المزمل ١٢

از الکتاب
کپی متن آیه
إِنَ‌ لَدَيْنَا أَنْکَالاً وَ جَحِيماً

ترجمه

که نزد ما غل و زنجیرها و (آتش) دوزخ است،

|همانا نزد ما زنجيرها و آتش افروخته است
در حقيقت پيش ما زنجيرها و دوزخ،
که البته نزد ما غل و زنجیر عذاب و آتش دوزخ مهیّاست.
که حتماً [برای آنان] نزد ما [به کیفر اعمالشان] زنجیرهایی گران و آتشی به شدت شعلهور است،
نزد ماست بندهاى گران و دوزخ،
بی‌گمان نزد ما بندها و آتش دوزخ است‌
هر آينه نزد ما بندهاى گران و آتش افروخته است،
نزد ما غل‌ها و زنجیرها و آتش سوزان دوزخ است.
به‌راستی پیش ما عذاب‌هایی سخت و آتش پرزبانه،
همانا نزد ماست شکنجه‌هائی و دوزخی‌

With Us are shackles, and a Fierce Fire.
ترتیل:
ترجمه:
المزمل ١١ آیه ١٢ المزمل ١٣
سوره : سوره المزمل
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَنکَالاً»: جمع نِکلْ، هر نوع غل و زنجیر سنگین و بند گران.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا «10» وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا «11» إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً «12» وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً «13» يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا «14»

و بر آنچه مى‌گويند صبر كن و به گونه‌اى نيكو از آنان كناره بگير. و مرا با تكذيب كنندگان توانگر و خوشگذران واگذار و آنان را اندكى مهلت ده.

همانا نزد ما است غل‌ها و آتش برافروخته. و غذايى گلوگير و عذابى دردناك. در روزى كه زمين و كوهها به لرزه درآيند و كوهها به صورت پشته هايى از شن روان گردند.

نکته ها

«هجر» و «هجران» به معناى جدا شدن از ديگرى و آن كناره‌گيرى است. خواه جدا شدن با بدن باشد يا با قلب.

«نعمت» با كسر نون، به معناى چيزى است كه خداوند به انسان داده و «نعمت» با فتح نون، به معناى كاميابى و عيش و عشرت است.

«انكال» جمع «نكل» به معناى ناتوانى است و نكول كردن يعنى عاجز شدن از پرداخت دين و انجام كار. به غُل و زنجيرى كه انسان را از حركت عاجز مى‌كند، انكال گفته مى‌شود.

در روايات آمده است كه درد دندان، حضرت على عليه السلام را بى طاقت كرد، حضرت فرمود:

جلد 10 - صفحه 270

خدايا اين همه درد براى يك قطعه استخوان است پس عذاب آخرت چه خواهد بود؟ سپس اين آيات را تلاوت فرمود: «1» «إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً»

«كثيب» به معناى تل شن و «مهيل» به معناى شن روان است.

اعراض و كناره‌گيرى از مخالفان، به معناى متاركه دائمى و دست برداشتن از هدف نيست، بلكه نوعى تاكتيك موقت در مراحل تبليغ است. چنانكه در سوره نساء مى‌خوانيم:

«فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ» «2»

تهديد در اين آيه، ممكن است ناظر به شكست مشركان در نبرد با مؤمنان باشد و يا عذاب الهى در آخرت. «ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ»

پیام ها

1- ياد خدا، بريدن از ديگران و توكّل بر خدا، زمينه صبر در برابر ناملايمات است. وَ اذْكُرِ ... وَ تَبَتَّلْ‌ ... فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا وَ اصْبِرْ

2- صبر و سعه صدر، از شرائط مهم رهبرى است. «وَ اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ»

3- رهبر بايد انتظار هر نوع زخم زبان و اتهامات ناروا را داشته باشد. «وَ اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ»

4- گاهى لازم است كه رهبر جامعه اسلامى افراد يا گروه‌هايى را بايكوت كند و از آنها كناره بگيرد. وَ اهْجُرْهُمْ‌ ...

5- ابتدا بايد صبر كرد و سپس كناره‌گيرى نمود. صبر، مقدم بر هجر است. وَ اصْبِرْ ... و اهجر

6- كسى كه خداوند را به عنوان وكيل خود برگزيد، به راحتى مى‌تواند از ديگران كناره‌گيرى كند. فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا ... وَ اهْجُرْهُمْ‌ ...

7- كنار زدن مخالفان، بايد به شكلى زيبا و در شأن رهبر جامعه اسلامى باشد.

«هَجْراً جَمِيلًا»


«1». تفسير كنزالدقائق.

«2». نساء، 63.

