فصلت ٤٢

از الکتاب
کپی متن آیه
لاَ يَأْتِيهِ‌ الْبَاطِلُ‌ مِنْ‌ بَيْنِ‌ يَدَيْهِ‌ وَ لاَ مِنْ‌ خَلْفِهِ‌ تَنْزِيلٌ‌ مِنْ‌ حَکِيمٍ‌ حَمِيدٍ

ترجمه

که هیچ گونه باطلی، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمی‌آید؛ چرا که از سوی خداوند حکیم و شایسته ستایش نازل شده است!

|كه هيچ گونه باطلى نه از پيش رو و نه از پشت سر [نه در حال و نه در آينده‌] به آن راه ندارد، [چرا كه‌] از جانب حكيمى ستوده نازل شده است
از پيش روى آن و از پشت سرش باطل به سويش نمى‌آيد؛ وحى [نامه‌]اى است از حكيمى ستوده‌[صفات‌].
که هرگز از پیش و پس (گذشته و آینده حوادث عالم) باطل بدان راه نیابد (و تا قیامت حکومت و حکمتش باقی است) زیرا آن فرستاده خدای (مقتدر) حکیم ستوده صفات است.
که هیچ باطلی از پیش رو و پشت سرش به سویش نمی آید، نازل شده از سوی حکیم و ستوده است.
نه از پيش روى باطل بدو راه يابد و نه از پس. نازل شده از جانب خداوندى حكيم و ستودنى است.
که در اکنون یا آینده‌اش، باطل در آن راه نمی‌یابد، فرو فرستاده‌ای از سوی [خداوند] فرزانه ستوده است‌
باطل- كاهش و افزايش و نادرستى- از پيش آن و از پس آن- در حال و آينده- بدان راه نيابد، كه فروفرستاده‌اى است از سوى [خداى‌] با حكمت و ستوده.
هیچ گونه باطلی، از هیچ جهتی و نظری، متوجّه قرآن نمی‌گردد. (نه غلطی و تناقضی در الفاظ و مفاهیم آن است، و نه علوم راستین و اکتشافات درست پیشینیان و پسینیان مخالف با آن، و نه دست تحریف به دامان بلندش می‌رسد. چرا که) قرآن فرو فرستاده‌ی یزدان است که با حکمت و ستوده است (و افعالش از روی حکمت است، و شایسته‌ی حمد و ستایش بسیار است).
از پیش رویش و از پشت (سر)ش باطل سویش نیاید؛ فرو فرستاده‌ای پیاپی از حکیمی بس ستوده است.
نیایدش نادرستی از پیش رویش و نه از پشت سرش فرستادنی از حکیمی ستوده‌

Falsehood cannot approach it, from before it or behind it. It is a revelation from One Wise and Praiseworthy.
ترتیل:
ترجمه:
فصلت ٤١ آیه ٤٢ فصلت ٤٣
سوره : سوره فصلت
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْبَاطِلُ»: نقطه مقابل حق. مراد: نسخ، کم و زیاد شدن، غلط از آب درآمدن، تناقض مطالب و مفاهیم، و بالاخره همه چیزهای نادرست و خلاف حقیقت و واقعیّت است. «مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ»: کنایه از همه جانبه بودن است. یعنی از همه جهات خدا قرآن را حفظ می‌کند (نگا: حجر / و از هیچ سو و هیچ طرف و ناحیه، بطلان و فساد متوجّه آن نگشته و نمی‌گردد. «تَنزِیلٌ» (نگا: شعراء / یس / فصّلت / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ «42»

هيچ گونه باطلى از پيش رو و از پشت سر در آن راه ندارد، (اين قرآن) از طرف خداوند فرزانه و ستوده نازل شده است.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ (42)

لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ‌: صفت دوم: قرآن كتابى است كه نيامد به آن هيچ باطل، مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ‌: از پيش وى، وَ لا مِنْ خَلْفِهِ‌: و نه از پس او، يعنى هيچ جهت باطلى بسوى آن راه نيابد، پس به طعن طاعن و تأويل مبطل، مطعون و متأول نگردد؛ چه هر كه در صدد طعن و ابطال بر آمد، قول او محو و نابود گرديد و به عذاب ابدى گرفتار گرديد.

از حضرت باقر و صادق عليهما السلام مروى است: مراد آنست كه در اخبار گذشته و آينده آن دروغى نباشد، بلكه تمام چيزهاى آن مطابق واقع و موافق نفس الامر است‌ «1».

