روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۳۹۰

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر

هارون عن مسعده بن صدقه قال سمعت ابا عبد الله ع :

وَ سُئِلَ مَا بَالُ اَلزَّانِي لاَ تُسَمِّيهِ‏ كَافِراً وَ تَارِكُ اَلصَّلاَةِ قَدْ سَمَّيْتَهُ‏ كَافِراً وَ مَا اَلْحُجَّةُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ لِأَنَّ اَلزَّانِيَ وَ مَا أَشْبَهَهُ إِنَّمَا يَفْعَلُ ذَلِكَ لِمَكَانِ اَلشَّهْوَةِ لِأَنَّهَا تَغْلِبُهُ وَ تَارِكُ اَلصَّلاَةِ لاَ يَتْرُكُهَا إِلاَّ اِسْتِخْفَافاً بِهَا وَ ذَلِكَ لِأَنَّكَ لاَ تَجِدُ اَلزَّانِيَ يَأْتِي اَلْمَرْأَةَ إِلاَّ وَ هُوَ مُسْتَلِذٌّ لِإِتْيَانِهِ إِيَّاهَا قَاصِداً إِلَيْهَا وَ كُلُّ مَنْ تَرَكَ اَلصَّلاَةَ قَاصِداً إِلَيْهَا فَلَيْسَ يَكُونُ قَصْدُهُ لِتَرْكِهَا اَللَّذَّةَ فَإِذَا نُفِيَتِ اَللَّذَّةُ وَقَعَ اَلاِسْتِخْفَافُ وَ إِذَا وَقَعَ اَلاِسْتِخْفَافُ وَقَعَ‏ اَلْكُفْرُ قَالَ وَ سُئِلَ‏ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ وَ قِيلَ لَهُ مَا اَلْفَرْقُ‏ بَيْنَ مَنْ نَظَرَ إِلَى اِمْرَأَةٍ فَزَنَى بِهَا أَوْ خَمْرٍ فَشَرِبَهَا وَ بَيْنَ مَنْ تَرَكَ اَلصَّلاَةَ حَتَّى لاَ يَكُونَ اَلزَّانِي وَ شَارِبُ اَلْخَمْرِ مُسْتَخِفّاً كَمَا يَسْتَخِفُ‏ تَارِكُ اَلصَّلاَةِ وَ مَا اَلْحُجَّةُ فِي ذَلِكَ وَ مَا اَلْعِلَّةُ اَلَّتِي تَفْرُقُ بَيْنَهُمَا قَالَ اَلْحُجَّةُ أَنَّ كُلَّمَا أَدْخَلْتَ أَنْتَ نَفْسَكَ فِيهِ لَمْ يَدْعُكَ إِلَيْهِ دَاعٍ وَ لَمْ يَغْلِبْكَ غَالِبُ شَهْوَةٍ مِثْلَ اَلزِّنَى وَ شُرْبِ اَلْخَمْرِ وَ أَنْتَ دَعَوْتَ نَفْسَكَ إِلَى تَرْكِ اَلصَّلاَةِ وَ لَيْسَ ثَمَّ شَهْوَةٌ فَهُوَ اَلاِسْتِخْفَافُ بِعَيْنِهِ وَ هَذَا فَرْقُ مَا بَيْنَهُمَا


الکافی جلد ۲ ش ۱۳۸۹ حدیث الکافی جلد ۲ ش ۱۳۹۱
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۲
بخش : كتاب الإيمان و الكفر
عنوان : حدیث امام جعفر صادق (ع) در کتاب الكافي جلد ۲ كتاب الإيمان و الكفر‏‏ بَابُ الْكُفْر
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۵, ۴۰۱

از مسعدة بن صدقه، گويد: شنيدم امام صادق (ع) در پاسخ اين پرسش كه: شما را چه شده است كه زنا كار را كافر ننامى و تارك نماز را كافر مى‏خوانى، دليل فرق ميان اين دو چيست؟ فرمود: براى آنكه زناكار و هر كه به او مانند باشد همانا اين كار را به خاطر شهوت كند، زيرا شهوت بر او چيره گردد و تارك نماز تنها از راه خوار شمردن و بى‏ارزش دانستن آن است كه نماز نخواند و اين براى آن است كه زناكار از نزديك شدن با زن، كامياب شود و به واسطه طلب لذّت، قصد آن زن كند، و هر كه ترك نماز كند و به قصد ترك نماز برآيد، قصد ترك نماز براى او لذّتى ندارد و چون لذّت و كامجوئى در ميان نباشد، استخفاف و خوار شمردن و بى‏ارزش دانستن در ميان مى‏آيد و هر گاه استخفاف به ميان آمد، كفر واقع شود. گويد: از امام صادق (ع) پرسش شد، به او عرض شد: چه فرق است ميان كسى كه به زنى نگاه كند و با او زنا كند و يا مى بنوشد و ميان كسى كه نماز را نخواند تا زناكننده و مى‏خوار استخفاف كن و خوار شمار نباشند چنانچه نماز نخوان استخفاف كن و خوار شمارنده است و حجّت و دليل در اين باره چيست؟ و چه علّتى دارد كه تو ميان آنها فرق گذارى؟ فرمود: حجّت و دليل در اين جا اين است كه هر آنچه تو خود را در آن وارد كنى (و از روح تو خيزد) داعى و غلبه شهوت تو را بر آن وانداشته كه در مورد زنا و مى خوارى وجود دارد و تو خودت باشى كه خويش را به ترك نماز بخوانى و در اين جا شهوت نيست و اين همان استخفاف و بى‏اعتنائى است و اين است فرق ميان آن دو قسم.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۹۷

