گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۴۱: خط ۱۴۱:
<center> «'''بیان آیات'''» </center>
<center> «'''بیان آیات'''» </center>


در اين سوره، خبرهاى موكدى از وقوع قيامت آمده ، و از طريق تدبير ربوبى كه نتيجه اش تقسيم شدن مردم به دو طايفه بهشتى و دوزخى است ، بر وقوع آن استدلال كرده ، و در آخر با اشاره به اينكه از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) مى پرسيدند كه قيامت چه وقت است ؟ و با پاسخ به اين سؤ ال سوره را ختم مى كند، و از سياق اين سوره بر مى آيد كه در مكه نازل شده است .
در اين سوره، خبرهاى مؤكّدى از وقوع قيامت آمده، و از طريق تدبير ربوبى كه نتيجه اش تقسيم شدن مردم به دو طايفه بهشتى و دوزخى است، بر وقوع آن استدلال كرده، و در آخر با اشاره به اين كه از رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» مى پرسيدند كه قيامت چه وقت است؟ و با پاسخ به اين سؤال سوره را ختم مى كند. و از سياق اين سوره بر مى آيد كه در مكّه نازل شده است.
وَ النَّزِعَتِ غَرْقاً وَ النَّشِطتِ نَشطاً وَ السبِحَتِ سبْحاً فَالسبِقَتِ سبْقاً فَالْمُدَبِّرَتِ أَمْراً
 
مفسرين در تفسير اين آيات پنجگانه اختلاف عجيبى به راه انداخته اند، ولى همه آنان اتفاق دارند بر اينكه پنج سوگند است از خداى تعالى ، و بيشترشان گفته اند جواب قسم حذف شده ، و تقدير كلام اقسم بالنازعات و اقسم بالناشطات ... است ، و معنايش اين است كه من به اين نامبرده ها سوگند مى خورم كه شما بطور يقين مبعوث خواهيد شد.
«'''وَ النَّازِعَاتِ غَرْقاً * وَ النَّاشِطاتِ نَشطاً * وَ السابِحَاتِ سبْحاً * فَالسابِقَاتِ سبْقاً * فَالْمُدَبِّرَتِ أَمْراً'''»:
 
مفسّران در تفسير اين آيات پنجگانه؛ اختلاف عجيبى به راه انداخته اند، ولى همه آنان اتفاق دارند بر اين كه پنج سوگند است از خداى تعالى، و بيشترشان گفته اند جواب قسم حذف شده، و تقدير كلام: «أقسم بالنّازِعَات وَ أقسم بالنّاشِطات ...» است، و معنايش اين است كه: «من به اين نامبرده ها سوگند مى خورم كه شما به طور يقين، مبعوث خواهيد شد».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۹۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۹۱ </center>
اقوال مختلف درباره مراد از پنج سوگند آغاز سوره نازعات : «'''و النازعات غرقا والناشطات نشطا...'''»
==اقوال مختلف درباره مراد از پنج سوگند آغاز سوره نازعات==
«'''و النازعات غرقا'''» - بعضى گفته اند: مراد از نازعات فرشتگانى هستند كه جان مردم را هنگام مردن نزع مى كنند و از اجساد بيرون مى كشند، و كلمه «'''غرقا'''» مصدرى است كه چون زوايدش حذف شده مطلب را بيشتر تاءكيد مى كند، و تقدير آن «'''و النازعات اغراقا و تشديدا فى النزع '''» است ، يعنى سوگند مى خورم به فرشتگانى كه در كندن جانها از بدنها اغراق مى كنند، و به سختى آن را مى كنند.
«'''و النازعات غرقا'''»: بعضى گفته اند: مراد از نازعات، فرشتگانى هستند كه جان مردم را هنگام مُردن، نزع مى كنند و از اجساد بيرون مى كشند. و كلمۀ «غرقا»، مصدرى است كه چون زوايدش حذف شده، مطلب را بيشتر تأكيد مى كند، و تقدير آن «'''و النّازِعَات اغراقاً و تشديداً فِى النَّزع'''» است. يعنى: سوگند مى خورم به فرشتگانى كه در كَندن جان ها از بدن ها، اغراق مى كنند و به سختى آن را مى كَنَند.
بعضى ديگر گفته اند: مراد از آن ، ملائكه اى هستند كه ارواح كفار را از بدنهايشان با شدت مى كنند.
 
