گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۶۸: خط ۱۶۸:


==مراد از ذات البروج بودن آسمان ==
==مراد از ذات البروج بودن آسمان ==
وَ السمَاءِ ذَاتِ الْبرُوج
«'''وَ السمَاءِ ذَاتِ الْبرُوج'''»:
كلمه «'''بروج '''» جمع برج است ، و «'''برج '''» به معناى هر چيز پيدا و ظاهر است ، و اگر بيشتر در كاخهاى عالى استعمال مى شود، براى اين است كه كاخها در نظر تماشا كنندگان و بينندگان ظاهر و هويدا است ، ساختمان استوانه اى شكلى كه در چار گوشه قلعه ها براى دفاع مى سازند نيز برج ناميده مى شود، و همين معنا منظور آيه است چون مى فرمايد: «'''و لقد جعلنا فى السماء بروجا و زيناها للناظرين و حفظناها من كل شيطان رجيم '''»، پس مراد از كلمه بروج موضع ستارگان در آسمان است .
 
با اين بيان روشن مى شود اينكه بعضى از مفسرين بروج را به دوازده برج اصطلاحى علم نجوم معنا كرده اند، درست نيست .
كلمۀ «بروج»، جمع برج است، و «برج» به معناى هر چيز پيدا و ظاهر است. و اگر بيشتر در كاخ هاى عالى استعمال مى شود، براى اين است كه كاخ ها در نظر تماشا كنندگان و بينندگان ظاهر و هويدا است. ساختمان استوانه اى شكلى كه در چار گوشه قلعه ها براى دفاع مى سازند، نيز برج ناميده مى شود. و همين معنا، منظور آيه است؛ چون مى فرمايد: «وَ لَقَد جَعَلنَا فِى السّماء بُرُوجاً و زَيّنَاهَا لِلنَّاظِرين وَ حَفِظنَاهَا مِن كُلّ شَيطَانٍ رَجِيم». پس مراد از كلمه «بروج»، موضع ستارگان در آسمان است.
 
با اين بيان روشن مى شود: اين كه بعضى از مفسّران، بروج را به دوازده برج اصطلاحى علم نجوم معنا كرده اند، درست نيست.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۱۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۱۴ </center>
و در آيه مورد بحث سوگند به آسمانى ياد شده كه به وسيله برجها محفوظ مى شود، و مناسبت اين سوگند با قصه اى كه به زودى بدان اشاره مى كند، و با وعده و وعيدى كه مى دهد بر كسى پوشيده نماند، و ما به زودى به اين مناسبت اشاره مى كنيم .
و در آيه مورد بحث، سوگند به آسمانى ياد شده كه به وسيله برج ها محفوظ مى شود، و مناسبت اين سوگند با قصه اى كه به زودى بدان اشاره مى كند و با وعده و وعيدى كه مى دهد، بر كسى پوشيده نماند و ما به زودى، به اين مناسبت اشاره مى كنيم.
وَ الْيَوْمِ المَْوْعُودِ
 
اين جمله عطف است بر كلمه «'''السماء'''»، يعنى سوگند به آسمان داراى برجها، و «'''سوگند به روز موعود'''» كه منظور از آن روز قيامتى است كه خداى تعالى وعده داده در آن روز ميان بندگانش داورى كند.
«'''وَ الْيَوْمِ المَْوْعُودِ'''»:
وَ شاهِدٍ وَ مَشهُودٍ
 
اين دو كلمه نيز عطف بر «'''سماء'''» است ، و همه اين مذكورات سوگند بعد از سوگند است بر مطلبى كه مى خواهد در اين سوره بيان كند، و آن - همانطور كه اشاره كرديم - تهديد شديد است به كسانى كه مؤ منين را فريب مى دهند و يا شكنجه مى كنند كه چرا ايمان آورده ايد، و نيز وعده جميلى است به كسانى كه ايمان آورده و عمل صالح مى كنند.
اين جمله، عطف است بر كلمه «السَّمَاء»، يعنى سوگند به آسمان داراى برج ها، و «سوگند به روز موعود»، كه منظور از آن، روز قيامتى است كه خداى تعالى وعده داده؛ در آن روز ميان بندگانش داورى كند.
پس گويا فرموده : سوگند مى خورم به آسمان داراى بروج كه شيطانها به وسيله آن رانده مى شوند، كه خدا كيد شيطانها و اولياى كافرشان را از ايمان مؤ منين دفع مى كند، و سوگند مى خورم به روز موعودى كه هر انسانى به جزاى اعمالش مى رسد، و سوگند مى خورم به شاهدى كه اعمال اين كفار را و رفتارشان با مؤ منين را مى بينند، و سوگند مى خورم به آينده مشهودى كه همه آن را به زودى خواهند ديد كه آن افرادى كه مؤ منين را اذيت مى كنند چنين و چنان مى شوند، تا آخر دو آيه .
 
