لِلشّوَى

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

«شَوى» از مادّه «شَىّ» به معناى دست و پا و اطراف بدن است، و گاه به معناى بریان کردن نیز آمده. ولى در اینجا منظور همان معناى اول است; زیرا هنگامى که آتش سوزان و شعلهورى به چیزى مى رسد، اول اطراف و جوانب و شاخ و برگ آن را مى سوزاند و جدا مى کند. بعضى از مفسران «شَوى» را در اینجا به معناى پوست تن، بعضى به معناى پوست سر، و بعضى به معناى گوشت ساق پا، تفسیر کرده اند; و همه اینها در آن مفهوم وسیعى که گفتیم جمع است، و عجب این که با این همه مصیبت، مرگ و میرى در کار نیست!

ریشه کلمه

قاموس قرآن

بريان كردن. واو آن بياء قلب مى‏شود در اقرب گويد «شوى اللحم شيّاً: جعله شواء» ايضاً به معنى گرم كردن آب آمده است [كهف:29]. يعنى اگر فرياد رسى بخحواهند به آبى چون مس گداخته كمكشان دهند كه چهره‏ها را مى‏سوزاند و بريان مى‏كند. [معارج:15و16]. شوى را از اطراف بدن گفته‏اند مثل دست و پا و سر و نيز پوست سر گفته‏اند واحد آن شواة است يعنى نه جهنّم زبانه خالص است كه پوست سر يا اطراف بدن را مى‏كند. شوى كه بر وزن فتى است به معنى مال رذيل نيز آمده است (مجمع اقرب).


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...