سبإ ٢٨

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ‌ إِلاَّ کَافَّةً لِلنَّاسِ‌ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ لٰکِنَ‌ أَکْثَرَ النَّاسِ‌ لاَ يَعْلَمُونَ‌

ترجمه

و ما تو را جز برای همه مردم نفرستادیم تا (آنها را به پاداشهای الهی) بشارت دهی و (از عذاب او) بترسانی؛ ولی بیشتر مردم نمی‌دانند!

|و ما تو را نفرستاديم جز بشارتگر و هشدار دهنده براى همه مردم ليكن بيشتر مردم نمى‌دانند
و ما تو را جز [به سمت‌] بشارتگر و هشداردهنده براى تمام مردم، نفرستاديم؛ ليكن بيشتر مردم نمى‌دانند.
و ما تو را جز برای اینکه عموم بشر را (به رحمت خدا) بشارت دهی و (از عذابش) بترسانی نفرستادیم، و لیکن اکثر مردم (از این حقیقت) آگاه نیستند.
و ما تو را برای همه مردم جز مژده رسان و بیم دهنده نفرستادیم، ولی بیشتر مردم [به این واقعیت] معرفت و آگاهی ندارند.
تو را به پيامبرى نفرستاديم، مگر بر همه مردم؛ مژده‌دهنده و بيم‌دهنده. ولى بيشتر مردم نمى‌دانند.
و تو را جز مژده‌آور و هشداردهنده برای همگی مردم نفرستاده‌ایم، ولی بیشترینه مردم نمی‌دانند
و تو را نفرستاديم مگر براى همه مردم، مژده‌دهنده و بيم‌كننده، ولى بيشتر مردم نمى‌دانند.
ما تو را برای جملگی مردمان فرستاده‌ایم تا مژده‌رسان (مؤمنان به سعادت ابدی) و بیم دهنده (ی کافران به شقاوت سرمدی) باشی، ولیکن اکثر مردم (از این معنی) بی‌خبرند (و همگانی بودن نبوّت تو را باور نمی‌دارند).
و ما تو را جز (به عنوان) بشارتگر و هشداردهنده‌ای برای نگهبانی کامل مردمان (از گزند این و آن) نفرستادیم‌؛ لیکن بیشتر مردمان نمی‌دانند.
و نفرستادیم تو را مگر برای همه مردم مژده‌دهنده و ترساننده و لیکن بیشتر مردم نمی‌دانند

We sent you only universally to all people, a herald and warner, but most people do not know.
ترتیل:
ترجمه:
سبإ ٢٧ آیه ٢٨ سبإ ٢٩
سوره : سوره سبإ
نزول : ١١ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«کَآفَّةً»: همه. جملگی (نگا: بقره / توبه / و . حال ضمیر (کَ) است. اسم فاعل و (ه) برای مبالغه است همچون رَاوِیَة، و یا این که مصدر است همچون عَاقِبَة. یا این که حال مقدّم (ناس) است. «بَشِیراً وَ نَذِیراً»: حال (کَ) هستند. این آیه جهانی بودن دعوت پیغمبر را می‌رساند (نگا: اعراف / انعام / ، فرقان / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ «28»

و ما تو را به عنوان پيامبرى مژده‌دهنده و بيم دهنده نفرستاديم جز براى همه‌ى مردم، ولى بيش‌تر مردم نمى‌دانند.

نکته ها

كلمه‌ى‌ «كَافَّةً» يا به معناى جميع است، يعنى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله براى همه‌ى مردم پيامبر است، كه اين معنا با آيات و روايات ديگر نيز تأييد مى‌شود و يا به معناى باز دارنده است، يعنى پيامبر، مردم را از كفر و شرك و گناه باز مى‌دارد و حرف تا در كلمه‌ «كَافَّةً» براى تأكيد باشد كه از اين دو معنا، اوّلى بهتر است. «1»

پیام ها

1- رسالت پيامبر اسلام جهانى است. أَرْسَلْناكَ‌ ... كَافَّةً لِلنَّاسِ‌

2- مهم‌ترين نقش انبيا در هدايت مردم، هشدار و بشارت است. ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا ...

