النساء ١٠٦

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ‌ إِنَ‌ اللَّهَ‌ کَانَ‌ غَفُوراً رَحِيماً

ترجمه

و از خداوند، طلب آمرزش نما! که خداوند، آمرزنده و مهربان است.

و از خدا آمرزش بخواه كه خداوند آمرزنده‌ى مهربان است
و از خدا آمرزش بخواه، كه خدا آمرزنده مهربان است.
و از خدا آمرزش طلب، که خدا آمرزنده و مهربان است.
و از خدا آمرزش بخواه؛ زیرا خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است.
و از خدا آمرزش بخواه كه او آمرزنده و مهربان است.
و از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزگار مهربان است‌
و از خدا آمرزش بخواه كه خدا آمرزگار و مهربان است.
و از خدا آمرزش بخواه. بیگمان خداوند بس آمرزنده و مهربان است (و مغفرت و رحمت خود را شامل کسانی می‌کند که عفوِ خطا را از او می‌طلبند).
و از خدا پوشش بخواه، (که) همواره خدا بسی پوشنده‌ی رحمتگر بر ویژگان بوده است.
و آمرزش خواه از خدا که خدا است آمرزنده مهربان‌

And ask Allah for forgiveness. Allah is Forgiver and Merciful.
ترتیل:
ترجمه:
النساء ١٠٥ آیه ١٠٦ النساء ١٠٧
سوره : سوره النساء
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِسْتَغْفِرْ»: از گناهِ ناکرده که قصد دفاع و گرایش قلبی به همکیشان به هنگام قضاوت است آمرزش بخواه، چرا که حسنات نیکان، سیّئات مقرّبان است.


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً «106»

همانا ما اين‌كتاب را بحقّ بر تو فروفرستاديم تا ميان مردم به آنچه خدا (از طريق وحى) تو را آموخته ونشان داده، داورى كنى وبه نفع خيانت‌كاران به مخاصمت برنخيز. و از خداوند طلب آمرزش كن كه همانا خداوند آمرزنده مهربان است.

نکته ها

شخصى از يك قبيله‌ى معروف، مرتكب سرقتى شد. چون موضوع به اطلاع پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد، آن سارق، گناه را به گردن شخص ديگرى انداخت كه در خانه‌ى او زندگى مى‌كرد.

متّهم، با شمشير به او حمله كرد و خواستار اثبات اين ادّعا شد. او را آرام كردند ولى يكى از سخنوران قبيله را همراه جمعى براى تبرئه‌ى خود خدمت پيامبر فرستاد. پيامبر، طبق ظاهر و بر اساس گواهى آنان، سارق واقعى را تبرئه كرد و خبر دهنده‌ى سرقت را (به نام قتاده) سرزنش نمود، ولى قتاده كه مى‌دانست گواهى آنان دروغ است به شدّت ناراحت بود. اين آيه نازل شد و مظلوميّت قتاده و صحنه‌سازى وگواهى دروغ آنان را روشن ساخت.

نقل ديگر در شأن نزول آن است كه در يكى از جنگ‌ها، يكى از مسلمانان زرهى سرقت كرد. چون در آستانه‌ى رسوايى قرار گرفت، زره را به خانه‌ى يك يهودى انداخت و افرادى را مأمور كرد كه بگويند: يهودى سارق است، نه فلانى. پيامبر، طبق ظاهر، حكم به تبرئه آن مسلمان كرد. امّا نزول اين آيه، آن يهودى را تبرئه كرد.

«خصيم» به كسى گفته مى‌شود كه از ادّعايى طرفدارى مى‌كند و خائن به كسى گفته‌

جلد 2 - صفحه 152

مى‌شود كه در محضر قاضى ادعاى امرى باطل مى‌كند. «1»

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: من طبق ظاهر حكم مى‌كنم، امّا چنانچه حقّ با شما نيست به اتكاى قضاوت من چيزى از كسى نگيريد كه قطعه‌اى از دوزخ است.

