النحل ٨٧

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ أَلْقَوْا إِلَى‌ اللَّهِ‌ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ‌ وَ ضَلَ‌ عَنْهُمْ‌ مَا کَانُوا يَفْتَرُونَ‌

ترجمه

و در آن روز، همگی (ناگزیر) در پیشگاه خدا تسلیم می‌شوند؛ و تمام آنچه را (نسبت به خدا) دروغ می‌بستند، گم و نابود می‌شود!

|و در آن روز در برابر خدا سر تسليم افكنند و دروغ‌هايى كه مى‌ساختند بر باد رود
و آن روز در برابر خدا از در تسليم درآيند و آنچه را كه برمى‌بافتند بر باد مى‌رود.
و در آن روز همه کفار و مشرکین تسلیم فرمان خدا شوند و هر چه غیر از خدا جعل کرده و می‌پرستیدند همه از نظرشان محو و نابود شود.
و در آن روز همه مشرکان در پیشگاه خدا سر تسلیم فرود آورند و معبودهایی را که همواره به دروغ [به عنوان شریک خدا] بر خدا می بستند [گم شده] از دستشان می رود.
و در اين روز به بندگى، خويشتن را تسليم خدا كنند و آن دروغها كه مى‌بافته‌اند نابود شود.
و در چنین روزی با خداوند از در تسلیم درآیند و بر ساخته‌هایشان [بر باد رود و] از دید آنان ناپدید شود
و آن روز به پيشگاه خدا سر تسليم افكنند و آن دروغها كه مى‌بافتند از آنها گم و نابود شود.
(چنین ستمکارانی پس از آن همه سرکشی و تکبّر دنیوی، جملگی) در آن روز در پیشگاه خدا سرتسلیم فرود می‌آرند، (و فرمان او را گردن می‌گذارند) و آنچه به هم می‌بافتند (و هرگونه قدرت و عظمت و شفاعتی که برای بتها و معبودهای خویش قائل بودند، همه و همه بر باد می‌رود و از دسترسشان دور و) از آنان گم و ناپیدا می‌شود.
و آن روز سوی خدا سر تسلیم(شان) را فرود می‌آورند، و آنچه را که به دروغ بر می‌بافته‌اند از نظرشان ناپدید گردد.
و افکندند بسوی خدا در آن روز آشتی را و گم شد از ایشان آنچه بودند دروغ می‌بستند

On that Day they will offer their submission to Allah, and what they had invented will abandon them.
ترتیل:
ترجمه:
النحل ٨٦ آیه ٨٧ النحل ٨٨
سوره : سوره النحل
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«السَّلَمَ»: خضوع و تسلیم (نگا: نحل / ). «ضَلَّ عَنْهُمْ ...»: از آنان گم می‌شود. اثری و نشانی از آن نمی‌بینند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ أَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ «87»

در چنين روزى به پيشگاه خدا سرِ تسليم افكنند و آنچه را به دروغ مى‌بافتند، از آنان محو شود.

پیام ها

1- اگر امروز تسليم نشويم، فردا در قيامت تسليم خواهيم شد، ولى چه سود؟

«وَ أَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ»

2- تمام خيال‌بافى‌ها در قيامت، محو مى‌شود. (آرزوى شفاعت و تقّرب و اميد عزّت و نصرت از غير خدا، خيالى بيش نيست.) «ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ أَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ (87)

وَ أَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ‌: و القا كنند مشركين و آنچه را كه پرستش نمودند به پيشگاه الهى در آن روز استسلام را، يعنى از در صلح درآيند به اين وجه كه اقرار نمايند به گناهان و تسليم شوند حكم سبحانى را، يا اسلام آرند؛ زيرا نخوت جاهليت از آنها برطرف، و ملجأ شوند به ايمان، و اعتراف كنند به آنچه منكر بودند از توحيد و نبوت و معاد، لكن هيچ كدام فايده‌اى ندارد بعد از استكبار ايشان از دين در دنيا؛ زيرا روز قيامت تمام حقايق مكشوف و مشهود و ايمان ضرورى گردد، بلكه همه كفار روز قيامت موحد شوند، اما فايده نخواهد داشت. آنچه مفيد است ايمان بالاختيار، و آن هم در دنيا مى‌باشد كه دار تكليف است، نه آخرت كه سراى جزا و پاداش اعمال است. وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ‌: و باطل و زايل شود از ايشان آنچه بودند كه دروغ مى‌بستند و افترا مى‌نمودند از شفاعت اصنام و دستگيرى ايشان، زيرا بجاى شفاعت از ايشان تبرى و شناعت بينند.


«1» نجم آيه 39.

