روایت:الکافی جلد ۸ ش ۴۲۱

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة

علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابن محبوب عن هشام الخراساني عن المفضل بن عمر قال :

كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ بِالْكُوفَةِ أَيَّامَ قَدِمَ عَلَى‏ أَبِي اَلْعَبَّاسِ‏ فَلَمَّا اِنْتَهَيْنَا إِلَى‏ اَلْكُنَاسَةِ قَالَ هَاهُنَا صُلِبَ عَمِّي‏ زَيْدٌ رَحِمَهُ اَللَّهُ ثُمَّ مَضَى حَتَّى اِنْتَهَى إِلَى‏ طَاقِ اَلزَّيَّاتِينَ‏ وَ هُوَ آخِرُ اَلسَّرَّاجِينَ‏ فَنَزَلَ وَ قَالَ اِنْزِلْ فَإِنَّ هَذَا اَلْمَوْضِعَ كَانَ‏ مَسْجِدَ اَلْكُوفَةِ اَلْأَوَّلَ اَلَّذِي خَطَّهُ‏ آدَمُ ع‏ وَ أَنَا أَكْرَهُ أَنْ أَدْخُلَهُ رَاكِباً قَالَ قُلْتُ فَمَنْ غَيَّرَهُ عَنْ خِطَّتِهِ قَالَ أَمَّا أَوَّلُ ذَلِكَ اَلطُّوفَانُ فِي‏ زَمَنِ‏ نُوحٍ ع‏ ثُمَّ غَيَّرَهُ أَصْحَابُ‏ كِسْرَى‏ وَ نُعْمَانَ‏ ثُمَّ غَيَّرَهُ بَعْدُ زِيَادُ بْنُ أَبِي سُفْيَانَ‏ فَقُلْتُ وَ كَانَتِ‏ اَلْكُوفَةُ وَ مَسْجِدُهَا فِي‏ زَمَنِ‏ نُوحٍ ع‏ فَقَالَ لِي نَعَمْ يَا مُفَضَّلُ‏ وَ كَانَ مَنْزِلُ‏ نُوحٍ‏ وَ قَوْمِهِ فِي قَرْيَةٍ عَلَى مَنْزِلٍ مِنَ‏ اَلْفُرَاتِ‏ مِمَّا يَلِي غَرْبِيَ‏ اَلْكُوفَةِ قَالَ وَ كَانَ‏ نُوحٌ ع‏ رَجُلاً نَجَّاراً فَجَعَلَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِيّاً وَ اِنْتَجَبَهُ وَ نُوحٌ ع‏ أَوَّلُ مَنْ عَمِلَ سَفِينَةً تَجْرِي عَلَى ظَهْرِ اَلْمَاءِ قَالَ وَ لَبِثَ‏ نُوحٌ ع‏ فِي قَوْمِهِ‏ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاََّ خَمْسِينَ عََاماً يَدْعُوهُمْ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَهْزَءُونَ بِهِ وَ يَسْخَرُونَ مِنْهُ فَلَمَّا رَأَى ذَلِكَ مِنْهُمْ دَعَا عَلَيْهِمْ فَقَالَ‏ رَبِّ لاََ تَذَرْ عَلَى اَلْأَرْضِ مِنَ اَلْكََافِرِينَ دَيََّاراً `إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبََادَكَ وَ لاََ يَلِدُوا إِلاََّ فََاجِراً كَفََّاراً فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى‏ نُوحٍ‏ أَنِ اِصْنَعْ سَفِينَةً وَ أَوْسِعْهَا وَ عَجِّلْ عَمَلَهَا فَعَمِلَ‏ نُوحٌ‏ سَفِينَةً فِي‏ مَسْجِدِ اَلْكُوفَةِ بِيَدِهِ فَأَتَى بِالْخَشَبِ مِنْ بُعْدٍ حَتَّى فَرَغَ مِنْهَا قَالَ‏ اَلْمُفَضَّلُ‏ ثُمَّ اِنْقَطَعَ حَدِيثُ‏ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ عِنْدَ زَوَالِ اَلشَّمْسِ فَقَامَ‏ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ فَصَلَّى اَلظُّهْرَ وَ اَلْعَصْرَ ثُمَّ اِنْصَرَفَ مِنَ اَلْمَسْجِدِ فَالْتَفَتَ عَنْ يَسَارِهِ وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى مَوْضِعِ دَارِ اَلدَّارِيِّينَ وَ هُوَ مَوْضِعُ دَارِ اِبْنِ حَكِيمٍ‏ وَ ذَاكَ‏ فُرَاتٌ‏ اَلْيَوْمَ فَقَالَ لِي يَا مُفَضَّلُ‏ وَ هَاهُنَا نُصِبَتْ أَصْنَامُ‏ قَوْمِ نُوحٍ ع‏ يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً ثُمَّ مَضَى حَتَّى رَكِبَ دَابَّتَهُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فِي كَمْ عَمِلَ‏ نُوحٌ‏ سَفِينَتَهُ حَتَّى فَرَغَ مِنْهَا قَالَ فِي دَوْرَيْنِ قُلْتُ وَ كَمِ اَلدَّوْرَيْنِ قَالَ ثَمَانِينَ سَنَةً قُلْتُ وَ إِنَ‏ اَلْعَامَّةَ يَقُولُونَ عَمِلَهَا فِي خَمْسِمِائَةِ عَامٍ فَقَالَ كَلاَّ كَيْفَ وَ اَللَّهُ يَقُولُ وَ وَحْيِنََا قَالَ قُلْتُ فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ حَتََّى إِذََا جََاءَ أَمْرُنََا وَ فََارَ اَلتَّنُّورُ فَأَيْنَ كَانَ مَوْضِعُهُ وَ كَيْفَ كَانَ فَقَالَ كَانَ اَلتَّنُّورُ فِي بَيْتِ عَجُوزٍ مُؤْمِنَةٍ فِي دُبُرِ قِبْلَةِ مَيْمَنَةِ اَلْمَسْجِدِ فَقُلْتُ لَهُ فَإِنَّ ذَلِكَ مَوْضِعُ زَاوِيَةِ بَابِ اَلْفِيلِ‏ اَلْيَوْمَ ثُمَّ قُلْتُ لَهُ وَ كَانَ بَدْءُ خُرُوجِ اَلْمَاءِ مِنْ ذَلِكَ اَلتَّنُّورِ فَقَالَ نَعَمْ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَبَّ أَنْ يُرِيَ‏ قَوْمَ نُوحٍ‏ آيَةً ثُمَّ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَرْسَلَ عَلَيْهِمُ اَلْمَطَرَ يَفِيضُ فَيْضاً وَ فَاضَ‏ اَلْفُرَاتُ‏ فَيْضاً وَ اَلْعُيُونُ كُلُّهُنَّ فَيْضاً فَغَرَّقَهُمُ اَللَّهُ عَزَّ ذِكْرُهُ وَ أَنْجَى‏ نُوحاً وَ مَنْ مَعَهُ فِي اَلسَّفِينَةِ فَقُلْتُ لَهُ كَمْ لَبِثَ‏ نُوحٌ‏ فِي اَلسَّفِينَةِ حَتَّى نَضَبَ اَلْمَاءُ وَ خَرَجُوا مِنْهَا فَقَالَ لَبِثُوا فِيهَا سَبْعَةَ أَيَّامٍ وَ لَيَالِيَهَا وَ طَافَتْ‏ بِالْبَيْتِ‏ أُسْبُوعاً ثُمَ‏ اِسْتَوَتْ عَلَى‏ اَلْجُودِيِ‏ وَ هُوَ فُرَاتُ اَلْكُوفَةِ فَقُلْتُ لَهُ إِنَ‏ مَسْجِدَ اَلْكُوفَةِ قَدِيمٌ فَقَالَ نَعَمْ وَ هُوَ مُصَلَّى اَلْأَنْبِيَاءِ ع وَ لَقَدْ صَلَّى فِيهِ‏ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ حِينَ أُسْرِيَ بِهِ إِلَى اَلسَّمَاءِ فَقَالَ لَهُ‏ جَبْرَئِيلُ ع‏ يَا مُحَمَّدُ هَذَا مَسْجِدُ أَبِيكَ‏ آدَمَ ع‏ وَ مُصَلَّى اَلْأَنْبِيَاءِ ع فَانْزِلْ فَصَلِّ فِيهِ فَنَزَلَ فَصَلَّى فِيهِ ثُمَّ إِنَ‏ جَبْرَئِيلَ ع‏ عَرَجَ بِهِ إِلَى اَلسَّمَاءِ


