مريم ٨٢

از الکتاب
کپی متن آیه
کَلاَّ سَيَکْفُرُونَ‌ بِعِبَادَتِهِمْ‌ وَ يَکُونُونَ‌ عَلَيْهِمْ‌ ضِدّاً

ترجمه

هرگز چنین نیست! به زودی (معبودها) منکر عبادت آنان خواهند شد؛ (بلکه) بر ضدّشان قیام می‌کنند!

|چنين نيست زودا كه [آن معبودان‌] عبادت ايشان را انكار كنند و مخالف آنها شوند
نه چنين است. به زودى [آن معبودان‌] عبادت ايشان را انكار مى‌كنند و دشمن آنان مى‌گردند.
چنین نیست، بلکه به زودی پرستش آن خدایان باطل را انکار کنند و به خصومت آنها برخیزند.
چنین نیست، به زودی [آن معبودان] پرستش آنان را انکار می کنند و دشمنشان خواهند شد.
نه چنين است. به زودى عبادتشان را انكار كنند و به مخالفتشان برخيزند.
چنین نیست، زودا که [آن خدایان‌] پرستش ایشان را انکار کنند و مخالف آنان باشند
نه چنان است زودا كه پرستش آنان را انكار كنند و مخالف و دشمنشان باشند.
نه چنین است (که می‌اندیشند. روز قیامت) معبودهائی را که می‌پرستند، عبادت ایشان را انکار خواهند کرد، و دشمن آنان خواهند شد.
هرگز نه چنان است. به زودی (آن معبودان) عبادت ایشان را انکار (و‌انگار) می‌کنند، و بر ضدّشان خواهند بود.
نه چنین است زود است کفر ورزند به پرستش ایشان و باشند برای ایشان برابری (ضدّی)

By no means! They will reject their worship of them, and become opponents to them.
ترتیل:
ترجمه:
مريم ٨١ آیه ٨٢ مريم ٨٣
سوره : سوره مريم
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«سَیَکْفُرُونَ»: بیزاری خواهند جُست. منکرخواهند شد (نگا: نحل / ، عنکبوت / ، احقاف / . «ضدّاً»: حال مؤکّده (عَلَیْهِمْ) است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ وَ يَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا «82»

هرگز (به اين آرزو نمى‌رسند، بلكه) به زودى (معبودها) پرستش آنان را منكر خواهند شد و در برابر آنان (به جاى عزت بخشى) به مخالفت بر مى‌خيزند.

نکته ها

به گفته‌ى علامه طباطبايى، جمله‌ى‌ «كَلَّا سَيَكْفُرُونَ» دو گونه تفسير دارد:

الف: مشركين به عبادت خويش كفر خواهند ورزيد و مخالف بت‌ها خواهند شد.

ب: طاغوت‌ها وبت‌ها، بجاى شفاعت وعزّت ويارى عبادت‌كنندگان خود، عليه آنان قيام خواهند كرد. در قرآن آيات ديگرى نيز به اين معنا دلالت دارد. «1»

«عزيز» يعنى پيروز ونفوذناپذيرى كه نمى‌توان به او ضرر و شرّى رساند.

امام صادق عليه السلام فرمود: مقصود از «آلِهَةً» رؤسايى هستند كه مردم با اطاعت از آنان، در جستجوى عزّتند. «2» البتّه ضدّيت معبودهايى مانند طاغوت‌ها و شيطان‌ها با پيروان خود روشن است، امّا معبودهايى مانند سنگ و چوب و غيره ممكن است به اراده‌ى خداوند در


«1». «يكفرون بشرككم» معبودها شرك‌ورزى شما را انكار خواهند كرد. فاطر، 14.

«و اذا حشر الناس كانوا لهم اعداء و كانوا بعبادتهم كافرين» هنگامى كه مردم در قيامت محشور شوند، معبودها دشمن بت‌پرستان شده و عبادات آنان را انكار خواهند كرد. احقاف، 6.

«2». تفسير صافى.

جلد 5 - صفحه 307

روز قيامت به زبان در آيند و از مشركين و پرستش كنندگان خود، بيزارى جويند. «1»

امام صادق عليه السلام در ذيل آيه فرمودند: مراد از عبادت در آيه، سجده وركوع نيست، بلكه فرمانبُردارى و اطاعت است و فرمود: «من اطاع مخلوقا فى معصية الخالق فقد عبده» هركس با اطاعت از مخلوقى مرتكب گناه شود، آن اطاعت به منزله‌ى پرستش است. «2»

پیام ها

1- عزّت‌خواهى در فطرت انسان هست، ولى او در مصداق اشتباه مى‌كند و سراغ منبع حقيقى عزّت نمى‌رود. اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ‌ ...

