الملك ١٤

از الکتاب
کپی متن آیه
أَ لاَ يَعْلَمُ‌ مَنْ‌ خَلَقَ‌ وَ هُوَ اللَّطِيفُ‌ الْخَبِيرُ

ترجمه

آیا آن کسی که موجودات را آفریده از حال آنها آگاه نیست؟! در حالی که او (از اسرار دقیق) باخبر و آگاه است!

|آيا كسى كه آفريده است نمى‌داند؟ حال آن كه او باريك‌بين آگاه است
آيا كسى كه آفريده است نمى‌داند؟ با اينكه او خود باريك بين آگاه است.
آیا آن خدایی که خلق را آفریده عالم به اسرار آنها نیست؟ و حال آنکه او بر باطن و ظاهر همه امور عالم آگاه است.
آیا کسی که [همه موجودات را] آفریده است، نمی داند؟ و حال آنکه او لطیف و آگاه است.
آيا آن كه آفريده نمى‌داند؟ حال آنكه او باريك‌بين و آگاه است.
آیا کسی که آفریده است، علم ندارد؟ و اوست باریک‌بین آگاه‌
آيا كسى كه آفريده است نمى‌داند- آيا آفريدگار از آفريده خود با خبر نيست-، و حال آنكه باريكدان و آگاه است؟!
مگر کسی که (مردمان را) می‌آفریند (حال و وضع ایشان را) نمی‌داند، و حال این که او دقیق و باریک بین بس آگاهی است؟!
آیا کسی که (جهان را) آفریده است نمی‌داند؟ در حالی که او بس باریک‌بینِ آگاه است‌.
آیا نداند آنکه بیافریده است و او است تیزبین کارآگاه‌

Would He not know, He Who created? He is the Refined, the Expert.
ترتیل:
ترجمه:
الملك ١٣ آیه ١٤ الملك ١٥
سوره : سوره الملك
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَلا یَعْلَمُ؟»: مگر نمی‌داند؟ استفهام انکاری است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ «12» وَ أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «13» أَ لا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ «14»

همانا كسانى‌كه از پروردگارشان در نهان مى‌ترسند، برايشان آمرزش و پاداشى بزرگ است. گفتارتان را پنهان كنيد يا آشكار سازيد، (تفاوتى ندارد) همانا او به آنچه در سينه هاست آگاه است. آيا كسى كه آفريد، (از حالات آفريده خود) آگاه نيست؟ در حالى كه او باريك بين و آگاه است.

نکته ها

طبق روايتى از تفسير نورالثقلين امام رضا عليه السلام فرمود: مراد از لطيف، كوچكى ونازكى نيست، بلكه مراد آن است كه علم خدا در اشيا نفوذ دارد ولى درك او از سوى ديگران ممتنع است.

جلد 10 - صفحه 153

پیام ها

1- در شيوه تربيت بايد توبيخ بدان و تشويق خوبان در كنار هم باشد تا مورد مقايسه قرار گيرد. (آيات قبل سخن از كيفر دوزخيان بود و اين آيه از بهشتيان سخن مى‌گويد.) «إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ»

2- خشيت از خداوند زمانى كارساز است كه دائمى باشد. «يَخْشَوْنَ» فعل مضارع و نشانه استمرار است.

3- پاك شدن از گناهان، زمينه دريافت الطاف الهى است. «لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ»

4- تقوا و خشيت واقعى آن است كه انسان در درون خود نيز از خدا پروا داشته باشد، وگرنه تقواى ظاهرى، تظاهرى بيش نيست. «يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ»

5- ريا و نفاق را كنار بگذاريم كه خدا به باطن‌ها آگاه است. «عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»

6- پنهان بودن، در علم عميق خداوند، اثرى ندارد. او تمام نيّت‌ها و راز دل‌ها را مى‌داند. «إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» ( «عَلِيمٌ» نشانه علم عميق و گسترده است.)

7- علم خداوند به مخلوقات، به خاطر خالقيّت اوست. (كسى‌كه چيزى را ساخته و آفريده، از حالات آفريده خود آگاه است.) «أَ لا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ»

8- ايمان به علم خداوند، بهترين عامل بازدارنده از نفاق و نهان كارى است.

أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ‌ ... أَ لا يَعْلَمُ‌ ...

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَ لا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ «14»

أَ لا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ‌: آيا نداند آنچه در سينه‌هاست، ذاتى كه آفريده است سينه‌ها را؛ يا عالم نباشد به سرائر بندگان، آنكه ايشان را آفريده.

بيان: (استفهام تقريرى است) يعنى البته مى‌داند خدا سرائر و ضمائر بندگان را، و علم الهى احاطه دارد به تمام جزئيات و كليات سرائر و ضمائر بندگان، و هيچ چيز از دره تا ذره بر او مخفى نيست. وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ: و حال آنكه ذات او، باريك‌بين است به ظواهر و حقايق مكنونات، آگاه به غوامض و دقايق مكونات.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ «12» وَ أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «13» أَ لا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ «14» هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِي مَناكِبِها وَ كُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَيْهِ النُّشُورُ «15» أَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّماءِ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ فَإِذا هِيَ تَمُورُ «16»

أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّماءِ أَنْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حاصِباً فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذِيرِ «17» وَ لَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ «18» أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صافَّاتٍ وَ يَقْبِضْنَ ما يُمْسِكُهُنَّ إِلاَّ الرَّحْمنُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ بَصِيرٌ «19» أَمَّنْ هذَا الَّذِي هُوَ جُنْدٌ لَكُمْ يَنْصُرُكُمْ مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ إِنِ الْكافِرُونَ إِلاَّ فِي غُرُورٍ «20» أَمَّنْ هذَا الَّذِي يَرْزُقُكُمْ إِنْ أَمْسَكَ رِزْقَهُ بَلْ لَجُّوا فِي عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ «21»


جلد 5 صفحه 240

ترجمه‌

همانا آنانكه ميترسند از پروردگارشان در حاليكه غائب از انظارند براى ايشان است آمرزش و مزدى بزرگ‌

و پنهان سازيد سخن خود را يا آشكار كنيد آنرا همانا او دانا است بآنچه در سينه‌ها است‌

آيا نميداند آنكه آفريد خلق را و او است عالم بدقائق و رقائق و آگاه از امور

و او است آنكه قرار داد براى شما زمين را نرم و آرام پس برويد در جوانب و اطراف آن و بخوريد از روزى او و بسوى او است بازگشت‌

آيا ايمن شديد از كسانيكه در آسمانند كه فرو برند شما را بزمين پس آنگاه آن بحركت درآيد

يا ايمن شديد از كسانيكه در آسمانند كه بفرستند بر شما باديرا كه در آن سنگ ريزه باشد پس زود باشد كه خواهيد دانست چگونه است بيم دادن‌

من و بتحقيق تكذيب كردند آنانكه بودند پيش از آنها پس چگونه بود انكار من بعقوبت‌

آيا نظر نكردند به پرندگان بالاى سرشان گسترانندگانند بالها را و جمع ميكنند كه نگاه نميدارد آنها را مگر خداى بخشاينده همانا او بهمه چيز بينا است‌

آيا كيست اين آنچنان كسيكه او لشگر است براى شما كه يارى كند شما را بغير از خدا نيستند كافران مگر در فريب شيطان‌

آيا كيست اين آنچنان كسى است كه روزى دهد شما را اگر باز گيرد روزى خود را از شما خدا بلكه ستيزه و لجاج نمودند در سركشى و رميدن از حقّ.

