گمنام

الشورى ٤٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۲۰٬۷۲۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۳: خط ۳۳:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۶#link56 | آيات ۲۷ - ۵۰ سوره شورى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۶#link56 | آيات ۲۷ - ۵۰ سوره شورى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۷#link57 | سنت الهى در روزى دادن به مردم : ((ينزل بقدر ما يشاء))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۷#link57 | سنت الهى در روزى دادن به مردم : ((ينزل بقدر ما يشاء))]]
خط ۵۵: خط ۵۶:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۹#link76 | بيان رواياتى در ارتباط با ((يهب لمن يشاء اناثا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۹#link76 | بيان رواياتى در ارتباط با ((يهب لمن يشاء اناثا]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۷۴#link225 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۷۴#link225 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلاغُ وَ إِنَّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسانَ كَفُورٌ «48»
پس اگر روى گردانند (غمگين مباش) ما ترا بر آنان نگهبان نفرستاديم، (تا به اجبار آنان را به ايمان وادارى،) جز رساندن پيام، مسئوليّتى بر تو نيست و البتّه هرگاه از جانب خود رحمتى به انسان بچشانيم به آن شاد شده (و از ما غافل مى‌شود) و اگر به خاطر دست آورد كارشان بلايى به آنان رسد، (نعمت‌ها را فراموش مى‌كنند،) همانا انسان ناسپاس است.
===نکته ها===
يشه اعراض مردم به خاطر عملكرد مسئولين و رهبران نيست، حتّى اگر پيامبر معصوم هم تبليغ كند گروهى اعراض مى‌كنند.
جلد 8 - صفحه 424
===پیام ها===
1- رهبر جامعه بايد اعراض از دين مردم را پيش بينى كند. «فَإِنْ أَعْرَضُوا»
2- مسئوليّت پيامبر، ابلاغ رسالت است نه اجبار مردم به پذيرش. «فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلاغُ»
3- نعمت‌ها از خداست، پس نبايد ما را از خدا غافل كند. أَذَقْنَا ... مِنَّا رَحْمَةً
4- ابلاغ دين بر پيامبر واجب است گرچه عده‌اى نپذيرند. «إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلاغُ»
5- لذّت‌هاى دنيا، جز به مقدار چشيدن نيست. «أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً»
6- رحمت هر چه باشد از جانب خداست. «مِنَّا رَحْمَةً»
7- انسان موجودى كم ظرفيّت است. أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً ... فَرِحَ بِها
8- رحمت‌ها از جانب خداست ولى مصيبت‌ها بازتاب عمل انسان است. مِنَّا رَحْمَةً ... سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ‌
9- در تلخى‌ها نيز بايد ياد خدا باشيم و گرنه مورد ملامت و سرزنش قرار مى‌گيريم. «تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسانَ كَفُورٌ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً إِنْ عَلَيْكَ إِلاَّ الْبَلاغُ وَ إِنَّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسانَ كَفُورٌ (48)
بعد از آن به جهت تسليه خاطر مبارك حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله فرمايد:
فَإِنْ أَعْرَضُوا: پس اگر روى برگردانند مخالفان از اجابت دعوت ايمان، فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً: پس نفرستاديم تو را بر ايشان نگهبان كه به اجبار و اكراه ايشان را از اعراض باز دارى و به ايمان وادار كنى، پس از اعراض آنها اندوهناك مباش، إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلاغُ‌: نيست بر تو مگر رسانيدن احكام و تو آنچه شرط بلاغ است مى‌رسانى. وَ إِنَّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ‌: و بدرستى كه ما چون بچشانيم آدمى را، يعنى عطا فرمائيم او را، مِنَّا رَحْمَةً: از جانب خود بخششى از صحت و ثروت و اولاد و جاه و جلال، فَرِحَ بِها: خوشحال شود و شادى كند به آن. وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ: و اگر برسد ايشان را بدى مانند بيمارى و تنگدستى و پريشانى و بلائى، بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ‌: به سبب آنچه مقدم داشته دستهاى آنها، يعنى اعمال قبيحه و ناهنجارى و معاصى، فَإِنَّ الْإِنْسانَ كَفُورٌ: پس بدرستى كه آدمى آن هنگام بسيار ناسپاس و حق ناشناس است.