با آنكه پيش از آن هيچ كتابى نيامد كه مبطل آن باشد و بعد از آن هيچ كتابى نيايد كه حكم به بطلان آن كند.

صفت سوم: تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ: نازل گرديده شده از خدائى كه دانا است به جميع حكم و مصالح خلقان. ستوده شده به انعام نعم بر بندگان كه از جمله آن انزال قرآن است كه اعظم نعم باشد.

حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در آخر حديثى در وصف قرآن فرمايد: هر


«1» برهان ج 4 ص 113- 112. حديث 1، بنقل از طبرسى در مجمع البيان.

جلد 11 - صفحه 380

كه بگويد از روى اعتقاد به قرآن راست گفته، و هر كه عمل كند به قرآن اجر داده شود، و هر كه تمسك نمايد به قرآن هر آينه هدايت شده به صراط مستقيم، او است كتاب عزيز «لا يأتيه الباطل من بين يديه الخ» «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (36) وَ مِنْ آياتِهِ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ (37) فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُمْ لا يَسْأَمُونَ (38) وَ مِنْ آياتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خاشِعَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْياها لَمُحْيِ الْمَوْتى‌ إِنَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ (39) إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آياتِنا لا يَخْفَوْنَ عَلَيْنا أَ فَمَنْ يُلْقى‌ فِي النَّارِ خَيْرٌ أَمْ مَنْ يَأْتِي آمِناً يَوْمَ الْقِيامَةِ اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (40)

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ (41) لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ (42)

ترجمه‌

و اگر تحريك بنا صواب نمايد تو را از شيطان تحريكى پس پناه بر بخدا همانا او شنواى دانا است‌

و از نشانه‌هاى قدرت او شب و روز و خورشيد و ماه است سجده نكنيد براى خورشيد و نه براى ماه و سجده كنيد براى خداوندى كه آفريد آنها را اگر او را ميپرستيد

پس اگر تكبر و سركشى كنند پس آنان كه نزد پروردگار تواند تسبيح مينمايند براى او در شب و روز و ايشان ملول نمى‌شوند

و از نشانه‌هاى قدرت او است اينكه تو مى‌بينى زمين را افتاده و فرسوده پس چون فرستيم بر آن آبرا حركت كند و برآيد همانا آنكه زنده گردانيد آنرا هر آينه زنده كننده مردگانست همانا او بر همه چيز توانا است‌

همانا آنها كه ميل ميكنند از حق بباطل در آيتهاى ما پوشيده نمى‌باشند بر ما آيا كسيكه افكنده ميشود در آتش بهتر است يا كسيكه بيايد ايمن در روز قيامت بكنيد آنچه را كه خواستيد همانا او بآنچه ميكنيد بينا است‌

همانا آنانكه كافر شدند بقرآن مجيد چون آمد آنها را و همانا آن هر آينه كتابى گرامى است‌

راه نمى‌يابد باو باطل از پيش رويش و نه از پشت سرش فرستاده شده است از پروردگار درست كردار ستوده.

تفسير

خداوند متعال در تعقيب دستور سابق به پيغمبر خود راجع بمعامله با كفّار ميفرمايد كه اگر برانگيزاند و تحريك كند بامر بيرون از صلاح و صوابى تو را از شيطان لعين تحريك و وسوسه‌اى يعنى وادار نمايد تو را بوسوسه و تهييج خشم كه در مقابل رفتار و گفتار كفار معارضه بمثل نمائى نه مدافعه بأحسن كه دستور بود پس پناه ببر بخدا از وسوسه او خدا ميشنود و ميداند چگونه دفع شرّ