بَشِيراً وَ نَذِيراً


«1». تفسير مجمع البيان.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌7، ص: 445

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ «28»

بعد از آن در بيان اثبات نبوت پيغمبر خاتم فرمايد بر سبيل عموم:

وَ ما أَرْسَلْناكَ‌: و نفرستاديم تو را اى محمد (صلّى اللّه عليه و آله)، إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ‌: مگر فرستادنى عامّ و شامل همه مردمان از احمر و اسود، يعنى‌

جلد 10 - صفحه 533

عموم آن بر وجهى است كه منع كند از آنكه احدى از آن خارج شود بلكه تماما داخل باشند؛ و مؤيد اينست روايت مأثوره از ابن عباس كه حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله فرمود:

اعطيت خمسا و لا اقول فخرا: بعثت الى الاحمر و الاسود، و جعلت لى الارض طهورا و مسجدا و أحلّ لى المغنم و لم يحلّ لاحد قبلى و نصرت بالرّعب ما فى مسيرة شهر و اعطيت الشّفاعة فادّخرتها لامّتى يوم القيمة.

يعنى پنج چيز به من عطا شده كه به هيچ يك از انبياء سابق داده نشده و من اين را به جهت فخر و تفوق نمى‌گويم بلكه تعداد نعم الهى و اداى شكرگزارى باشد: 1- مبعوث شده‌ام بر احمر و اسود از ترك و هند و عرب و عجم. 2- زمين را براى من طاهر گردانيده‌اند تا هر جا خواهم نماز گزارم و تيمم كنم و سجده نمايم. 2- غنيمت بر من حلال شده و بر هيچكس از امم سابقه حلال نبود. 4- نصرت داده شده‌ام بر دشمنان به ترس كه يك ماهه راه از شدت خوف مى‌گريختند و تاب مقاومت و مقابله نداشتند. 5- شفاعت را عطا كه آن را ذخيره كرده‌ام براى امت خود روز قيامت‌ «1».

پس حضرت مبعوث بوده به همه افراد آدميان و جنيان و هيچيك از انبياء به تمام جن و انس مبعوث نبوده‌اند.

تبصره: ممكن است استدلال بر خاتميت آن حضرت به اين آيه شريفه، زيرا فرمايد نفرستاديم تو را مگر براى كافه مردمان؛ و ذكر اين كلام البته خصوصيتى دارد كه اشاره باشد به كافه مردمان در هر عصر و زمان تا انقراض عالم، و الّا محقق است كه هر پيغمبرى مبعوث بر اهل زمان خود باشد تا بعثت پيغمبرى بعد از او. و چون بعد از حضرت رسالت صاحب قرآن، ديگر پيغمبرى از جانب خدا مبعوث نخواهد شد، پس كلمه (كافّة للنّاس) مشعر باشد به خاتميت اين پيغمبر نسبت به جامعيت بشريت تا قيامت.


«1» تفسير منهج الصادقين (چ سوم اسلاميه) ج 7 ص 409- 408 و مضمون روايت در كتابهاى صحيح بخارى (طبع دار الشعب) ج 1 باب التيمم، ص 92- 91 و عوالى اللئالى ج 2 روايت 27 ص 14 و پاورقى همان صفحه و كتاب جامع احاديث الشيعه (قطع رحلى) ج 1، كتاب الطهارة باب 9 آمده است.

جلد 10 - صفحه 534

بيان ديگر: حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله ممتاز است از هر يك انبيا و هم از هيئت مجتمعه به دو جهت: يكى امتياز نبوّتى كه نبوت اين بزرگوار اكمل از نبوت هر يك انبياء و مجموع آنها است. دوم- امتياز شخصى كه اين بزرگوار علاوه بر نبوت مزايائى دارد كه تمام دائره نبوت مطلقا گنجايش آن مزايا را ندارد (لى مع اللّه حالات لا يسعنى فيها ملك مقرّب و لا نبىّ مرسل) «آنچه خوبان همه دارند تو تنها دارى» و بايد خاتم داراى اين دو مرتبه باشد: يكى مزيت در جنس و صفت مشتركه، و دوم زائد بر اصل صفت مشتركه.

بعد از آن وصف اين پيغمبر را فرمايد: بَشِيراً وَ نَذِيراً: در حالتى كه مژده دهنده به روضات جنات كسى را كه به توحيد و رسالت تو اقرار نمايد، و ترساننده به دركات نيران آنانكه كافر شوند به يگانگى خدا و رسالت تو، وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ‌: و لكن بيشتر مردمان نمى‌دانند فضايل و كمالات تو را و جاهلند به مقامات قدسى و مراتب علوى تو كه در ممكنات فردى از تو برتر نخواهد بود. يا نمى‌دانند آنچه را كه مر ايشان را باشد در پيروى تو از ثواب و بهشت نعيم و آنچه را كه ايشان را باشد در مخالفت از عذاب اليم.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قُلْ يَجْمَعُ بَيْنَنا رَبُّنا ثُمَّ يَفْتَحُ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ هُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِيمُ «26» قُلْ أَرُونِيَ الَّذِينَ أَلْحَقْتُمْ بِهِ شُرَكاءَ كَلاَّ بَلْ هُوَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «27» وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ «28» وَ يَقُولُونَ مَتى‌ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «29» قُلْ لَكُمْ مِيعادُ يَوْمٍ لا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ ساعَةً وَ لا تَسْتَقْدِمُونَ (30)

ترجمه‌

بگو جمع ميكند ميانه ما پروردگار ما پس حكم ميكند ميان ما بحق و او است حكم كننده دانا

بگو ارائه دهيد بمن آنها را كه بستيد باو كه باشند شريكان نه چنين است بلكه او است خداى غالب درست كردار

و نفرستاديم تو را مگر براى تمامى مردمان با آنكه مژده دهنده و بيم دهنده باشى ولى بيشتر مردمان نميدانند

و ميگويند چه زمانى باشد اين وعده اگر هستيد راستگويان‌

بگو براى شما است وعدگاه روزى كه باز پس نميمانيد از آن زمانى و پيشى نميگيريد بر آن.

تفسير

خداوند متعال پس از آنكه دستور فرمود به پيغمبر خود در آيات سابقه كه بمشركين بفرمايد كه يكى از ما و شما بر هدايت و ديگرى در ضلالت است و هيچ يك مسئوليّت عمل ديگرى را نداريم ميفرمايد بگو ولى خداوند روز قيامت جمع ميكند ميان ما موحّدين و شما مشركين پس حكم ميفرمايد بحق ميان ما و شما و محقّ را ببهشت ميبرد و مبطل را بجهنّم و فصل خصومت ميكند ميان ما دو فرقه و او است فاصل خصومات و حاكم در امور و عالم بحقّ و باطل و اهل آن دو و استحقاقشان براى چه جزائى از نيك و بد و نيز براى وضوح بطلان دعوى آنها و بروز حال خدايانشان كه قابليّت پرستش و ستايش ندارند بگو بمن بنمايانيد ببينم اين مجسّمه‌هائى را كه ملحق نموديد شما آنها را بخدا در استحقاق ستايش و پرستش كه شريكهائى براى او باشند بگمان شما كه آنها چه صفت كمالى دارند تا معلوم و واضح شود كه ندارند مانند كسيكه بكسيكه صنعت و كار بدى كرده ميگويد بده به بينم چه كار كردى تا معلوم شود كار خوبى نكرده و بعدا خداوند صريحا نفى فرموده شركت و استحقاق آنها را براى عبادت و بندگى و اثبات فرموده دو صفت موجب استحقاق را براى خود كه عزّت و توانائى و حكمت و درستكارى است با اشاره بآنكه نقطه مقابل آندو كه پستى و عجز و عدم قابليّت براى علم و حكمت است در آنها موجود است و نيز تصريح فرموده بعموم رسالت حضرت ختمى مرتبت يا رسالت آنحضرت براى عموم مردم بنابر آنكه كافّه صفت مفعول مطلق محذوف باشد يا حال از براى ناس يعنى نفرستاديم تو را مگر فرستادنى عام براى مردم يا مگر براى مردم عموما و در هر حال مراد واضح است و جاى ترديد نيست‌