مقصود از «'''شاهد'''» در «'''و شاهد و مشهود'''»رسول اللّه (صلى الله عليه و آله ) و مراد از «'''مشهود'''» شكنجه هاى كفّار به مؤ منين وثواب و كيفر اخروى هر كدام است
«'''وَ شاهِدٍ وَ مَشهُودٍ'''»:
از اينجا روشن مى گردد كه شهادت در دو كلمه «'''شاهد'''» و «'''مشهود'''» به يك معنا است ، و آن عبارت است از حاضر بودن و به چشم خود ديدن ، نه به معناى اقامه شهادت ، براى اينكه اگر به آن معنا مى بود جا داشت بفرمايد: «'''و مشهود عليه '''» چون شهادت به اين معنا حتما بايد با حرف على متعدى شود.
 
بنابر اين ، كلمه «'''شاهد'''» قابل انطباق است بر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم )، براى اينكه آن جناب امروز شاهد اعمال امت است ، و فرداى قيامت بدانچه ديده شهادت مى دهد. و كلمه «'''مشهود'''» هم قابل انطباق است با شكنجه اى كه كفار به اين مؤ منين مى دادند، و وضعى كه در آخرت به خود مى گيرند، و يا به عبارتى جزاى آن رفتار، و يا به عبارتى ديگر آنچه در روز قيامت براى اين ظالمان و مظلومان رخ مى دهد، چه ثواب و چه عقاب . و بنابر اين احتمال نكره آمدن اين دو كلمه به منظور تعظيم بوده و خواسته است بفهماند، شاهد و مشهودى كه از حيطه تعريف بيرون است .
اين دو كلمه نيز، عطف بر «سماء» است، و همۀ اين مذكورات، سوگند بعد از سوگند است بر مطلبى كه مى خواهد در اين سوره بيان كند، و آن - همانطور كه اشاره كرديم - تهديد شديد است به كسانى كه مؤمنان را فريب مى دهند و يا شكنجه مى كنند كه چرا ايمان آورده ايد. و نيز، وعدۀ جميلى است به كسانى كه ايمان آورده و عمل صالح مى كنند.
 
پس گويا فرموده: سوگند مى خورم به آسمان داراى بروج كه شيطان ها به وسيله آن رانده مى شوند، كه خدا كيد شيطان ها و اولياى كافرشان را از ايمان مؤمنان دفع مى كند. و سوگند مى خورم به روز موعودى كه هر انسانى به جزاى اعمالش مى رسد. و سوگند مى خورم به شاهدى كه اعمال اين كفار را و رفتارشان با مؤمنان را مى بينند. و سوگند مى خورم به آيندۀ مشهودى كه همه آن را به زودى، خواهند ديد كه آن افرادى كه مؤمنان را اذيت مى كنند، چنين و چنان مى شوند، تا آخر دو آيه.
 
از اين جا روشن مى گردد كه شهادت در دو كلمۀ «شاهد» و «مشهود» به يك معناست و آن، عبارت است از حاضر بودن و به چشم خود ديدن؛ نه به معناى اقامه شهادت. براى اين كه اگر به آن معنا مى بود، جا داشت بفرمايد: «و مشهود عليه». چون شهادت به اين معنا حتما بايد با حرف «عَلى» متعدّى شود.
 
