روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۱۰۸۳

از الکتاب


آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، بَابُ الْأَيْمَانِ وَ النُّذُورِ وَ الْكَفَّارَات

قال الصادق ع :


من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۱۰۸۲ حدیث من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۱۰۸۴
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : من لايحضره الفقيه - جلد ۳
بخش : باب الأيمان و النذور و الكفارات
عنوان : حدیث امام جعفر صادق (ع) در کتاب من لا يحضره الفقيه جلد ۳ بَابُ الْأَيْمَانِ وَ النُّذُورِ وَ الْكَفَّارَات‏
موضوعات :

ترجمه

‏محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۴ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۵۰۴

و امام صادق عليه السّلام فرمود: قسم دروغ آبادى‏ها را خراب و شهرها را از سكنه‏اش خالى و بدون صاحب كند. و نذر بر دو قسم است: يكى آنكه انسان بگويد: اگر فلان كار و فلان چيز شد من روزه مى‏گيرم يا نماز مى‏خوانم يا صدقه مى‏دهم يا به حجّ خانه خدا مى‏روم يا فلان كار خير را انجام مى‏دهم و آن كار بشود (حاجتش را بگيرد)، آن شخص اختيار دارد آن عمل را چه روزه باشد و چه اعمال خير ديگر انجام بدهد و اختيار دارد انجام ندهد، اين يك نوع نذر، امّا اگر بگويد: چنانچه فلان كار بشود پس بر من است كه براى خدا فلان عمل را انجام دهم و اين نذريست كه واجب است و انسان را چاره‏اى براى ترك آن نيست و بايد بدان وفا نمايد، اگر مخالفت كرد بايد كفّاره بپردازد و كفّاره نذر همان كفّاره سوگند است، و كفّاره سوگند (چنانچه گذشت) اطعام ده مسكين‏ است بطور معمول يعنى همان طور كه انسان فرزند و عيال خود را نفقه مى‏دهد، يا براى هر مسكين يك مدّ (۷۵۰ گرم آرد يا گندم يا نان) يا ده برهنه را پوشانيدن به هر يك دو جامه (پيراهن و ازار) دادن، يا يك بنده آزاد كردن است و هر گاه اينها را نيافت و يا قدرت آن را نيافت سه روز پى در پى روزه گرفتن اين كفّاره قسمهائى است كه خورده و آن را شكسته‏ايد. و اگر كسى نذر كند كه هر روز شنبه و يا يك شنبه و يا روزى ديگر از ايّام معيّن را روزه بگيرد بايد بدين نذر خود وفا كند و نمى‏تواند آن را ترك كند مگر آنكه دليلى موجّه داشته باشد. و البتّه در حال مرض و يا سفر، گرفتن اين چنين روزه‏اى از وى برداشته شده است مگر آنكه به هنگام نذر، در چنين هنگامى را هم تعهّد كرد باشد. و اگر كسى بدون دليل موجّه شرعى، روزه خود را بخورد بايد كه به ازاى هر روز كه افطار كرده است، ده مسكين را اطعام كند. و اگر كسى نذر كرد كه روز معيّنى را از هفته در مدّت حيات روزه بدارد و آن روز به عيد فطر يا أضحى افتاد و يا ايّام تشريق (۱۱ و ۱۲ و ۱۳ ذى الحجّة)، يا در آن روز مسافر بود يا مريض شد، خداوند در همه آن ايّام روزه را از او برداشته و او را از گرفتن روزه معاف داشته است پس به جاى هر روز در ايّام ديگر يك روز روزه بگيرد. و هر گاه نذرى كند و متعلّق نذر را معيّن نكند كه كدام كار خير را مى‏خواهد انجام دهد پس او مختار است اگر خواست چيزى تصدّق دهد يا دو ركعت نماز بگزارد، يا يك روز روزه بگيرد و اگر خواست نانى به فقير دهد. و هر گاه نذر كند كه در راه خدا مبلغ كثيرى تصدّق دهد و مبلغ را نام نبرد، پس مبلغ كثير (بسيار) هشتاد و بيشتر از آن است، زيرا كه خداوند تعالى فرموده: لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَواطِنَ كَثِيرَةٍ- توبه: ۲۵» (خداوند شما را در بسيارى از موارد يارى كرد) و آن هشتاد مورد بود. و اگر نذر كرد روزى را يا ماهى را روزه بگيرد و آن را مشخّص نكرد و روزه گرفت و افطار كرد كفّاره‏اى بر او نيست فقط روزه گرفتن يك روز يا يك ماه معيّن بر او لازم است هر طور كه نذر كرده است، پس اگر نذر كرده باشد كه روز معيّنى را يا ماه معلومى را روزه بگيرد بر اوست كه همان روز يا همان ماه را روزه بدارد، و اگر روزه نگرفت يا گرفت و وسط روز افطار كرد كفّاره بر او واجب مى‏شود. و چنانچه نذر كرد روز معيّنى را روزه بگيرد و در آن روز با همسرش نزديكى كرد بر اوست كه به جاى آن روز يك روز روزه بگيرد و يك بنده نيز در راه خدا آزاد كند.و آزاد كردن بنده نابينا كفايت نمى‏كند، ولى دست بريده، يا مبتلا به فلج پا، يا شل، يا يك چشم كفايت مى‏كند، و آزاد كردن بنده زمين‏گير نيز كافى نخواهد بود. و در كفّاره ظهار (نوعى طلاق كه در جاهليّت رايج بوده است) آزاد كردن كودكى كه در خانواده مسلمان بزرگ شده يعنى يكى از والدينش مسلمان است مجزى است. و اگر طلبكارى بدهكارش را قسم دهد كه از شهر بدون اطّلاع او خارج نشود (و بدهكار سوگند ياد كند)، نمى‏تواند بدون اطّلاع به طلبكار خارج شود، ولى اگر بدهكار بداند او اجازه خروج نمى‏دهد، و در صورت عدم خروج ضررى متوجّه او و خانواده‏اش خواهد شد پس خارج شود و چيزى بر او نخواهد بود. و اگر شخصى بر ديگرى مالى را ادّعا كرد و شاهد نداشت و ادّعايش هم حقّ نبود اگر مبلغ ادّعا تا سى درهم بود مدّعى عليه بپردازد و سوگند نخورد، و اگر بيش از سى درهم بود پس سوگند ياد كند و نپردازد. و هر گاه مردى كنيزى داشت و زن عقديش آن كنيز را آزار مى‏داد و حسودى‏ مى‏كرد، و مرد به زوجه‏اش بگويد: اين كنيز را از براى تو آزاد كردم، پس اگر به نيّت و قصد قربت آزاد كرده باشد حقّ همخوابگى با او را ندارد، و اگر براى خدا نبوده مختار است هر چه خواهد با او انجام دهد.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)