القلم ٣٤

از الکتاب
کپی متن آیه
إِنَ‌ لِلْمُتَّقِينَ‌ عِنْدَ رَبِّهِمْ‌ جَنَّاتِ‌ النَّعِيمِ‌

ترجمه

مسلّماً برای پرهیزگاران نزد پروردگارشان باغهای پر نعمت بهشت است!

|همانا براى پرهيزكاران نزد پروردگارشان بهشت‌هاى پرناز و نعمت است
براى پرهيزگاران، نزد پروردگارشان باغستانهاى پر ناز و نعمت است.
(در آخرت) برای متقیان نزد پروردگارشان باغهای بهشت پرنعمت خواهد بود.
بی تردید برای پرهیزکاران نزد پروردگارشان بهشت های پرنعمت است.
براى پرهيزگاران در نزد پروردگارشان بستانهايى است پرنعمت.
برای پرهیزگاران در نزد پروردگارشان بهشتهای پرناز و نعمت است‌
همانا پرهيزگاران را نزد پروردگارشان بهشتهاى پرنعمت است.
پرهیزگاران در نزد پروردگار خود، باغهای پر نعمت بهشت را دارند.
بی‌گمان برای پرهیزگاران، نزد پروردگارشان باغستان‌های پرناز و نعمت است.
همانا پرهیزکاران را است نزد پروردگار ایشان بهشتهای نعمتها

For the righteous are Gardens of Delight with their Lord.
ترتیل:
ترجمه:
القلم ٣٣ آیه ٣٤ القلم ٣٥
سوره : سوره القلم
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«جَنَّاتِ النَّعِیمِ»: (نگا: مائده / ، یونس / حجّ / ).


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ «34» أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ «35» ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ «36» أَمْ لَكُمْ كِتابٌ فِيهِ تَدْرُسُونَ «37» إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَما تَخَيَّرُونَ «38» أَمْ لَكُمْ أَيْمانٌ عَلَيْنا بالِغَةٌ إِلى‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ إِنَّ لَكُمْ لَما تَحْكُمُونَ «39» سَلْهُمْ أَيُّهُمْ بِذلِكَ زَعِيمٌ «40» أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ فَلْيَأْتُوا بِشُرَكائِهِمْ إِنْ كانُوا صادِقِينَ «41»

جلد 10 - صفحه 185

همانا براى پروا پيشه‌گان نزد پروردگارشان باغ‌هاى پر نعمت است. آيا ما مسلمانان را همچون مجرمان قرار مى‌دهيم؟ شما را چه شده، چگونه داورى مى‌كنيد؟ آيا براى شما مكتوبى است كه در آن مى‌خوانيد، هر چه را اختيار كنيد براى شما خواهد بود؟ يا مگر براى شما بر گردن ما پيمان‌هائى است كه تا روز قيامت، هرچه را حكم كنيد براى شما باشد؟ از آنان سؤال كن كه كدام يك از آنان ضامن اين ادعا است؟ يا براى آنان شريكانى است (كه در قيامت به دادشان رسد) پس اگر راست‌گو هستند، شريكانشان را بياورند.

نکته ها

گروهى مى‌گفتند: قيامتى نيست و اگر باشد، در آنجا نيز ما در رفاه كامل خواهيم بود. «وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلى‌ رَبِّي إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنى‌» «1» اين آيات، پاسخ آن تفكر باطل است.

پیام ها

1- در تربيت و ارشاد، بايد همراه هشدار، تشويق نيز باشد. «وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ- إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ»

2- باغ هاى بهشت مملو از نعمت است، بر خلاف باغ هاى دنيوى كه در كنار نعمت هايش دردسرها و آفت‌هايى است. (جنات النعيم)

3- كيفر و پاداش، بر اساس عدالت است. «أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ»

4- عدالت را هر وجدان و فطرت سالمى مى‌پسندد. «أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ»

5- استناد واستدلال بايد يا به كتاب آسمانى باشد كه حجّت است: «أَمْ لَكُمْ كِتابٌ» و يا به عقل‌ «ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ» يا بر اساس تعهّد و پيمان «ام لكم ايمان بالغة»

6- كتاب‌هاى آسمانى تابع تمايلات لجام گسيخته انسان‌ها نيست. أَمْ لَكُمْ كِتابٌ‌ ...

إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَما تَخَيَّرُونَ‌ (در هيچ كتاب آسمانى نيامده كه هر چه خواستيد بشود.)