الکافی جلد ۸ ش ۴۲۰ حدیث الکافی جلد ۸ ش ۴۲۲
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۸
بخش : كتاب الروضة
عنوان : حدیث امام جعفر صادق (ع) در کتاب الكافي جلد ۸ كِتَابُ الرَّوْضَة‏‏‏ حَدِيثُ نُوحٍ ع يَوْمَ الْقِيَامَة
موضوعات :

ترجمه

هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۲ ترجمه رسولى محلاتى, ۱۰۱

مفضل بن عمر گويد: در آن وقتى كه امام صادق عليه السّلام براى ديدار ابو العباس (سفّاح نخستين خليفه عباسى) بكوفه آمد من نيز در ركاب آن حضرت بودم، همين كه بمحله كناسه رسيديم فرمود: در اينجا بود كه عمويم زيد رحمة اللَّه را بدار زدند، سپس برفت تا چون بطاق زيت فروشان كه آخر بازار سراجها بود رسيد از مركب پياده شد و بمن نيز فرمود: فرود آى اين مكان مسجد كوفه نخست است كه آدم عليه السّلام طرح آن را ريخت و من خوش ندارم كه سواره بدان وارد شوم من عرضكردم: پس چه كسى آن طرح را بهم زد؟ فرمود: نخست طوفان زمان نوح عليه السّلام بود، سپس اصحاب كسرى (پادشاه ايران) و نعمان (بن منذر پادشاه حيره- در پنج كيلومترى كوفه قرار داشته-) و سپس زياد بن ابى سفيان. بدو عرضكردم: مگر كوفه و مسجدش در زمان نوح بوده است؟ فرمود: آرى اى مفضل، خانه نوح و قوم او در قريه‏اى در كنار فرات بوده و آن قريه در سمت غرب كوفه قرار داشته، فرمود: و نوح مردى بود نجّار، و خداى عز و جل او را به پيغمبرى برگزيد، و نوح عليه السّلام نخستين كسى بود كه كشتى ساخت كه روى آب راه رود. و نوح هزار سال پنجاه سال كم در ميان قوم خود بسر برد و در اين مدت آنها را بسوى خداى عز و جل دعوت كرد و آنها آن جناب را بريشخند و مسخره گرفتند، نوح كه چنان ديد بر آنها نفرين كرده گفت: «پروردگارا از اين كافران ديارى روى زمين مگذار، كه راستى اگر آنها را بگذارى بندگانت را گمراه كنند و جز بدكار كافر توليد نكنند» (سوره نوح آيه ۲۶- ۲۷) پس خداى عز و جل بنوح وحى كرد يك كشتى بساز و آن را وسيع و پهناور كن و در ساختن آن شتاب كن، نوح بدست خود در مسجد كوفه كشتى را ساخت و چوب آن را از راه دورى آورد تا از ساختن آن فارغ شد. مفضل گويد: در اين موقع كه ظهر شده بود سخن امام صادق عليه السّلام قطع شد و برخاسته نماز ظهر و عصر را خواند سپس از مسجد بيرون آمد و بسمت چپ خود متوجه شد و با دست خود اشاره بجاى خانه داريّين (عطر فروشان) كرد و آنجا جاى خانه ابن حكيم و امروزه مجراى آب فرات است، پس بمن فرمود اى مفضل در اينجا بتهاى قوم نوح نصب شده بود بنام يغوث و يعوق و نسر، سپس پيش رفت تا بمركب‏ خود سوار شد. عرضكردم: قربانت! در چند سال نوح كشتى را ساخت و از آن فارغ شد؟ فرمود: در دو دور گفتم: دو دور چه قدر بوده؟ فرمود: هشتاد سال، گفتم: عامه (مردم) گويند: در مدت پانصد سال آن را ساخت؟ فرمود: هرگز (اين طور نبوده) چگونه (چنين بوده)؟ با اينكه خداوند فرمايد: (و بساز كشتى را بفرمان ما) و وحى ما ...»، (سوره هود آيه ۳۷) (مجلسى (ره) گويد: ظاهر آنست كه حضرت در اينجا وحى را بمعناى لغوى آن كه سرعت است تفسير فرموده، و محتمل است كه مقصود اين باشد كه وحى خدا و فرمان او با اين مقدار تأخير مناسبت ندارد). گويد: عرضكردم: بمن خبر ده از معناى گفتار خداى عز و جل (كه فرمايد): «تا وقتى كه فرمان ما بيامد و تنور جوشيد» (سوره هود آيه ۴۰) جاى آن كجا بوده؟ و (گذشته) چگونه بوده است؟ فرمود: تنور در خانه پيره‏زنى باايمان پشت قبله و در طرف راست مسجد قرار داشت، بدان حضرت گفتم: آنجا اكنون در طرف زاويه باب الفيل است. سپس عرضكردم ابتدا آب از اين تنور بيرون آمده؟ فرمود: آرى، همانا خداى عز و جل ميخواست كه بقوم نوح نشانه و معجزه‏اى بنماياند، سپس خداى تبارك و تعالى بارانى شديد بر ايشان باريد و فرات طغيان كرد و همه چشمه‏ها جوشيد بطور زيادى و خداى عز و جل آنها را غرق كرد و نوح و كسانى كه با او در كشتى بودند نجات يافتند. بدو عرضكردم: نوح چه مدتى در كشتى ماند تا آب بر زمين نشست و آنها از كشتى خارج شدند؟ فرمود: هفت شبانه روز، و كشتى هفت بار دور خانه (كعبه) طواف كرد سپس بر جودى كه همان فرات‏ كوفه است قرار گرفت. (مجلسى (ره) گويد: شايد بجاى «فرات الكوفة» «قريب الكوفة» يعنى نزديك كوفه بوده و تصحيف شده باشد چون در اخبار وارد شده كه جودى همان تپه‏اى است كه اكنون بنجف موسوم است). بدو عرضكردم: مسجد كوفه قديم است؟ فرمود: آرى و آنجا مكان نماز پيغمبران است، و هنگامى هم كه رسول خدا (ص) بآسمان بالا رفت (در شب معراج) در آنجا نماز خواند، و جبرئيل بدو گفت: اى محمد اين مسجد پدرت آدم عليه السّلام و جايگاه نماز پيغمبران است تو هم فرود آى و در آن نماز بگزار، حضرت فرود آمد و در آن نماز خواند، و سپس جبرئيل آن حضرت را بآسمان برد.

حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى‏, ۳۲۹

مفضّل بن عمر مى‏گويد: در آن هنگام كه امام صادق عليه السّلام براى ديدار با ابو العباس [سفّاح نخستين خليفه عباسى‏] به كوفه آمد من نيز در خدمت آن حضرت بودم، پس چون به محله كناسه رسيديم امام فرمود: همين جا بود كه عمويم زيد رحمه اللَّه را به دار آويختند و همچنان برفت تا به طاق زيت فروشان كه آخر بازار سرّاجها بود رسيد، پس در آن جا پياده شد و فرمود: پياده شو، اين همان مكان نخستين مسجد كوفه است كه آدم عليه السّلام طرح آن را ريخت و من خوش نمى‏دارم سواره در آن وارد آيم. من عرض كردم: پس چه كسى نقشه آن را به هم زد؟ فرمود: نخست طوفان زمان نوح و سپس اصحاب كسرى و نعمان و در پى آن زياد بن ابو سفيان. به او عرض كردم: مگر در زمان نوح كوفه و مسجدش بوده است؟ فرمود: آرى اى مفضّل، خانه نوح و كسان او در روستايى در كنار فرات قرار داشته است و آن روستا در سمت غرب كوفه بوده است. سپس فرمود: نوح مردى نجّار بود و خداوند او را به پيامبرى برگزيد. و نوح عليه السّلام نخستين كسى بود كه كشتى‏اى ساخت كه روى آب راه مى‏پيمود. نوح نهصد و پنجاه سال در ميان مردم خويش بود و آنها را به سوى خدا فرا مى‏خواند و آنها او را به ريشخند مى‏گرفتند، و چون نوح اين را از ايشان بديد نفرينشان كرد و فرمود:.. رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً* إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً «۱» و خداوند عزّ و جلّ به نوح وحى مى‏كرد كه كشتى‏اى بساز و فراخش‏ __________________________________________________