جلد 7 - صفحه 263


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذا رَأَى الَّذِينَ أَشْرَكُوا شُرَكاءَهُمْ قالُوا رَبَّنا هؤُلاءِ شُرَكاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِكَ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكاذِبُونَ (86) وَ أَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ (87) الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما كانُوا يُفْسِدُونَ (88) وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهِيداً عَلى‌ هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‌ لِلْمُسْلِمِينَ (89) إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى‌ وَ يَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (90)

ترجمه‌

و چون به بينند آنانكه شرك آوردند انبازانشان را گويند پروردگار ما اينها انبازان مايند كه بوديم ميخوانديمشان غير از تو پس توجّه دهند آنها بسويشان گفتار را كه شما هر آينه دروغگويانيد

و اعلام نمايند بسوى خدا در آنروز تسليم را و نابود شود از آنها آنچه بودند كه افتراء ميزدند

آنانكه كافر شدند و باز داشتند از راه خدا بيفزائيم آنها را عذابى بالاى عذاب براى آنچه بودند كه افساد مينمودند

و روز كه بر مى‌انگيزيم در هر امّتى گواهى را بر آنها از خودشان و بياوريم تو را گواه بر آنها و نازل نموديم بر تو كتاب را كه بيانى روشن است براى هر چيزى و هدايت و رحمت و بشارت است براى مسلمانان‌

همانا خدا امر ميكند بعدالت و نيكوكارى و بعطا نمودن بخويشاوندان و نهى ميكند از كار زشت و ناپسند و ستمكارى پند ميدهد شما را باشد كه شما پند گيريد.

تفسير

- وقتى كه قيامت كبرى بر پا شود و اهل شرك در پيشگاه الهى حاضر گردند مشاهده نمايند معبودهاى باطل خودشان را كه شريك قرار داده بودند آنها را با خدا در عبادت و اطاعت از اصناف بتها و شياطين و باين مناسبت اضافه شركاء بآنها شده يا بمناسبت آنكه اهل شرك معبودهاى باطل خودشان را شريك قرار ميدادند در زرع و انعام خودشان و در هر حال شركاء اختراعى و جعلى آنها بودند در اينموقع براى تعجّب از حال آنها يا بتصور آنكه شمّه‌اى از تقصير خودشان را مستند بآنها نمايند ميگويند پروردگارا اينها شركاء ما بودند كه ما بادّعاء آنها مغرور شديم و عبادت و اطاعت آنها را كرديم لذا خداوند بآنها قدرت گفتار و اذن در جواب ميدهد و ميگويند اينها دروغ گويند ما آنها را دعوت بعبادت خودمان نكرديم اينها بهواى نفس خودشان عبادت ما را ميكردند و در واقع مطيع شهوات خود بودند و اهل شرك از در تسليم و انقياد وارد ميشوند و در آنروز بسوى خدا طرح صلح و سازش ميكنند با آنكه ديگر جاى آشتى را باقى نگذارده‌اند و در دنيا هر چه خواسته‌اند كرده‌اند و گم گشته و نابود و ضايع و باطل ميشود و از دست آنها ميرود هر دروغ و افترائى كه بخدا زده‌اند از اين‌


جلد 3 صفحه 309

قبيل كه بتها شريك خدايند و شفيع بندگان و ناصر و معين آنها و خداوند اين مقام را بآنها عنايت فرموده و خداوند كسانيرا كه علاوه بر كفر و عصيان مانع از هدايت و ارشاد عوام شده‌اند دو عذاب ميفرمايد يكى عذاب بر اصل كفر و ديگر عذاب بر منع اسلام كه عذاب دوّم فوق عذاب اوّل است بر حسب كيفيّت و كميّت براى فساد و افساد آنها و قمّى ره فرموده براى آنكه بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كافر شدند و منع نمودند مردم را از متابعت امير المؤمنين عليه السّلام و بعضى عذاب فوق را بمارها و افعى‌ها و عقربهاى مانند فيل و شتر و قاطر تفسير نموده‌اند و در آنروز خداوند مبعوث ميفرمايد از هر امّت و جماعت و فرقه‌اى گواهى را بر آنها از بشر كه همجنس خودشان باشد و ظاهرا پيغمبران و اوصياء ايشانند در هر زمان تا گواهى دهند بر اعمال آنها براى اتمام حجّت و مزيد عزّت اهل ايمان و خفّت اهل طغيان و شاهد كلّ فى الكلّ على الكلّ پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و قمّى ره فرموده پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شهادت ميدهد بر ائمه عليهم السلام و ايشان شهادت ميدهند بر مردم و شمه‌اى از اين بيان در سوره بقره و نساء گذشت و خداوند نازل فرموده است قرآن را بر پيغمبر اكرم براى بيان هر حكمى كه محتاج باشند بندگان بآن در اصلاح امور دنيا و آخرتشان از معارف و احكام و اخلاق و آداب و رسوم مستقلا و بتوسط پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امام عليه السّلام در هر زمان و براى هدايت و رحمت بر بندگان و بشارت اهل اسلام بنعيم بى‌پايان عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه و اللّه ما ميدانيم آنچه در آسمانها و آنچه در زمين و آنچه در بهشت و آنچه در جهنّم است و آنچه در ما بين آنها است و همه در قرآن است و اين آيه را تلاوت فرمود و در كافى و غيره ضمن چند روايت از آنحضرت باين معنى تصريح شده و در يك روايت اثبات اختصاص آن بقرآن و نفى از تورية و انجيل شده است و در مجمع فرموده اين آيه دلالت دارد بر آنكه در هر عصر و زمانى بايد در ميان مردم كسى باشد كه قول آن حجّت باشد بر خلق نزد خداوند و بيشتر اهل علم موافقند با ما در اين اصل نهايت آنكه اختلاف ما با اهل خلاف در تعيين حجّت است حقير عرض ميكنم كه فخر رازى هم باين بيان استدلال بر حجّيت اجماع نموده ولى چون ديده بصيرت نداشته‌