تفسير

روايت شده كه مشركين مكّه در ميان خودشان سخنانى ميگفتند و خداوند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را از آن مطّلع ميفرمود پس با خود گفتند آهسته سخن گوئيد تا خداى محمد نشنود و خداوند در اين آيات تنبيه بجهل آنها فرموده و بنابراين ظاهرا مراد آنستكه كسانيكه باطنا از خدا ميترسند و در وقتى كه مخفى از انظارند معصيت خدا را نميكنند يا عبادت خدا را مينمايند چون عمل آنها از


جلد 5 صفحه 241

ريا و سمعه و ترس از خلق دور و بخلوص نزديك است براى آنان آمرزش گناه و اجر عظيم اخروى است اگر چه گفته‌اند مراد از بالغيب خداى ناديده و غائب از انظار است ولى اينجا بقرينه آيات آتيه و شأن نزول مذكور آنمعنى انسب است و لذا ميفرمايد و چه پنهان و آهسته كنيد سخن خودتان را چه آشكار و بلند خداوند از باطن قلب شما آگاه است آيا كسيكه مردم را خلق نموده و او عالم بدقائق و رقائق امور و آگاه از اسرار و افكار است سخن آهسته آنها را نميداند تا چه اندازه شما در جهالت و نادانى هستيد و بعضى لطيف را بلطف تدبير و دقت تقدير تفسير نموده‌اند خداوند آنذات كثير البركاتى است كه زمين را براى مردم نرم و آرام و رام يعنى قابل قبول هر تصرّفى فرموده از كشت و زرع و حفر و بنا و غيرها و در نتيجه مردم در اطراف و جوانب آن از كوه و دشت كه بمنزله مناكب و پشتهاى مراكب و دوابّند براى سير و سياحت رفت و آمد مينمايند برخصت خداوند و از منافع و ارزاق آن بهره‌مند ميشوند بترغيب او و بازگشت همه دسته جمعى بحضور اقدس الهى است و هر كس را بمقتضاى حال و اعمال پاداش و كيفر خواهد داد آنچه ذكر شد مستفاد از ظاهر آيه و بيان مفسّرين مبنى بر اصول قديمه است ولى بنابر حركت زمين كه از اصول جديده است ممكن است گفته شود خداوند تشبيه فرموده زمين را در سرعت حركت و محسوس نبودن آن بشتر راهوار هموار بطوريكه حركت آن بر راكب مشهود نشود چون ذلول بر چنين شترى اطلاق ميشود و بنابراين سير در مناكب اين قسم شتر ترشيح لطيفى است كه بر ارباب ذوق لطف آن پوشيده نيست و اينمعنى بمراتب الطف از معناى سابق است و در مقام تهديد كفّار قريش و مشركين مكّه كه روى خطاب متوجّه بآنها بود فرموده آيا ايمن شديد شما از غضب آنكس كه ايادى قدرت او كه ملائكه ميباشند در مافوق شمايند و اگر بخواهد زمين را امر ميكند مانند قارون و اموالش شما را در خود فرو برد در وقتى كه بلرزه در آيد يا ايمن شديد از آنكس كه بفرستد بر شما باد تند مشتمل بر سنگ ريزه را مانند قوم لوط پس بعد از اين خواهيد دانست دنباله انذار و تخويف و تهديد مرا آنانكه قبل از شما انبيا را تكذيب نمودند از


جلد 5 صفحه 242

قبيل قوم نوح و عاد و ثمود چگونه بود بد آمدن من از اعمالشان و مجازاتم آنها را اگر قدرت خداوند در عالم نافذ نباشد پرندگانرا كه مردم ميبينند در هوا طيران ميكنند و بالهاشانرا ميگشايند و ميبندند چه چيز آنها را نگهميدارد كه نمى‌افتند بزمين با آنكه جسم ثقيلند و طبعا ميل بمركز زمين دارند جز عنايت خداى بخشنده مهربان كه بآنها قوّه و قدرت و وسائل پريدن و نگهدارى خودشان را داده و ميبيند آنها را و مراقب احوالشان است و ميداند چگونه خلق كند آنها را آيا كيست اين بت آنچنان جسم بى‌شعورى كه او لشگر و نيروى شما است بگمان خودتان كه يارى كند شما را غير از خدا واضح است كه نميتواند كمك كند چه رسد كه در مقابل لشگر الهى قيام نمايد و مانع از نفوذ اراده او شود اينها فقط فريب شيطان را خورده‌اند كه چنين عقائد ناروائى نسبت به بتها دارند آيا كيست اين بت آنچنان كسى است كه روزى دهد شما را اگر خدا قطع كند روزى شما را بقطع باران و غيره خودشان هم ميدانند كه بتها چنين هنرى ندارند ولى لجاج و عناد و ستيزگى موجب شده كه باقى ماندند در سركشى و طغيان و رميدن و تنفّر نمودن از ذكر حق و قبول حقيقت.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَ لا يَعلَم‌ُ مَن‌ خَلَق‌َ وَ هُوَ اللَّطِيف‌ُ الخَبِيرُ «14»

