الفرقان ١٤

از الکتاب
کپی متن آیه
لاَ تَدْعُوا الْيَوْمَ‌ ثُبُوراً وَاحِداً وَ ادْعُوا ثُبُوراً کَثِيراً

ترجمه

(به آنان گفته می‌شود:) امروز یک بار واویلا نگویید، بلکه بسیار واویلا بگویید!

|امروز يك بار وا هلاكا مگوييد و بسيار وا هلاكا بگوييد
«امروز يك بار هلاك [خود] را مخواهيد و بسيار هلاك [خود] را بخواهيد.»
(و به آنها عتاب شود که) امروز فریاد حسرت و ندامت شما یکی دو تا نیست بلکه بسیار از این آه و واویلاها از دل برکشید.
[به آنان می گویند:] امروز یک بار درخواست مرگ نکنید، بلکه بسیار درخواست مرگ کنید.
امروز نه يك بار مرگ خويش خواهيد، مرگ خويش فراوان خواهيد.
امروز یک بار زاری مکنید، بلکه بسیار زاری کنید
[فرشتگان گويند:] امروز نه يك بار بلكه بسى واى و واويلاه از دل بركشيد و مرگ خويش بسيار خواهيد- اگر چه شما را مرگى نيست-.
امروز یک بار نه، بلکه بارها و بارها مرگ را به آرزو بخواهید و فریادش دارید (ولی بدانید که دیگر مرگی وجود ندارد، و خلاص از عذاب و نجات از عقابی که پیوسته رو به افزایش است، غیر ممکن است).
امروز یک بار فریاد مرگبار برنکشید؛ بلکه فریادهای فسادانگیزِ مرگبار زیادی برآرید.
نخوانید امروز یک مرگ را و بخوانید مرگی فراوان را

“Do not plead for one death today, but plead for a great many deaths.”
ترتیل:
ترجمه:
الفرقان ١٣ آیه ١٤ الفرقان ١٥
سوره : سوره الفرقان
نزول : ٦ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ثُبُوراً کَثِیراً»: مراد واویلاها و ناله‌های پشت سر یکدیگر و ای مرگ و ای مرگهای مکرّر است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


لا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُوراً واحِداً وَ ادْعُوا ثُبُوراً كَثِيراً «14»

(به آنان گفته مى‌شود:) امروز يك بار درخواست هلاكت نكنيد، بلكه بسيار درخواست هلاكت كنيد.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُوراً واحِداً وَ ادْعُوا ثُبُوراً كَثِيراً «14»

لا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُوراً واحِداً: نخوانيد امروز يك ثبور را. وَ ادْعُوا ثُبُوراً كَثِيراً: و بخوانيد بر خود در اين مقام ثبور بسيار را يعنى يكبار بر خود نفرين نكنيد، بلكه نفرين بسيار كنيد، زيرا شما را انواع عذاب خواهد بود و هر نوع را بواسطه شدت و فضاعت، ثبور واقع خواهد شد، و هلاكت ايشان را غايت و نهايتى نخواهد بود.

تتمه: شيخ طوسى رضوان اللّه عليه در امالى خود روايت نموده از كثير بن طارق كه سؤال نمودم زيد بن على بن الحسين عليه السّلام را از آيه شريفه‌ «لا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُوراً واحِداً» فرمود: اى كثير، بدرستى كه تو مرد صالحى و متهم نيستى، و من مى‌ترسم بر تو اينكه هلاك شوى، بتحقيق هر امام جائرى، پيروان او وقتى امر كنند ايشان را به آتش، ندا كنند او را به اسمش گويند: يا فلان، اى كسى كه هلاك نمودى ما را، زود بيا، الان خلاص نما ما را از آنچه در آن‌


«1». تفسير منهج الصّادقين، ج 6، ص 359، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.

جلد 9 - صفحه 313

هستيم. پس مى‌خوانند به ويل و ثبور. در نزد اين حال گفته مى‌شود به ايشان:

(لا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُوراً واحِداً ...) بعد زيد گفت: حديث فرمود پدرم على بن الحسين عليه السّلام از پدرش، فرمود رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به على عليه السّلام: يا على، تو و اصحاب تو در بهشت باشند و پيروان تو در بهشت هستند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَ أَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيراً «11» إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفِيراً «12» وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَكاناً ضَيِّقاً مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنالِكَ ثُبُوراً «13» لا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُوراً واحِداً وَ ادْعُوا ثُبُوراً كَثِيراً «14» قُلْ أَ ذلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ كانَتْ لَهُمْ جَزاءً وَ مَصِيراً «15»

لَهُمْ فِيها ما يَشاؤُنَ خالِدِينَ كانَ عَلى‌ رَبِّكَ وَعْداً مَسْؤُلاً «16» وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَقُولُ أَ أَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبادِي هؤُلاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ «17» قالُوا سُبْحانَكَ ما كانَ يَنْبَغِي لَنا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِياءَ وَ لكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَ آباءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَ كانُوا قَوْماً بُوراً «18» فَقَدْ كَذَّبُوكُمْ بِما تَقُولُونَ فَما تَسْتَطِيعُونَ صَرْفاً وَ لا نَصْراً وَ مَنْ يَظْلِمْ مِنْكُمْ نُذِقْهُ عَذاباً كَبِيراً «19» وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ يَمْشُونَ فِي الْأَسْواقِ وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصِيراً «20»