2- قيامت نزديك است، آن را باور كنيم. «سَيَكْفُرُونَ»

3- همان كسانى‌كه انسان بجاى خدا به آنان دل بسته، بر ضد او قيام خواهند كرد.

«وَ يَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا» (تكيه بر غير خدا، سبب دشمنى آنان در قيامت است)

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



كَلاَّ سَيَكْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ وَ يَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا (82)

كَلَّا: نه چنان است كه عزيز و ارجمند شوند نزد خدا بوسيله خدايان خود.

سَيَكْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ‌: زود باشد كه كافر شوند و انكار كنند خدايان ايشان، و مقرّ نشوند به پرستش ايشان، يعنى تكذيب آنان و از آنها بيزارى جويند مانند قوله تعالى‌ «إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا» «1» يا زود باشد كه كفار چون بدى سر انجام خود را ببينند، انكار شرك خود كنند و منكر شوند به اينكه آلهه‌


«1» سوره بقره آيه 166.

جلد 8 - صفحه 223

باطله را پرستيده‌اند كقوله‌ «ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ» «1» و مؤيد قول اول است قوله: وَ يَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا: و باشند آن معبودان بر ايشان دشمن و مخالف، يا سبب مذلت و خوارى نه عزت و ارجمندى همچنانكه دعوى مى‌كنند، يا باشند معبودان بر كافران معاون يكديگر در دشمنى، همه متفق الكلمه شده دشمنى كنند مر كافران را و آتش جهنم را برافرازند براى شدت عذاب ايشان، چه ملائكه، خزنه جهنم را تحريص كنند بر تعذيب آنان و اصنام همه آتش و بدان سبب آتش مشتعل و بيشتر آنها را بسوزاند.

تفسير برهان- به اسناد خود از على بن حمزه از حضرت صادق عليه السلام در تفسير اين آيه مى‌فرمايد: آنان را كه خدايان خود قرار دادند غير از ذات احديت الهى، مى‌باشند بر كافران ضد در روز قيامت، و تبرى جويند از ايشان و عبادتشان روز قيامت. پس فرمود: نيست عبادت ركوع و سجود، و جز اين نيست عبادت اطاعت مردان است، هر كه اطاعت كند مخلوقى را در معصيت خالق، پس بتحقيق عبادت كرده است او را «2». اين فرمايش حضرت دستورى را براى متدينين معين فرمايد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ يَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدىً وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ مَرَدًّا (76) أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآياتِنا وَ قالَ لَأُوتَيَنَّ مالاً وَ وَلَداً (77) أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً (78) كَلاَّ سَنَكْتُبُ ما يَقُولُ وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذابِ مَدًّا (79) وَ نَرِثُهُ ما يَقُولُ وَ يَأْتِينا فَرْداً (80)

وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا (81) كَلاَّ سَيَكْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ وَ يَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا (82)

ترجمه‌

و زياد ميكند خدا آنانرا كه هدايت يافتند هدايتى و كارهاى پاينده شايسته بهتر است نزد پروردگارت در پاداش خوب و بهتر است از جهت باز گشت كار

آيا ديدى آنرا كه كافر شد بآيتهاى ما و گفت هر آينه داده شوم‌


جلد 3 صفحه 490

البتّه مال و فرزند را

آيا اطلاع يافت بر غيب يا گرفت نزد خدا پيمانى‌

نه چنين است بزودى مى‌نويسيم آنچه را ميگويد و امتداد ميدهيم براى او عذاب را امتداد دادنى‌

و ارث ميبريم از او آنچه را ميگويد و ميآيد نزد ما منفرد

و گرفتند غير از خداوند خدايانى تا باشند براى آنها عزّت‌

نه چنين است زود باشد كه انكار كنند بندگى آنها را و باشند براى آنان مخالف و معاند.