بنابراين، كلمۀ «شاهد» قابل انطباق است بر رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم». براى اين كه آن جناب، امروز شاهد اعمال امّت است و فرداى قيامت، بدانچه ديده، شهادت مى دهد. و كلمۀ «مشهود» هم، قابل انطباق است با شكنجه اى كه كفّار به اين مؤمنان مى دادند، و وضعى كه در آخرت به خود مى گيرند. و يا به عبارتى، جزاى آن رفتار، و يا به عبارتى ديگر، آنچه در روز قيامت براى اين ظالمان و مظلومان رُخ مى دهد، چه ثواب و چه عقاب. و بنابراين، احتمال نكره آمدن اين دو كلمه به منظور تعظيم بوده و خواسته است بفهماند، شاهد و مشهودى كه از حيطۀ تعريف بيرون است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۱۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۱۵ </center>
اقوال عديده مفسرين درباره مراد از «'''شاهد و مشهود'''»
==اقوال مفسّران درباره مراد از «شاهد و مشهود»==  
=== مفسرين در تفسير ===
مفسّران در تفسير «شاهد» و «مشهود»، سخنان بسيار دارند كه بعضى، آن ها را تا سى وجه شمرده اند. از قبيل اين كه بعضى گفته اند: «شاهد» روز جمعه و «مشهود» روز عرفه است. يا شاهد روز عيد قربان و مشهود روز عرفه است. و يا شاهد روز عرفه و مشهود، روز قيامت است. يا شاهد فرشته است كه عليه انسان شهادت مى دهد و مشهود، روز قيامت است. و يا اين كه شاهد گواهانند كه عليه مردم شهادت مى دهند و مشهود، مردمى هستند كه عليه شان شهادت داده شده.
«'''شاهد'''» و «'''مشهود'''» سخنان بسيار دارند كه بعضى آنها را تا سى وجه شمرده اند، از قبيل اينكه بعضى گفته اند: شاهد روز جمعه ، و مشهود روز عرفه است . يا شاهد روز عيد قربان و مشهود روز عرفه است . و يا شاهد روز عرفه و مشهود روز قيامت است . يا شاهد فرشته است كه عليه انسان شهادت مى دهد و مشهود روز قيامت است . و يا اينكه شاهد گواهانند كه عليه مردم شهادت مى دهند و مشهود مردمى هستند كه عليه شان شهادت داده شده .
 
و يا اينكه شاهد امت اسلام و مشهود ساير امت ها هستند. و يا شاهد اعضاى بنى آدم و مشهود خود آدمى است . و يا شاهد حجر الاسود و مشهود حاجيان هستند. و يا شاهد شب و روزها و مشهود بنى آدم است . و يا شاهد انبيا و مشهود محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) است ، و يا شاهد خداى سبحان و مشهود كلمه «'''لا اله الا الله '''» است .
و يا اين كه: «شاهد» امّت اسلام و «مشهود» ساير امّت ها هستند. و يا شاهد اعضاى بنى آدم و مشهود، خود آدمى است. و يا شاهد حَجَرالاسود و مشهود، حاجيان هستند. و يا شاهد شب و روزها و مشهود، بنى آدم است. و يا شاهد انبيا و مشهود، محمّد «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» است. و يا شاهد خداى سبحان و مشهود، كلمۀ «لا إله إلا الله» است.
و يا اينكه شاهد خلق و مشهود حق است يا شاهد خداى تعالى و مشهود روز قيامت است . يا شاهد آدم و ذريه او، و مشهود روز قيامت است . يا شاهد روز ترويه ، و مشهود روز عرفه است و يا روز دوشنبه و روز جمعه است . و يا اينكه شاهد مقربين ، و مشهود عليين هستند. و يا شاهد طفل در داستان اخدود است كه به مادرش گفت صبر كن كه تو بر حقى ، و مشهود خود واقعه است . و يا اينكه شاهد ملائكه دنبال رو و نويسنده اعمال ، و مشهود قرآن فجر است ، و اقوال ديگرى از اين قبيل .
 