جلد 4 صفحه 363

در حاليكه بشارت دهنده است ببهشت در صورت اطاعت و ترساننده است از جهنّم در صورت مخالفت ولى بيشتر مردم نميدانند رسالت عامّه تامّه آنحضرت را براى تأمّل ننمودن در آيات صدق و معجزات گذشته و باقيه او در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند عطا فرمود بمحمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم شرائع نوح و ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السلام را و مبعوث فرمود او را عموما بر سفيد و سياه و جنّ و انس و به اين معنى روايات متعدّده از ائمه اطهار و پيغمبر صلى اللّه عليه و اله وارد شده است و آنكه آنحضرت هم اداء رسالت خود را بهمه فرموده است و اخيرا نقل فرموده قول منكرين معاد را كه بطور استهزاء ميگفتند به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و اهل ايمان كه آنروز موعود كه خدا جمع ميكند ميان ما و شما چه وقت خواهد بود اگر راست ميگوئيد و فرموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم بآنها بفرمايد از براى شما ميعاد و وقت موعود آنروز معيّنى است در علم الهى كه هيچ مقدارى از زمان جلو و عقب براى شما نمى‌افتد و آنروز قيامت كبرى است كه بايد منتظر چنين روزى باشيد و استهزاء نكنيد كه در آنروز بجزاء اعمال و اقوالتان خواهيد رسيد و ساعت بمعناى پاره‌ئى از زمان است نه يك بيست و چهارم شبانه روز كه در فارسى معمول شده است بآن ساعت ميگويند.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ما أَرسَلناك‌َ إِلاّ كَافَّةً لِلنّاس‌ِ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ لكِن‌َّ أَكثَرَ النّاس‌ِ لا يَعلَمُون‌َ «28»

و ‌ما نفرستاديم‌ تو ‌را‌ مگر ‌بر‌ كافه ناس‌ ‌که‌ بشارت‌ دهنده‌ باشي‌ بندگان‌ صالح‌ ‌را‌ و بيم‌ دهنده‌ باشي‌ مفسدين‌ ‌را‌ و لكن‌ اكثر ناس‌ نمي‌دانند.

وَ ما أَرسَلناك‌َ خداوند نفرستاد ‌رسول‌ محترم‌ ‌را‌ ‌علي‌ فترة ‌من‌ الرسل‌ ‌از‌ زمان‌ عيسي‌ (ع‌) ‌تا‌ زمان‌ بعثت‌ ‌که‌ دوره جاهليت‌ ‌بود‌.

إِلّا كَافَّةً لِلنّاس‌ِ ‌از‌ باب‌ مصداق‌ ‌است‌ و الا حضرت‌ مبعوث‌ ‌بر‌ كافه جن‌ و انس‌ ‌بود‌ و گفتيم‌ ‌در‌ اعتقاد ‌به‌ رسالت‌ حضرتش‌ چهار امر معتبر ‌است‌ ‌به‌ علاوه ‌آن‌ چه‌ ‌در‌ انبياء سلف‌ بوده‌، يكي‌ خاتميت‌ ‌آن‌ حضرت‌ ‌که‌ ‌تا‌ دامنه قيامت‌ دين‌ ‌او‌ باقي‌ ‌است‌، و يكي‌ ‌بر‌ تمام‌ افراد بشر و جن‌ و نه‌ ‌بر‌ يك‌ طائفه‌ دو طائفه‌ و يكي‌ قرآن‌ مجيدش‌ ‌از‌ باء بسمله‌ ‌تا‌ سين‌ و ‌النّاس‌ ‌که‌ ‌به‌ فارسي‌ مي‌گوئيم‌ «بس‌» نه‌ زياده‌ دارد و نه‌ نقيصه‌ و يكي‌ افضليت‌ ‌بر‌ تمام‌ ‌ما سوي‌ اللّه‌ ‌در‌ جميع‌ كمالات‌ و فضائل‌ ‌که‌ ‌بر‌ طبق‌ جميع‌ اين‌ها قرآن‌ ناطق‌ ‌است‌ و غرض‌ ‌از‌ بعث‌ و ارسال‌ ‌آن‌ حضرت‌ دو چيز ‌است‌. يكي‌:

بَشِيراً ‌که‌ بشارت‌ دهي‌ اهل‌ ايمان‌ و تقوي‌ و عمل‌ صالح‌ ‌را‌ ‌به‌ بهشت‌ و سعادت‌ و رستگاري‌ و نجات‌ ‌از‌ كليه مهالك‌ دنيا و آخرت‌، ديگر:

وَ نَذِيراً و انذار كني‌ و بترساني‌ مشرك‌ و كافر و ضال‌ و مضل‌ و ظالم‌ و فاجر و فاسق‌ و طاغي‌ و باغي‌ و عاصي‌ ‌را‌ ‌از‌ عذاب‌ جهنم‌ و غضب‌ و بليات‌ دنيوي‌ و اخروي‌.