بعضى ديگر گفته اند: اصلا منظور از نازعات خود مرگ است ، چون مرگ است كه ارواح را از بدنها بطور كامل بيرون مى كشد.
بعضى ديگر گفته اند: مراد از آن، ملائكه اى هستند كه ارواح كفار را از بدن هايشان، با شدّت مى كَنَند.
بعضى هم گفته اند: مراد از نازعات ، ستارگان سيارى هستند كه از افقى كنده مى شوند و در افقى ديگر طلوع مى كنند، و معنايش اين است كه سوگند مى خورم به سيارگان كه از مطلع خود طلوع نموده ، در مغربهاى خود غروب مى كنند.
 
و بعضى گفته اند: مراد از آن ، كمان ها است كه تير را با كشيدن زه تا آنجا كه جا دارد از جاى خود كنده ، به طرف دشمن پرتاب مى كند. و بنابراين سوگند به تير و كمان مجاهدين در راه خدا، و يا به خود مجاهدين است .
بعضى ديگر گفته اند: اصلا منظور از «نازعات» خود مرگ است. چون مرگ است كه ارواح را از بدن ها، به طور كامل بيرون مى كشد.
بعضى ديگر گفته اند: مراد از آن ، وحشى ها هستند كه بسوى دشت هاى سبز مى روند.
 
«'''و الناشطات نشطا'''» - كلمه «'''نشط'''» به معناى جذب ، و نيز خروج و اخراج به ملايمت و سهولت است ، و نيز به معناى گره گشايى است . بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از «'''ناشطات '''» ملائكه اى هستند كه ارواح را از اجساد بيرون مى كشند. بعضى ديگر گفته اند: مراد ملائكه مخصوص هستند كه ماءمور گرفتن جانهاى مؤ منين از اجسادشان به رفق و سهولتند، همچنان كه مراد از جمله قبلى ملائكه اى هستند كه جانهاى كفار را با شدت از اجساد آنان بيرون مى كشند.
بعضى هم گفته اند: مراد از نازعات، ستارگان سيارى هستند كه از افقى كنده مى شوند و در افقى ديگر طلوع مى كنند، و معنايش اين است كه: سوگند مى خورم به سيارگان كه از مَطلَع خود طلوع نموده، در مغرب هاى خود غروب مى كنند.
 
و بعضى گفته اند: مراد از آن، كمان ها است كه تير را با كشيدن زه تا آن جا كه جا دارد، از جاى خود كَنده، به طرف دشمن پرتاب مى كند. و بنابراين، سوگند به تير و كمان مجاهدين در راه خدا، و يا به خود مجاهدين است.
 
بعضى ديگر گفته اند: مراد از آن، وحشى ها هستند كه به سوى دشت هاى سبز مى روند.
 
«'''وَ النّاشِطَاتِ نَشطاً'''»: كلمه «نشط» به معناى جذب، و نيز خروج و اخراج به ملايمت و سهولت است. و نيز، به معناى گره گشايى است. بعضى از مفسّران گفته اند: مراد از «نَاشِطات»، ملائكه اى هستند كه ارواح را از اجساد بيرون مى كشند. بعضى ديگر گفته اند: مراد ملائكه مخصوص هستند كه مأمور گرفتن جان هاى مؤمنان از اجسادشان به رفق و سهولت اند، همچنان كه مراد از جمله قبلى، ملائكه اى هستند كه جان هاى كفّار را با شدّت، از اجساد آنان بيرون مى كشند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۹۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۹۲ </center>
بعضى ديگر گفته اند: مراد ملائكه اى است كه ارواح كفار را از اجساد آنان نشط مى كنند و مى برند. و بعضى گفته اند: مراد از ناشطات ، ارواح خود مؤ منين است . و بعضى گفته اند: ستارگانند، كه از افقى به افق ديگر نشط مى كنند و مى روند. و بعضى گفته اند تيرها هستند كه در جنگها از كمان بيرون مى روند. و بعضى گفته اند: مرگ است ، كه ارواح را از اجساد بيرون مى برد. و بعضى گفته اند: وحشيانند كه از ناحيه اى به ناحيه ديگر كوچ مى كنند.
بعضى ديگر گفته اند: مراد ملائكه اى است كه ارواح كفار را از اجساد آنان نشط مى كنند و مى برند. و بعضى گفته اند: مراد از ناشطات، ارواح خود مؤمنان است. و بعضى گفته اند: ستارگانند، كه از افقى به افق ديگر نشط مى كنند و مى روند. و بعضى گفته اند: تيرها هستند كه در جنگ ها، از كمان بيرون مى روند. و بعضى گفته اند: مرگ است، كه ارواح را از اجساد بيرون مى برد. و بعضى گفته اند: وحشيانند كه از ناحيه اى به ناحيه ديگر كوچ مى كنند.
«'''و السابحات سبحا'''» - در معناى اين جمله نيز اقوالى است :
 
