روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۲۴۲

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر

محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن علي بن الحكم عن عبد الله بن يحيي الكاهلي عن محمد بن مالك عن عبد الاعلي مولي ال سام قال :


الکافی جلد ۲ ش ۱۲۴۱ حدیث الکافی جلد ۲ ش ۱۲۴۳
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۲
بخش : كتاب الإيمان و الكفر
عنوان : حدیث امام جعفر صادق (ع) در کتاب الكافي جلد ۲ كتاب الإيمان و الكفر‏‏ بَابُ الْكَذِب‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۵, ۲۹۷

از عبد الأعلى مولى آل سام، گفت: امام صادق (ع) براى من حديثى گفت، من به او گفتم: قربانت! آيا هم اكنون تو نپنداشتى براى من چنين و چنان؟ در پاسخ فرمود: نه؛ اين بر من گران آمد و گفتم: آرى، به خدا پنداشتى؛ فرمود: نه، به خدا من به خدا من نپنداشتم آن را. گويد: بر من گران آمد و گفتم: قربانت! آرى به خدا آن را گفتى، فرمود: آرى، آن را گفتم، آيا تو ندانستى كه كلمه زعم و پنداشت در قرآن همه در دروغ به كار رفته است.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۴۱

عبد الاعلى مولى آل سام گويد: حضرت صادق عليه السلام براى من حديثى بيان فرمود، پس من باو عرض كردم: قربانت آيا هم اكنون براى من چنين و چنان نه پنداشتى؟ فرمود: نه، پس اين حرف بر من گران آمد، عرضكردم: آرى بخدا سوگند پنداشتى، فرمود: نه بخدا سوگند نه پنداشتم، گويد: باز بر من گران آمد عرضكردم: قربانت چرا بخدا سوگند آن را گفتى؟ فرمود: آرى آن را گفتم مگر ندانى كه هر پندارى در قرآن (بمعناى) دروغ است.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۴۵

محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، از على بن حكم، از عبداللَّه بن يحيى كاهلى، از محمد بن مالك، از عبد الاعلى مولاى آل سام روايت كرده است كه گفت: امام جعفر صادق عليه السلام مرا به حديثى حديث كرد. بعد به آن حضرت عرض كردم كه: فداى تو گردم! آيا نه چنين است كه در اين ساعت چنين و چنين براى من زعم كردى؟ فرمود: «نه». پس اين سخن بر من بزرگ آمد و عرض كردم: بلى، به خدا سوگند كه زعم تو اين بود. فرمود: «نه، به خدا سوگند كه زعم من اين نبود». راوى گفت كه: اين سخن بر من بزرگ آمد و عرض كردم: بلى، به خدا سوگند كه اين را گفتى. فرمود: «آرى، اين را گفتم. آيا ندانسته‏اى كه هر زعم كه در قرآن واقع است، به معنى دروغ است» «۱». __________________________________________________

(۱). و زعم- به فتح زاى هوّز و ضمّ و كسر آن، با سكون عين-، در هر يك، به معنى پنداشتن و گمان كردن است، و آن از افعال شكّ است. و گفته‏اند كه: در هر يك از شك و يقين استعمال مى‏شود. و اين حديث دلالت بر بطلان آن نمى‏كند، نظر به فقره آخر آن، و امّا مابقى، ظاهر در بطلان است. (مترجم)


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)