و نيز گويد: شنيدم از آن حضرت كه در پاسخ اين سؤال كه- چگونه شد كه شما زناكار را كافر ننامى ولى تارك نماز را كافر نامى دليل بر اين چيست؟ فرمود: چون زناكار و آنكه مانند اوست همانا اين كار را بخاطر غلبه شهوت كند، ولى ترك نماز آن را ترك نكند جز از روى استخفاف (و سبك شمردن) آن و اين براى آنست كه زناكارى نيست كه نزد زنى رود جز اينكه از نزديكى با او طلب لذت كند و هدفش (كاميابى) و التذاذ است، ولى هر كه نماز را ترك كند و قصد آن كند هدفش در ترك آن لذت نيست، و چون لذتى نيست (پس براى) استخفاف (و سبك شمردن) است، و هر گاه استخفاف شد كفر واقع شود. گويد: و نيز از آن حضرت پرسش شد و بوى عرض شد: چه فرق است: ميان كسى كه بزنى نگاه كند پس با او زنا كند يا بشرابى (برسد) و آن را بنوشد و ميان كسى كه نماز را ترك كند كه زناكننده و شراب خوار استخفاف‏كننده نباشند چنانچه تارك نماز استخفاف‏كننده است؟ و دليل در اين باره چيست؟ و بچه‏ علت بين آن دو جدا شود؟ فرمود: دليل و حجت اينست كه هر چيزى كه تو خود را وارد در آن كنى داعى و غلبه شهوت ترا بر آن وانداشته چنانچه در زنا شراب و خوارى (كه غلبه شهوت سبب ارتكاب آنها است) و تو خودت داعى خويشتن بر ترك نماز شدى و گر نه در اينجا شهوتى نيست، بلكه عين استخفاف و بى‏اعتنائى است و همين است فرق ميانه آن دو.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۱۲۷

هارون، از مسعدة بن صدقه روايت كرده است كه گفت: شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام سؤال شده بود كه: چيست حال و باك زناكننده كه او را كافر نمى‏نامى، و ترك‏كننده نماز را كافر ناميده‏اى؟ و حجّت و دليل در اين فرق چيست؟ پس فرمود كه: «زيرا زناكننده و آنكه به او شباهت دارد، جز اين نيست كه آن را مى‏كند، به جهت بودن شهوت و خواهش نفس؛ زيرا كه شهوت بر او غالب مى‏شود. و ترك‏كننده نماز، آن را ترك نمى‏كند، مگر از روى استخفاف به آن و سبك شمردن حقّ آن. و اين، به جهت آن است كه تو زناكننده را نمى‏يابى كه با زنى مجامعت كند، مگر در حالى كه او به جهت مجامعتش با آن زن، لذّت مى‏برد و خوشش مى‏آيد و او را مى‏خواهد. و هر كه نماز را ترك كند متعمّداً، كه از روى قصد آن را نكند، قصدش در ترك آن، به جهت لذّت و خوشى نخواهد بود، و چون لذّت را برطرف كنى، استخفاف و سبكْ شمارى واقع شود، و چون استخفاف واقع شود، كفر لازم آيد». و از حضرت صادق عليه السلام سؤال شد و به آن حضرت عرض شد كه: چه فرق است در ميان كسى كه به سوى زنى نظر كند، پس با او زنا كند، يا به سوى شرابى نگرد، پس آن را بياشامد، و ميان كسى كه نماز را ترك كند، تا آنكه زناكننده و شراب‏نوشنده صاحب استخفاف نباشد، چنان كه ترك‏كننده نماز استخفاف مى‏كند؟ و حجّت در اين باب چيست؟ و چيست علّتى كه در ميان اين دو جدايى و فرق مى‏كند؟ فرمود كه: «حجّت آن، اين است كه هر چيزى كه تو خويش را در آن داخل مى‏كنى، هيچ داعى تو را به سوى آن دعوت نكرده، و شهوت غالبه بر تو غالب نشده است، مانند داعى و شهوت زنا و آشاميدن شراب، و تو نفس خود را به سوى ترك نماز مى‏خوانى و در آنجا شهوتى نيست؛ پس همان، به عينه استخفاف است. و اينك، فرق ميان اين دو چيز است».


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)