بعضى گفته اند: ملائكه اند، كه ارواح را قبض نموده روح مؤ من را به سرعت بسوى بهشت ، و روح كافر را به سوى آتش مى برند، چون كلمه «'''سبح '''» به معناى سرعت در حركت است ، همچنان كه به اسب وقتى به سرعت مى دود سابح مى گويند. بعضى ديگر گفته اند: منظور تنها آن فرشتگانى هستند كه ارواح مؤ منين را قبض نموده و به ملايمت و مدارا از بدنها بيرون كشيده ، رهايشان مى كنند تا استراحت كنند، مثل كسى كه چيزى را در آب شنا مى دهد بعد كنارش مى گذارد، ملائكه هم يك عمر جان را در بدن شنا مى دهند و بعد از مرگ رهايش مى كنند تا به استراحت بپردازد. بعضى گفته اند: فرشتگانيند كه بسرعت از آسمان نازل مى شوند، و بعضى گفته اند: ستارگانى هستند كه به حكم آيه : «'''كل فى فلك يسبحون ''هر يك در مدار خود شناورند.
«'''وَ السّابِحَاتِ سَبحاً'''»: در معناى اين جمله نيز اقوالى است:
بعضى ديگر گفته اند: مراد اسبان مجاهدين است ، كه در ميدان جنگ مى دوند. بعضى هم آن را عبارت دانسته اند از مرگها كه در نفوس ‍ جانداران شناورند. و بعضى عبارت دانسته اند از: كشتى هاى شناور در درياها. و بعضى گفته اند: ابرها هستند. و بعضى گفته اند: حيوانات دريايند.
 
«'''فالسابقات سبقا'''» - بعضى گفته اند: مراد از آن مطلق ملائكه است ،
بعضى گفته اند: ملائكه اند، كه ارواح را قبض نموده روح مؤمن را به سرعت به سوى بهشت، و روح كافر را به سوى آتش مى برند. چون كلمۀ «سبح»، به معناى سرعت در حركت است؛ همچنان كه به اسب وقتى به سرعت مى دود، «سابح» مى گويند.  
 
بعضى ديگر گفته اند: منظور، تنها آن فرشتگانى هستند كه ارواح مؤمنان را قبض نموده و به ملايمت و مدارا از بدن ها بيرون كشيده، رهايشان مى كنند تا استراحت كنند. مثل كسى كه چيزى را در آب شنا مى دهد، بعد كنارش مى گذارد. ملائكه هم، يك عمر جان را در بدن شنا مى دهند و بعد از مرگ رهايش مى كنند تا به استراحت بپردازد.  
 
بعضى گفته اند: فرشتگانی اند كه به سرعت از آسمان نازل مى شوند، و بعضى گفته اند: ستارگانى هستند كه به حكم آيه: «كُلٌّ فِى فَلَكٍ يَسبَحُون'''»، هر يك در مدار خود شناورند.
 
بعضى ديگر گفته اند: مراد، اسبان مجاهدين است، كه در ميدان جنگ مى دوند. بعضى هم آن را عبارت دانسته اند از: مرگ ها كه در نفوس ‍ جانداران شناورند. و بعضى عبارت دانسته اند از: كشتى هاى شناور در درياها. و بعضى گفته اند: ابرها هستند. و بعضى گفته اند: حيوانات دريايند.
 
«'''فَالسّابِقَاتِ سَبقاً'''»: بعضى گفته اند: مراد از آن مطلق ملائكه است،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۹۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۹۳ </center>
چون ملائكه در عمل خيرو ايمان و اعمال صالح از آدميان پيشى مى گيرند. و بعضى گفته اند: مراد از آن ملائكه موت است ، كه روح مؤ من را قبل از آنكه روح كافر به آتش برسد به بهشت مى رسانند. و بعضى گفته اند: مراد از آن تنها ملائكه ماءمور قبض روح مؤ من است كه آن را قبل از هر كار به بهشت مى رساند. و بعضى گفته اند: ملائكه وحى است ، كه در رساندن وحى به انبياء از شياطين سبقت مى گيرند. و بعضى گفته اند: ارواح مؤ منين است كه از ملائكه پيشى مى گيرند، و قبل از آنكه ايشان روحشان را قبض كنند، از شدت علاقه به لقاى خدا، خود از كالبد بيرون مى شوند. و بعضى گفته اند ستارگانند كه در سير، از يكديگر پيشى مى گيرند. و بعضى گفته اند اسبان جنگجويان است ، كه در جنگ از يكديگر پيشى مى گيرند. و بعضى ديگر گفته اند: مرگ و ميرها است ، كه از آرزوها پيشى مى گيرند.
چون ملائكه در عمل خير و ايمان و اعمال صالح از آدميان پيشى مى گيرند. و بعضى گفته اند: مراد از آن، ملائكه موت است كه روح مؤمن را، قبل از آن كه روح كافر به آتش برسد، به بهشت مى رسانند.  
«'''فالمدبرات امرا'''» - در اين باره نيز اقوالى است :
 
