النحل ١١٧

از الکتاب
کپی متن آیه
مَتَاعٌ‌ قَلِيلٌ‌ وَ لَهُمْ‌ عَذَابٌ‌ أَلِيمٌ‌

ترجمه

بهره کمی است (که در این دنیا نصیبشان می‌شود)؛ و عذاب دردناکی در انتظار آنان است!

بهره‌ى كمى است [كه در اين دنيا نصيبشان مى‌شود] ولى عذابى دردناك در انتظار آنهاست
[ايشان راست‌] اندك بهره‌اى، و[لى‌] عذابشان پر درد است.
(آنچه از این طریق به دست آورند) متاعی قلیل است و (در آخرت) عذابی دردناک خواهند داشت.
[با این کارهای زشت] بهره و برخورداری اندکی [در زندگی دنیا دارند] و برای آنان [در قیامت] عذابی دردناک است.
اندك بهره‌اى مى‌برند و در عوض به عذابى دردآور گرفتار مى‌آيند.
برخورداری اندکی است و [سپس‌] بر ایشان عذابی دردناک [در پیش‌] است‌
[اين كه دارند] بهره‌اى است اندك، و آنان را عذابى است دردناك.
(سودجوئی و بهره‌مندی ایشان از جهان ناچیز است و تمام دنیا با توجّه به آخرت) کالای کمی است و عذاب دردناکی (پس از پایان زندگی دنیوی) دارند.
این (بهره‌ی دنیوی) متاعی است اندک و برایشان عذابی است پر درد.
کامیابی است اندک و ایشان را است عذابی دردناک‌

A brief enjoyment—then they will have a painful punishment.
ترتیل:
ترجمه:
النحل ١١٦ آیه ١١٧ النحل ١١٨
سوره : سوره النحل
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَتَاعٌ»: کالا. تمتّع و لذّت. خبر مبتدای محذوف است. تقدیر چنین است: ذاکَ مَتاعٌ قَلیلٌ.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


مَتاعٌ قَلِيلٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «117»

(سرچشمه‌ى همه افتراها رسيدن به دنيايى است كه) بهره‌اى اندك است، در حالى كه براى آنان (در آخرت) عذابى دردناك است.

نکته ها

اين دو آيه هرگونه تحليل يا تحريمى را كه بر مبناى قانون الهى نباشد، محكوم نموده و آنرا دروغ بستن به خدا، براى رسيدن به متاع بى‌ارزش دنيوى مى‌شمرد.

پیام ها

1- در مورد حلال وحرام‌ها، اظهار نظرهاى بى‌جا و بى‌دليل نكنيم. (بايد يا خود مجتهد باشيم يا از دانشمندان دينى تقليد كنيم.) لا تَقُولُوا* ... هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ‌

2- بدعت در دين و احكام آن، ممنوع است. وَ لا تَقُولُوا ... هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ‌

3- دروغگو، رستگار نمى‌شود. إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ‌ ... لا يُفْلِحُونَ‌ 4- انگيزه بسيارى از بدعت‌ها در دين، رسيدن به دنياست. «مَتاعٌ قَلِيلٌ»

جلد 4 - صفحه 595

5- شكستن مرزهاى حلال و حرام، هم شقاوت دنيا را بدنبال دارد و هم عذاب آخرت را. لا يُفْلِحُونَ‌ ... لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



مَتاعٌ قَلِيلٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (117)

بعد از آن تبيين آن فرمايد بقوله:

مَتاعٌ قَلِيلٌ‌: آنچه افترا مى‌كنند براى تحصيل آن برخوردارى است اندك و ناپايدار كه زود منقطع گردد در دنيا. وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ‌: و براى ايشان است عذاب دردناك در آخرت كه هرگز منقطع نشود.

تنبيه: يكى از صفات رذيله، دروغ است. و از اعظم افراد آن، دروغ بر خدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمّه عليهم السّلام مى‌باشد كه مراد به افتراء همين است. يعنى دروغى گويد و نسبتش را به خدا يا پيغمبر يا ائمه معصومين عليهم السّلام دهد، و از اين قبيل باشد حلال خدا را حرام كردن، يا حرام خدا را حلال كردن و از گناهان كبيره است. در كافى شريف- از حضرت صادق عليه السّلام قال: الكذب على اللّه و على رسوله من اكبر الكبائر. «1» و بصريح آيه شريفه رستگارى براى مفترين نخواهد بود در آخرت، و براى آنها عذاب اليم باشد؛ زيرا مرتكب امرى شدند كه تالى كفر است. و احاديث بسيار وارد شده از جمله:

در كافى محمد بن مسلم از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده: قال انّ اللّه جعل للشّر اقفالا و جعل مفاتيح ثلث الاقفال الشّراب، و الكذب شرّ من‌


«1» اصول كافى، جلد دوّم، كتاب الايمان و الكفر، باب الكذب، صفحه 339، حديث 5.