(۱) «خدايا هيچ يك از كافران را بر زمين باقى مگذار، كه اگر باقيشان گذارى بندگانت را از راه به در كنند و جز تبهكار خدا انكار را نزايند» (سوره نوح/ آيه ۲۶ و ۲۷).

گردان و ساختنش را به شتاب انداز. پس نوح كشتى را با دست خود در مسجد كوفه بساخت و چوب آن را از راه دورى مى‏آورد تا از ساختن آن آسوده بگشت. مفضّل مى‏گويد: سخن امام صادق عليه السّلام هنگام ظهر گسسته شد و امام عليه السّلام نماز ظهر و عصر گزارد و سپس از مسجد بيرون رفت و به سمت چپ خود متوجه گشت و با دست خود به خانه داريّين اشاره كرد. آن جا خانه ابن حكيم و امروزه مجراى آب فرات است. سپس به من فرمود: اى مفضّل! بتهاى قوم نوح با نامهاى يغوث، يعوق و نسر در اين جا نصب شده بودند و سپس به حركتش ادامه داد تا به مركبش سوار شد. عرض كردم: قربانت گردم، نوح در چند سال كشتى را بساخت و از ساختن آن آسوده گشت؟ فرمود: در دو دور. عرض كردم: دو دور يعنى چقدر؟ فرمود: هشتاد سال. عرض كردم: عامه مردم مى‏گويند: در مدت پانصد سال آن را ساخته است؟ فرمود: هرگز چگونه مى‏تواند چنين باشد در حالى كه خداوند مى‏فرمايد: وَ وَحْيِنا «۱». راوى مى‏گويد: عرض كردم: پس اين آيه را براى من توضيح فرماييد كه: حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ ... «۲» جاى آن كجا و چگونه بوده است؟ امام عليه السّلام فرمود: تنور در خانه پير زن مؤمنى و پشت به قبله در سمت راست مسجد قرار داشته است. به حضرت عرض كردم: آن جا هم اينك در سمت زاويه باب الفيل قرار دارد. سپس به حضرت عرض كردم: آيا در آغاز، آب از اين تنور بيرون آمده است؟ فرمود: آرى، همانا خداى عزّ و جلّ اراده كرد براى قوم نوح معجزه‏اى نشان دهد، سپس خداوند تبارك، بارانى تند بر آنها باراند و فرات طغيان كرد و همه چشمه‏ها فراوان جوشيدن گرفتند و خداوند آنها را غرقه ساخت و تنها نوح و همراهان او در كشتى نجات يافتند. به حضرت عرض كردم: نوح چه مدتى در كشتى بود تا آب فرو نشست و آنها توانستند از كشتى بيرون آيند؟ امام عليه السّلام فرمود: آنها هفت شبانه روز در كشتى بودند و كشتى يك هفته دور كعبه طواف مى‏كرد و سپس بر جودى كه همان فرات است قرار گرفت. به امام عليه السّلام عرض كردم: مسجد كوفه اين قدر قديمى است؟ __________________________________________________

(۱) شايد منظور اين باشد كه آنچه با وحى الهى ساخته شود با چنين تأخيرى مناسبت ندارد.
(۲) «تا وقتى كه فرمان ما بيامد و تنور جوشيد» (سوره هود/ آيه ۴۰).

امام عليه السّلام فرمود: آرى، و آن نمازگاه پيامبران است و پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم شب معراج در آن نماز گزارده است و جبرئيل به آن حضرت عرض كرد: اى محمد! اين مسجد پدر تو آدم عليه السّلام و نمازگاه پيامبران عليه السّلام است پس فرود آى و در آن نمازگزار و پيامبر هم فرود آمد و در آن نماز گزارد و آن گاه جبرئيل حضرت صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را به آسمان برد.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)