بعضى گفته اند: مراد از آن مطلق ملائكه اند، كه امور را تدبير مى كنند، و اين نظريه بيشتر مفسران است ، حتى بعضى ادعاء كرده اند كه اين قول همه مفسرين است . و بعضى گفته اند: مراد از آن چهار فرشته ماءمور تدبير امر دنيا، يعنى جبرئيل و ميكائيل و عزرائيل و اسرافيل است ، كه جبرئيل امر بادها و لشكريان و وحى را، و ميكائيل امر باران و گياهان را به عهده دارد، و عزرائيل موكل به قبض ارواح است ، و اسرافيل ماءمور رساندن دستورات الهى به آن سه فرشته و نيز ماءمور دميدن در صور است . و بعضى گفته اند: مدبرات امر، افلاكند، كه امر خدا در آنها واقع گشته ، و به وسيله آن افلاك قضاى الهى در دنيا جارى مى شود.
و بعضى گفته اند: مراد از آن، تنها ملائكۀ مأمور قبض روح مؤمن است كه آن را قبل از هر كار به بهشت مى رساند. و بعضى گفته اند: ملائكه وحى است، كه در رساندن وحى به انبياء، از شياطين سبقت مى گيرند. و بعضى گفته اند: ارواح مؤمنان است كه از ملائكه پيشى مى گيرند، و قبل از آن كه ايشان روحشان را قبض كنند، از شدت علاقه به لقاى خدا، خود از كالبد بيرون مى شوند.  
البته قول ديگرى در اينجا هست كه مى گويد: در همه اين سوگندها مضافى در تقدير است و تقدير آن : «'''رب النازعات ، و رب الناشطات ، و رب السابحات ، و رب السابقات ، و رب المدبرات است '''».
 
و بعضى گفته اند: ستارگان اند كه در سير، از يكديگر پيشى مى گيرند. و بعضى گفته اند: اسبان جنگجويان است، كه در جنگ از يكديگر پيشى مى گيرند. و بعضى ديگر گفته اند: مرگ و ميرها است، كه از آرزوها پيشى مى گيرند.
 
«'''فَالمُدَبّرَاتِ أمراً'''»: در اين باره نيز اقوالى است:
 
بعضى گفته اند: مراد از آن مطلق ملائكه اند، كه امور را تدبير مى كنند، و اين نظريه بيشتر مفسّران است. حتى بعضى ادعا كرده اند كه اين قول همه مفسّران است. و بعضى گفته اند: مراد از آن، چهار فرشتۀ مأمور تدبير امر دنيا، يعنى «جبرئيل» و «ميكائيل» و «عزرائيل» و «اسرافيل» است؛ كه «جبرئيل»، امر بادها و لشكريان و وحى را و «ميكائيل»، امر باران و گياهان را به عهده دارد، و «عزرائيل»، موكّل به قبض ارواح است، و «اسرافيل»، مأمور رساندن دستورات الهى به آن سه فرشته و نيز، مأمور دميدن در صور است.  
 
و بعضى گفته اند: مدبّرات امر، افلاكند كه امر خدا در آن ها واقع گشته، و به وسيله آن افلاك، قضاى الهى در دنيا جارى مى شود.
 
البته قول ديگرى در اين جا هست كه مى گويد: در همۀ اين سوگندها، مضافى در تقدير است و تقدير آن: «رَبّ النّازِعَات، وَ رَبّ النّاشِطَات، وَ رَبّ السّابِحَات، وَ رَبّ السّابِقَات، وَ رَبّ المُدَبّرَات است».
<span id='link188'><span>
<span id='link188'><span>


۱۴٬۱۹۵

ویرایش