«1». فصّلت، 50.

جلد 10 - صفحه 186

7- خداوند، هيچ تعهّدى نداده كه حقيقت همان چيزى است كه شما حكم مى‌كنيد. أَمْ لَكُمْ أَيْمانٌ‌ ... إِنَّ لَكُمْ لَما تَحْكُمُونَ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ (34)

بعد از وعيد كفار، وعده مؤمنان را فرمايد:

إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِنْدَ رَبِّهِمْ‌: بدرستى كه براى پرهيزكاران از كفر و شرك و معاصى، نزد پروردگارشان، يعنى در آخرت يا در جوار قدس، جَنَّاتِ النَّعِيمِ‌:

بوستانهاى با نعمت خالص از شايبه نقصان كه متقيان در آن به فراغت تمام متنعم شوند، و از مشقت و خوف منقصت، محفوظ باشند، مانند باغستان دنيا كه مشوب است به زحمت نقايص. مروى است چون صناديد قريش شنيدند مزيّت مؤمنان را در آخرت و متنعم به نعم جنّت هستند، گفتند: اين بهشت كه‌

جلد 13 - صفحه 275

پيغمبر خبر دهد خلاف واقع، و اگر بر فرض وجود داشته باشد ما كه در دنيا بهره كافى داريم، در آنجا نيز نصيب كامل داريم، پس مؤمنان بر ما تفضيلى ندارند؛ حق تعالى در رد قول آنها فرمود:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ (34) أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ (35) ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ (36) أَمْ لَكُمْ كِتابٌ فِيهِ تَدْرُسُونَ (37) إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَما تَخَيَّرُونَ (38)

أَمْ لَكُمْ أَيْمانٌ عَلَيْنا بالِغَةٌ إِلى‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ إِنَّ لَكُمْ لَما تَحْكُمُونَ (39) سَلْهُمْ أَيُّهُمْ بِذلِكَ زَعِيمٌ (40) أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ فَلْيَأْتُوا بِشُرَكائِهِمْ إِنْ كانُوا صادِقِينَ (41) يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ (42) خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ (43)

فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ (44) وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ (45)


جلد 5 صفحه 253

ترجمه‌

همانا براى پرهيزكاران نزد پروردگارشان بهشتهاى پرنعمت است‌

آيا پس قرار ميدهيم منقادان را مانند گناهكاران‌

چيست شما را چگونه حكم ميكنيد

آيا براى شما كتابى است كه در آن ميخوانيد و مى‌يابيد

همانا براى شما است در آن آنچه را كه اختيار كنيد

يا مر شما را است عهدهاى مؤكّد بقسمى در نهايت تأكيد بعهده ما تا روز قيامت كه همانا براى شما است آنچه حكم ميكنيد

بپرس از آنها كه كدامشان باين امر ملتزم و ضامنند

يا براى آنها شريكهائى هستند پس بايد بياورند شريكهاى خودشان را اگر هستند راستگويان‌

روز كه دامن بكمر زده شود از شدّت و خوانده شوند بسوى سجود پس نتوانند سجده نمايند

با آنكه بزير افكنده باشد چشمهاشان فرو گيردشان خوارى و بتحقيق بودند كه خوانده ميشدند به سجده كردن با آنكه بودند تندرستان‌

پس واگذار مرا و كسيرا كه تكذيب ميكند اين سخن را در آتيه بتدريج مستحق عذاب كنيم آنها را از جائيكه نميدانند

و مهلت دهم آنها را همانا تدبير من محكم است.

تفسير

براى كسانيكه بأقلّ مراتب تقوى كه پرهيز از معاصى است عمل نموده‌اند نزد خداوند باغهاى بهشتى كه از كثرت نعمت و دوام آن باغهاى نعمت خوانده شده موجود است و چون گفته‌اند كفّار مكّه ميگفتند چنانچه خداوند ما را در دنيا بوفور نعمت بر محمد و پيروانش فضيلت داده در آخرت هم خواهد داد خداوند در ردّ قول آنها ميفرمايد آيا چنين امرى ممكن است كه ما مسلمانانرا كه مطيع اوامر ما هستند مانند كفّار گناه‌كار قرار دهيم در فضل و عطاء خود چه ميشود شما را مگر اختلال فكرى براى شما روى داده چگونه چنين حكم ناروائى مينمائيد آيا براى شما كه اهل كتاب نيستيد كتاب آسمانى ميباشد كه در آن نوشته فضيلت شما را و آنرا ميخوانيد و مى‌يابيد كه براى شما در آن كتاب است كه آنچه بخواهيد باختيار خودتان بكنيد و بنابراين جمله انّ لكم فيه لما تخيّرون مفعول تدرسون است و كسر انّ بملاحظه دخول لام است در مدخول آن و