تفسير

خداوند كسانى را كه قبول هدايت نمودند و در شاهراه دين مبين اسلام وارد شدند تأييد ميكند و توفيق اطاعت و عبادت مرحمت ميفرمايد و باين سبب هدايت و معرفت ايشان روز بروز زياد ميشود و بمقام قرب الهى و بهشت جاويد و اصل ميگردند و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند در روز ظهور امام زمان هدايت اهل ايمان را زياد ميكند بمتابعت آنحضرت كه هدايت ديگرى است و آن روزى است كه خداوند عذاب ميفرمايد گمراهان و كسانيرا كه منكر ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و ما خاندان شدند بدست آنحضرت و آنروزى است كه در آيه سابقه بآن اشاره شده كه ميدانند كدام يك از دو فرقه منكر و مقرّ، مكان و منزلشان بدتر و ياور و لشگرشان ضعيف‌تر است و باقيات صالحات كه كلّيه طاعات و عبادات است و فوائد و ثمرات اخروى آن هميشه باقى و برقرار است نزد خدا و بصاحبش عائد ميشود و مسترد ميگردد بهتر است كه مزد و بهره انسانى باشد و بهتر است كه مرجع و مئال و عاقبت كار آدمى گردد نه اين دارائيهاى دو روزه و تجمّلات خانمانسوزى كه كفّار بآنها فخريّه و مباهات مينمودند و در آيات سابقه اشاره بآن شده بود چنانچه در سوره كهف نيز شمّه‌اى از تفسير باقيات صالحات گذشت و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه عاص بن وائل يكى از كسانى بود كه بدين اسلام استهزاء مينمود و مديون خباب بن ارت بود چون براى مطالبه نزد او آمد گفت شما كه گمان ميكنيد در بهشت طلا و نقره و حرير است حباب هم تصديق نمود عاص گفت پس موعد ما آنجا باشد قسم بخدا بهتر از آنچه در دنيا بمن دادى بتو خواهم داد و بنابراين ممكن است اشاره باين يا ساير مقالات فاسده كفّار از اين قبيل باشد كه خداوند فرموده بطور استفهام تعجّب آميز كه اى حبيب من آيا ديدى و شنيدى كه آن كافر پليد و مستهزء عنيد چه‌


جلد 3 صفحه 491

گفت، گفت: هر آينه داده ميشوم من البته از جانب خداوند در آخرت مال و اولاد را و آنوقت طلب تو را خواهم داد آيا اين ملحد مقامش بجائى رسيده كه مطّلع بر عالم غيب شده كه چنين ادعائى مينمايد و قسم هم ياد ميكند يا از خداوند عهد و پيمانى گرفته كه باو مال و ولد عنايت كند چون راهى براى اين اعتقاد غير از اين دو امر نيست ولى نه چنين است كه اين خطا كار تصوّر نموده يا از باب استهزاء بزبان جارى كرده بلكه نويسنده ما گفتار او را مينويسد و عذاب او براى اين قبيل مزخرفاتش طولانى و زياد ميشود و بالاخره ميميرد و مال و اولادش بما ارث ميرسد يعنى براى ما در زمين باقى ميماند و روز قيامت خودش مجرد و تنها و منفرد بدون مال و اولاد نزد ما حاضر ميشود و ما هم باو چيزى نميدهيم چه قدر نادانند اين قبيل اشخاص بگمان آنكه موجب عزت و سعادت و وسيله قرب و شفاعت آنها باشد نزد خداوند هر قبيله‌اى مجسمه‌اى را براى خودشان خدا قرار دادند با آنكه امر برعكس است همين بتها روز قيامت از آنها و عبادتشان تبرّى ميكنند و بيزارى ميجويند و با آنها ضدّيت و عناد و خصومت مينمايند چنانچه قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده ولى در ذيل روايت فرموده كه عبادت ركوع و سجود نيست بلكه آن اطاعت مردم است كسيكه اطاعت كند مخلوقى را در معصيت خالق بتحقيق عبادت نموده است او را فيض ره فرموده مراد امام عليه السلام آنستكه اراده فرموده خداوند از خدايانى كه گرفتند آنانرا بخدائى جز خدا رؤساء آنها را كه اطاعت آنان نمودند در معصيت خدا و بنظر حقير مراد امام عليه السّلام تعميم است و اينكه اختصاص به بتها ندارد نه آنكه شامل آنها نشود و خلاف ظاهر مراد باشد و كلمه ضدّ بر واحد و جمع اطلاق ميشود و اللّه اعلم ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


كَلاّ سَيَكفُرُون‌َ بِعِبادَتِهِم‌ وَ يَكُونُون‌َ عَلَيهِم‌ ضِدًّا (82)

