گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۵۶: خط ۵۶:


==کلّی نبودن تقسيم اهل محشر، به دو طائفه «اصحاب يمين» و «اصحاب شمال»==
==کلّی نبودن تقسيم اهل محشر، به دو طائفه «اصحاب يمين» و «اصحاب شمال»==
و نيز ممكن است گفته شود تقسيم اهل محشر به اصحاب يمين و اصحاب شمال ، تقسيمى كلى نيست كه تمامى افراد و حتى مؤ منين گنهكار را هم شامل شود، همچنان كه مى بينيم در آيه «'''و كنتم ازواجا ثلثه فاصحاب الميمنه ما اصحاب الميمنه و اصحاب المشئمه ما اصحاب المشئمه و السابقون السابقون اولئك المقربون '''» اهل محشر را سه طايفه كرده ، و بنابر اين ، مثل اينكه در آيات مورد بحث طايفه سوم در سوره بقره يعنى مقربين خارج از تقسيمند، همچنان كه از آيه «'''و اخرون مرجون لامر اللّه ما يعذبهم و اما يتوب عليهم '''»، نيز استفاده مى شود، مستضعفين نيز از اين تقسيم خارجند.
و نيز ممكن است گفته شود: تقسيم اهل محشر به «اصحاب يمين» و «اصحاب شمال»، تقسيمى كلّى نيست كه تمامى افراد و حتى مؤمنان گنهكار را هم شامل شود. همچنان كه مى بينيم در آيه: «وَ كُنتُم أزوَاجاً ثَلَاثة * فَأصحَابُ المَيمَنَة مَا أصحَابُ المَيمَنَة * وَ أصحَابُ المَشئَمَةِ مَا أصحَابُ المَشئَمَة * وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولئِكَ المُقَرَّبُونَ»، اهل محشر را سه طايفه كرده. و بنابراين، مثل اين كه در آيات مورد بحث، طايفۀ سوم در سوره بقره، يعنى مقرّبين، خارج از تقسيم اند. همچنان كه از آيه: «وَ آخَرُونَ مُرجَونَ لِأمرِ اللّه إمّا يُعَذّبُهُم وَ إمّا يَتُوبَ عَلَيهم»، نيز استفاده مى شود مستضعفين نيز، از اين تقسيم خارجند.
پس ممكن است بگوييم آيات مورد بحث كه اهل جمع را تقسيم به دو قسم اصحاب يمين و اصحاب شمال مى كند، منظورش تمامى اهل جمع نيست تا مقربين و مستضعفين و كفار و مؤ منين گنه كار را شامل شود، بلكه مى خواهد تنها اهل بهشت و مخلدين در آتش را ذكر نموده ، اولى را به اصحاب يمين و دومى را به اصحاب شمال توصيف كند، چون مقام ، مقام دعوت كفار است به ايمان ، و دعوت گنه كاران است به تقوى ، در چنين مقامى مقربين و مستضعفين اصلا مورد نظر نيستند.
 
نظير اين بحث در سوره مرسلات گذشت ، كه اول يوم الفصل را به ميان مى آورد و سپس به حال متقين و مكذبين مى پردازد، و متعرض حال ساير طوايف نمى شود. باز نظير آنچه در سوره «'''نبا'''» و «'''نازعات '''» و «'''عبس '''» و «'''انفطار'''» و «'''مطففين '''» و غيره آمده ، پس غرض در اين مقامات ذكر نمونه اى از اهل ايمان و اطاعت ، و اهل كفر و تكذيب است ، و از طوايف ديگر ساكت است ، تا بفهماند كه سعادت در جانب تقوى ، و شقاوت در جانب تمرد و طغيان است .
پس ممكن است بگوييم: آيات مورد بحث - كه اهل جمع را به دو قسم «اصحاب يمين» و «اصحاب شمال» تقسیم مى كند - منظورش تمامى اهل جمع نيست، تا مقرّبان و مستضعفان و كفّار و مؤمنان گنهكار را شامل شود؛ بلكه مى خواهد تنها اهل بهشت و مخلّدين در آتش را ذكر نموده، اولى را به «اصحاب يمين» و دومى را به «اصحاب شمال» توصيف كند. چون مقام، مقام دعوت كفّار است به ايمان، و دعوت گنهكاران است به تقوا. در چنين مقامى، مقرّبان و مستضعفان، اصلا مورد نظر نيستند.
فَلا أُقْسِمُ بِالشفَقِ
 
كلمه «'''شفق '''» به معناى سرخى و بالاى آن زردى و روى آن سفيدى است ، كه در كرانه افق در هنگام غروب خورشيد پيدا مى شود.
نظير اين بحث در سوره مرسلات گذشت، كه اول «يَومُ الفصل» را به ميان مى آورد و سپس به حال متّقين و مكذّبين مى پردازد، و متعرض حال ساير طوايف نمى شود. باز نظير آنچه در سورۀ «نبأ» و «نازعات» و «عبس» و «انفطار» و «مُطفّفين» و غيره آمده. پس غرض در اين مقامات، ذكر نمونه اى از اهل ايمان و اطاعت، و اهل كفر و تكذيب است، و از طوايف ديگر ساكت است، تا بفهماند كه سعادت در جانب تقوا، و شقاوت در جانب تمرّد و طغيان است.
 
«'''فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ'''»:
 
كلمۀ «شَفَق»، به معناى سرخى و بالاى آن زردى و روى آن سفيدى است، كه در كرانه افق، در هنگام غروب خورشيد پيدا مى شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۰۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۰۷ </center>
وَ الَّيْلِ وَ مَا وَسقَ
«'''وَ الَّيْلِ وَ مَا وَسقَ'''»:
كلمه «'''وسق '''» فعل ماضى است ، و معناى جمع شدن چند چيز متفرق را مى دهد، مى فرمايد به شب سوگند، كه آنچه در روز متفرق شده جمع مى كند، انسانها و حيوانها كه هر يك به طرفى رفته اند، در هنگام شب دور هم جمع مى شوند.
 
بعضى هم كلمه «'''وسق '''» را به معناى طرد گرفته ، آيه را چنين معنا كرده اند: «'''به شب سوگند كه ستارگان را از خفاء به ظهور مى اندازد'''».
كلمۀ «وَسَق»، فعل ماضى است و معناى جمع شدن چند چيز متفرق را مى دهد. مى فرمايد: به شب سوگند، كه آنچه در روز متفرق شده جمع مى كند، انسان ها و حيوان ها كه هر يك به طرفى رفته اند، در هنگام شب دور هم جمع مى شوند.
وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسقَ
بعضى هم، كلمۀ «وَسَق» را به معناى طرد گرفته، آيه را چنين معنا كرده اند: «به شب سوگند كه ستارگان را از خفاء به ظهور مى اندازد».
يعنى به قمر سوگند، وقتى كه نورش جمع مى شود، نور همه اطرافش ‍ بهم منضم مى شود، و به صورت ماه شب چهارده درمى آيد.
 
«'''وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسقَ'''»:
 
يعنى: به قمر سوگند، وقتى كه نورش جمع مى شود، نور همه اطرافش ‍ به هم منضم مى شود، و به صورت ماه شب چهارده درمى آيد.
معناى آيه : «'''لتركبن طبقا عن طبق '''»
معناى آيه : «'''لتركبن طبقا عن طبق '''»
لَترْكَبنَّ طبَقاً عَن طبَقٍ
لَترْكَبنَّ طبَقاً عَن طبَقٍ
۱۳٬۵۳۳

ویرایش