روایت:الکافی جلد ۱ ش ۳۰۸

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ التَّوْحِيدِ

علي بن ابراهيم عن ابيه عن النضر بن سويد عن هشام بن الحكم :

أَنَّهُ سَأَلَ‏ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ عَنْ أَسْمَاءِ اَللَّهِ وَ اِشْتِقَاقِهَا اَللَّهُ مِمَّا هُوَ مُشْتَقٌ‏ فَقَالَ يَا هِشَامُ‏ اَللَّهُ مُشْتَقٌّ مِنْ إِلَهٍ‏ وَ إِلَهٌ يَقْتَضِي مَأْلُوهاً وَ اَلاِسْمُ غَيْرُ اَلْمُسَمَّى‏ فَمَنْ عَبَدَ اَلاِسْمَ دُونَ اَلْمَعْنَى فَقَدْ كَفَرَ وَ لَمْ يَعْبُدْ شَيْئاً وَ مَنْ عَبَدَ اَلاِسْمَ وَ اَلْمَعْنَى فَقَدْ أَشْرَكَ‏ وَ عَبَدَ اِثْنَيْنِ‏ وَ مَنْ عَبَدَ اَلْمَعْنَى دُونَ اَلاِسْمِ فَذَاكَ اَلتَّوْحِيدُ أَ فَهِمْتَ يَا هِشَامُ‏ قَالَ قُلْتُ زِدْنِي‏ قَالَ لِلَّهِ تِسْعَةٌ وَ تِسْعُونَ اِسْماً فَلَوْ كَانَ اَلاِسْمُ هُوَ اَلْمُسَمَّى لَكَانَ كُلُّ اِسْمٍ مِنْهَا إِلَهاً وَ لَكِنَّ اَللَّهَ مَعْنًى‏ يُدَلُّ عَلَيْهِ بِهَذِهِ اَلْأَسْمَاءِ وَ كُلُّهَا غَيْرُهُ‏ يَا هِشَامُ‏ اَلْخُبْزُ اِسْمٌ لِلْمَأْكُولِ وَ اَلْمَاءُ اِسْمٌ لِلْمَشْرُوبِ وَ اَلثَّوْبُ اِسْمٌ لِلْمَلْبُوسِ وَ اَلنَّارُ اِسْمٌ لِلْمُحْرِقِ‏ أَ فَهِمْتَ يَا هِشَامُ‏ فَهْماً تَدْفَعُ بِهِ وَ تُنَاضِلُ بِهِ‏ أَعْدَاءَنَا اَلْمُتَّخِذِينَ‏ مَعَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ غَيْرَهُ‏ قُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ نَفَعَكَ اَللَّهُ بِهِ وَ ثَبَّتَكَ يَا هِشَامُ‏ قَالَ فَوَ اَللَّهِ مَا قَهَرَنِي أَحَدٌ فِي اَلتَّوْحِيدِ حَتَّى قُمْتُ مَقَامِي هَذَا


الکافی جلد ۱ ش ۳۰۷ حدیث الکافی جلد ۱ ش ۳۰۹
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۱
بخش : كتاب التوحيد
عنوان : حدیث امام جعفر صادق (ع) در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ التَّوْحِيدِ‏ بَابُ مَعَانِي الْأَسْمَاءِ وَ اشْتِقَاقِهَا
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۱, ۳۳۱

از هشام بن حكم روايت شده كه از امام صادق (ع) در باره اسماء خدا و اشتقاق آنها پرسيد: س- الله از چه مشتق است و اصلش چه بوده است؟ ج- اى هشام، الله از اله باز گرفته شده (پرستش شده) و اله را حقيقت شايسته پرستشى بايست است، نام جز صاحب نام است هر كه نام را بى‏معنى پرستد محققا كافر است و چيزى را نپرستيده، هر كه نام و معنى را با هم پرستد، محققا مشرك است و دو تا را پرستيده و هر كه معنى را تنها و قطع نظر از نام پرستد، اين خداپرستى است، اى هشام خوب فهميدى؟ س- آقا بيشتر برايم بفرمائيد. ج- خدا نود و نه اسم دارد، اگر اسم همان صاحب اسم بود در زير هر اسمى معبودى بود ولى خدا يك حقيقتى است كه همه اين اسمها دليل بر آنند و همه جز آنند، اى هشام نان اسم خوردنى است، آب اسم نوشيدنى، جامه اسم پوشيدنى، آتش اسم سوزاننده، اى هشام خوب فهميدى كه بتوانى نقل كنى و مبارزه كنى بدان با دشمنان ما كه با خداى عز و جل ديگرى را همراه دانند. هشام- آرى. امام- اى هشام، خدا تو را بدان سود بخشد و پايدار دارد. هشام گويد: به خدا از آن روز تاكنون كسى مرا در موضوع توحيد مقهور و درمانده نكرده است.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۱۵۵