جلد 10 - صفحه 271

8- كسى كه خدا را وكيل گرفت، هرزه گويان را به خدا واگذار مى‌كند. فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا ... وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ‌

9- خداوند، پيامبرش را در برابر ياوه‌گويى‌هاى دشمن دلدارى مى‌دهد. «ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ»

10- آنچه انسان را به صبر وامى‌دارد و او را دلگرم مى‌كند، حمايت بى دريغ الهى است. وَ اصْبِرْ ... ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ‌

11- معمولًا تكذيب كنندگان، از طبقه مرفّه و خوشگذران بوده‌اند. «وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ»

12- اگر شما قادر به مقابله با صاحبان ثروت و قدرت نبوديد، نگران نباشيد، زيرا خداوند قادر به مقابله با آنان است. «ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ»

13- مهلت دادن به مخالفان، سنّت الهى است. «مَهِّلْهُمْ»

14- دوره تكذيب حق و خوشگذرانى، مدّت زيادى طول نمى‌كشد و فرصت آنان در دنيا اندك است. «مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا»

15- اگر خداوند به كافران خوشگذران مهلت مى‌دهد، نشانه رضايت او نيست بلكه مهلتى است تا قيامت فرا رسد. مَهِّلْهُمْ‌ ... إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً

16- كافران به كاميابى‌هاى زودگذر مغرور نشوند زيرا كه غل و زنجير و آتش برافروخته و غذايى گلوگير در پى دارد. أُولِي النَّعْمَةِ ... أَنْكالًا وَ جَحِيماً ... ذا غُصَّةٍ

17- تبديل رفاه دنيا به عذابى دردناك، براى قدرتى كه كوه را به شن تبديل مى‌كند، كارى آسان است. أُولِي النَّعْمَةِ ... طَعاماً ذا غُصَّةٍ ... كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا

18- تبديل كوهها به شن‌هاى روان، بيانگر عظمت لرزش زمين و زلزله قيامت است. «تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 272

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالاً وَ جَحِيماً «12»

إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا: بدرستى كه نزد ماست در آخرت براى دشمنان، بندهاى گران و غلهاى آتش نيران كه بدان مقيد شوند و هرگز رها نشوند، وَ جَحِيماً: و آتش بزرگ افروخته كه در آن بسوزند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلاً «11» إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالاً وَ جَحِيماً «12» وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً «13» يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلاً «14» إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَيْكُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَيْكُمْ كَما أَرْسَلْنا إِلى‌ فِرْعَوْنَ رَسُولاً «15»

فَعَصى‌ فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِيلاً «16» فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً «17» السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ كانَ وَعْدُهُ مَفْعُولاً «18» إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى‌ رَبِّهِ سَبِيلاً «19»

ترجمه‌

و واگذار مرا با تكذيب كنندگان كه صاحبان نعمتند و مهلت ده آنها را اندكى‌

همانا نزد ما است غلهاى گران و آتش سوزان‌

و خوراك گلوگير و عذابى دردناك‌

روزى كه بلرزه در آيد زمين و كوهها و بگردد كوهها تلهاى ريگ پراكنده‌

همانا ما فرستاديم بسوى شما پيغمبرى را گواه بر شما همچنان كه فرستاديم بسوى فرعون پيغمبرى‌

پس نافرمانى كرد فرعون آن پيغمبر را پس گرفتيم او را گرفتنى سخت‌

پس چگونه پرهيز ميكنيد اگر كافر باشيد در روز كه ميگرداند كودكانر پيران‌

آسمان شكافته شود در آن ميباشد وعده او انجام شده‌

همانا اين پندى است پس هر كه بخواهد ميگيرد بسوى پروردگارش راهى.

تفسير

در آيه سابقه خداوند دستور فرمود به پيغمبر خود كه از كفّار


جلد 5 صفحه 295

دورى كند بخوبى و در اين آيات ميفرمايد آنها را كه تكذيب نمودند تو را و وصيّت را با آنكه صاحب مال و نعمت دنيوى هستند بمن واگذار نما تا بمجازات اعمالشان برسانم و چند روزى بآنها مهلت ده تا موعد جزاى آنها بفتوحات اسلامى در دنيا برسد و در آخرت براى آنها نزد ما غلهاى گران و امواج آتش سوزان جهنّم و خوراك گلو گير آن مانند زقّوم و ضريع كه در نهايت تلخى و عفونت و خشونت است و عذاب دردناك آن آماده و مهيّا است در روز كه زمين بلرزه در آيد يا خسف شود چنانچه قمّى ره فرموده و كوهها نيز متزلزل و از جا كنده و نرم و مبدّل شود بشن و ريگ فراوانى كه بريزش پائين از بالا سرازير گردد اكنون ما نزد شما پيغمبرى فرستاديم كه گواه بر اعمال شما باشد نزد خدا روز قيامت چنانچه فرستاديم نزد فرعون پادشاه مصر پيغمبرى را كه همه ميدانيد و ميشناسيد او را كه موسى بن عمران بوده و محتاج بذكر نيست پس فرعون اطاعت او امر او را ننمود و ما گرفتيم او را بگناهش گرفتن سخت ناگوارى كه در تواريخ ذكر شده و در قرآن مكرّر گوشزد گرديده است كه با عساكرش بنحو عجيبى غرق شدند و شما بايد از آن عبرت گيريد و بترسيد از آنكه خداوند شما را هم در دنيا مانند آنها بگناهتان بگيرد و مجازات فرمايد و اگر مؤاخذه دنيوى ما از اين قبيل باشد پس چگونه خود را حفظ ميكنيد و ميپرهيزيد شما در صورت بقاء بر كفر از عذاب و هول روز كه كودكان را پير ميكند وقتى كه ميشنوند صيحه آسمانيرا و در آنروز آسمان شكافته و منشق ميگردد و وعده خدا بانجاز ميرسد آنچه ذكر شد موعظه و نصيحت و موجب تذكّر بود براى شما فعلا اجبارى نيست هر كس خواسته باشد از اين عذابها مأمون باشد براى خودش راهى بسوى پروردگارش باز كند و هيچ راهى بهتر از راه قبول اسلام و ولايت مولاى متّقيان نيست بايد آنرا اخذ نمود و در دنيا و آخرت مأمون بود و ضمير بارز در منفطر به راجع است ظاهرا بيوم و باء بمعناى في يا براى سببيّت است و اخبار از سماء بمنفطر باعتبار جواز تذكير و تأنيث است در آن و ولدان جمع وليد بمعناى كودك و شيب بكسر شين ظاهرا جمع اشيب بمعنى سپيد مو و پير است.