هرگز چنين‌ نيست‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ عبادت‌ الهيه‌ باعث‌ عزت‌ ‌آنها‌ شود. بلكه‌ باعث‌ ذلة و خاري‌ ‌آنها‌ مي‌شود، زود ‌باشد‌ ‌که‌ كافر شوند بعبادت‌ ‌آنها‌ ‌پس‌ بوده‌ باشند ‌بر‌ ‌آنها‌ ضد و مخالف‌ كلا فرداي‌ قيامت‌ موقعي‌ ‌که‌ وارد مي‌شوند ‌در‌ صحراي‌ محشر و مشاهده‌ مي‌كنند اهوال‌ يوم القيامة ‌را‌ خطاب‌ مي‌رسد. وَ قِيل‌َ ادعُوا شُرَكاءَكُم‌ فَدَعَوهُم‌ فَلَم‌ يَستَجِيبُوا لَهُم‌ وَ رَأَوُا العَذاب‌َ قصص‌ آيه 64. سَيَكفُرُون‌َ بِعِبادَتِهِم‌ ‌اينکه‌ جمله‌ قابل‌ دو معنا ‌است‌ و بهر دو معني‌ ‌در‌ قرآن‌ اشاره‌ دارد، يك‌ معني‌ ‌اينکه‌ ‌که‌ مرجع‌ ضمير سيكفرون‌ آلهه‌ ‌باشد‌ و مرجع‌ بعبادتهم‌ آلهه مشركين‌ ‌که‌ آلهه‌ ‌آنها‌ ‌باشد‌.

دوم‌ ‌اينکه‌ ‌که‌ مرجع‌ سيكفرون‌ مشركين‌ ‌باشد‌ و مرجع‌ بعبادتهم‌ آلهه ‌که‌ مشركين‌ منكر ميشوند ‌که‌ ‌ما عبادت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نمي‌كرديم‌.

جلد 12 - صفحه 483

وَ يَكُونُون‌َ عَلَيهِم‌ ضِدًّا آلهه‌ ضد مشركين‌ و مشركين‌ ضد آلهه‌ مخالف‌ يكديگر و بي‌زار ‌از‌ يكديگر، و لكن‌ آلهه‌ و مشركين‌ ‌هر‌ دو دسته‌ داخل‌ جهنم‌ مي‌شوند، چنان‌ چه‌ ميفرمايد:

إِنَّكُم‌ وَ ما تَعبُدُون‌َ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ حَصَب‌ُ جَهَنَّم‌َ أَنتُم‌ لَها وارِدُون‌َ لَو كان‌َ هؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها وَ كُل‌ٌّ فِيها خالِدُون‌َ انبياء آيه 98 و 99‌-‌ اشكال‌‌-‌ مثل‌ حضرت‌ عيسي‌ و روح‌ القدس‌ و ملائكه‌ داخل‌ ‌در‌ آلهه‌ هستند و اين‌ها ‌براي‌ چه‌ وارد جهنم‌ شوند!.

جواب‌‌-‌ همين‌ سؤال‌ ‌را‌ ‌از‌ امام‌ ‌عليه‌ السّلام‌ كردند. جواب‌ فرمودند ‌در‌ دو آيه ‌بعد‌ ميفرمايد:

إِن‌َّ الَّذِين‌َ سَبَقَت‌ لَهُم‌ مِنَّا الحُسني‌ أُولئِك‌َ عَنها مُبعَدُون‌َ لا يَسمَعُون‌َ حَسِيسَها وَ هُم‌ فِي‌ مَا اشتَهَت‌ أَنفُسُهُم‌ خالِدُون‌َ و همين‌ اشكال‌ و جواب‌ ‌در‌ مورد امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌هم‌ مي‌آيد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 82)- «هرگز چنین نیست (که آنها پنداشتند، نه تنها بتها مایه عزّتشان نخواهند بود، بلکه سر چشمه ذلت و عذابند، و به همین جهت) به زودی (یعنی در روز رستاخیز معبودها) منکر عبادت آنان خواهند شد (و از آنها بیزاری می‌جویند بلکه) بر ضدّشان قیام می‌کنند» (کَلَّا سَیَکْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ وَ یَکُونُونَ عَلَیْهِمْ ضِدًّا).

در حدیثی از امام صادق علیه السّلام نقل شده که: «روز قیامت معبودهایی را که جز خدا انتخاب کردند بر ضدّشان خواهند بود و از آنها و از عبادت کردنشان بیزاری می‌جویند».

نکات آیه

۱- پرستش غیر خدا، هرگز مایه عزت نیست. (لیکونوا لهم عزًّا . کلاّ) «کلاّ» ردع و انکار نسبت به این پندار مشرکان است که پرستش معبودها را مایه عزتمندى خویش مى دانستند.

۲- معبودهاى مشرکان در قیامت، بطلان و بیهودگى عبادت هاى مشرکان را برملا کرده و از آن برائت خواهند جست. (سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدًّا) در مورد ضمیرهاى موجود در آیه، احتمالاتى ذکر شده است; از جمله آن که ضمیر «یکفرون» و «یکونون» به «ءالهة» بازمى گردد و ضمیر «بعبادتهم» و «علیهم» به مشرکان. برداشت یاد شده مبتنى براین وجه است. گفتنى است که «کفر» در معانى مختلفى از جمله انکار و برائت استعمال شده است (لسان العرب). در این آیه نیز به قرینه «و یکونون علیهم ضدّاً» به معناى برائت جستن و سلب مسؤولیت است.