امام صادق عليه السلام فرمود: جانشينان بر حقّ پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله همانند خود آن حضرت بايد بر اساس قرآن قضاوت نمايند. «2»

پیام ها

1- قرآن، پايه‌ى قضاوت و عدالت ميان مردم است. «إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ»

2- قاضى بايد از قانونِ قرآن، آگاهى كامل داشته باشد. «أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ‌ لِتَحْكُمَ»

3- فراگيرى قرآن و سنّت شرط قاضى شدن است. «أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ‌ ... لِتَحْكُمَ‌ ... أَراكَ اللَّهُ»

4- چون نزول قرآن بر اساس حقّ است، قضاوت‌ها هم بايد بر مبناى حقّ باشد، نه وابستگى‌هاى حزبى، گروهى، منطقه‌اى و نژادى. «بِما أَراكَ اللَّهُ»

5- رفتار به عدالت، حتّى نسبت به غير مسلمانان هم ضرورى است. (با توجّه به شأن نزول دوّم) لِتَحْكُمَ‌ ... بِما أَراكَ اللَّهُ‌

6- قضاوت، از شئون انبياست. تنها ابلاغ احكام كافى نيست، اجراى احكام نيز وظيفه است. «لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ»

7- كفر اشخاص، دليل تهمت به آنان نمى‌شود. (با توجّه به شأن نزول)

8- پيامبر، علاوه بر قانون و كتاب، از امدادهاى الهى برخوردار است. «أَراكَ اللَّهُ»

9- خداوند علاوه بر قرآن برنامه‌هاى ديگرى به پيامبرش نشان داد. «أَراكَ اللَّهُ» و نفرمود: «لتحكم بين الناس به»

10- خداوند، پيامبرش راحفظ مى‌كند و توطئه‌ها و صحنه‌سازى‌ها را فاش مى‌سازد. «أَراكَ اللَّهُ»


«1». تفسير راهنما.

«2». كافى، ج 1، ص 268.

جلد 2 - صفحه 153

11- قانون محترم است، ولى براى جلوگيرى از سوء استفاده‌ها بايد چاره‌اى جست. در اينجا، امداد الهى چاره‌ى كار شد. «بِما أَراكَ اللَّهُ»

12- دفاع و حمايت از خائن ممنوع است. «وَ لا تَكُنْ لِلْخائِنِينَ خَصِيماً»

13- خائنان نبايد اميدى به حمايت رهبران دينى داشته باشند. «وَ لا تَكُنْ لِلْخائِنِينَ خَصِيماً»

14- قضاوت، مقامى است كه متصدى آن، اگر معصوم هم باشد باز استغفار مى‌طلبد. «وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ»

15- از افتخارات اسلام اين است كه حتّى اگر به يك يهودى ظلم شود، شخص اوّل اسلام براى مسلمانانى كه سوء قصدى داشته‌اند بايد استغفار كند.

«وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ» 16- اگر قرآن، ساخته و پرداخته‌ى خود پيامبر بود، هرگز آياتش فرمان استغفار به رسول خدا نمى‌داد. «وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ»

17- قاضى بايد همواره براى دورى از هواى نفس استغفار كند. «اسْتَغْفِرِ اللَّهَ»

18- استغفار، مايه بهره‌گيرى از مغفرت ورحمت پروردگار است. «غَفُوراً رَحِيماً»

19- خداوند علاوه بر بخشيدن گناه مهربان است. «غَفُوراً رَحِيماً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً (106)

وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ‌: و طلب آمرزش خواه از خدا، يعنى بالكليه توجه به او سبحانه كن و توفيق از او طلب در جميع امور، إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً: بدرستى كه خدا هست آمرزنده و رفيع كننده درجه كسى كه آمرزش طلبد، مهربان است بر او، يعنى الطاف خاصه شامل حال او گرداند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً (106)

ترجمه‌

و آمرزش خواه از خدا همانا خدا باشد آمرزنده مهربان.

تفسير

بناء پيغمبر (ص) بر مداراى با منافقان و ملاحظه از آنها بود براى تقويت اسلام تا زمانى كه خداوند اشاره بر خلاف آن نمايد و بنظر حقير اين يكى از اسرار بين حبيب و محبوب بود كه كسى اطلاع نداشت لذا هر وقت يكى از اين اتفاقات روى ميداد كوته‌نظران تصور مينمودند پيغمبر (ص) العياذ باللّه خطائى نموده و خداوند او را متنبّه‌


جلد 2 صفحه 120

ساخته چنانچه از شان نزول آيه قبل بنظر ميرسد و در موضوع تنصيص بولايت امير المؤمنين (ع) تا سه مرتبه از جانب خداوند تاكيد نشد پيغمبر (ص) اظهار نفرمود و در چنين موقعى مناسب است پيغمبر (ص) طلب مغفرت كند از خداوند در انظار مردم تا آنها هم تاسّى نموده در مقام خطا و لغزش استغفار كنند و استنكاف و استكبار ننمايند با آنكه طلب مغفرت از خداوند ملازم با گناه نيست زيرا كه بنده هر قدر در مقام عبوديت حاضر باشد باز حق ربوبيّت زيادتر از آنست و محتاج بگذشت الهى است و خطورات قلبيه تحت اختيار نيست و از روايت جوامع استفاده مى‌شود كه مساعدت پيغمبر (ص) با آنها صرف عزم بود اگر چه بنظر حقير واقع عزم هم نبوده بلكه مصلحت در اظهار عزم بوده و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ استَغفِرِ اللّه‌َ إِن‌َّ اللّه‌َ كان‌َ غَفُوراً رَحِيماً (106)

