طَالُوت

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

نام فرماندهى است كه بر بنى اسرائيل از طرف خدا به واسطه بعضى از پيامبران آنها، تعيين گرديد. نامش دوبار در قرآن مجيد آمده است [بقره:246-249]. مجمل قصه او در قرآن در آيات فوق به قرار ذيل است: گروهى از بنى اسرائيل به پيامبرشان گفتند پادشاه و فرماندهى براى ما تعيين من تا تحت فرمان او در راه خدا جهاد كنيم. فرمود: شايد در صورت وجوب قتال از آن سر پيچيد. گفتند: چرا جنگ نمى‏كنيم حال‏آن كه از ديارمان رانده و از فرزندانمان دور افتاده‏ايم... پيامبرشان گفت: خداوند طالوت را براى شما فرمانده معين كرده، گفتند: از كجا او لياقت اين كار را دارد؟ ما به اين كار از او سزاوارتريم. و او ثروتمند هم نيست! پيامبر فرمود: خدا او را برگزيده و او را از حيث وجود و بدن توانا و از حيث دانش وسعت داده است... و دليل حكومت او آن است: تابوت عهد كه شما را در آل هارون است پيش شما آيد (و چون تابوت عهد را ديدند به حكومت طالوت خاضع شدند). طالوت با لشكريان خويش براى جهاد بيرون شد و در نهرى لشكريان خويش را امتحان كرد. بالاخره در جهاد پيروز شد و داود كه جزء لشكريان او بود، جالوت فرمانده دشمن را كشت. در مجمع فرموده: طالوت از اولاد بنيامين بن يعقوب بود، نه از خانواده نبوت بود و نه پادشاهى كه نبوت در خانواده لاوى بن يعقوب و حكومت در خانواده يهودا بن يعقوب بود. و طالوت را به واسطه طول قامتش طالوت گفته‏اند. ولى اين در صورتى است كه بگوئيم طالوت عربى است راغب تصريح كرده كه آن اسم عجمى است. در تورات فعلى در كتاب اول سموئيل باب 10 به بعد اين داستان نقل شده ولى اسم فرمانده منصوب شاول است. در المنار گفته: ظاهراً طالوت معرب شاول است هر چند در لفظ از آن بعيد مى‏باشد و گفته‏اند كه طالوت لقب شاول است به واسطه طول قامتش. كه در كتاب اول سموئيل هست كه تمام بنى اسرائيل در طول قامت فقط به شانه او مى رسيدند. ولى اعتراض شده كه طالوت غير منصرف است و اين بر خلاف لقب بودن و عربيّت مى‏باشد. از محمد عبده نقل كرده كه گفته: اسم او طالوت بوده در تورات بى جا شاول گفته شده و اعتمادى بر آن نيست. در مجمع فرموده: گفته‏اند اسم آن پيامبر كه طالوت را معرّفى كرد شمعون و به قولى يوشع بن نون و به قولى اشموئيل كه با عربى اسمعيل است، بود و قول اخير از حضرت باقر عليه السلام مروى است. المنار:يوشع بودن را انكار كرده كه قضيّه در عصر داود بوده و يوشع در زمان موسى زندگى مى كرده است. عياشى از حضرت صادق عليه السلام نقل كرده: پادشاه در آن زمان قشون را اداره كرده و لشكر كشى مى‏كرد و پيغمبر امر او را اقامه كرده و از خداوند خبر مى‏داد. كوتاه سخن آنكه: بنى اسرائيل در عهد سموئيل كه همان اسمعيل باشد سر از شريعت موسى بر تافتند در نتيجه زبون و ضعيف شدند، فلسطينيان بر آنهارا بيرون راندند و ظاهراً فرزندانشان را به اسارت گرفتند «اُخْرِجْنا مِنْ دِيارِنا وَ اَبْنائِنا» آنها چاره‏اى جز جنگ نداشتند، لذا از اسمعيل خواستند فرماندهى بر آنها نصب كند و او طالوت را تعيين نمود،آمدن صندوق عهد سبب شد كه حكومت او را بپذيرد و او در لشكر كشى خود پيروز شد «فَهَزَمُوهُمْ بِاِذْنِ اللّهِ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ».


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...