گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۲۴: خط ۲۲۴:


==مراد از اينكه فرمود: يونس به سوى كشتى فرار كرد==
==مراد از اينكه فرمود: يونس به سوى كشتى فرار كرد==
وَ إِنَّ يُونُس لَمِنَ الْمُرْسلِينَ إِذْ أَبَقَ إِلى الْفُلْكِ الْمَشحُونِ
«'''وَ إِنَّ يُونُس لَمِنَ الْمُرْسلِينَ إِذْ أَبَقَ إِلى الْفُلْكِ الْمَشحُونِ'''»:
 
يعنى و يونس نيز از پيامبران بود كه به سوى كشتى فرار كرد، با اينكه كشتى ظرفيت سوار شدن او را نداشت و ((اباق (( به معناى فرار كردن عبد از مولايش ميباشد...
يعنى و يونس نيز از پيامبران بود كه به سوى كشتى فرار كرد، با اينكه كشتى ظرفيت سوار شدن او را نداشت و ((اباق (( به معناى فرار كردن عبد از مولايش ميباشد...
مراد از فرار كردن او به طرف كشتى اين است كه او از بين قوم خود بيرون آمد و از آنان اعراض كرد. و آن جناب هر چند در اين عمل خود خدا را نافرمانى نكرد، و قبلا هم خدا او را از چنين كارى نهى نكرده بود، و ليكن اين عمل شباهتى تام بفرار يك خدمتگزار از خدمت مولى داشت ، و به همين جهت خداى تعالى او را به كيفر اين عمل بگرفت كه شرح بيشتر داستانش در تفسير آيه ((و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر عليه (( گذشت .
مراد از فرار كردن او به طرف كشتى اين است كه او از بين قوم خود بيرون آمد و از آنان اعراض كرد. و آن جناب هر چند در اين عمل خود خدا را نافرمانى نكرد، و قبلا هم خدا او را از چنين كارى نهى نكرده بود، و ليكن اين عمل شباهتى تام بفرار يك خدمتگزار از خدمت مولى داشت ، و به همين جهت خداى تعالى او را به كيفر اين عمل بگرفت كه شرح بيشتر داستانش در تفسير آيه ((و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر عليه (( گذشت .
فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ
 
«'''فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ'''»:
 
كلمه ((ساهم (( ماضى از باب مساهمه است كه به معناى قرعه كشى است . و كلمه ((مدحضين (( اسم مفعول از ((ادحاض (( است كه به معناى غالب آمدن است و معناى آيه اين است كه : در كشتى قرعه انداختند و يونس از مغلوبين شد، و جريان بدين قرار بود كه نهنگى بر سر راه كشتى درآمد و كشتى را متلاطم كرد و چون سنگين بود خطر غرق همگى را تهديد كرد، ناگزير شدند از كسانى كه در كشتى بودند شخصى را در آب بيندازند، تا نهنگ او را ببلعد، و از سر راه كشتى به كنارى رود قرعه انداختند به نام يونس (عليه السلام ) اصابت كرد به ناچار او را به دهان نهنگ سپردند و نهنگ آن جناب را ببلعيد.
كلمه ((ساهم (( ماضى از باب مساهمه است كه به معناى قرعه كشى است . و كلمه ((مدحضين (( اسم مفعول از ((ادحاض (( است كه به معناى غالب آمدن است و معناى آيه اين است كه : در كشتى قرعه انداختند و يونس از مغلوبين شد، و جريان بدين قرار بود كه نهنگى بر سر راه كشتى درآمد و كشتى را متلاطم كرد و چون سنگين بود خطر غرق همگى را تهديد كرد، ناگزير شدند از كسانى كه در كشتى بودند شخصى را در آب بيندازند، تا نهنگ او را ببلعد، و از سر راه كشتى به كنارى رود قرعه انداختند به نام يونس (عليه السلام ) اصابت كرد به ناچار او را به دهان نهنگ سپردند و نهنگ آن جناب را ببلعيد.
فَالْتَقَمَهُ الحُْوت وَ هُوَ مُلِيمٌ
 
«'''فَالْتَقَمَهُ الحُْوت وَ هُوَ مُلِيمٌ'''»:
 
ماهى او را لقمه اى كرد، در حالى كه او ملامت زده بود. كلمه ((التقام (( به معناى ابتلاع و بلعيدن است . و كلمه ((مليم (( اسم فاعل از ((لام (( است ، كه به معناى داخل شدن در ملامت است ، مانند احرام كه به معناى داخل شدن در حرم است ، و ممكن است معناى كلمه اين باشد كه يونس داراى ملامت شد.
ماهى او را لقمه اى كرد، در حالى كه او ملامت زده بود. كلمه ((التقام (( به معناى ابتلاع و بلعيدن است . و كلمه ((مليم (( اسم فاعل از ((لام (( است ، كه به معناى داخل شدن در ملامت است ، مانند احرام كه به معناى داخل شدن در حرم است ، و ممكن است معناى كلمه اين باشد كه يونس داراى ملامت شد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۴۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۴۸ </center>
۱۳٬۴۹۷

ویرایش