جلد 4 صفحه 560

او را از تو بنمايد و خشم تو را تسكين دهد و قمّى ره فرموده مخاطبه با پيغمبر صلى اللّه عليه و اله است و مراد مردمند و تجربه شده گفتن اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم براى تسكين غضب بسيار نافع است و از آيات و دلائل قدرت و حكمت الهى جعل شبانه روز است بگردش آفتاب يا زمين و منافع وجوديّه آن دو مكرّر ذكر شده و مشهود و مسلّم است و دو كوكب درخشان در روز و شب كه آفتاب و ماه است نيز دو آيه و دليل بزرگ بر توحيد و عظمت خداوند حميد است ولى نبايد در برابر آن دو سجود نمود چون هر قدر وجودشان نافع و مثمر و منير باشد مخلوق و مأمور و متحرّك بامر حقّند بلكه بايد در برابر خالق آن دو و ساير كواكب كه همه آيات قدرت و عظمت آفريننده خودند مردم سجده كنند اگر مشركين راست ميگويند كه مقصودشان از سجده در برابر مخلوق عبادت خالق است چنانچه مشركين مكّه اظهار مينمودند كه ما عبادت ستاره و بت را وسيله تقرّب بخدا ميدانيم و در واقع عبادت خدا مينمائيم ولى سجود عبادتى است كه مخصوص بحق است و براى غير خدا جائز نيست چون بالاترين تعظيم بايد مخصوص ببالاترين معظّم باشد و در ذيل اين آيه سجده واجب است و آداب آن قبلا گوشزد گرديد پس اگر استكبار و استنكاف نمايند از سجده براى خدا بر دامن كبرياء او گردى ننشيند بلكه ملائكه مقرّبين تسبيح و تقديس مينمايند حق را در شب و روز و از عبادت خسته و ملول نميشوند و يكى از آيات و ادلّه توحيد و معاد آنستكه در زمستان زمين ديده ميشود بائر و سر افكنده و پست و خشك شده مانند شخص خاشع خاضع ذليل و چون باران بهارى بآن رسد حركت ميكند و از جاى خود مرتفع ميشود بگياهان و زمين مرده زنده ميگردد چنانچه مردم مرده هم در قيامت زنده ميشوند و اينها همه از جانب خدا روح تازه بخود ميگيرند و او بر تمام امور از اماته و احياء ارض و خلق و هر چه ممكن باشد قادر و توانا است و كسانيكه منحرف ميشوند از حق و مايل ميگردند بباطل در آيات الهى بطعن و تحريف و تأويل بدلخواه و القاء باطل در آن بر خدا مخفى و پوشيده نخواهند ماند و بمجازات اعمال خودشان در دنيا و آخرت خواهند رسيد آيا كسيكه در قيامت افتاده شود در آتش مانند اهل الحاد كه ذكر شد بهتر است حالش يا كسيكه با كمال اطمينان خاطر آنروز در پيشگاه الهى حاضر شود مانند اهل‌


جلد 4 صفحه 561

ايمانى كه از ظواهر قرآن و تفاسير ائمه اطهار تجاوز نميكند و براى تهديد شديد خداوند بآنها فرموده هر كار دلتان ميخواهد بكنيد اعمال شما از تحت نظر خداوند خارج نيست و كاملا بمجازات خواهيد رسيد و آن ملحدين همان كسانى هستند كه كافر شدند بقرآن چون براى هدايت آنها نازل شد و خدا آنها را ميشناسد و مجازات مينمايد و بنابر اين جمله انّ الّذين كفروا بدل است از انّ الّذين يلحدون فى آياتنا و محتمل است جمله مستأنفه باشد و خبر انّ معذّبون باشد كه حذف شده يا اولئك ينادون من مكان بعيد باشد كه در آيات بعد ذكر شده است و همانا قرآن كتابى است گرامى و ارجمند بحكم خدا كه احترام آنرا واجب و لازم فرموده و كسى قادر براتيان بمثل او نخواهد بود و محفوظ از هر تصرّف و تغيير و تبديلى است بحفظ الهى تا قيامت و از هر جهت مثل و مانند ندارد اينها همه جهات عزّت آن است و پيش از آن و بعد از آن كتابيكه مخالف و ناسخ آن باشد نيامده و نخواهد آمد و در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه نيست در اخبار آن از گذشته و آينده باطلى بلكه تمام اخبار آن مطابق با واقع است و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه از هيچ جهت مورد انتقاض و اعتراض و ايراد نيست و ظاهرا تمام معانى صحيح است و اينها همه براى آنستكه آخرين كتابى است كه براى اصلاح امر معاش و معاد خلق تا روز قيامت بقصد اعجاز بشر از اتيان بمثلش از طرف خداوند حكيم حميد بر محمد محمود سر سلسله عوالم غيب و شهود نازل شده و در آن خاندان مصون از حوادث زمان خواهد بود و كلمه امّا در و امّا ينزغنّك ظاهرا مركّب از ان شرطيّه و ماء زائده براى تأكيد است و باين جهت شبيه بقسم و فعل مؤكّد بنون تأكيد شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لا يَأتِيه‌ِ الباطِل‌ُ مِن‌ بَين‌ِ يَدَيه‌ِ وَ لا مِن‌ خَلفِه‌ِ تَنزِيل‌ٌ مِن‌ حَكِيم‌ٍ حَمِيدٍ (42)

