طه ٥٠

از الکتاب
کپی متن آیه
قَالَ‌ رَبُّنَا الَّذِي‌ أَعْطَى‌ کُلَ‌ شَيْ‌ءٍ خَلْقَهُ‌ ثُمَ‌ هَدَى‌

ترجمه

گفت: «پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی، آنچه را لازمه آفرینش او بوده داده؛ سپس هدایت کرده است!»

|گفت: پروردگار ما كسى است كه آفرينش هر چيزى را به او عطا كرده سپس هدايتش نموده است
گفت: «پروردگار ما كسى است كه هر چيزى را خلقتى كه درخور اوست داده، سپس آن را هدايت فرموده است.»
موسی پاسخ داد که خدای ما آن کسی است که همه موجودات عالم را نعمت وجود خاص خودش بخشیده و سپس (به راه کمالش) هدایت کرده است.
گفت: پروردگار ما کسی است که به هر موجودی، آفرینش [ویژه] او را [آن گونه که سزاوارش بود] به وی عطا کرده، سپس هدایت نمود.
گفت: پروردگار ما همان كسى است كه آفرينش هر چيزى را به او ارزانى داشته، سپس هدايتش كرده است.
گفت پروردگار ما همان کسی است که به هر چیز آفرینش سزاوار او را بخشیده سپس هدایتش کرده است‌
گفت: پروردگار ما آن [خداى‌] است كه به هر چيزى آفرينش- وجود خاص- آن را داد و سپس راه نمود.
(موسی) گفت: پروردگار ما آن کسی است که هر چیزی را وجود بخشیده است و سپس (در راستای آن چیزی که برای آن آفریده شده است) رهنمودش کرده است.
گفت: «پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیزی را بدو بخشود؛ سپس (آن را) هدایت فرمود. »
گفت پروردگار ما است آنکه داد به هر چیزی آفرینش آن را پس هدایت کرد

He said, “Our Lord is He who gave everything its existence, then guided it.”
ترتیل:
ترجمه:
طه ٤٩ آیه ٥٠ طه ٥١
سوره : سوره طه
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«خَلْقَهُ»: آفرینش آن. وجود آن. «هَدَی»: رهنمودش کرده است. بدو مسیر داده است. برای انجام وظیفه خاصّ خود، راهنمائی کرده است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‌ «50»

(موسى) گفت: پروردگار ما كسى است كه به هر چيزى آفرينش خاص آن را عطا كرده وآنگاه (آن را به راه كمال) هدايت فرمود.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‌ (50)

قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلْقَهُ‌: 1- گفت پروردگار ما آن ذاتى‌

جلد 8 - صفحه 279

است كه محض رحمت و عين عنايت عطا فرموده هر چيزى را خلقش، يعنى صورتى لايق حال و شكلى كه موافق كمال او.

2- يا هر خلقى را عطا نمود آنچه صلاح معاش آنها است.

3- يا هر حيوانى را آلات مصالح خود بداد از چشم بينا و گوش شنوا و دست گيرنده و پاى رونده و زبان گوينده آنان را كه نطق باشد.

4- يا مراد الهام معاش و معاد است كه هر حيوانى داند صبح از آشيانه بيرون آيد و به طلب معاش كجا رود و شبانگاه كجا برگردد.

5- يا پروردگار ما عطا فرمود حيوانى را نظير آن را در خلق و صورت، و راه ازدواج و امتزاج به او نمود مانند مرد با زن و هر حيوانى با جفت خود.

6- عطا فرمود هر چيزى را از مخلوقات آنچه خلق او لايق و سزاوار است.

ثُمَّ هَدى‌: پس راه نمود ايشان را به طريق معاش دنيويه و امور دينيه تا به آن متوسل شده به نعيم آخرت فايز شوند. يا هدايت فرمود ايشان را از بيان و الطاف و تسهيل و تفسير.