جلد 3 صفحه 310

حجّت را نشناخته (اللهم عرّفنى حجّتك فأنّك ان لم تعرّفنى حجّتك ضللت عن دينى) آيا حجّتى غير از معصوم تصوّر ميشود و آيا معصومى غير از امام زمان كسى يافته يا مدّعى شده است الحمد للّه على وضوح الحجّه و الحجّة عليها و همانا خداوند امر ميكند بعدل كه ظاهرا ميانه روى در كليه امور و اخلاق و اجتناب از افراط و تفريط است و معامله و معاشرت با مردم بانصاف و مروّت و آنكه آنچه براى خود مى‌پسندد براى برادران و خواهران دينى خود بپسندد و بخواهد و رعايت حقوق ايشانرا بنمايد و نيز امر ميفرمايد باحسان كه ظاهرا شامل است نيكى بخود و خلق را از فعل واجبات و ترك محرّمات و تكميل درجات و اعانت بفقراء و ضعفاء و دستگيرى از آنها ببذل علم و مال و ارائه صلاح و فساد و آنچه موجب اصلاح امور دنيا و آخرت ايشان باشد خصوصا اقارب و ارحام كه صله آنها واجب و براى اهتمام مخصوص بذكر در كلام الهى شده‌اند و نهى ميفرمايد از فحشاء كه ظاهرا كار زشت و قبيحى است كه زشتى و قبح آن واضح و آشكار باشد مانند زنا و شرب خمر و دزدى و از منكر كه ظاهرا كار ناپسند و ناشايسته در نظر عقلاء و دانشمندان است و در صافى فحشاء را بتجاوز از حدود الهى و منكر را بآنچه ناپسند باشد بعقول تفسير نموده و فروق ديگرى هم براى تفاوت معناى فحشاء و منكر ذكر شده است و ظاهرا اين دو لفظ قريب المعنى و بجاى يكديگر استعمال ميشود نهايت آنكه فحشاء قبحش ظاهرتر است و نيز نهى فرمود از بغى كه ظلم و تطاول بر مردم بغير حقّ باشد در معانى و عيّاشى ره از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه عدل انصاف و احسان تفضّل است و قمّى ره فرموده عدل شهادتين و احسان امير المؤمنين عليه السّلام و فحشاء و منكر و بغى آن سه نفرند و باين معانى اخبار ديگرى هم نقل شده است كه معلوم است مراد بيان فردا كمل است چنانچه ذى القربى هم در بعضى روايات بائمه اطهار تفسير شده است و در بيان مقام جامعيّت اين آيه گفته‌اند اگر در قرآن نبود جز اين يك آيه صادق بود كه در آن تبيان هر شي‌ء است و اين معنى بر دانشمندان از تامّل در عموم معانى الفاظ شش گانه آن ظاهر خواهد شد و بموعظه الهيّه اتّعاظ و تذكّر حاصل خواهد گرديد.