تبصره:
آيه شريفه بيان حال جنس انسانى را فرمايد كه وقتى بخشايش الهى از مال و اولاد و صحت و آسايش به او افاضه شود، خوشحال و شادمان گردد؛ و هر گاه آسيبى و دردى و ناملايمى از مكاره به او وارد گردد به شآمت اعمال صادره از او كه آن هم تكفير گناهان او باشد، الطاف سابقه را فراموش نموده در
جلد 11 - صفحه 443
مقام ناسپاسى و حق ناشناسى برآيد و حال آنكه نبايد چنين معامله را منظور دارد.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِياءَ يَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ سَبِيلٍ (46) اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ ما لَكُمْ مِنْ مَلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ وَ ما لَكُمْ مِنْ نَكِيرٍ (47) فَإِنْ أَعْرَضُوا فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً إِنْ عَلَيْكَ إِلاَّ الْبَلاغُ وَ إِنَّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسانَ كَفُورٌ (48) لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَخْلُقُ ما يَشاءُ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ إِناثاً وَ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ الذُّكُورَ (49) أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْراناً وَ إِناثاً وَ يَجْعَلُ مَنْ يَشاءُ عَقِيماً إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ (50)
ترجمه‌
و نباشد براى آنها دوستانى كه يارى كنند ايشانرا جز خدا و هر كه را گمراه كند خدا پس نباشد براى او هيچ راهى‌
اجابت كنيد پروردگارتان را پيش از آنكه بيايد روز كه نباشد باز گردانيدنى براى آن از خدا نيست براى شما هيچ پناهى در چنين روزى و نباشد براى شما هيچ انكارى‌
پس اگر روى گرداندند پس نفرستاديم ترا بر آنها نگهبان نيست بر تو جز رسانيدن و همانا ما چون بچشانيم انسانرا از خودمان رحمتى شاد ميشود بآن و اگر برسد آنها را بدى بسبب آنچه پيش فرستاد دستهاشان پس همانا انسان سخت ناسپاس است‌
مر خدا را است پادشاهى آسمان و زمين مى‌آفريند آنچه را ميخواهد ميبخشد به هر كه بخواهد دختران و ميبخشد به هر كه بخواهد پسران‌
يا جمع ميكند براى آنها پسران و دختران را و ميگرداند هر كه را ميخواهد بى‌فرزند همانا او داناى توانا است.
تفسير
خداوند متعال متعرّض حال ستمكاران سابق الذكر شده كه آنها يارانى ندارند نه از جنس معبودهاى باطل و نه از سنخ رؤساء جاهل كه در دنيا عبادت و اطاعت آنها را مينمودند كه بتوانند با آنها يارى نمايند در آخرت و عذاب خدا را از آنها دفع كنند و كسيكه خدا با او يارى ننمايد و بحال ضلالت و گمراهى او را واگذار فرمايد راهى بسعادت و طريقى بجنّت براى او نيست و نخواهد بود و بعدا خطاب ببندگان فرموده آنها را امر باجابت دعوت پيغمبر باسلام مينمايد پيش از روز كه تقديم و تأخيرى در آنروز بحكم خدا روى نميدهد و تخلّف در آنروز از حكم خدا نميتوان نمود و رجوع و بازگرداندنى در آنروز بحكم خدا براى كسى بدنيا نيست كه آن روز قيامت است و مردم ملجأ و پناهى در مقابل اراده الهيه ندارند و نميتوانند اشكال و اعتراضى بحكم خدا
----
جلد 4 صفحه 589
كنند و تغيير و تبديلى در آن دهند يا انكار نمايند عمليّات خودشان را در دنيا چون در نامه اعمالشان ثبت است و جوارحشان بر آنها شهادت ميدهند و پس از اين خداوند خطاب به پيغمبر خود فرموده ميفرمايد پس اگر آنها اعراض نمودند و رو گردان شدند از اجابت دعوت و اطاعت احكام خدا مسئوليّتى براى تو نيست و نبايد از اين باب كدورتى در خاطرت راه يابد چون ما تو را حافظ و نگهبان و نگهدار آنها مانند چوپان كه نگهدار گوسفندان از تفرّق است قرار نداديم و باين منظور نفرستاديم بر آنها بر عهده تو نيست جز ابلاغ پيام ما بطورى كه بفهمند تكليف خودشان را براى اتمام حجّت و تكميل لطف و رحمت ولى انسان وقتى مشمول رحمت و نعمت الهى گشت مسرور و مغمور در آن ميگردد و از ياد خدا طبعا غافل ميشود و اگر بلا و محنت و ضرر و زحمت باو رسد با آنكه مستند بأعمال بد خود او است كفران نعمت و شكايت از مصيبت ميكند و چون رحمت و نعمت از خدا هميشگى و بلا و محنت اتفاقى است شرطيّه اولى مصدّر به اذا و ثانيه به ان شده است و چون تمام اختيارات و تصرفات در مملكت وجود با ذات اقدس واجب الوجود است كه مالك حقيقى و صاحب اختيار واقعى است نعمت و بلا را بموقع و محلّ قسمت ميكند و هر چه بخواهد خلق ميفرمايد و هر چه نخواهد نميفرمايد بهر كس بخواهد فقط دختر ميدهد و بهر كه بخواهد فقط پسر ميدهد و بهر كه بخواهد هم دختر ميدهد هم پسر و هر كه را بخواهد هيچ ندهد نميدهد و تمام اين امور بمقتضاى حكمت و مصلحت است چون خداوند عالم بضمائر بندگان و سرائر و خفاياى امور ايشان است و خير و صلاح آنها را ميداند و ميخواهد و ميتواند بآنها ايصال فرمايد و ميفرمايد و جاى چون و چرا در كار خداوند رحيم حكيم عليم قدير نيست و اينكه بدوا ذكر اناث مقدّم بر ذكور شده ظاهرا براى دلخوشى پدران و مادران دختردار است باين تقديم در مقام ذكر مواهب و نعم و رعايت سجع و تأخير اخير بمراعات واقع و تعديل در تعبير است و اينكه از جمع بين آن دو بتزويج تعبير شده ظاهرا براى آنستكه آنها دو صنفند كه هر جا جمع شوند جفت يكديگر ميباشند و اين قبيل تعبيرات در كلام عرب معمول است چنانچه در فارسى هم ميگويند خوب و بد را با هم جفت كرده ميفروشند.