در كافى- سؤال شد از حضرت صادق عليه السلام از آيه‌ (أَعْطى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلْقَهُ) فرمود: نيست چيزى از مخلوقات خدا مگر آنكه او شناخته مى‌شود از شكلش مذكر از مؤنث. سؤال شد از معنى «ثم هدى» فرمود: راه نمود او را به نكاح و سفاح از شكل خودش‌ «1».

تنبيه: اين كلام معجز نظام، جوابى است در غايت فصاحت و بلاغت كه با وجود نهايت اختصار و ايجاز، شناسائى است به احوال جميع موجودات بر حسب مراتب، و دال است بر آنكه غنى و قادر بالذات و منعم على الاطلاق، ذات يگانه خداى سبحان است فقط، و ماسواى او محتاج و منعم عليه مى‌باشند در حد ذات و صفات و افعال خود.

و از اين جهت بود كه فرعون چون اين كلام شنيد، متحير و هيچ نتوانست بگويد، و به سبب ترس آنكه مبادا قوم در اين سخن تفكر نمايند، او را گذاشته،


«1» تفسير برهان، ج 3، ص 37 بنقل از كافى.

جلد 8 - صفحه 280

به پرستش خداى موسى ميل كنند، از اين رو رشته سخن را بجاى ديگر كشيد، از قرن‌هاى گذشته سؤال نمود:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنا أَوْ أَنْ يَطْغى‌ (45) قالَ لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى‌ (46) فَأْتِياهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْناكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَ السَّلامُ عَلى‌ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى‌ (47) إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنا أَنَّ الْعَذابَ عَلى‌ مَنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى (48) قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى‌ (49)

قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‌ (50) قالَ فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى‌ (51) قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي فِي كِتابٍ لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى‌ (52) الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَكَ لَكُمْ فِيها سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّى (53) كُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى‌ (54)

مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى‌ (55) وَ لَقَدْ أَرَيْناهُ آياتِنا كُلَّها فَكَذَّبَ وَ أَبى‌ (56)

ترجمه‌

- گفتند پروردگار ما همانا ما ميترسيم كه پيشى گيرد بر ما يا آنكه زياد كند سركشى خود را

گفت نترسيد همانا من با شمايم ميشنوم و مى‌بينم‌

پس برويد نزد او و بگوئيد همانا ما دو فرستاده پروردگار توايم پس بفرست با ما بنى- اسرائيل را و عذاب مكن آنها را بتحقيق آورديم تو را معجزه‌اى از پروردگارت و سلام بر آنكه پيروى كند از راه هدايت‌

همانا وحى شد بما كه عذاب بر كسى است كه تكذيب كرد و روى گردانيد

گفت پس كيست پروردگار شما اى موسى‌

گفت پروردگار ما آنكسى است كه عطا كرد بهر چيزى صورت هستى او را پس راهنمائى نمود

گفت پس چيست حال مردم عصرهاى گذشته‌

گفت علم آن نزد پروردگار من است در نوشته‌اى نه خطا ميكند پروردگار من و نه فراموش ميكند

آنكسى كه گردانيد از براى شما زمين را بسترى و پديد آورد براى شما در آن راههائى و فرستاد از آسمان آبيرا پس بيرون آورديم بسبب آن اصنافى از روئيدنيهاى گوناگون‌

بخوريد و بچرانيد چهار پايان خود را همانا در آن آيتهائى است براى صاحبان خردها

از آن آفريديم شما را و در آن باز ميگردانيم شما را و از آن بيرون‌


جلد 3 صفحه 509

ميآوريم شما را بار ديگر

و بتحقيق نموديم باو معجزاتمان را تمامى پس تكذب كرد و امتناع نمود.