جلد 5 صفحه 254

محتمل است جمله مستأنفه باشد يا براى شما عهدهاى مؤكّد بقسم است كه بنهايت تأكيد رسيده و بر عهده خدا است بر حسب آن عهود و مواثيق تا روز قيامت كه بشما اجازه دهد هر حكمى خواسته باشيد از خير و شرف و فضل براى خودتان اثبات نمائيد اى پيغمبر بپرس از آنها كدام يكشان ملتزمند باثبات اين دعوى و حاضرند ضامن و كفيل شوند كه خداوند در قيامت همان معامله را كه با مسلمانان ميكند با آنها بنمايد يا آنها را فضيلت دهد آيا در ميان عقلاء عالم كسانى هستند كه با آنها شريك باشند در اين ادّعاء باطل و بگويند خدا عاصى را بر مطيع فضيلت داده يا با يكديگر مساوى قرار ميدهد در آخرت اگر چنين شركائى دارند بياورند شهادت بدهند بر اين ادّعا اگر راست ميگويند و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه آيا شركائى كه آنها براى خدا در عبادت قرار دادند كه بتها باشند چنين شركائى براى آنها هستند كه بتوانند آنانرا مانند مسلمانان در آخرت قرار دهند اگر چه بشفاعت نزد خدا باشد اگر راست ميگويند بروند آنها را بياورند تا معلوم شود كه هيچ كارى از دستشان بر نمى‌آيد در روز كه در شدّت و سختى مانند آنستكه مردم در ورطه هولناكى افتاده‌اند كه بايد براى خلاص از آن دامن بكمر زد يا جامه بالا كشيد كه ساق پا نمايان شود و آن روز قيامت و صحراى محشر است و گفته‌اند اين در كلام عرب كنايه از شدّت امر و سختى آنست و در اخبار اينمعنى تأييد شده و از هول و هراس ميخواهند بزمين بيفتند و سجده كنند ولى از كثرت ازدحام نميتوانند و گفته شده در آنروز براى بحسرت انداختن آنها بر ترك سجود در دنيا و براى توبيخ و ملامت بآنها امر ميشود كه سجده كنيد در برابر خداوند ولى آنها متمكّن نميشوند و در روايات عدم تمكّنشان بخشك شدن فقرات پشتشان مانند آنكه يك پارچه شده باشد معلّل شده و از اين قبيل عذابها در قيامت بسيار است سرها بزير چشم‌ها بزمين دوخته با كمال ذلّت و خوارى بمحشر رانده و مانده شوند چون در دنيا خوانده بسجود خدا شدند و سالم بودند و تخلّف نمودند از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه هيچ تخلّفى از امر و نهى خدا نيست مگر آنكه از طرف او براى آن حكمى و ابتلائى است و از قمّى ره كشف ساق ببروز اسرار منافقين در آنروز و دعوت بسجود ببعث بر


جلد 5 صفحه 255

قبول ولايت مولى و خضوع در برابر او در دنيا و علّت عدم استطاعت بخشك شدن گردنشان بعد از كشف ساق براى عقوبت تأويل شده و ظاهرا منقول از امام صادق عليه السّلام و از بواطن قرآن است و در خاتمه خداوند به پيغمبر خود فرموده كه آنها را كه تكذيب ميكنند سخنان مرا كه در قرآن است بمن واگذار كن تا من نزديك نمايم آنها را بعذاب درجه درجه بمهلت دادن و زياد نمودن نعمت و ثروت و ادامه صحّت و سلامت و فراموش نمودنشان ياد خدا را چنانچه در سوره اعراف ذيل آيه و الّذين كذّبوا بآياتنا در تفسير اين آيه و آيه بعد گذشت خلاصه آنكه يك نوع غضب خدا بر بنده آنستكه وسائل مستحق عقوبت شدن او را در دنيا برايش فراهم نمايد تا بتدريج استحقاقش كامل گردد و يكمرتبه در حال غفلت و عدم توجّه بعلّت مأخوذ بعذاب اليم گردد و چون اينمعامله شبيه بكيد و مكر است و قابل دفع و جلوگيرى نيست از آن بكيد متين تعبير شده است در هر حال خاطر مبارك پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بايد جمع باشد كه خداوند انتقام او و ذريّه طاهره‌اش را هر قسم باشد از كفّار و منافقين خواهد كشيد