بسيار ‌از‌ مفسرين‌ گفتند ‌که‌ ‌اينکه‌ استغفار ‌از‌ مخاصمه‌ خائن‌ بوده‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آيه‌ قبل‌ گفتند و بعضي‌ گفتند قصد وهم‌ ‌اينکه‌ داشته‌ و خداوند تأديبا امر باستغفار فرموده‌ و لكن‌ مكرر گفته‌ ‌شده‌ ‌که‌ ظواهر قرآن‌ ‌که‌ ‌بر‌ خلاف‌ حكم‌ قطعي‌ عقلي‌ و ‌بر‌ خلاف‌ ضرورت‌ دين‌ و مذهب‌ ‌است‌ بايد حمل‌ كرد ‌بر‌ خلاف‌ ظاهر مثل‌ ثُم‌َّ استَوي‌ عَلَي‌ العَرش‌ِ يونس‌ ‌آيه‌ 3 يَدُ اللّه‌ِ فَوق‌َ أَيدِيهِم‌ فتح‌ ‌آيه‌ 10 بَل‌ يَداه‌ُ مَبسُوطَتان‌ِ مائده‌ ‌آيه‌ 64 وَ جاءَ رَبُّك‌َ وَ المَلَك‌ُ صَفًّا صَفًّا فجر ‌آيه‌ 22 وَ عَصي‌ آدَم‌ُ رَبَّه‌ُ فَغَوي‌ طه‌ ‌آيه‌ 121 وَ استَغفِر لِذَنبِك‌َ ‌محمّد‌ ‌آيه‌ 19، و امثال‌ اينها، چون‌ عصمت‌ انبياء بضرورت‌ مذهب‌ شيعه‌ و ‌به‌ برهان‌ عقل‌ ثابت‌ و محقق‌ ‌است‌ بالاخص‌ نبيّنا و آله‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌که‌ حتّي‌ ترك‌ اولي‌ ‌هم‌ ‌در‌ تمادي‌ عمر ‌از‌ ‌آنها‌ سر نزده‌ بايد ‌گفت‌ ‌اينکه‌ كلمه‌ وَ استَغفِرِ اللّه‌َ دستور ‌براي‌ امت‌ ‌است‌ و پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ استغفار مينمايد و وعده‌ خداوند ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ ‌که‌ استغفار كند إِن‌َّ اللّه‌َ كان‌َ غَفُوراً رَحِيماً

195

برگزیده تفسیر نمونه


نکات آیه

۱- پیامبر(ص)، مأمور استغفار به درگاه خداوند (و استغفر اللّه)

۲- ضرورت نیایش قاضیان به درگاه خداوند، براى دورى نفس آنان از تمایل به خیانتکاران (و لاتکن للخائنین خصیماً. و استغفر اللّه)

۳- قاضى باید همواره به درگاه خداوند استغفار کند. (لتحکم بین الناس ... و استغفر اللّهyy)

۴- لزوم توجه متصدیان قضاوت به نظارت الهى بر اعمال آنان (لتحکم بین الناس ... و استغفر اللّه) فرمان خدا به «استغفار»، پس از بیان مبانى قضاوت، گویاى این نکته است که در نظام قضایى اسلام توجه به خدا و ناظر دانستن وى از ضروریات و آمیخته با انجام وظیفه خطیر قضاوت است.

۵- خداوند، غفور (بسیار آمرزنده) و رحیم (بسیار مهربان) است. (إنّ اللّه کان غفوراً رحیماً)

۶- خداوند آمرزنده اى مهربان است. (إنّ اللّه کان غفوراً رحیماً)

۷- استغفار، زمینه اى براى جلب غفران و رحمت الهى (و استغفر اللّه إنّ اللّه کان غفوراً رحیماً)

۸- آمرزش الهى نسبت بندگان، آمیخته با مهر و محبت است. (و استغفر اللّه إنّ اللّه کان غفوراً رحیماً)

موضوعات مرتبط

  • آمرزش:
  • استغفار:
  • اسماء و صفات:
  • خدا:
  • دعا:
  • ذکر:
  • قاضى:
  • قضاوت:
  • محمد(ص):

منابع