تفسير

- چون حضرت موسى و هارون با يكديگر ملاقات نمودند روى بدرگاه الهى نموده عرضه داشتند پروردگارا ما ميترسيم كه تا ما فرعون را دعوت كنيم هنوز سخن ما بپايان نرسيده مبادرت بعقوبت و آزار ما نمايد يا بر كفر و الحاد خود بيفزايد و زبان جسارت بساحت مقدّس تو دراز كند خداوند فرمود نترسيد من با شما هستم گفتار شما و او را ميشنوم و رفتارتان را با يكديگر مى‌بينم و از تعدّى و دست درازى او جلوگيرى ميكنم و موجب نصرت شما را بر او فراهم مينمايم پس برويد نزد او و بگوئيد كه ما دو پيغمبر خدائيم و از نزد او براى تو پيغامى آورده‌ايم و آن اين است كه اولاد يعقوب پيغمبر را كه سالها است در مصر اقامت دارند و اخيرا تو آنها را باعمال شاقه وادار نمودى و اسير خود كردى آزاد كن و بگذار با ما بيايند برويم در شام و كنعان كه وطن اصلى ما است سكونت نمائيم و اگر باور نميكنى ما معجزه‌اى هم داريم كه خداوند براى اتمام حجّت بما عنايت فرموده براى تو اظهار ميكنيم و سلامتى از عذاب الهى براى كسى است كه متابعت و پيروى از هدايت و راهنمائى حقّ نموده در راه راست و دين قويم خدائى مشى نمايد و بما وحى شده از جانب خداوند كه هر كس پيغمبران او را تكذيب كند و از قبول سخنانشان رو گردان شود بعذاب الهى در دنيا و آخرت گرفتار خواهد گرديد فرعون چون حس كرد كه مدبّر امور موسى است و هارون كمك و معاون او است يا براى خبث طينت خود خواست با هارون كه افصح از موسى بود مكالمه نكند تا كندى زبان موسى عليه السّلام آشكار گردد و در انظار موهون شود غافل از آنكه خداوند دعاء او را مستجاب نموده و كندى زبانش رفع شده لذا خطاب بموسى نمود و گفت پروردگار شما كيست كه از طرف او براى من پيغام آورديد موسى عليه السّلام جواب فرمود پروردگار ما آن قادر حكيم و عليم است كه هر موجودى را بصورت و شكل لايق بخود وجود داده و بكمال مناسب خود دلالت تكوينى و هدايت تشريعى فرموده و چون اين جواب موجز در نهايت فصاحت و بلاغت و متانت بود و دلالت داشت بر آنكه خداوند غنى بالذّات و منعم على الاطلاق‌


جلد 3 صفحه 510

است و تمام موجودات محتاج و ريزه خوار خوان احسان اويند فرعون مبهوت در جواب شد و عنان سخن را بجانب ديگرى كه خارج از مقصود بود معطوف نمود و پرسيد پس حال اقوام سابقه كه معرفت بچنين خدائى نداشتند چه خواهد بود آيا در نعمتند يا در عذاب حضرت موسى هم نخواست بفرمايد كه در عذابند براى آنكه بطبع شنوندگان گران نيايد فرمود علم بحال بندگان از شقاوت و سعادت نزد خدا است و در لوح محفوظ ثبت شده و خداوند نه جاى آنرا گم ميكند و نه آنرا فراموش مينمايد آنچنان خداوندى است كه قرار داده است براى بندگان خود زمين را مانند بستر و فرش گسترده و پديد آورده در آن راههائى در كوهها و واديها و صحراها كه مردم در آن سكونت و عبور و مرور نمايند و از فوائد آن بهره‌مند گردند و باران رحمت خود را نازل فرموده و بيرون آورده بسبب آن اصناف و انواع نباتات و حبوبات و ميوجات گوناگون متعدّد متشتّت مختلف را كه بخورند و بچرانند احشام و اغنام خودشان را و شكر خدا را بجا آورند و در آنچه بيان شد آثار و علائمى است بر وجود صانع حكيم قدير براى كسانيكه داراى عقل و معرفتند و خداوند بندگان را از خاك زمين خلق نموده در بدو خلقت چون آدم ابو البشر از خاك خلق شده و اولاد او هم كه از نطفه خلق ميشوند اصلا از خاكند چون نطفه از مأكولات مولوده از زمين توليد ميشود و بعد از مردن هم در خاك پنهان ميگردند و اجزاء بدنشان جز و خاك ميشود و روز قيامت هم از خاك بيرون ميآيند و اجزاء بدنشان جمع و متّصل ميگردد و بصورت اوّليه بر ميگردند و روح اصلى ببدنشان باز گشت ميكند و در محضر الهى حاضر ميشوند و خداوند تمام آيات وجود و علم و قدرت خود را بفرعون ارائه داد ولى او از فرط عناد و لجاج و غرور و نخوت تكذيب كرد و امتناع از قبول نمود و ظاهرا از قول خداوند فاخرجنا ببعد كلام مستقلّ خود خدا است كه وصل فرموده بكلام خود كه حكايت از قول موسى عليه السّلام بود براى اشاره بصحّت آن مقال و صدور آن از مبدء وحى و الهام ولى فيض ره فرموده از باب التفات از غيبت بتكلّم است و نظائر آن در قرآن زياد است و بعضى گفته‌اند مراد از ارائه تمام آيات بفرعون تمام معجزاتى است كه بموسى عليه السّلام داده شده بود و آن نه معجزه بود كه بجاى خود ذكر شده و خواهد