وَ لكِن‌َّ أَكثَرَ النّاس‌ِ لا يَعلَمُون‌َ ‌که‌ نه‌ معتقد ‌به‌ رسالت‌ ‌شما‌ هستند و نه‌ ‌به‌ بشارات‌ ‌شما‌ و نه‌ ‌به‌ انذارات‌ ‌شما‌ مثل‌ طبيعي‌، مشرك‌، يهود، نصاري‌ و ساير فرق‌ باطله‌ و ضاله‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 28)- تو مبعوث برای همه جهانیان هستی! این آیه سخن از نبوت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله می‌گوید، و آیات بعد از آن پیرامون معاد بحث می‌کند.

نخست به وسعت دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و عمومیت نبوت او به همه انسانها اشاره کرده، می‌گوید: «و ما تو را نفرستادیم مگر برای همه مردم جهان در حالی که همگان را به پاداشهای بزرگ الهی بشارت می‌دهی، و از عذاب الهی انذار می‌کنی، ولی بیشتر مردم از این معنی بی‌خبرند» (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ).

نکات آیه

۱ - رسالت پیامبر(ص)، براى همه مردم بوده و جهانى است. (و ما أرسلنک إلاّ کافّة للناس) «کافّة» حال براى ضمیر مفعولى «أرسلنا» و یا حال براى ناس است (طبق قول کسانى که تقدم حال بر ذوالحال را جایز مى دانند).

۲ - مأموریت پیامبر(ص) از جانب خداوند، بشارت و انذار است. (و ما أرسلنک إلاّ...بشیرًا و نذیرًا)

۳ - رسالت پیامبر(ص)، الهى بود. (و ما أرسلنک)

۴ - بشتر مردم، از رسالت جهانى پیامبر(ص) بى خبراند. (و ما أرسلنک إلاّ کافّة للناس ... و لکنّ أکثر الناس لایعلمون) متعلق «لایعلمون» تعیین نشده است; ولى به قرینه این که سخن از رسالت جهانى پیامبر(ص) مى باشد، متعلق «لایعلمون» مى تواند همان رسالت جهانى باشد.

۵ - موضع گیرى بیشتر مشرکان علیه پیامبر(ص)، به دلیل ناآگاهانه بودن آن، فاقد وجاهت و اعتبار است. (و ما أرسلنک إلاّ کافّة للناس ... و لکنّ أکثر الناس لایعلمون) ذکر «و لکنّ أکثر الناس لایعلمون» پس از بیان قلمرو رسالت پیامبر(ص) و نقش آن حضرت، مى تواند به منظور دفع توهم باشد. آن توهم این است که اکثریت مشرکان با رسالت پیامبر(ص) مخالف اند و چنین امرى تأثیرى منفى در رسالت آن حضرت دارد. خداوند جواب مى دهد که نظر چنین اکثریتى بى فایده است.

۶ - بیشتر مشرکان، از آنچه پیامبر(ص) به آن بشارت مى دهد و یا هشدار مى دهد، بى خبراند. (بشیرًا و نذیرًا و لکنّ أکثر الناس لایعلمون) متعلق «لایعلمون» محذوف است و احتمال دارد به قرینه ذکر بشارت و انذار در آیه، همین دو باشد. گفتنى است احتمال دارد «ال» در «الناس» عهد بوده و مراد از «الناس» مشرکانى باشند که از آغاز سوره تا این جا از آنان سخن گفته شده است.

موضوعات مرتبط

  • اکثریت: جهل اکثریت ۴
  • محمد(ص): انذارهاى محمد(ص) ۲، ۶; بشارتهاى محمد(ص) ۲، ۶; جهان شمولى رسالت محمد(ص) ۱، ۴; رسالت محمد(ص) ۲; منشأ رسالت محمد(ص) ۳; موضعگیرى علیه محمد(ص) ۵
  • مشرکان: بى منطقى مشرکان ۵; جهل اکثریت مشرکان ۵، ۶

منابع