روایت:الکافی جلد ۱ ش ۸۰۳

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة

الحسين بن محمد عن معلي بن محمد عن الوشا عن محمد بن سنان عن يعقوب السراج قال :


الکافی جلد ۱ ش ۸۰۲ حدیث الکافی جلد ۱ ش ۸۰۴
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۱
بخش : كتاب الحجة
عنوان : حدیث در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ الْحُجَّة‏ بَابُ الْإِشَارَةِ وَ النَّصِّ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۲, ۴۶۹

يعقوب سراج گويد: من خدمت امام صادق (ع) رسيدم و او بالا سر ابو الحسن موسى (ع) ايستاده بود كه در گهواره بود، و رازى طولانى با او مى‏گفت، من نشستم تا فارغ شد و برخاستم خدمت آن حضرت رفتم، به من فرمود: برو نزد مولا و آقايت و به او سلام كن، من نزديك رفتم و به او سلام كردم و جواب سلام مرا با زبانى شيوا داد و سپس به من فرمود: برو نامى كه ديروز براى دخترت گذاشتى تغيير بده زيرا آن نامى است كه خدا آن را بد دارد و براى من نوزاد دخترى بود كه حميراء نام گذاشته بودم و امام صادق (ع) به من فرمود: به دستور او كار كن تا هدايت شوى، من نام آن دختر را عوض كردم.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۸۵

يعقوب سراج گويد: خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم، آن حضرت بالاى سر ابى الحسن موسى كه در گهواره بود، ايستاده و مدتى با او راز ميگفت، من نشستم تا فارغ شد. نزديكش رفتم، بمن فرمود: نزد مولايت برو و سلام كن، من نزديك رفتم و سلام كردم، او با زبانى شيوا بمن جواب سلام‏ گفت: سپس بمن فرمود: برو و نام دخترت را كه ديروز گذاشتى تغيير ده، زيرا خدا آن اسم را مبغوض دارد،- يعقوب گويد، براى من دخترى متولد شده بود كه نامش را حميراء گذاشته بودم، امام صادق عليه السلام فرمود: بدستور او رفتار كن تا هدايت شوى. پس من اسمش را تغيير دادم.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۸۹

حسين بن محمد، از معلّى بن محمد، از وشّاء، از محمد بن سِنان، از يعقوب سرّاج روايت كرده است كه گفت: بر امام جعفر صادق عليه السلام داخل شدم و آن حضرت بر بالاى سر ابوالحسن حضرت امام موسى كاظم عليه السلام ايستاده بود، و آن حضرت در گهواره بود، پس صادق عليه السلام شروع كرد كه با او راز و سرگوشى مى‏گفت در زمانى طولانى، من نشستم تا آن‏كه فارغ شد. پس برخاستم و به خدمتش رفتم. به من فرمود كه: «به آقاى خود نزديك شو و بر او سلام كن». پيش رفتم و بر آن حضرت سلام كردم. جواب سلام مرا به زبانى فصيح داد. بعد از آن، به من فرمود كه: «برو و تغيير ده اسم دختر خود را كه ديروز او را اسم گذاشتى؛ زيرا كه آن اسمى است كه خدا آن را دشمن مى‏دارد». يعقوب مى‏گويد كه: مرا دخترى متولّد شده بود كه او را حميرا نام كرده بودم (و حميرا، لقب عائشه است). پس حضرت صادق عليه السلام فرمود كه: «امر او را قبول كن تا خدا تو را ارشاد كند». بعد از آن، من اسم دخترم را تغيير دادم.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)