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ لِلمُتَّقِين‌َ عِندَ رَبِّهِم‌ جَنّات‌ِ النَّعِيم‌ِ (34)

محققا ‌براي‌ كساني‌ ‌که‌ تقوي‌ دارند نزد پروردگار ‌خود‌ بهشت‌هاي‌ پر نعمت‌ ‌است‌. ‌بعد‌ ‌از‌ آنكه‌ حال‌ منافقين‌ بيان‌ شد خداوند حال‌ اهل‌ تقوي‌ ‌را‌ بيان‌ ميفرمايد:

إِن‌َّ لِلمُتَّقِين‌َ تقوي‌ بمعني‌ پرهيز ‌است‌ ‌از‌ آنچه‌ ‌براي‌ انسان‌ ضرر دارد مثل‌ اينكه‌ انسان‌ بايد كاري‌ نكند ‌که‌ مريض‌ شود: چاپش‌ پيدا كند: بار سنگين‌ ‌بر‌ ندارد، ‌در‌ جاههاي‌ خطري‌ نرود، چيزهاي‌ ميكربي‌ تناول‌ نكند، عمل‌ ضرري‌ چه‌ جاني‌ چه‌ مالي‌ چه‌ عرضي‌ نكند و اشباه‌ اينها، و مريض‌ ‌را‌ اطباء همين‌ نحوي‌ ‌که‌ دوا ميدهند ‌براي‌ شفاي‌ درد پرهيز ‌هم‌ ميدهند ‌که‌ مرض‌ زيادتي‌ پيدا نكند، و تقواي‌ ‌در‌ دين‌ پرهيز و اجتناب‌ ‌است‌ ‌از‌ عقوبات‌ الهي‌ و ‌اينکه‌ تقوي‌ مراتبي‌ دارد ‌که‌ اولين‌ مرتبه ‌آن‌ پرهيز ‌است‌ ‌از‌ خلود ‌در‌ عذاب‌ جهنم‌ ‌که‌ آخر ندارد مثل‌ شرك‌ و كفر و ضلالت‌ و بدعت‌ و انكار ضروريات‌ ديني‌ و مذهبي‌ ‌که‌ مرادف‌ ‌با‌ ايمان‌ ‌است‌ زيرا ‌غير‌ مؤمن‌ ‌اگر‌ ‌از‌ روي‌ تقصير ‌باشد‌ نه‌ قصور مخلد ‌در‌ عذاب‌ ‌است‌ و اشد عذاب‌ ‌براي‌ نفاق‌ ‌است‌ ‌که‌: إِن‌َّ المُنافِقِين‌َ فِي‌ الدَّرك‌ِ الأَسفَل‌ِ مِن‌َ النّارِ، ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ تقواي‌ ‌از‌ اخلاق‌ رذيله‌ و صفات‌ خبيثه‌ ‌است‌ مثل‌ كبر بخل‌ عجب‌ و ساير صفات‌ قبيحه‌ ‌که‌ باعث‌ حرمان‌ ‌از‌ فيوضات‌ دنيوي‌ و اخروي‌ ميشود، سوم‌ تقواي‌ ‌از‌ معاصي‌ كبار ‌که‌ باعث‌ ضعف‌ ايمان‌ بلكه‌ زوال‌ ‌آن‌ و مورث‌ استحقاق‌ عذاب‌

جلد 17 - صفحه 142

ميشود، چهارم‌ تقواي‌ ‌از‌ كليه‌ معاصي‌ ‌که‌ مضرات‌ ده‌گانه‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ آيه قبل‌ تذكر داديم‌، پنجم‌ تقواي‌ ‌از‌ آلودگي‌ بدنيا و زخارف‌ ‌آن‌ زائد ‌بر‌ مقدار ضرورت‌ ‌که‌ باعث‌ منع‌ ‌از‌ عبادات‌ و وظائف‌ ديني‌ ميشود خداوند وعده‌ فرموده‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌براي‌ متقين‌ بمراتب‌ مختلفه‌:

عِندَ رَبِّهِم‌ نزد پروردگار ‌آنها‌ ‌که‌ قبلا مقرر فرموده‌ و ايجاد نموده‌.