آيا نميداند آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ خلق‌ فرموده‌ و ‌او‌ ‌است‌ نازك‌ كار و دقيق‌ و خبير: وَ أَن‌َّ اللّه‌َ قَد أَحاطَ بِكُل‌ِّ شَي‌ءٍ عِلماً طلاق‌ آيه 12. إِن‌َّ اللّه‌َ لا يَخفي‌ عَلَيه‌ِ شَي‌ءٌ فِي‌ الأَرض‌ِ وَ لا فِي‌ السَّماءِ آل‌ عمران‌ آيه 5. وَ ما يَخفي‌ عَلَي‌ اللّه‌ِ مِن‌ شَي‌ءٍ فِي‌ الأَرض‌ِ وَ لا فِي‌ السَّماءِ ابراهيم‌ آيه 38.

لا يَخفي‌ عَلَي‌ اللّه‌ِ مِنهُم‌ شَي‌ءٌ غافر آيه 16. إِنَّه‌ُ يَعلَم‌ُ الجَهرَ وَ ما يَخفي‌ اعلي‌ آيه 7.

و ‌غير‌ اينها.

أَ لا يَعلَم‌ُ مَن‌ خَلَق‌َ استفهام‌ انكاري‌ ‌است‌ ‌يعني‌ البته‌ ميداند آنچه‌ ‌را‌ خلق‌ فرموده‌ خداوند قلب‌ ‌را‌ مركز خطورات‌ قرار داده‌.

وَ هُوَ اللَّطِيف‌ُ لطيف‌ ‌در‌ مخلوقات‌ مقابل‌ ضخيم‌ ‌است‌ بمعني‌ نازك‌ مي‌گويي‌ هواي‌ لطيف‌ مقابل‌ هواي‌ كثيف‌، پارچه‌ لطيف‌ مقابل‌ ضخيم‌ و اما اطلاق‌ ‌بر‌ ‌خدا‌ ‌در‌ امر خلقت‌ بمعني‌ نازك‌ كاري‌ ‌است‌ مخلوقاتي‌ دارد ‌که‌ بچشم‌ نميآيد و ميزايد و بچه‌ ‌خود‌ ‌را‌ تربيت‌ ميكند.

تنبيه‌: ايمان‌ بغيب‌ ‌هم‌ ذي‌ مراتب‌ ‌است‌‌-‌ مرتبه اولي‌: علم‌ و يقين‌ بقيامت‌ و حشر و حساب‌ و بهشت‌ و جهنم‌ و ساير امور اعتقاديه‌ ‌از‌ توحيد و عدل‌ نبوت‌ امامت‌ و آنچه‌ مدخليت‌ ‌در‌ ايمان‌ دارد ‌از‌ ضروريات‌ دين‌ و مذهب‌. مرتبه ثانيه‌: اينكه‌ هميشه‌ متذكر ‌باشد‌ و غفلت‌ نكند و بياد روز جزاء ‌باشد‌. و مرتبه ثالثه‌: آنكه‌ ‌در‌ قلب‌ مكشوف‌ ‌باشد‌ ‌که‌ بچشم‌ قلب‌ ببيند و بگوش‌ قلب‌ بشنود و حاضر نزد ‌خود‌ ‌باشد‌ چه‌ نسبت‌ بامور گذشته‌ كانه‌ الان‌ پاي‌ منبر پيغمبر نشسته‌ و فرمايشات‌ ‌او‌ ‌را‌ استماع‌ ميكند و حضور ائمه‌ اطهار مشرف‌ ‌است‌ و بيانات‌ ‌آنها‌ ‌را‌ درك‌ ميكند، و الان‌ ‌در‌ صحراي‌ قيامت‌ ‌است‌ و پاي‌ حساب‌