و اكثر اين اقوال - به طورى كه ملاحظه مى كنيد - مبنى بر اين است كه شهادت را به معناى اداى شهادت بگيريم . و بعضى مبنى بر اين است كه براى شاهد و مشهود دو معنا قائل شويم ، و خواننده محترم ضعف اين دو اساس را به دست آورد و توجه فرمود كه : مناسب تر با سياق اين است كه اين دو كلمه را به معناى مشاهده بگيريم ، هر چند كه مستلزم شهادت به معناى ادا در روز قيامت هم باشد، و شاهد قابل انطباق بر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) نيز باشد.
و يا اين كه: «شاهد» خلق و «مشهود» حق است. يا «شاهد» خداى تعالى و «مشهود» روز قيامت است. يا شاهد آدم و ذرّيه او، و مشهود روز قيامت است. يا شاهد روز ترويه، و مشهود روز عرفه است. و يا روز دوشنبه و روز جمعه است. و يا اين كه «شاهد» مقربين و «مشهود» عليّين هستند. و يا «شاهد» طفل در داستان اخدود است كه به مادرش گفت: «صبر كن كه تو بر حقى»، و «مشهود» خودِ واقعه است. و يا اين كه: «شاهد» ملائكۀ دنبال رو و نويسندۀ اعمال، و «مشهود» قرآن فجر است. و اقوال ديگرى از اين قبيل.
و چطور ممكن است منطبق نباشد با اينكه خود خداى تعالى او را شاهد خوانده و فرموده : «'''يا ايها النبى انا ارسلناك شاهدا و مبشرا و نذيرا'''»، و نيز او را شهيد خوانده و فرموده : «'''ليكون الرسول شهيدا عليكم '''» و خواننده توجه فرمود كه گفتيم شهادت بر اعمال از ناحيه شاهدان اعمال چه معنا دارد.
 
و اكثر اين اقوال - به طورى كه ملاحظه مى كنيد - مبنى بر اين است كه «شهادت» را به معناى اداى شهادت بگيريم. و بعضى مبنى بر اين است كه براى «شاهد و مشهود»، دو معنا قائل شويم. و خوانندۀ محترم، ضعف اين دو اساس را به دست آورد و توجه فرمود كه: مناسب تر با سياق اين است كه اين دو كلمه را به معناى «مشاهده» بگيريم، هرچند كه مستلزم شهادت به معناى ادا در روز قيامت هم باشد، و «شاهد» قابل انطباق بر رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلّم» نيز باشد.
 
و چطور ممكن است منطبق نباشد، با اين كه خود خداى تعالى، او را «شاهد» خوانده و فرموده: «يَا أيُّهَا النّبىّ إنّا أرسلناك شاهداً و مُبشّراً و نذيراً». و نيز او را «شهيد» خوانده و فرموده: «ليكونَ الرّسُولُ شهيداً عليكم»، و خواننده توجه فرمود كه گفتيم شهادت بر اعمال از ناحيۀ شاهدان اعمال، چه معنا دارد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۱۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۱۶ </center>
در اين سوگندها جواب حذف شده ، چون با بودن آيه «'''ان الذين فتنوا المؤ منين و المومنات ... ذلك الف وز الكبير'''»، احتياجى به ذكر آن نبود، و آيه «'''قتل اصحاب الاخدود...'''»، هم اشعار به آن داشت ، و خواننده اين آيات مى فهمد كه تقدير كلام چنين است : «'''به آسمان داراى برجها و به روز موعود و به شاهد و مشهود سوگند كه آزار دهندگان مؤ منين عذابى در جهنم دارند، و خداوند مؤ منين صالح را اگر خلوص ‍ به خرج دهند موفق به صبر مى كند، و در حفظ ايمانشان از كيد دشمنان ياريشان مى فرمايد، همانطور كه در داستان اخدود كرد'''».
در اين سوگندها جواب حذف شده. چون با بودن آيه «إنّ الّذين فتنُوا المُؤمنينَ و المؤمنات... ذلك الفَوزُ الكبير»، احتياجى به ذكر آن نبود. و آيه «قُتِل أصحابُ الأخدُود...» هم، إشعار به آن داشت، و خوانندۀ اين آيات مى فهمد كه تقدير كلام چنين است: «به آسمان داراى برج ها و به روز موعود و به شاهد و مشهود سوگند، كه آزار دهندگان مؤمنان عذابى در جهنم دارند و خداوند، مؤمنان صالح را - اگر خلوص ‍ به خرج دهند - موفق به صبر مى كند، و در حفظ ايمانشان از كيد دشمنان ياريشان مى فرمايد؛ همانطور كه در داستان اخدود كرد».




۱۳٬۵۳۳

ویرایش