روایت:الکافی جلد ۲ ش ۶۵۹

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر

علي بن ابراهيم عن ابيه عن صفوان بن يحيي عن اسحاق بن عمار عن ابي عبد الله ع قال :

إِنَّ اَلْمُؤْمِنَيْنِ إِذَا اِعْتَنَقَا غَمَرَتْهُمَا اَلرَّحْمَةُ فَإِذَا اِلْتَزَمَا لاَ يُرِيدَانِ بِذَلِكَ إِلاَّ وَجْهَ اَللَّهِ وَ لاَ يُرِيدَانِ غَرَضاً مِنْ أَغْرَاضِ اَلدُّنْيَا قِيلَ لَهُمَا مَغْفُوراً لَكُمَا فَاسْتَأْنِفَا فَإِذَا أَقْبَلاَ عَلَى اَلْمُسَاءَلَةِ قَالَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ بَعْضُهَا لِبَعْضِ تَنَحَّوْا عَنْهُمَا فَإِنَّ لَهُمَا سِرّاً وَ قَدْ سَتَرَ اَللَّهُ عَلَيْهِمَا قَالَ‏ إِسْحَاقُ‏ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَلاَ يُكْتَبُ عَلَيْهِمَا لَفْظُهُمَا وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مََا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاََّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ قَالَ فَتَنَفَّسَ‏ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ اَلصُّعَدَاءَ ثُمَّ بَكَى حَتَّى أَخْضَلَتْ‏ دُمُوعُهُ لِحْيَتَهُ وَ قَالَ يَا إِسْحَاقُ‏ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِنَّمَا أَمَرَ اَلْمَلاَئِكَةَ أَنْ تَعْتَزِلَ عَنِ اَلْمُؤْمِنَيْنِ إِذَا اِلْتَقَيَا إِجْلاَلاً لَهُمَا وَ إِنَّهُ وَ إِنْ كَانَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ لاَ تَكْتُبُ لَفْظَهُمَا وَ لاَ تَعْرِفُ كَلاَمَهُمَا فَإِنَّهُ يَعْرِفُهُ وَ يَحْفَظُهُ عَلَيْهِمَا عَالِمُ اَلسِّرِّ وَ أَخْفَى‏


الکافی جلد ۲ ش ۶۵۸ حدیث الکافی جلد ۲ ش ۶۶۰
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۲
بخش : كتاب الإيمان و الكفر
عنوان : حدیث امام جعفر صادق (ع) در کتاب الكافي جلد ۲ كتاب الإيمان و الكفر‏‏ بَابُ الْمُعَانَقَة
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۵۴۷

از اسحاق بن عمار، از امام صادق (ع) فرمود: به راستى دو مؤمن هر گاه يك ديگر را در آغوش كشند رحمت آنها را فراگيرد و هر گاه به هم چسبند و از آن جز رضاى خدا نخواهند و غرض دنيوى نداشته باشند، به آنها گفته شود: آمرزيده‏ايد و زندگى را از سر گيريد، و چون براى پرسش و پاسخ به هم رو آورند، فرشته‏ها به هم گويند: از آنها دور شويد كه با هم رازى دارند و خدا آنها را زير پرده داشته. اسحق گويد: گفتم: قربانت، هر سخنى كه گويند، نوشته نشود با اين كه خدا عز و جل (۱۸ سوره ق) فرمايد: «هيچ گفته‏اى به زبان نياورد جز آنكه نزد او رقيب و عتيد باشد» گويد: امام صادق (ع) آه عميقى كشيد و سپس گريست تا آنكه اشكش ريشش را خيس‏ كرد و فرمود: اى اسحق، به راستى خدا تبارك و تعالى همانا به فرشته فرمان داده كه از دو مؤمنى كه به هم برخورند، كناره كنند براى تجليل و احترام آنها و راست مطلب اين است كه گرچه فرشته لفظ آنها را ننويسند و سخن آنها را نفهمند، به راستى كه آن را بداند و بر آنها نگهدارى كند داناى هر راز و هر نهان‏تر از راز.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۲۶۶

امام صادق عليه السّلام فرمود: چون دو مؤمن يك ديگر را در آغوش كشند رحمت خدا آنها را فرا گيرد و چون بيكديگر چسبند و از آن جز رضاى خدا نخواهند و غرض دنيوى نداشته باشند، بآنها گفته شود: آمرزيده شديد، عمل را از سر گيريد (كنايه از اينكه نامه گناهان گذشته شما باطل شد) و چون با يك ديگر وارد گفتگو شوند، فرشتگان با هم گويند: از آنها دور شويد كه رازى دارند و خدا بر آنها پرده انداخته است. اسحاق گويد: عرضكردم: قربانت گردم، بنا بر اين گفتار آنها نوشته نشود، در صورتى كه خداى عز و جل فرمايد: «كلمه‏اى نگويد جز آنكه رقيب و عتيدى نزد وى حاضر باشند، ۱۸ سوره ۵۰» امام صادق عليه السّلام آه عميقى كشيد، سپس گريست تا اشكش ريشش را تر كرد و فرمود: همانا خداى تبارك و تعالى براى احترام آن دو مؤمن بفرشتگان دستور داد كه چون بملاقات يك ديگر روند، از آنها دور شوند، و اگر چه فرشتگان الفاظ آنها را ننويسند و سخنشان را ندانند، ولى خداى داناى راز و نهان‏تر از راز سخن آنها را بداند و حفظ كند.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۴۶۵

على بن ابراهيم، از پدرش، از صفوان بن يحيى، از اسحاق بن عمّار، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: «به درستى كه چون دو مؤمنِ من دست در گردن يكديگر كنند، رحمت ايشان را فرو گيرد. و چون يكديگر را در بر گيرند و به آن، چيزى را غير از رضاى خدا اراده نداشته باشند و غرضى از اغراض دنيا را نخواهند، به ايشان گفته شود كه: آمرزيده باد شما را، و خدا شما را آمرزيد، پس عمل را از سر گيريد و بناى نو بگذاريد. و چون رو آورند كه از يكديگر احوال پرسند، فرشتگان به يكديگر گويند كه: از ايشان دور شويد و در جانبى رويد كه ايشان را رازى است و خدا برايشان پوشيده». اسحاق مى‏گويد كه: عرض كردم: فداى تو گردم! پس گفته ايشان برايشان نوشته نمى‏شود و حال آنكه خداى عز و جل فرموده است كه: «ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ» «۱». اسحاق مى‏گويد كه: حضرت صادق عليه السلام آهى سرد از دل پر درد بركشيد و گريست تا آنكه آب ديده‏اش ريش مباركش را تر كرد و فرمود: «اى اسحاق! به درستى كه خداى- تبارك و تعالى- فرشتگان را امر فرموده كه از مؤمنان دور شوند چون به هم رسند، به جهت اجلال و تعظيم ايشان، و هر چند كه فرشتگان لفظ ايشان را ننويسند و سخن ايشان را نشناسند، ليكن خداى داناى راز و پنهان‏تر از آن، آن را مى‏شناسد و برايشان حفظ و نگاهدارى مى‏نمايد».


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)