هشام بن حكم از امام صادق (ع) راجع باشتقاق اسماء خدا پرسيد، اللَّه از چه مشتق است؟ فرمود: اى هشام اللَّه مشتق ازاله (پرستش شده) است و پرستش شده شايسته پرستشى لازم دارد، و نام غير صاحب نام است كسى كه تنها نام را بدون صاحب نام پرستد كافر گشته و در حقيقت چيزى نپرستيده است و هر كه نام و صاحب نام را پرستد مشرك گشته و دو چيز پرستيده است و كسى كه صاحب نام را پرستد نه نام را آنست يكتاپرستى، اى هشام فهميدى؟ عرضكردم: توضيح بيشترى برايم دهيد، فرمود: خدا را نود و نه نام است اگر نام همان صاحب نام باشد بايد هر اسمى از آنها معبودى باشد، ولى خدا معنى (و ذات يگانه‏ايست) كه همه اين اسماء بر او دلالت كند و همه غير او باشند، اى هشام نان اسم خوردنى‏ست و آب اسم آشاميدنى و جامه اسم پوشيدنى و آتش اسم سوختنى، فهميدى اى هشام بطورى كه بتوانى دفاع كنى و بر دشمنان ما كه با خدا ديگرى را شريك گرفته‏اند در مباحثه غلبه كنى؟ عرض كردم آرى، فرمود اى هشام خدايت به آن سود دهد و بر آن پا برجايت دارد، هشام گويد: از زمانى كه از آن مجلس برخاستم ديگر در بحث توحيد كسى بر من غلبه نكرد.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۳۶۷

على بن ابراهيم، از پدرش، از نضر بن سُويد، از هشام بن حكم روايت كرده است كه امام جعفر صادق عليه السلام را سؤال كردم از نام‏هاى خدا و اشتقاق آنها و اين‏كه اللَّه از چه چيزى مشتق شده است؟ فرمود: «اى هشام، اللَّه، مشتق است از إله و إله، مألوه و معبودى مى‏خواهد (چه آن فِعال است از الاهت والوهيّت كه به معنى عبادت و عبوديت است و آن به معنى پرستيدن و پرستش است). و اسم، غير مسمى است (چه اسم همان مركب از حروف است، چون زيد كه مركب است از زا و يا و دال و مسمى، آن شخص معين و مشخصى است كه اين اسم بر او دلالت مى‏كند). پس هر كه اسم خدا را عبادت كند، نه معنى [را]، كافر است، و چيزى را عبادت نكرده، و هر كه اسم و معنى را هر دو عبادت كند، كافر است و دو چيز را عبادت كرده و اين مستلزم شرك است و هر كه معنى را عبادت كند و نه اسم، اين عبادت، توحيد است و خدا را به يگانگى پرستيدن. اى هشام، آيا آنچه گفتم، فهميدى؟» هشام گفت: عرض كردم كه: به من بيشتر بفرما. فرمود: «به درستى كه خدا را نود و نه اسم است. پس اگر اسم همان مسمى باشد، هر آينه هر اسمى از آنها خدايى خواهد بود، وليكن خدا معنى است كه دلالت مى‏شود بر او، به واسطه اين اسم‏ها و همه اين اسم‏ها غير اويند. اى هشام، نان، اسم است از براى آنچه آن را مى‏خورند و آب، اسم است از براى آنچه آن را مى‏نوشند و جامه، اسم است از براى آنچه آن را مى‏پوشند و آتش، اسم است از براى آنچه مى‏سوزاند. اى هشام، آيا فهميدى چنان فهميدنى كه به آن دفع كنى و مخاصمه نمايى با دشمنان ما و آنان كه غير خداى جلّ وعزّ را با او قرار مى‏دهند؟». عرض كردم: بلى. حضرت فرمود كه: «اى هشام، خدا تو را نفع بخشد، و تو را ثابت و پا بر جاى دارد». هشام گفت: به خدا سوگند، بعد از آن‏كه از اين مجلس برخاستم، كسى در باب توحيد خدا، بر من غالب نشد. «۱» __________________________________________________

(۱). مترجم با عبارت «تا آخر آنچه در باب معبود گذشت، و چون محض تكرار بود لهذا ذكر نشد». اين حديث را ترجمه نكرده، كه عين ترجمه وى در اينجا آورده شد.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)