جلد 3 صفحه 511

شد و در اخبار ائمه اطهار اولى النهى باخيار و صلحا كه داراى اخلاق حسنه و اعمال صالحه‌اند و ائمه هدى عليهم السلام تفسير شده و ظاهرا مراد بيان افراد كامله است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قال‌َ فَمَن‌ رَبُّكُما يا مُوسي‌ (49) قال‌َ رَبُّنَا الَّذِي‌ أَعطي‌ كُل‌َّ شَي‌ءٍ خَلقَه‌ُ ثُم‌َّ هَدي‌ (50)

‌گفت‌ فرعون‌ ‌پس‌ كيست‌ پروردگار ‌شما‌ دو نفر اي‌ موسي‌! موسي‌ فرمود پروردگار ‌ما ‌آن‌ خداونديست‌ ‌که‌ اعطاء فرمود بهر چيزي‌ خلق‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ هدايت‌ فرموده‌.

(قال‌َ فَمَن‌ رَبُّكُما يا مُوسي‌) اولا حضرت‌ موسي‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آيه‌ قبل‌ دعوت‌ فرمود فرعون‌ ‌را‌ ‌در‌ دو موضع‌ تعبير بربّك‌ فرمود يكي‌ (إِنّا رَسُولا رَبِّك‌َ) ديگر (قَد جِئناك‌َ بِآيَةٍ مِن‌ رَبِّك‌َ) مناسب‌ ‌بود‌ فرعون‌ بگويد فمن‌ ربي‌ كيست‌ پروردگار ‌من‌! لكن‌ زير بار ‌اينکه‌ نرفت‌ ‌که‌ فرض‌ ربّي‌ ‌بر‌ ‌خود‌ كند ‌گفت‌ فمن‌ ربّكما.

و ثانيا كلمه‌ فمن‌ ربكما خطاب‌ بموسي‌ و هارون‌ ‌است‌ و كلمه‌ ‌ يا ‌ موسي‌ خطاب‌ بموسي‌ فقط ‌است‌ سرّ ‌اينکه‌ تعبير چيست‌! و ‌آن‌ اينست‌ ‌که‌ طرف‌ خطاب‌ حضرت‌ موسي‌ بوده‌ ميگويد اي‌ موسي‌ پروردگار ‌شما‌ دو نفر كيست‌ مثل‌ اينكه‌ جمعي‌ مطلبي‌ داشته‌ باشند نزد كسي‌ بروند بزرگ‌ ‌آنها‌ ‌از‌ جانب‌ همه‌ ‌آنها‌ تكلم‌ كند ‌که‌ ‌ما آمده‌ايم‌ و فلان‌ تقاضا ‌را‌ داريم‌ طرف‌ بان‌ بزرگ‌ ‌آنها‌ ميگويد تقاضاي‌ ‌شما‌ چيست‌!