جلد 17 - صفحه 103

و نامه عمل‌ ‌در‌ دست‌ دارد و پاي‌ ميزان‌ ‌است‌ و بهشت‌ و نعم‌ ‌آن‌ ‌را‌ و جهنم‌ و عذاب‌هاي‌ ‌او‌ ‌را‌ مشاهده‌ ميكند و اهل‌ بهشت‌ ‌را‌ متنعم‌ ‌در‌ بهشت‌ و اهل‌ جهنم‌ ‌را‌ معذب‌ بعذاب‌ ميبيند مثل‌ زيد ‌بن‌ حارثه‌ و اصحاب‌ ابي‌ ‌عبد‌ اللّه‌ (ع‌).

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 14)- این آیه در حقیقت به منزله دلیلی است برای آنچه در آیه قبل آمد، می‌فرماید: «آیا آن کسی که موجودات را آفریده از حال آنها آگاه نیست؟ در حالی که او (از اسرار دقیق) با خبر و آگاه است» (ا لا یعلم من خلق و هو اللطیف الخبیر).

نکات آیه

۱ - خداوند، آگاه به تمامى آفریده هاى خویش است. (ألا یعلم من خلق)

۲ - خداوند، خالق و آفریدگار انسان و جهان است. (ألا یعلم من خلق)

۳ - خالقیت خداوند نسبت به انسان و جهان، نشانه و دلیل احاطه علمى او به تمامى حقایق جهان و نیز راز دل ها و ضمیر انسان ها است. (إنّه علیم بذات الصدور . ألا یعلم من خلق) عبارت «ألا یعلم من خلق» در مقام تبیین چگونگى آگاهى خداوند، از راز دل ها و ضمیر انسان ها است; یعنى، خداوند چون خالق و آگاه به خلق خویش است، پس به راز دل ها و نهان آدمیان آگاهى دارد.

۴ - خداوند، لطیف (آگاه به پدیده هاى دقیق و ظریف و ریزه کارى هاى آنها) است. (و هو اللطیف) «لطیف»، از مصدر«لطافة»به معناى دقیق و از مصدر «لطف»، به معناى اهل رفق و مدارات است. توصیف خداوند به «لطیف» کنایه از آن است که خداوند در دل و جان اشیا نفوذ مى کند و بر آنها احاطه علمى دارد، به گونه اى که کسى آن را احساس نمى کند. گفتنى است برداشت یاد شده، بر مبناى معناى اول است.

۵ - رفق و مداراى خداوند، نسبت به عموم انسان ها (و هو اللطیف)

۶ - خداوند، «خبیر» (بر احوال انسان ها و از همه امور با خبر) است. (الخبیر)

روایات و احادیث

۷ - «عن أبى الحسن الرّضا(ع): ...و أمّا اللطیفُ فلیس على قِلَّة و قَضافَة و صِغَر و لکن ذلک على النَّفاذ فى الأشیاء و الامتناع من أن یُدْرَکَ ... و أمّا الخبیر فالذى لایعزُبُ عنه شىءٌ و لایفوتُه...;[۱] از امام رضا(ع) روایت شده است: ... اما این که خداوند لطیف است، به این معنا نیست که کم و نحیف و کوچک است; بلکه لطیف بودن خدا به این معنا است که در اشیا نفوذ دارد و درک او ممتنع است... . اما خبیر است به این معنا که هیچ چیز از او پنهان نیست و از او فوت نمى شود...».

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: حقایق آفرینش ۳; خالق آفرینش ۲، ۳
  • اسماء و صفات: خبیر ۶; لطیف ۴; مراد از خبیر ۷; مراد از لطیف ۷
  • انسان: خالق انسان ۲، ۳; رازهاى انسان ۳
  • خدا: خالقیت خدا ۲، ۳; دلایل احاطه علمى خدا ۳; علم خدا به موجودات ۱; علم غیب خدا ۱; وسعت لطف خدا ۵

منابع

  1. کافى، ج ۱، ص ۱۲۲، ح ۲; نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۵۶- ، ح ۲۲۹.