جلد 7 - صفحه 301

الشّراب. «1» فرمود: بدرستى كه خداى تعالى قرار داده براى شرّ قفلها، يعنى امور مانعه‌اى از ارتكاب شرور مانند عقل، و لوازمات آن حياء از خدا و خلق، و تفكر در قبح آن، و عقوبات طاريه بر آن، و مفاسد دنيوى و اخروى آن؛ و قرار داده كليد ثلث قفلها را شراب، يعنى جميع اشربه مسكره و شراب زايل مى‌كند عقل را، و به زوال آن مرتفع شود تمام موانع، پس باز شود همه قفلها و كذب بر خدا و رسول بدتر است از شراب، يعنى وقتى شراب موجب فتح باب ثلث شرور گردد، معلوم است بر كذب و افترا به خدا چه نوع مفاسد وارد آيد، و چنانچه صاحب آن بدون توبه از دنيا رود، خلاصى و نجات از عذاب براى او نخواهد بود. بنابراين بايد شخص متدين، مراقبت در اين صفت را داشته باشد و قبل از تكلم و سخن، كلام خود را در پيشگاه شرع مطهر عرضه دارد كه از ميزان و دستور خدا و رسول خارج نگردد تا دچار سخط الهى و عذاب سبحانى نشود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ (116) مَتاعٌ قَلِيلٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (117) وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا ما قَصَصْنا عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (118) ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ (119)

ترجمه‌

و نگوئيد براى وصف نمودن بزبانتان دروغ را اين حلال است و اين حرام تا افتراء زنيد بخدا دروغ را همانا آنانكه افتراء ميزنند بخدا دروغ را رستگار نميشوند

برخوردارى اندكى است و از براى آنها است عذابى دردناك‌

و بر آنانكه يهودى شدند حرام كرديم آنچه را نقل نموديم براى تو از پيش و ستم نكرديم بآنها ولى بودند آنها كه بخودشان ستم ميكردند

پس همانا پروردگار تو براى آنانكه كردند كار بد را بنادانى پس توبه نمودند بعد از آن و بصلاح در آوردند خودشان را همانا پروردگار تو پس از آن هر آينه آمرزنده مهربان است.

تفسير

خداوند متعال پس از بيان محرّمات مذكوره در آيه سابقه نهى فرموده از گفتن جمله اين حلال است و اين حرام بمجرّد توصيف زبانى بدون دليل و بيان الهى كه نتيجه آن وضوح دروغگوئى گوينده است گويا دروغ بكلام آنها واضح و آشكار شده است براى مبالغه در دروغگوئى اين اشخاص مانند آنكه ميگويند روى او وصف ميكند جمال را و چشم او وصف ميكند سحر را براى مبالغه در حسن روى و چشم او چنانچه مع الاسف در اين زمان معمول است كه بدون مراجعه بكتاب و سنّت و رأى مرجع تقليد از پيش خود هر كس ميگويد اين حلال و اين حرام است و از نتيجه اين نطق بى‌منطق غافلند كه نيست مگر افتراء بخدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گويا غرضى از اين مقال ندارند جز واضح نمودن دروغ خودشان و نسبت دادن حكمى را بخداوند بدروغ كه افتراء و اشدّ انواع دروغ است و كسانيكه دروغى‌