جَنّات‌ِ ‌که‌ ‌از‌ ‌هر‌ هشت‌ بهشت‌ ‌که‌ جمع‌ مضاف‌ افاده‌ عموم‌ دارد.

النَّعِيم‌ِ پر نعمت‌ ‌آن‌ ‌هم‌ نعمتهايي‌ ‌که‌ زوال‌ ندارد و تمام‌ شدني‌ نيست‌ بلكه‌ ميفرمايد: مَن‌ خَشِي‌َ الرَّحمن‌َ بِالغَيب‌ِ وَ جاءَ بِقَلب‌ٍ مُنِيب‌ٍ ادخُلُوها بِسَلام‌ٍ ذلِك‌َ يَوم‌ُ الخُلُودِ لَهُم‌ ما يَشاؤُن‌َ فِيها وَ لَدَينا مَزِيدٌ ق‌ آيه 32 ‌الي‌ 34.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 34)- می‌دانیم روش قرآن این است که شرح حال زندگی بدان و خوبان را در مقابل هم قرار می‌دهد، تا در مقایسه با یکدیگر بهتر شناخته شوند.

طبق همین روش بعد از ذکر سرنوشت دردناک «اصحاب الجنّة» (صاحبان باغ خرم و سرسبز) در اینجا به ذکر حال پرهیزکاران پرداخته، می‌گوید: «برای پرهیزکاران نزد پروردگارشان باغهای پرنعمت بهشت است» (ان للمتقین عند ربهم جنات النعیم).

باغهائی از بهشت که هر نعمتی تصور شود کاملترین نوع آن در آنجاست، علاوه بر نعمتهائی که به فکر هیچ انسانی نرسیده است.

نکات آیه

۱ - تقواپیشگان، برخوردار از بوستان هاى سرشار از نعمت هاى بى عیب و زوال ناپذیر (إنّ للمتّقین عند ربّهم جنّ-ت النعیم) «نعیم»، به معناى نعمت بسیار است (مفردات راغب). اضافه «جنّات» به «نعیم» - که مفید اختصاص است - بیانگر اختصاصى و ویژه بودن بوستان هاى بهشتى است; یعنى، مانند بوستان هاى دنیا نیست که داراى انواع آفت ها و اشیاى موذى و زوال پذیر است.

۲ - تقواپیشگان، داراى منزلت و جایگاهى رفیع در پیشگاه خداوند (إنّ للمتّقین عند ربّهم) مطلب یاد شده، از آمدن قید «عند ربّهم» استفاده مى شود.

۳ - تقواپیشگى، موجب استحقاق پاداش الهى و برخوردارى از نعمت هاى سرشار بهشتى (إنّ للمتّقین عند ربّهم جنّ-ت النعیم)

۴ - بهشت، داراى بوستان هاى متعدد و گوناگون (إنّ للمتّقین ... جنّ-ت)

۵ - تقواپیشگى، مانع از ظلم و طغیان و متقین مبرّا از آن (إنّا کنّا ظلمین ... طغین ... إنّ للمتّقین) مطلب یاد شده، از مقابله متقین با «اصحاب الجنّة» - که به ظلم و طغیان آلوده شده بودند - استفاده مى شود.

۶ - مقرر کردن «کیفر و پاداش» و «تنبیه و تشویق»، دو روش هدایتى و تربیتى قرآن (کذلک العذاب و لعذاب الأخرة أکبر ... إنّ للمتّقین عند ربّهم جنّ-ت النعیم)

موضوعات مرتبط

  • بهشت: تعدد باغهاى بهشت ۴; تنوع باغهاى بهشت ۴
  • پاداش: آثار پاداش ۶; موجبات پاداش ۳
  • تربیت: روش تربیت ۶
  • تقوا: آثار تقوا ۳، ۵
  • طغیان: موانع طغیان ۵
  • ظلم: موانع ظلم ۵
  • کیفر: آثار کیفر ۶
  • متقین: تقرب متقین ۲; فضایل متقین ۱، ۲
  • نعمت: زمینه نعمت هاى اخروى ۳; مشمولان نعمت ۱
  • هدایت: روش هدایت ۶

منابع