----
جلد 4 صفحه 590
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَإِن‌ أَعرَضُوا فَما أَرسَلناك‌َ عَلَيهِم‌ حَفِيظاً إِن‌ عَلَيك‌َ إِلاَّ البَلاغ‌ُ وَ إِنّا إِذا أَذَقنَا الإِنسان‌َ مِنّا رَحمَةً فَرِح‌َ بِها وَ إِن‌ تُصِبهُم‌ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَت‌ أَيدِيهِم‌ فَإِن‌َّ الإِنسان‌َ كَفُورٌ (48)
‌پس‌ ‌اگر‌ ‌اينکه‌ كفار و مشركين‌ اعراض‌ كردند ‌پس‌ ‌ما تو ‌را‌ نفرستاديم‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ حفيظ و نگهبان‌ باشي‌ نيست‌ ‌بر‌ تو مگر اينكه‌ ابلاغ‌ كني‌ ‌به‌ ‌آنها‌ ‌که‌ حجت‌ تمام‌ شود و راه‌ عذر بسته‌ شود و ‌ما زماني‌ ‌که‌ چشانيديم‌ ‌به‌ انسان‌ ‌از‌ جانب‌ خودمان‌ رحمتي‌ ‌را‌ فرحناك‌ ميشود بآن‌ رحمت‌ و ‌اگر‌ اصابت‌ كرد ‌به‌ ‌آنها‌ مصيبتي‌ ‌در‌ اثر اعمال‌ زشت‌ ‌آنها‌ ‌که‌ بدست‌ ‌خود‌ پيش‌ انداخته‌ ‌شده‌، ‌پس‌ انسان‌ ‌هر‌ آينه‌ كفران‌ ميكند.
فَإِن‌ أَعرَضُوا اعراض‌ ‌آنها‌ اينكه‌ العياذ پيغمبر ‌را‌ ساحر و كذّاب‌ گويند و قرآن‌ ‌را‌ مفتريات‌ شمارند و معجزات‌ ‌را‌ سحر پندارند.
فَما أَرسَلناك‌َ عَلَيهِم‌ حَفِيظاً نظر ‌به‌ اينكه‌ پيغمبر كمال‌ شوق‌ ‌را‌ داشت‌ ‌که‌ اينها ايمان‌ آورند و سعادتمند شوند لكن‌ اينها ‌از‌ قابليت‌
جلد 15 - صفحه 509
هدايت‌ افتاده‌اند و قساوت‌ قلب‌ ‌آنها‌ ‌را‌ فرو گرفته‌.
‌بر‌ سيه‌ دل‌ چه‌ سود خواندن‌ وعظ ||  نرود ميخ‌ آهنين‌ ‌بر‌ سنگ‌
بلكه‌ ‌در‌ قرآن‌ ميفرمايد ‌از‌ سنگ‌ ‌هم‌ سخت‌تر ‌است‌ ثُم‌َّ قَسَت‌ قُلُوبُكُم‌ مِن‌ بَعدِ ذلِك‌َ فَهِي‌َ كَالحِجارَةِ أَو أَشَدُّ قَسوَةً وَ إِن‌َّ مِن‌َ الحِجارَةِ لَما يَتَفَجَّرُ مِنه‌ُ الأَنهارُ وَ إِن‌َّ مِنها لَما يَشَّقَّق‌ُ فَيَخرُج‌ُ مِنه‌ُ الماءُ وَ إِن‌َّ مِنها لَما يَهبِطُ مِن‌ خَشيَةِ اللّه‌ِ وَ مَا اللّه‌ُ بِغافِل‌ٍ عَمّا تَعمَلُون‌َ‌-‌ بقره‌ آيه 69‌-‌ خداوند ميفرمايد ‌که‌ ‌ما تو ‌را‌ نفرستاديم‌ ‌که‌ الا و ‌لا‌ بد اينها ‌را‌ مؤمن‌ و موحد كني‌ فقط وظيفه تو تبليغ‌ ‌است‌: إِن‌ عَلَيك‌َ إِلَّا البَلاغ‌ُ.