و ثالثا فرعون‌ توهّم‌ كرد ‌که‌ پروردگار ‌آنها‌ ‌از‌ جنس‌ بشر ‌است‌ ‌ يا ‌ جن‌ ‌ يا ‌ ملك‌ ‌ يا ‌ جنس‌ ديگريست‌ حضرت‌ موسي‌ نظر ‌به‌ اينكه‌ خداوند ‌را‌ بذاته‌ نميتوان‌ شناخت‌ زيرا صرف‌ وجود ‌است‌ ماهيّت‌ ندارد و ‌غير‌ متناهي‌ ‌است‌ سبزواري‌ ميگويد (وجوده‌ ‌من‌ اعرف‌ الاشياء و كنهه‌ ‌في‌ غاية الخفاء) حضرت‌ رسالت‌ عرض‌ ميكند

(‌ما عرفناك‌ حق‌ّ معرفتك‌ و ‌ما عبدناك‌ حق‌ّ عبادتك‌)

لذا ‌خدا‌ ‌را‌ بافعال‌ ‌او‌ بايد شناخت‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ موسي‌ فرمود:

(قال‌َ رَبُّنَا الَّذِي‌ أَعطي‌ كُل‌َّ شَي‌ءٍ خَلقَه‌ُ ثُم‌َّ هَدي‌) چون‌ فرعون‌ گفته‌ ‌بود‌ (فَمَن‌ رَبُّكُما) حضرت‌ موسي‌ بافتخار بعبوديت‌ ‌خود‌ و ربوبيّت‌ حضرت‌ حق‌ فرمود (رَبُّنَا) چنانچه‌ امير المؤمنين‌ ‌در‌ مناجاتش‌ عرض‌ ميكند

(كفاني‌ فخرا ‌ان‌ اكون‌ لك‌

جلد 13 - صفحه 42

عبدا و كفاني‌ عزّا ‌ان‌ تكون‌ لي‌ ربّا).

(الَّذِي‌ أَعطي‌ كُل‌َّ شَي‌ءٍ خَلقَه‌ُ) تمام‌ موجودات‌ عالم‌ امكان‌ ‌که‌ اطلاق‌ شيئي‌ ‌بر‌ ‌او‌ مي‌شود ‌از‌ عالم‌ مجرّدات‌ و ماديّات‌ ‌از‌ جمادات‌ و نباتات‌ برّي‌ و بحري‌ ‌از‌ طيور و هوام‌ و انعام‌ و جن‌ّ و انس‌ ‌هر‌ ‌که‌ بمقدار لياقت‌ و احتياجات‌ ‌خود‌ موافق‌ حكمت‌ و صلاح‌ ‌پس‌ ‌از‌ خلقت‌ ‌آنها‌ بآنها اعطاء فرموده‌ (مهندسي‌ ‌که‌ بكل‌ نكهت‌ و بكل‌ جان‌ داد بهر ‌که‌ آنچه‌ سزاوار حكمت‌ ‌است‌ ‌آن‌ داد) (اي‌ كريمي‌ ‌که‌ ‌از‌ خزانه غيب‌ كبري‌ ترسا وظيفه‌ خورداري‌ دوستان‌ ‌را‌ كجا كني‌ محروم‌ تو ‌که‌ ‌با‌ دشمنان‌ نظر داري‌).

(ثُم‌َّ هَدي‌) ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ راه‌ نمايي‌ كرد ‌آنها‌ ‌را‌ بطريق‌ تحصيل‌ روزي‌ و امر معاش‌ و تحصيل‌ مسكن‌ و منكح‌ و توليد و تناسل‌ و جلب‌ منافع‌ و دفع‌ مضار و آنچه‌ ‌در‌ امر زند. گاني‌ محل‌ّ احتياج‌ ‌آنها‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 50)- موسی بلا فاصله معرفی بسیار جامع و در عین حال کوتاهی از پروردگار کرد «گفت: پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی آنچه لازمه آفرینش او بوده است داده، و سپس او را در مراحل هستی رهبری و هدایت فرموده است» (قالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطی کُلَّ شَیْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی).