نميآيد ‌او‌ ‌را‌ باطل‌ ‌از‌ پيش‌ روي‌ ‌او‌ و ‌از‌ عقب‌ و خلف‌ ‌او‌ نازل‌ ‌شده‌ ‌از‌ خداونديست‌ ‌که‌ حكيم‌ ‌است‌ عالم‌ بجميع‌ حكم‌ و مصالح‌ و حميد ‌است‌ كامل‌ فوق‌ الكمال‌ داراي‌ جميع‌ كمالات‌ و منزه‌ ‌از‌ جميع‌ عيوب‌ و نقائص‌ صفات‌ كماليه‌ و جماليه‌ و جلاليه‌.

لا يَأتِيه‌ِ الباطِل‌ُ مِن‌ بَين‌ِ يَدَيه‌ِ تمام‌ انبياء سلف‌ ‌از‌ آدم‌ ‌تا‌ عيسي‌ احدي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ خبر نداده‌ ببطلان‌ قرآن‌ بلكه‌ بشارتهايي‌ ‌که‌ ‌در‌ كتب‌ انبياء سلف‌ بوجود مقدس‌ پيغمبر اسلام‌ و كتاب‌ و دستورات‌ ‌آن‌ داده‌ ‌شده‌ بسيار ‌است‌ ‌که‌ ‌ما يك‌ قسمت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ مجلد اول‌ كلم‌ الطيب‌ تذكر داده‌ايم‌.

وَ لا مِن‌ خَلفِه‌ِ چون‌ باقيست‌ ‌تا‌ قيامت‌. چنانچه‌ فرمود:

(اني‌ تارك‌ فيكم‌ الثقلين‌ كتاب‌ اللّه‌ و عترتي‌ لن‌ يفترقا ‌حتي‌ يردا علي‌ّ الحوض‌).

تَنزِيل‌ٌ مِن‌ حَكِيم‌ٍ حَمِيدٍ ‌از‌ مقام‌ بلندي‌ نازل‌ ‌شده‌ و مقام‌ شامخي‌ ‌از‌ خداوند حكيم‌ حميد ‌که‌ عين‌ الفاظش‌ كلام‌ الهيست‌ ‌غير‌ ‌از‌ كتب‌ و صحف‌ انبياء سلف‌ و ‌به‌ نحو اعجاز صادر ‌شده‌ و افضل‌ ‌از‌ تمام‌ كتب‌ سماويه‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 42)- سپس به توصیف مهم و گویایی در باره عظمت این کتاب آسمانی پرداخته، می‌گوید: «هیچ گونه باطلی، نه از پیش رو، نه از پشت سر، به سراغ قرآن نمی‌آید»! (لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ).

یعنی نه تناقضی در مفاهیم آن است.

نه چیزی از کتب و علوم پیشین بر ضد آن می‌باشد، و نه اکتشافات علمی آینده با آن مخالفت خواهد داشت.

نه کسی می‌تواند حقایق آن را ابطال کند، و نه در آینده منسوخ می‌گردد.

نه در معارف و قوانین و اندرزها و خبرهایش خلافی وجود دارد و نه خلافی بعدا کشف می‌شود.

نه آیه و حتی کلمه‌ای از آن کم شده، و نه چیزی بر آن افزون می‌شود، و به تعبیر دیگر دست تحریف کنندگان از دامان بلندش کوتاه بوده و هست.

چرا که «از سوی خداوند حکیم و حمید نازل شده است» (تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ).

خداوندی که افعالش روی حکمت و در نهایت کمال و درستی است و لذا شایسته هر گونه حمد و ستایش می‌باشد.

نکات آیه

۱ - مصونیت قرآن، در برابر هرگونه تحریف (لایأتیه البطل من بین یدیه و لا من خلفه) منظور از عدم امکان راه یافتن باطل به ساحت قرآن «لا یأتیه الباطل» مى تواند این باشد که هیچ کس توانایى تحریف کردن قرآن را ندارد.

۲ - پیشگویى قرآن نسبت به مصونیت آن از تحریف در طول تاریخ (لایأتیه البطل من بین یدیه و لا من خلفه) مراد از «من بین یدیه» زمان نزول قرآن و از «من خلفه» زمان آینده است.