۳- معبودهاى مشرکان در قیامت، به ستیز و دشمنى با پرستشگران خود خواهند پداخت. (و یکونون علیهم ضدًّا)

۴- معبودهاى مشرکان، در قیامت مایه ذلت و خوارى مشرکان خواهند شد. (عزًّا ... و یکونون علیهم ضدًّا)

۵- عبادت هر چیزى جز خداوند، مایه ذلت و خوارى در روز قیامت است. (من دون اللّه ءالهة لیکونوا لهم عزًّا ... و یکونون علیهم ضدًّا)

۶- قیامت، روز احضار و محاکمه مشرکان و معبودهاى آنان (سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدًّا)

۷- قیامت، روز ظهور حقایق و بطلان شرکورزى و بروز ناتوانى معبودهاى ساختگى مشرکان از عزت بخشیدن به آنها (لیکونوا لهم عزًّا ... سیکفرون بعبادتهم)

۸- مشرکان در قیامت، پرستش و بندگى معبودهاى ساختگى را انکار کرده و با آنها به ستیز و دشمنى خواهند پرداخت. (سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدًّا) در برداشت یاد شده، مرجع ضمیر «یکفرون» و «یکونون» مشرکان و مرجع ضمیر «بعبادتهم» و «علیهم» الهه دانسته شده و کفر نیز به معناى انکار گرفته شده است.

۹- قرآن پیشاپیش از سرخوردگى سریع مشرکان و ناکامى آنان در رسیدن به آرزوى عزّت و ثروت، و ضدیّت آنان با معبودهاى موهوم خویش، خبر داده است. (سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدًّا) قرینه اى وجود ندارد که موجب انصراف آیه به وضعیت قیامت مشرکان باشد; بنابراین بعید نیست مراد آیه، اخبار از آینده نزدیک مشرکان مکه و روگردانى آنان از شرک و بت پرستى باشد. در این برداشت، ضمیر فاعلى «سیکفرون» و «یکونون» به مشرکان بازگشت داده شده است.

روایات و احادیث

۱۰- «عن أبى عبداللّه(ع) فى قوله: « ... کلاّ سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدّاً» یوم القیامة ... ثمّ قال: لیست العبادة هى السجود و لا الرکوع و إنّما هى طاعة الرجال من أطاع مخلوقاً فى معصیة الخالق فقد عبده ; از امام صادق(ع) در باره سخن خدا « ... کلاّ سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدّاً» روایت شده که فرمود: [این ضدیّت] روز قیامت است... سپس امام فرمود: عبادت [در این جا] سجود و رکوع نیست; بلکه [مراد ]اطاعت از مردم است; هر کس مخلوقى را در معصیت خالق اطاعت کند، او را عبادت کرده است».[۱]

موضوعات مرتبط

  • تبرّى: تبرّى از مشرکان ۲
  • ذلت: عوامل ذلت اخروى ۵
  • شرک: بطلان شرک ۷
  • عبادت: آثار عبادت غیرخدا ۱، ۵; مراد از عبادت ۱۰
  • عزّت: عوامل عزّت ۱
  • قرآن: پیشگویى قرآن ۹
  • قیامت: ظهور حقایق در قیامت ۲، ۷; ویژگیهاى قیامت ۷، ۱۰
  • مشرکان: احضار مشرکان در قیامت ۶; احضار معبودان مشرکان در قیامت ۶; پوچى عبادات مشرکان ۲; دشمنان اخروى مشرکان ۳; دشمنى مشرکان ۸; ذلت مشرکان ۹; عوامل ذلّت اخروى مشرکان ۴; محاکمه اخروى مشرکان ۶; محاکمه اخروى معبودان مشرکان ۶; مشرکان در قیامت ۸; معبودان باطل مشرکان ۲
  • معبودان باطل: تبرّى معبودان باطل ۲; دشمنان اخروى معبودان باطل ۸; دشمنى اخروى معبودان باطل ۳; دشمنى با معبودان باطل ۹; عجز معبودان باطل ۷; معبودان باطل در قیامت ۳; مکذبان اخروى معبودان باطل ۸; نقش معبودان باطل ۴

منابع

  1. تفسیر قمى، ج ۲، ص ۵۵; نورالثقلین، ج ۳، ص ۳۵۷- ، ح ۱۴۶.