روایت:الکافی جلد ۸ ش ۲۸۹

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة

الحسين بن محمد الاشعري عن علي بن محمد بن سعيد عن محمد بن مسلم بن ابي سلمه عن محمد بن سعيد بن غزوان عن محمد بن بنان عن ابي مريم عن ابي جعفر ع قال :

قَالَ‏ أَبِي‏ يَوْماً وَ عِنْدَهُ أَصْحَابُهُ مَنْ مِنْكُمْ تَطِيبُ نَفْسُهُ أَنْ يَأْخُذَ جَمْرَةً فِي كَفِّهِ فَيُمْسِكَهَا حَتَّى تَطْفَأَ قَالَ فَكَاعَ اَلنَّاسُ كُلُّهُمْ وَ نَكَلُوا فَقُمْتُ وَ قُلْتُ يَا أَبَتِ أَ تَأْمُرُ أَنْ أَفْعَلَ فَقَالَ لَيْسَ إِيَّاكَ عَنَيْتُ إِنَّمَا أَنْتَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكَ بَلْ إِيَّاهُمْ أَرَدْتُ قَالَ وَ كَرَّرَهَا ثَلاَثاً ثُمَّ قَالَ مَا أَكْثَرَ اَلْوَصْفَ وَ أَقَلَّ اَلْفِعْلَ إِنَّ أَهْلَ اَلْفِعْلِ قَلِيلٌ إِنَّ أَهْلَ اَلْفِعْلِ قَلِيلٌ أَلاَ وَ إِنَّا لَنَعْرِفُ أَهْلَ اَلْفِعْلِ وَ اَلْوَصْفِ مَعاً وَ مَا كَانَ هَذَا مِنَّا تَعَامِياً عَلَيْكُمْ بَلْ لِنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ وَ نَكْتُبَ آثَارَكُمْ فَقَالَ وَ اَللَّهِ لَكَأَنَّمَا مَادَتْ بِهِمُ اَلْأَرْضُ حَيَاءً مِمَّا قَالَ حَتَّى إِنِّي لَأَنْظُرُ إِلَى اَلرَّجُلِ مِنْهُمْ يَرْفَضُّ عَرَقاً مَا يَرْفَعُ عَيْنَيْهِ مِنَ اَلْأَرْضِ فَلَمَّا رَأَى ذَلِكَ مِنْهُمْ قَالَ رَحِمَكُمُ اَللَّهُ فَمَا أَرَدْتُ إِلاَّ خَيْراً إِنَ‏ اَلْجَنَّةَ دَرَجَاتٌ فَدَرَجَةُ أَهْلِ اَلْفِعْلِ لاَ يُدْرِكُهَا أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ اَلْقَوْلِ وَ دَرَجَةُ أَهْلِ اَلْقَوْلِ لاَ يُدْرِكُهَا غَيْرُهُمْ قَالَ فَوَ اَللَّهِ لَكَأَنَّمَا نَشِطُوا مِنْ عِقَالٍ‏


الکافی جلد ۸ ش ۲۸۸ حدیث الکافی جلد ۸ ش ۲۹۰
روایت شده از : امام سجّاد عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۸
بخش : كتاب الروضة
عنوان : حدیث در کتاب الكافي جلد ۸ كِتَابُ الرَّوْضَة‏‏‏ حَدِيثُ يَأْجُوجَ وَ مَأْجُوج‏
موضوعات :

ترجمه

هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۲ ترجمه رسولى محلاتى, ۳۱

امام باقر عليه السّلام فرمود: روزى پدرم در حالى كه اصحاب او نزدش بودند بدانها گفت: كداميك از شما حاضر است يك تكه آتش داغ را در دست بگيرد و آن را نگهدارد تا خاموش شود؟ مردمى كه حاضر بودند همگى خموش ماندند و كسى پاسخ او را نداد، من برخاستم و گفتم: پدر جان اگر ميفرمائى تا من اين كار را بكنم؟ فرمود: مقصود من تو نبودى چون تو از من هستى و من از توأم (و تو هم چون خون من هستى) بلكه اينان منظور من بودند، و تا سه بار آن سخن را تكرار كرد (و هيچ كس از حاضرين حاضر نشد اين كار را بكند) سپس فرمود: براستى كه چه اندازه توصيف و تعريف (و اظهار ايمان و حرف) بسيار است ولى عمل اندك است، براستى كه اهل عمل كمند! براستى كه اهل عمل اندكند. حال بدانيد كه ما اهل عمل و (اهل) حرف را بخوبى مى‏شناسيم، و اينكه گفتم نه براى راه گم كردن بر شما نبود بلكه براى اين بود كه شما را بيازمائيم و آثارتان را يادداشت كنيم. (حضرت باقر عليه السّلام) فرمود: وقتى اين سخن را از پدرم شنيدند بخدا مثل اين بود كه زمين آنها را بخود لرزاند از شدت شرم و خجلتى كه بآنها دست داد تا جايى كه من بمردى از آنها نگاه كردم ديدم عرق خجلت از سر و رويش ميريزد و چشم از زمين برنميدارد. پدرم كه اين حال را از آنها مشاهده كرد بدانها فرمود: خدايتان رحمت كند من نظرى جز خير نداشتم، همانا بهشت را درجاتى است، و درجه مردمى كه اهل عمل هستند چنان است كه هيچ يك از اهل حرف و تعريف بدان درجه نرسد، و درجه اهل حرف هم درجه‏ايست كه ديگران بدان نرسند، و بخدا اين سخن را كه پدرم بدانها فرمود چنان بود كه گويا از بند آزاد شدند (و فشار ناراحتى و شرمسارى كه بآنها دست داده بود از بين رفت).

حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى‏, ۲۷۰

امام باقر عليه السّلام فرمود: روزى پدرم در حالى كه اصحاب او نزدش بودند فرمود: كدام يك از شما حاضر است تكه آتش داغى را در دست بگيرد و آن قدر نگاهش دارد كه خاموش شود؟ مردمى كه حاضر بودند همگى خاموش ماندند و از دادن پاسخ خوددارى مى‏كردند، من برخاستم و گفتم: پدر جان! اگر اجازت مى‏فرمايى من چنين كنم فرمود:مقصود من تو نبودى، تو از منى و من از تو، مقصود من اينانند. امام سه بار اين سخن را تكرار كرد و سپس فرمود: همانا كه چه بسيار است توصيف و تعريف و چه اندك است عمل! اهل عمل اندكند، آرى، اهل عمل اندكند. اينك بدانيد كه ما اهل عمل و اهل سخن را بخوبى مى‏شناسيم و اين را براى سرگردان كردن شما نگفتم بلكه براى آن بود كه نيكان شما را بيازماييم و آثارتان را ثبت كنيم.امام باقر عليه السّلام فرمود: هنگامى كه اين سخن را از پدرم شنيدند بخدا سوگند، مثل آن بود كه زمين آنها را از شدت شرم و عرق خجالت از سر و رويشان ريزان بود و چشم از زمين برنمى‏داشت. پدرم كه وضع آنها را ديد فرمود: خدا رحمتتان كند من نظرى جز خير نداشتم. همانا بهشت را درجاتى است:درجه مردمى كه اهل عمل هستند چنان است كه كسى از اهل سخن بدان نرسد، و درجه اهل سخن نيز درجه‏اى است كه ديگران بدان نرسند. بخداى سوگند همين كه پدرم اين سخن را گفت چنان بود كه گويى، بند از پاى ايشان گشوده باشند.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)