جلد 5 صفحه 296

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ لَدَينا أَنكالاً وَ جَحِيماً «12» وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً «13»

بدرستي‌ ‌که‌ نزد ‌ما ‌است‌ بند و بست‌هايي‌ و جحيم‌ و آتشي‌ و طعام‌ گلوگيري‌ و عذاب‌ دردناكي‌.

إِن‌َّ لَدَينا أَنكالًا گفتند: نكال‌ قيد ثقيلي‌ ‌است‌ كند و دستبند و غل‌ ‌که‌ تمام‌ اطراف‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بسته‌ و ‌هر‌ كدام‌ ثقيل‌ و سنگين‌ هستند چنانچه‌ ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ بيان‌ فرموده‌ مثل‌: خُذُوه‌ُ فَغُلُّوه‌ُ ثُم‌َّ الجَحِيم‌َ صَلُّوه‌ُ ثُم‌َّ فِي‌ سِلسِلَةٍ ذَرعُها سَبعُون‌َ ذِراعاً فَاسلُكُوه‌ُ الحاقة آيه 30 ‌الي‌ 32. و مثل‌: إِذِ الأَغلال‌ُ فِي‌ أَعناقِهِم‌ وَ السَّلاسِل‌ُ يُسحَبُون‌َ فِي‌ الحَمِيم‌ِ ثُم‌َّ فِي‌ النّارِ يُسجَرُون‌َ مؤمن‌ آيه 73، و مثل‌: إِنّا أَعتَدنا لِلكافِرِين‌َ سَلاسِل‌َ وَ أَغلالًا وَ سَعِيراً دهر آيه 4.

وَ جَحِيماً يكي‌ ‌از‌ اسامي‌ جهنم‌ جحيم‌ ‌است‌ بمعني‌ آتش‌ افروخته‌.

وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ طعام‌ خاردار ‌که‌ ‌در‌ گلو فرو ميرود نميتواند فرو دهد و نميتواند بيرون‌ اندازد، و بعضي‌ گفتند: طعام‌ خشن‌ ‌که‌ راه‌ تنفس‌ ‌را‌ ميگيرد و گلوگير ميشود.

وَ عَذاباً أَلِيماً و عذاب‌ دردناك‌ ‌غير‌ ‌از‌ مذكورات‌ تازيانه‌هاي‌ آتشي‌ و عمودها و حميم‌ و غساق‌ و ‌از‌ همه‌ بالاتر حسرت‌ و ندامت‌ و يأس‌ و غضب‌ الهي‌ و آلام‌ روحي‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 12)- سپس در ادامه همین تهدید به صورت صریحتر می‌گوید: «نزد ما غل و زنجیرها و (آتش) دوزخ است»! (ان لدینا انکالا و جحیما).

آری! در برابر آزادی بی‌قید و شرط و تنعمی که در این دنیا داشتند بهره آنها در آنجا اسارت است و آتش!

نکات آیه

۱ - تکذیب گران دین ستیز، گرفتار قید و بندهاى گران در عرصه قیامت (إنّ لدینا أنکالاً) «نِکْل» (مفرد «أنکال») به معناى «قید شدید» است (قاموس المحیط).

۲ - تکذیب گران دین ستیز، به آتش برافروخته در قیامت گرفتار خواهند بود. (و جحیمًا)

۳ - قید و بندهاى گران و آتش افروخته، از عذاب هاى الهى در قیامت (إنّ لدینا أنکالاً و جحیمًا)

موضوعات مرتبط

  • جهنمیان :۲
  • دین: دین ستیزان در جهنم ۲; دین ستیزان در قیامت ۱; قیدهاى اخروى دین ستیزان ۱; کیفر دین ستیزان ۲
  • عذاب: آتش عذاب ۳; عذاب هاى اخروى ۳; قیدهاى عذاب ۱، ۳
  • مکذبان: قیدهاى اخروى مکذبان ۱; کیفر مکذبان ۲; مکذبان در جهنم ۲; مکذبان در قیامت ۱

منابع