در این سخن کوتاه، موسی اشاره به دو اصل اساسی از آفرینش و هستی می‌کند که هر یک دلیل مستقل و روشنی برای شناسایی پروردگار است.

موسی (ع) می‌خواهد به فرعون بفهماند که این عالم هستی نه منحصر به تو است و نه منحصر به سر زمین مصر، نه مخصوص امروز است و نه گذشته، این عالم پهناور گذشته و آینده‌ای دارد که نه من در آن بوده‌ام و نه تو و دو مسأله اساسی در این عالم چشمگیر است، تأمین نیازمندیها و سپس به کار گرفتن نیروها و امکانات در مسیر پیشرفت موجودات، اینها به خوبی می‌تواند تو را به پروردگار ما آشنا سازد.

نکات آیه

۱ - موسى(ع) در پاسخ فرعون، پروردگارش را آفریننده و هدایتگر همه موجودات معرفى کرد. (من ربّکما ... قال ربّنا الذى أعطى ... ثمّ هدى )

۲ - آفرینش، فعل اختیارى خداوند و عطاى او است. (الذى أعطى کلّ شىء خلقه ) از تأمل در موارد کاربرد «عطا» و «إعطا» برمى آید که کاربرد این ریشه، درجایى است که اوّلاً دادن چیزى از روى جبر نباشد و ثانیاً در برابر چیز دیگر نباشد.

۳ - آفریننده همه موجودات و هدایتگر آنها در مسیر خویش، خداوند است. (أعطى کلّ شىء خلقه ثمّ هدى )

۴ - خداوند به هر موجودى، خلقتى کامل و اعضا و ویژگى هایى متناسب با شأن او، عطا کرده است. (الذى أعطى کلّ شىء خلقه ) «خلق»، به معناى ایجاد، یا تقدیر درست و یا هیئت و شکل است (مفردات راغب). معناى دوم و سوم رساننده نکته یاد شده است.

۵ - خداوند، هر موجودى را با شیوه بهره گیرى از اعضا و ویژگى هاى خویش، آشنا ساخته و مصلحت ها و راه رسیدن به آن را به او آموخته است. (أعطى کلّ شىء خلقه ثمّ هدى ) متعلق «هدى» به قرینه جمله قبل، ویژگى هاى خلقت و نحوه به کارگیرى آن در جهت منافع است.

۶ - وجود حساب و اندازه، در آفرینش موجودات (أعطى کلّ شىء خلقه )

۷ - فرعون و فرعونیان، به تغایر بین خالق جهان و ربّ موجودات، معتقد بودند. (من ربّکما ... ربّنا الذى أعطى کلّ شىء خلقه ) در پاسخ به یک سؤال، سعى مى شود از یک مقدمه معلوم، براى معرفى مجهول استفاده شود. در جواب پرسش فرعون (من ربّکما)، موسى(ع) نیز از یک مقدمه معلوم استفاده کرده که توصیف خداوند به خالقیت است، زیرا فرعون و پیروانش، به خالقیت خداوند معتقد بودند، و تنها ربوبیت، محور تفاوت و اختلاف آنان بوده است.

۸ - فرعون و پیروان او، به خداى آفریننده هستى معترف بودند و ربوبیت او را انکار مى کردند. (من ربّکما ... ربّنا الذى أعطى کلّ شىء خلقه )

۹ - تأکید موسى(ع) در برابر فرعون، بر یگانگى خالق و ربّ جهان (من ربّکما ... ربّنا الذى أعطى کلّ شىء خلقه )

۱۰ - ربوبیت خداوند، مقتضى آفرینش موجودات و هدایت آفریده ها به کمال وجودى آنها است. (ربّنا الذى أعطى کلّ شىء خلقه ثمّ هدى )

۱۱ - خلقت همه موجودات هستى و هدایت آنها، برهان ربوبیت خدا است. (ربّنا الذى أعطى کلّ شىء خلقه ثمّ هدى ) تفصیل کلام موسى(ع)، به برهانى منطقى و محکم بازگشت دارد که صورت آن چنین است: «اللّه ربّ لأنّه خالق و هاد».