وَ إِنّا إِذا أَذَقنَا الإِنسان‌َ مِنّا رَحمَةً ‌از‌ توسعه رزق‌ و ازدياد مال‌ و طول‌ عمر و صحت‌ مزاج‌ و نزول‌ غيث‌ و انبات‌ حبوبات‌ و فواكه‌ و كثرت‌ انعام‌ و ارتفاع‌ جاه‌ و رتبه‌ و ساير تفضّلات‌.
فَرِح‌َ بِها چنان‌ مسرور و مغرور ميشوند و ‌خدا‌ و دين‌ ‌را‌ فراموش‌ ميكنند و تمام‌ علاقه ‌آنها‌ بدنيا ميشود و دل‌بستگي‌ ‌به‌ ‌آن‌ پيدا ميكنند و شكر ‌اينکه‌ نعم‌ الهي‌ ‌را‌ نميكنند و قدردان‌ نميشوند.
وَ إِن‌ تُصِبهُم‌ سَيِّئَةٌ بلائي‌ ‌به‌ ‌آنها‌ متوجه‌ شد و مصيبتي‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ وارد شد ‌که‌ منشأ ‌آن‌.
بِما قَدَّمَت‌ أَيدِيهِم‌ ‌از‌ ظلم‌ و فسق‌ و فجور و طغيان‌ و سركشي‌ ‌که‌ ميفرمايد: وَ ما أَصابَكُم‌ مِن‌ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَت‌ أَيدِيكُم‌ وَ يَعفُوا عَن‌ كَثِيرٍ‌-‌ همين‌ سوره‌ آيه 29 شرحش‌ گذشت‌.
فَإِن‌َّ الإِنسان‌َ كَفُورٌ كفران‌ نعمت‌ ميكند هزارها نعمت‌هاي‌، الهي‌ ‌را‌ فراموش‌ ميكند و ‌به‌ يك‌ مصيبت‌ آنهم‌ بواسطه عمل‌ سوء ‌خود‌ داد و فريادش‌ بلند ميشود انسان‌ ‌اگر‌ ‌در‌ منتها درجه شدت‌ ‌باشد‌ ‌اگر‌ فكر
جلد 15 - صفحه 510
كند ‌که‌ غرق‌ نعم‌ الهي‌ ‌است‌ شكرگزار ميشود.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 48)- در این آیه روی سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله کرده، به عنوان دلداری از آن حضرت می‌فرماید: با این همه «اگر روی گردان شوند (غمگین مباش) ما تو را حافظ آنان (و مأمور اجبارشان) قرار نداده‌ایم» (فَإِنْ أَعْرَضُوا فَما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً).
«وظیفه تو تنها ابلاغ رسالت است» خواه پذیرا شوند یا نشوند (إِنْ عَلَیْکَ إِلَّا الْبَلاغُ).
تو باید رسالت الهی خود را به نحو کامل ابلاغ، و بر آنها اتمام حجت کنی، دلهای آماده آن را می‌پذیرد هر چند گروه زیادی بی‌خبر اعراض کنند، تو مسؤولیتی در این زمینه نداری.
سپس ترسیمی از حال این جمعیت بی‌ایمان و اعراض کننده کرده، می‌گوید:
«و هنگامی که ما رحمتی از سوی خود به انسان بچشانیم به آن دلخوش می‌شود» (وَ إِنَّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِها).
«و هنگامی که بلایی به خاطر اعمالی که انجام داده‌اند به آنها رسد (به کفران
ج4، ص353
می‌پردازند) چرا که انسان بسیار کفران کننده است» (وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسانَ کَفُورٌ).
نه نعمتهای الهی از طریق انگیزه شکر منعم او را بیدار و به شکرگزاری و معرفت و اطاعت او وا می‌دارد، نه مجازاتهایی که به خاطر گناهان دامنگیرش می‌شود او را از خواب غفلت بیدار می‌کند، و نه دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله در او اثر می‌گذارد.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس