۱۳٬۵۳۵
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
==سخنان ابراهيم «ع»، با بت ها! == | ==سخنان ابراهيم «ع»، با بت ها! == | ||
«'''فَرَاغَ إِلى ءَالِهَتهِمْ فَقَالَ | «'''فَرَاغَ إِلى ءَالِهَتهِمْ فَقَالَ أَلا تَأْكلُونَ * مَا لَكُمْ لا تَنطِقُونَ'''»: | ||
كلمۀ «رَاغَ»، ماضى از مصدر «روغ» است، و «روغ» و «رَواغ» و «رَوغان»، همه به معناى متوجه شدن و ميل كردن است. و بعضى گفته اند: ميل كردن به يكسو، به منظور خدعه است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۲۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۲۶ </center> | ||
و در | و در اين كه به بت ها گفت: «ألا تَأكُلُون»، اين نقل كه مشركان در ايام عيدشان، نزد بت ها طعام مى گذاشتند، تأييد مى شود. اين جمله و جملۀ بعدش كه فرمود: «مَا لَكُم لَا تَنطِقُون»، سخنانى است كه ابراهيم «عليه السلام» به بت هاى مشركان گفته، با اين كه بت ها سنگ و چوب بودند و او مى دانست كه جمادات، نه غذا مى خورند و نه حرف مى زنند، وليكن شدّت خشمى كه از آن ها داشته، وادارش كرده آن ها را موجوداتى باشعور فرض كند، و همان اعتراض هايى كه به اشخاص باشعور مى شود، به آن ها بكند. | ||
ابراهيم | ابراهيم «عليه السلام»، نظرى به بت ها افكند كه درست به شكل انسان هايند. انسان هايى كه در پيش رو، طعام دارند و مشغول خوردن اند. پس سرشار از خشم و غيظ گشته، پرسيد: «ألا تَأكُلُون»؟ و چون پاسخى نشنيد، پرسيد: «مَا لَكُم لَا تَنطِقُون»؟ با اين كه شما خدايانى هستيد كه پرستندگان تان، خيال مى كنند شما عاقل و قادر و مدبّر امور ايشانيد. اين جا بود كه آخرين تصميم خود را گرفت، و بت ها را شكست. | ||
«'''فَرَاغَ عَلَيهِمْ | «'''فَرَاغَ عَلَيهِمْ ضَرْبَا بِالْيَمِينِ'''»: | ||
حرف | حرف «فاء» در آغاز اين جمله، اين معنا را مى رساند كه نتيجه آن خطاب ها، اين شد كه تصميم گرفت با دست راست و يا با قدرت، بت ها را در هم بكوبد. و اين كه گفتيم با قدرت، چون دست راست، كنايه از قدرت است. | ||
بعضى از | بعضى از مفسران، كلمۀ «يَمِين» را به معناى سوگند گرفته اند، و اين بعيد است. و بنابه گفتۀ آنان، معناى آيه چنين مى شود: تصميم گرفت تا به خاطر سوگندى كه قبلا خورده بود، و گفته بود: «تَاللّهِ لَأكِيدَنّ أصنَامَكُم»، بت ها را در هم بشكند. | ||
«'''فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ'''»: | «'''فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ'''»: | ||
كلمۀ «زف» و نيز «زفيف»، به معناى راه رفتن به سرعت است. و معناى آيه اين است كه: مردم با سرعت، به طرف ابراهيم «عليه السلام» آمدند، به خاطر اهتمامى كه نسبت به حادثه داشتند و احتمال مى دادند كه به دست ابراهيم «عليه السلام»، پيش آمده باشد. | |||
و در اين | و در اين كلام، حذف و اختصارگويى به كار رفته. برگشتن مردم از مراسم عيد، و آمدنشان به بتخانه، ديدن آن منظره، تحقيق حادثه و گمانشان به آن حضرت - كه در سوره «انبياء» آمده بود - اين جا، حذف شده است. | ||
<span id='link144'><span> | <span id='link144'><span> | ||
«'''قَالَ | «'''قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ * وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ وَ مَا تَعْمَلُونَ'''»: | ||
در اين جمله | در اين جمله نيز، حذف و اختصارگويى به كار رفته: دستگيرى ابراهيم «عليه السلام»، آوردنش در جلو چشم مردم، بازجويى كردن از او و ساير جزئيات ديگر، حذف شده. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۲۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۲۷ </center> | ||
استفهامى كه در آيه شريفه | استفهامى كه در آيه شريفه هست، استفهام توبيخى است، و در عين حال، احتجاجى است بر بطلان طريقۀ مردم.، مى فرمايد: چيزى كه انسان آن را به دست خود تراشيده، صلاحيت ندارد كه مدبّر انسان و معبود او باشد، با اين كه آفريدگار انسان و اعمالش خداست، و معلوم است كه خلقت، از تدبير جدا نيست. پس همان طور كه خداى سبحان، خالق آدمى است، ربّ آدمى نيز هست، و اين از سفاعت و حماقت است كه اين خداى عزيز و ربّ واقعى را كنار گذاشته، و سنگ و چوب بپرستند. | ||
با اين بيان روشن گرديد كه | با اين بيان روشن گرديد كه كلمۀ «مَا» در جملۀ «مَا تَنحِتُون»، موصول است، و رابط آن (كه ضميرى است كه از صله به موصول بر مى گردد)، حذف شده و تقدير آن، «مَا تَنحِتُونَهُ» بوده. و همچنين «ما» در جملۀ «وَ مَا تَعمَلُون»، موصول و تقدير آن، «مَا تَعمَلُونَهُ» بوده است. | ||
بعضى از مفسران، احتمال داده اند كه كلمۀ «ما» در هر دو جا، مصدريه باشد. ليكن مصدريه بودن اولى از آن دو، بسيار بعيد است. (چون معنا ندارد از مردم بپرسد: آيا مى پرستيد تراشيدن خود را؟) | |||
<span id='link145'><span> | <span id='link145'><span> | ||
و اگر خلقت را به اعمال | و اگر خلقت را به اعمال انسان ها و يا مصنوع انسان ها هم نسبت داده، فرموده: «خدا، شما را و اعمال شما را و يا مصنوع شما را خلق كرده»، عيبى ندارد. براى اين كه آنچه انسان اراده مى كند و بعد از اراده، انجام مى دهد، هرچند با اراده و اختيار خود مى كند، به ارادۀ خداى سبحان نيز هست. يعنى خدا خواسته است كه انسان آن را بخواهد و به اختيار خود انجام دهد، و اين نوع از ارادۀ خداى تعالى، باعث نمى شود كه ارادۀ انسان باطل و بى اثر مانده، در نتيجه عمل او، يك عمل جبرى و بى اختيار شود. و اين، خود روشن است. (پس خدا، هم خالق ما است و هم خالق آثار و اعمال ما. چه اعمال فكرى، از قبيل اراده و امثال آن، و چه اعمال بدنى). | ||
و اگر مراد آيه شريفه اين بوده باشد كه بخواهد بفرمايد: خدا اعمال شما را خلق كرده و خود شما و اراده شما هيچ دخالت و وساطتى | و اگر مراد آيه شريفه اين بوده باشد كه بخواهد بفرمايد: خدا اعمال شما را خلق كرده و خود شما و اراده شما هيچ دخالت و وساطتى نداريد، و خلاصه اگر آيه شريفه بخواهد جبر را افاده كند، در اين صورت، ديگر توبيخ و تقبيح نيست، بلكه عذرى است براى بندگان و حجتى است به نفع ايشان و عليه خدا. و حال آن كه مى دانيم اين طور نيست، بلكه خداى تعالى مى خواهد در اين آيه، مردم را توبيخ كند. نه اين كه بهانه به دست ايشان بدهد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۲۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۲۸ </center> | ||
«'''قَالُوا ابْنُوا لَهُ | «'''قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَاناً فَأَلْقُوهُ فى الجَْحِيمِ'''»: | ||
كلمه | |||
كلمه «بنيان»، مصدر براى «بَنَى، يَبنِى» است، و مراد از آن، اسم مفعول، يعنى «مَبنى» است. و كلمۀ «جَحِيم»، به معناى آتشى است كه شعله هايش شديد باشد. و معنايش اين است كه: براى شكنجۀ وى، محلى بسازيد كه گنجايش آتش افروخته داشته باشد. سپس وى را در آن آتش بيفكنيد. | |||
«'''فَأَرَادُوا بِهِ كَيْداً | «'''فَأَرَادُوا بِهِ كَيْداً فجَعَلْنَاهُمُ الاَسفَلِينَ'''»: | ||
كلمه | كلمه «كيد»، به معناى حيله است. و مراد از آن، نقشه كشيدن براى نابودى ابراهيم «عليه السلام» و سوزاندنش در آتش است. و جملۀ «فَجَعَلنَاهُمُ الأسفَلِين»، كنايه است از اين كه ما ابراهيم را بر آنان غالب ساختيم، به طورى كه نقشۀ شوم آنان، هيچ اثرى در وى نگذاشت و آن، اين بود كه به آتش گفتيم: براى ابراهيم سرد و گلستان باش: «يَا نَارُ كُونِى بَرداً وَ سَلاماً عَلَى إبرَاهِيم». | ||
<span id='link146'><span> | <span id='link146'><span> | ||
ویرایش