جلد 3 صفحه 324

را نسبت بخدا دهند روى رستگارى را نخواهند ديد اين زندگانى چند روزه دنياى دنىّ چه قدر قيمت و قابليّت دارد كه كسى براى مختصر اظهار فضيلت پوچ يا ساير اغراض فاسده بخالق و پروردگار خود افتراء بزند و در آخرت بعذاب اليم گرفتار شود و در دنيا هم بفاصله كمى مفتضح و رسوا گردد امان از وساوس نفس امّاره قمّى ره فرموده مانند آنكه ميگفتند آنچه در شكمهاى شتر و گاو و گوسفند است مخصوص است بمردان ما و حرام است بر زنان ما و در سوره انعام گذشت و در توحيد از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه چون بنده خدا گناه بزرگ يا كوچكى را كه خداوند از آن نهى فرموده مرتكب شود از ايمان خارج گردد و مؤمن باو گفته نشود فقط مسلمان باو گفته شود تا توبه نمايد و استغفار كند كه در اين صورت بر ميگردد بايمان و گناه موجب كفر و انكار او نميشود ولى اگر حلالى را گفت حرام است و حرامى را گفت حلال است و اين را دين خود قرار داد از ايمان و اسلام بيرون رود و كافر شود و مانند كسى است كه در حرم داخل شود و در خانه كعبه رود و آنجا گناهى كند كه بيرونش برند و گردنش را بزنند و در جهنّم قرار گيرد و خداوند حرام فرمود بر يهود آنچه را خبر داد به پيغمبر خود پيش از اين در سوره انعام بآيه شريفه‌ وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ كه بيان گرديد و اين تحريم براى عقوبت آنها بود نه مضرّت در آن محرّمات چون مستحق عقوبت بودند و در اين تحريم خداوند بآنها ظلم نفرموده بلكه خودشان ظلم نمودند بخودشان كه معصيت نمودند و مستحق عقوبت شدند و پس از ذكر وعيد خداوند بمقتضاى رحمت وعده مغفرت داده بكسانيكه از روى جهالت و نادانى نه تعصّب و عناد معصيت نمودند يا از باب بى‌فكرى و غفلت و عدم توجّه بعاقبت كه نوعا اين امور موجب معصيت است بشرط توبه و انابه و عمل بمقتضاى آن از اداء حقوق لازمه و تكاليف واجبه كه كاشف از ندامت و پشيمانى از گناه باشد و براى تأكيد و تقريب خبر انّ باسم آن انّ ربّك تكرار شده با اشاره باشتراط وقوع توبه بعد از گناه و با ملاحظه فاصله بين صدر و ذيل كلام نكات بلاغتى آن واضح خواهد بود و تكرار كلمه ثمّ براى افاده تراخى وعده از وعيد و ترتّب توبه بر معصيت است.


جلد 3 صفحه 325

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِف‌ُ أَلسِنَتُكُم‌ُ الكَذِب‌َ هذا حَلال‌ٌ وَ هذا حَرام‌ٌ لِتَفتَرُوا عَلَي‌ اللّه‌ِ الكَذِب‌َ إِن‌َّ الَّذِين‌َ يَفتَرُون‌َ عَلَي‌ اللّه‌ِ الكَذِب‌َ لا يُفلِحُون‌َ (116) مَتاع‌ٌ قَلِيل‌ٌ وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ أَلِيم‌ٌ (117)

‌بعد‌ ‌از‌ اينكه‌ ميزان‌ حلال‌ و حرام‌ ‌را‌ ‌در‌ شريعة اسلام‌ معين‌ فرمود ميفرمايد:

جلد 12 - صفحه 203

و نگوئيد ‌از‌ ‌براي‌ چيزهايي‌ ‌که‌ زبان‌ ‌شما‌ متصف‌ ‌شده‌ بدروغگويي‌ ‌اينکه‌ حلال‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ حرام‌ ‌که‌ افتراء مي‌بنديد بخدا دروغي‌ ‌را‌ محققا بدانيد كساني‌ ‌که‌ افتراء مي‌زنند بخدا دروغي‌ ‌را‌ هرگز رستگار نميشوند فقط چهار روز دنيا تمتع‌ مي‌كنند و ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ عذاب‌ دردناك‌ ‌است‌.

وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِف‌ُ أَلسِنَتُكُم‌ُ الكَذِب‌َ اتصاف‌ السنه‌ بكذب‌ عادة زبان‌ ‌است‌ و دروغگويي‌ بخصوص‌ كذب‌ ‌بر‌ ‌خدا‌ ‌که‌ اعظم‌ كبائر ‌است‌ هذا حَلال‌ٌ وَ هذا حَرام‌ٌ ‌که‌ حلال‌ ‌خدا‌ ‌را‌ حرام‌ بگويد و حرام‌ ‌خدا‌ ‌را‌ حلال‌ بشمارد ‌که‌ بدعت‌ ‌در‌ دين‌ ‌است‌ و مبدع‌ كافر ‌است‌ مثل‌ آنكه‌ ‌گفت‌ متعتان‌ محللتان‌ ‌في‌ عهد ‌رسول‌ اللّه‌ انا احرمهما و اعاقب‌ عليهما متعة النساء و متعة الحج‌ لِتَفتَرُوا عَلَي‌ اللّه‌ِ الكَذِب‌َ سه‌ عقوبت‌ دارد يكي‌ دروغ‌ گفتن‌ ديگر افتراء ‌که‌ نسبت‌ بغير دادن‌ سه‌ افتراء ‌علي‌ اللّه‌ إِن‌َّ الَّذِين‌َ يَفتَرُون‌َ عَلَي‌ اللّه‌ِ الكَذِب‌َ لا يُفلِحُون‌َ ايمان‌ ندارد و كافر مي‌شود زيرا مؤمن‌ يقينا رستگار ‌است‌ مَتاع‌ٌ قَلِيل‌ٌ ‌براي‌ استفاده‌ ‌اينکه‌ چهار روزه‌ دنيا و متابعت‌ شهوات‌ نفسانيه‌ وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ أَلِيم‌ٌ مطلق‌ عذاب‌هاي‌ آخرت‌ مولم‌ ‌است‌ لكن‌ اختصاص‌ باين‌ طايفه‌ دارد عذابي‌ ‌که‌ ميانه‌ عذاب‌هاي‌ آخرت‌ ‌شده‌ الم‌ ‌را‌ دارد ‌که‌ مفاد صفت‌ مشبه‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 117)- این آیه عدم رستگاری را چنین توضیح می‌دهد: «بهره کمی است (که در این دنیا نصیبشان می‌شود)، و عذاب دردناکی در انتظار آنان است» (مَتاعٌ قَلِیلٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ).

این متاع قلیل، ممکن است اشاره به جنینهای مرده حیوانات باشد که برای خود حلال می‌شمردند، و از گوشت آن استفاده می‌کردند.

نکات آیه

۱- سود به دست آمده از راه بدعت گذارى در دین، در مقایسه با زیانهاى آن، بسیار ناچیز است. (و لاتقولوا ... هذا حلل و هذا حرام لتفتروا على الله الکذب ... لایفلحون . متع قلیل و لهم عذاب ألیم) آیه شریفه ممکن است پاسخ به سؤالى مقدر باشد بدین صورت که: چرا کافران و بدعت گذاران در دین، از متاعهاى دنیوى برخوردارند و چرا دنیا از آنان ستانده نمى شود.

۲- ناچیزى هر بهره دنیوى، در قبال عذاب دردناک اخروى (متع قلیل و لهم عذاب ألیم)

۳- بدعت گذارى، و در پى دارنده عذاب دردناک اخروى است. (و لاتقولوا ... هذا حلل و هذا حرام ... متع قلیل و لهم عذاب ألیم)

۴- ابتلاى بدعت گذاران به عذاب دردناک، پس از بهره ورى اندک از دنیا، گواه عدم رستگارى آنان است. (إن الذین یفترون على الله الکذب لایفلحون . متع قلیل و لهم عذاب ألیم)

۵- فرجام و پایان امور، ملاکى شایسته براى ارزش گذارى آنهاست. (متع قلیل و لهم عذاب ألیم)

۶- پایان پذیرى متاع زندگى دنیوى، گواه اندکى و ناچیزى آن است. (متع قلیل و لهم عذاب ألیم) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که مقصود از «قلیل» قلت زمانى باشد. بنابراین قرار گرفتن آخرت همراه با عذاب دردناک در قبال بهره ورى کوتاه دنیوى، گویاى مطلب فوق است.

موضوعات مرتبط

  • ارزشگذارى: ملاک ارزشگذارى ۵
  • امکانات مادی: دلایل بی ارزشى امکانات مادی ۶; فناپذیرى امکانات مادی ۶
  • امور: فرجام امور ۵
  • بدعت: بی ارزشى منافع بدعت ۱; زیان بدعت ۱; کیفر بدعت ۳
  • بدعتگذاران: عذاب بدعتگذاران ۴; محرومیت بدعتگذاران ۴
  • دنیا: استفاده کم از دنیا ۴
  • رستگارى: محرومان از رستگارى ۴
  • عذاب: اهل عذاب ۴; اهمیت عذاب اخروى ۲; عذاب دردناک ۲، ۳; مراتب عذاب ۲، ۳; موجبات عذاب اخروى ۳
  • منافع: بی ارزشی منافع دنیوی ۲

منابع