۱۲ - همه موجودات از هدایت هاى الهى برخورداراند. (أعطى کلّ شىء خلقه ثمّ هدى )

۱۳ - موسى(ع)، رسالت خویش را پرتویى از هدایت گسترده ربوبى دانست. (من ربّکما ... ربّنا الذى أعطى کلّ شىء خلقه ثمّ هدى ) مناسبت بحث موسى(ع) با فرعون، چنین اقتضا کرده است که آن حضرت، موضوع هدایت عام الهى را مطرح کند تاپاسخ سؤال مقدر فرعون را داده باشد; زیرا ممکن بود فرعون بگوید: بر فرض که خداى خالق ربّ تو است، چه دلیلى بر لزوم پذیرش سخن رسولان او وجود دارد؟ موسى(ع) با مطرح کردن هدایت عام الهى، علاوه بر پاسخ به سؤال احتمالى او، زمینه کلى اثبات رسالت خویش را نیز مطرح کرده است.

روایات و احادیث

۱۴ - «عن محمدبن مسلم قال: سألت أباعبداللّه(ع) عن قول اللّه عزّوجلّ: «أعطى کلّ شىء خلقه ثمّ هدى» قال: لیس شىء من خلق اللّه إلاّ و هو یعرف من شکله الذکر من الاُنثى، قلت: ما یعنى «ثمّ هدى»؟ قال: هداه للنکاح والسفاح من شکله; محمدبن مسلم گفت: از امام صادق(ع) در باره سخن خدا «أعطى کلّ شىء خلقه ثمّ هدى» پرسیدم، فرمود: هیچ چیزى از مخلوقات خداوند نیست، مگر این که از جنس خود نر را از ماده تمییز مى دهد. گفتم: معناى «ثمّ هدى» چیست؟ فرمود: خداوند آن را با جفت گیرى صحیح و ناصحیح با هم نوعاً خود آشنا ساخته است».[۱]

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: تقدیر آفرینش ۶
  • اقرار: اقرار به خالقیت خدا ۸
  • بدن: روش استفاده از اعضاى بدن ۵
  • توحید: توحید در خالقیت ۳
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۳
  • خدا: آثار ربوبیت خدا ۱۰; اختیار خدا ۲; افعال خدا ۲; تعالیم خدا ۵; خالقیت خدا ۱، ۲، ۴، ۹; دلایل ربوبیت خدا ۱۱; ربوبیت خدا ۹، ۱۳; عطایاى خدا ۲، ۴; مکذبان ربوبیت خدا ۸; نشانه هدایتهاى خدا ۱۳; هدایتگرى خدا ۱، ۳; هدایتهاى خدا ۱۲، ۱۴
  • فرعونیان: اقرار فرعونیان ۸; عقیده فرعونیان ۷; فرعونیان و خالق آفرینش ۷; فرعونیان و مربى موجودات ۷
  • فرعون: اقرار فرعون ۸; عقیده فرعون ۷; فرعون و خالق آفرینش ۷; فرعون و مربى موجودات ۷
  • موجودات: آمیزش موجودات ۱۴; تعلیم موجودات ۵; تکامل خلقت موجودات ۴; خالق موجودات ۳، ۴; خلقت موجودات ۶، ۱۱; زمینه تکامل موجودات ۱۰; زمینه خلقت موجودات ۱۰; زمینه هدایت موجودات ۱۰; هدایت موجودات ۱۱، ۱۲
  • موسى(ع): بینش موسى(ع) ۱۳; رسالت موسى(ع) ۱۳; قصه موسى(ع) ۱، ۹; مربى موسى(ع) ۱۳

منابع

  1. کافى، ج ۵، ص ۵۶۷، ح ۴۹; نورالثقلین، ج ۳، ص ۳۸۱- ، ح ۷۳.