جلد 3 صفحه 311

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


20

وَ أَلقَوا إِلَي‌ اللّه‌ِ يَومَئِذٍ السَّلَم‌َ وَ ضَل‌َّ عَنهُم‌ ما كانُوا يَفتَرُون‌َ (87)

و ‌اينکه‌ مشركين‌ و الهه‌ ‌آنها‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ روز ‌که‌ يوم القيامة ‌باشد‌ ‌خود‌ ‌را‌ تسليم‌ امر الهي‌ ميكنند بدون‌ اختيار و ‌از‌ دست‌ ‌آنها‌ ميرود آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ بودند افتراء ميبستند (و القوا) ضمير جمع‌ ‌بر‌ ميگردد بمشركين‌ و الهه‌ ‌آنها‌ و معناي‌ القاء ‌يعني‌ قهرا و بدون‌ اختيار إِلَي‌ اللّه‌ِ يَومَئِذٍ السَّلَم‌َ عالم‌ آخرت‌ ‌غير‌ ‌از‌ عالم‌ دنيا ‌است‌ زيرا ‌در‌ دنيا بايد باختيار و ميل‌ و رغبت‌ ايمان‌ بياورند و تسليم‌ اوامر الهي‌ باشند.

لا إِكراه‌َ فِي‌ الدِّين‌ِ قَد تَبَيَّن‌َ الرُّشدُ مِن‌َ الغَي‌ِّ فَمَن‌ يَكفُر بِالطّاغُوت‌ِ وَ يُؤمِن‌ بِاللّه‌ِ فَقَدِ استَمسَك‌َ بِالعُروَةِ الوُثقي‌ لَا انفِصام‌َ لَها وَ اللّه‌ُ سَمِيع‌ٌ عَلِيم‌ٌ بقره‌ ‌آيه‌ 251.

و امّا دار آخرت‌ دار جزا ‌است‌ اختياري‌ ‌بر‌ احدي‌ باقي‌ نيست‌ آنچه‌ حكم‌ الهي‌ ‌در‌ حق‌ ‌هر‌ يك‌ صادر شود قدرت‌ ‌بر‌ خلافش‌ ندارند و قهرا تسليم‌ ميشوند وَ ضَل‌َّ عَنهُم‌ ما كانُوا يَفتَرُون‌َ ‌يعني‌ ‌از‌ دست‌ ميدهند آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌در‌ دنيا بودند و افتراء ميزدند ‌که‌ ميگفتند ما نَعبُدُهُم‌ إِلّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي‌ اللّه‌ِ زُلفي‌ زمر ‌آيه‌ 3 ‌ يا ‌ ميگفتند هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِندَ اللّه‌ِ يونس‌ ‌آيه‌ 18 ‌ يا ‌ ميگفتند وَ اللّه‌ُ أَمَرَنا بِها اعراف‌ ‌آيه‌ 28.

173

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 87)- در این آیه اضافه می‌کند که بعد از این سخن و شنیدن پاسخ «همگی در پیشگاه خدا اظهار تسلیم می‌کنند» (وَ أَلْقَوْا إِلَی اللَّهِ یَوْمَئِذٍ السَّلَمَ). و غرور و نخوت و تعصبهای کورکورانه این عابدان نادان با دیدن چهره حق کنار می‌رود و سر تعظیم در پیشگاهش فرود می‌آورند و (در این هنگام) تمام آنچه را (نسبت به خدا) دروغ می‌بستند، گم و نابود می‌شود»! (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ).

هم نسبت دروغین شریک خدا بودن، محو و بی‌رنگ می‌شود، و هم پندار شفاعت بتها در پیشگاه خدا، بلکه همانها آتشگیره‌های دوزخ می‌شوند و به جان پرستش کنندگانشان می‌افتند!

نکات آیه

۱- مشرکان، مراتب تسلیم بودن خود را به پیشگاه خداوند، در قیامت ابراز مى دارند. (و إذا رءا الذین أشرکوا ... و ألقوا إلى الله یومئذ السلم)

۲- مشرکان، تنها در قیامت و پس از ناگزیرى، تسلیم مى شوند. (و ألقوا إلى الله یومئذ السلم) ناگفته پیداست که مشرکان در دنیا هرگز تسلیم حق و فرمان خدا نبوده اند (یعرفون نعمت الله ثمّ ینکرونها ...). بنابراین ابراز تسلیم با قید «یومئذ» (در آن روز) گویاى برداشت فوق است.

۳- دست نیافتن مشرکان در قیامت به بافته هاى دروغین خویش درباره شریک داشتن خداوند (و ضلّ عنهم ما کانوا یفترون)

۴- شرک، دروغ پردازى و اندیشه هاى شرک آلود، پوچ و بى اساس است. (و إذا رءا الذین أشرکوا ... و ضلّ عنهم ما کانوا یفترون)

موضوعات مرتبط

  • شرک: بی منطقى شرک ۴; پوچى شرک ۴
  • مشرکان: افتراهاى مشرکان ۳; بینش مشرکان ۳; تسلیم اخروى مشرکان ۱، ۲; مشرکان در قیامت ۱، ۲; ناکامى اخروى مشرکان ۳

منابع