۳ - معارف و آموزه هاى قرآن، سراسر حق و به دور از هر گونه سخن باطل است. (لایأتیه البطل من بین یدیه و لا من خلفه)

۴ - تأثیر نداشتن گذشت زمان، در حقانیت معارف قرآن (لایأتیه البطل من بین یدیه و لا من خلفه) بنابراین که مراد از «باطل» زوال حقانیت باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

۵ - خداوند، حکیم (کاردان) و حمید (شایسته ستایش) است. (تنزیل من حکیم حمید)

۶ - قرآن، نازل شده از سوى پروردگار کاردان و ستوده (تنزیل من حکیم حمید)

۷ - نزول قرآن، نزولى تدریجى، حکیمانه و شایان ستایش (تنزیل من حکیم حمید) به کارگیرى لفظ «تنزیل» - که براى نزول تدریجى است - مفید برداشت یاد شده است (مفردات راغب).

۸ - قرآن، مظهر حکمت و کاردانى خداوند است. (تنزیل من حکیم حمید)

۹ - قرآن، نعمتى بزرگ و فرو فرستنده آن شایسته ستایش و قدردانى است. (تنزیل من حکیم حمید) به کارگیرى وصف «حمید» براى خداوند - پس از بیان نزول قرآن - مى تواند از یکسو عظمت قرآن و نعمت بودن آن را بفهماند و از سوى دیگر کرنش و فروتنى انسان در برابر خدا را افاده کند.

۱۰ - حکمت الهى، تضمین کننده مصونیت قرآن از تحریف و دستبرد مخالفان (لایأتیه البطل ... تنزیل من حکیم حمید)

روایات و احادیث

۱۱ - «عن أبى الجارود عن أبى جعفر(ع) فى قوله «إنّ الذین کفروا بالذکر لمّا جائهم» یعنى القرآن الذى «لایأتیه الباطل من بین یدیه» قال لایأتیه الباطل من قبل التوراة و لا من قبل الإنجیل و الزبور و اما من خلفه لایأتیه من بعده کتاب یبطله...;[۱] امام باقر(ع) درباره «ذکر» در آیه «إنّ الذین کفروا بالذکر لما جائهم» فرمود: مراد قرآن است و فرمود: «و لایأتیه الباطل من بین یدیه»; یعنى، باطل از سوى تورات، انجیل و زبور در قرآن نمى آید و امّا (لایأتیه) «من خلفه»; یعنى، بعد از آن هم کتابى نمى آید که قرآن را باطل کند».

۱۲ - «فى المجمع: فى قوله تعالى «لایأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه»، قیل فیه أقوال: ...ثالثها: معناه انّه لیس فى أخباره عمّا مضى باطل و لا فى إخباره عما یکون فى المستقبل باطل بل إخباره کلّها موافقة لمخبراتها. و هو المروى عن أبى جعفر و عن أبى عبداللّه(ع)...;[۲] در مجمع البیان در مورد قول خدا «لایأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه» آمده است: اقوالى در تفسیر این آیه گفته شده که سوم آن این است: در خبر دادن قرآن از آنچه گذشته و از آنچه در آینده خواهد آمد، هیچ باطلى نیست; بلکه خبرهاى قرآن همه مطابق با واقع است و این معنا از امام باقر و امام صادق(ع) روایت شده است».

موضوعات مرتبط

  • اسماء و صفات: حکیم ۵; حمید ۵
  • حمد: حمد خدا ۹
  • خدا: آثار حکمت خدا ۱۰; حکمت خدا ۶; مدح خدا ۶; نشانه هاى حکمت خدا ۸
  • شکر: شکر نعمت ۹
  • قرآن: پیشگوییهاى قرآن ۲، ۱۲; تحریف قرآن ۱، ۲; جاودانگى قرآن ۴; حقانیت قرآن ۳، ۴، ۱۲; فضیلت قرآن ۸، ۹; مصونیت قرآن ۱، ۲، ۱۱; منشأ مصونیت قرآن ۱۰; منشأ نزول قرآن ۶; نزول تدریجى قرآن ۷; وحیانیت قرآن ۶; ویژگیهاى قرآن ۱، ۳، ۴، ۶
  • نعمت: مراتب نعمت ۹; نعمت قرآن ۹

منابع

  1. تفسیر قمى، ج ۲، ص ۲۶۶; نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۵۳، ح ۶۷.
  2. مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۲; نورالثقلین، ج ۴- ، ص ۵۵۴، ح ۶۸.