان همسر لوط بود.
يعنى مگر پيرزنى كه در ميان باقى ماندگان در عذاب باقى ماند و هلاك شد و آن پير زن همان همسر لوط بود.


«'''ثُمَّ دَمَّرْنَا الاَخَرِينَ'''»:
«'''ثُمَّ دَمَّرْنَا الاَخَرِينَ'''»:


كلمه ((دمرنا(( از مصدر ((تدمير(( است كه به معناى هلاك كردن است . و منظور از كلمه آخرين همان قوم لوط (عليه السلام ) است كه آن جناب به عنوان رسول به سويشان فرستاده شده بود.
كلمۀ «دَمّرنَا»، از مصدر «تدمير» است، كه به معناى هلاك كردن است. و منظور از كلمۀ «آخرين»، همان قوم لوط «عليه السلام» است كه آن جناب، به عنوان رسول، به سويشان فرستاده شده بود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۴۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۴۷ </center>
«'''وَ إِنَّكمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيهِم مُّصبِحِينَ وَ بِالَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ'''»:
«'''وَ إِنَّكمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيهِم مُّصبِحِينَ * وَ بِالَّيْلِ أَفَلا تَعْقِلُونَ'''»:


يعنى و شما همواره صبح و شام از سرزمين آنان عبور مى كنيد، چون مردم لوط در سرزمينى وسط شام و حجاز زندگى مى كردند، و منظور از ((عبور كردن در صبح و شام ((، عبور كردن از خرابه هاى آن ديار است . و - به طورى كه مى گويند - امروز آن خرابه ها زير آب رفته است .
يعنى: و شما، همواره صبح و شام از سرزمين آنان عبور مى كنيد. چون مردم لوط در سرزمينى وسط شام و حجاز زندگى مى كردند. و منظور از «عبور كردن در صبح و شام»، عبور كردن از خرابه هاى آن ديار است. و - به طورى كه مى گويند - امروز، آن خرابه ها زير آب رفته است.
<span id='link159'><span>
<span id='link159'><span>


۱۳٬۵۱۵

ویرایش