ترجمه‌

بلكه تكذيب كردند قيامت را و آماده كرديم براى آنانكه تكذيب كردند قيامت را آتش سوزان‌

چون بيند آنها را از جائى دور شنوند براى آن جوشش خشم و خروش را

و چون افكنده شوند از آن جاى تنگى با آنكه بهم بسته شدگانند ميخواهند

در آنجا هلاك را مخواهيد امروز يك هلاك را و بخواهيد هلاك بسيار را

بگو آيا اين بهتر است يا بهشت جاودانى كه وعده كرده شدند پرهيزكاران باشد براى ايشان پاداش و جاى بازگشت‌

مرايشان را است در آن آنچه ميخواهند جاودانيان باشد بر پروردگارت وعده درخواست شده‌

و روزى كه برانگيزاند آنها را و آنچه را كه مى‌پرستند


جلد 4 صفحه 63

غير از خدا پس گويد آيا شما گمراه كرديد بندگان مرا كه اينانند يا ايشان خود گم كردند راه را

گويند منزّهى تو نبود سزاوار براى ما كه بگيريم غير از تو دوستانى ولى تو كامياب كردى آنها را و پدرانشان را تا فراموش كردند ذكر ترا و بودند گروهى تباه گوئيم‌

پس بتحقيق تكذيب كردند شما را بآنچه ميگوئيد پس نتوانيد دفع نمودن و نه يارى كردنى را و هر كه ستم كند از شما ميچشانيم او را عذابى بزرگ‌

و نفرستاديم پيش از تو پيغمبرانى را مگر آنكه ايشان هر آينه ميخوردند خوراكى را و راه ميرفتند در بازارها و قرار داديم بعضيتان را براى بعضى مايه آزمايش كه آيا صبر ميكنيد و باشد پروردگار تو بينا.

تفسير

خداوند سبحان بعد از نقل اعتراضات واهيه كفار براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم اشاره فرموده كه ريشه اين اقوال سخيفه و عدم معرفت بشأن پيغمبر بى‌اعتقادى بمبدء و معاد است چون اگر كسى خدا را شناخته باشد ميداند فقر و غنى دخلى در نبوت ندارد و نظرش معطوف بمال دنيا نميشود و ميداند ثواب آخرت بر زخارف دنيوى ترجيح دارد و كسى را بفقر سرزنش نميكند و ميداند معاد حق است و بايد روز پاداشى باشد تا خدا داد مظلوم را از ظالم بستاند لذا فرموده اين كفار تنها تكذيب ننمودند تو را بلكه تكذيب نمودند روز قيامت را و ما براى كسانيكه تكذيب نمودند قيامت را مهيا نموديم آتش سوزان جهنم را كه چون در مرئى و منظر آنها واقع شود و بشعله‌اش متوجه آنها گردد مانند آنكه مى‌بيند از يك سال راه چنانچه قمى ره فرموده و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده ميشنوند صداى جوش و خروش آنرا مانند كسيكه با كمال غيظ و خشم حمله بر آنها نموده و عربده ميكشد و چون انداخته شوند در جاى تنگى از آن مانند جاى ميخ در ديوار در حاليكه مقيّد و بربند كشيده شده‌اند با يكديگر ميخواهند و طلب مينمايند از خدا هلاك خودشان را و خطاب ميرسد امروز يك نوع و يكمرتبه هلاك را نخواهيد چون به اجابت نميرسد امروز انواع عذاب و هلاك و دفعات بيشمار مرگ را بايد بخواهيد چون بأعمال خودتان در دنيا براى شما مقدّر


جلد 4 صفحه 64

شده و به اجابت خواهد رسيد يا مراد آنست كه براى عذابى كه در پيش داريد يكمرتبه طلب مرگ كم است بايد هزار مرتبه مرگ خودتان را بخواهيد بگو اى پيغمبر بآنها اين جهنم خوب است يا بهشت جاويد كه وعده داده شده باهل تقوى و پرهيزكارى بعنوان پاداش اعمالشان باستحقاق كه بازگشت ايشان بآن باشد و هر چه بخواهند برايشان حاضر باشد در آن و هميشه مستغرق در نعمت باشند و بر خدا لازم باشد بر حسب وعده‌ئى كه بايشان داده چنين مقاميرا بآنان عنايت فرمايد و اين وعده منجّز حق است كه حق دارند اهل ايمان مطالبه كنند آنرا و بگويند ربّنا و آتنا ما وعدتنا على رسلك و ملائكه بگويند ربّنا و أدخلهم جنّات عدن الّتى وعدتهم و چه قدر فرق است ميان اين منزلت و آن عاقبت و نيز اين كفار قرار دادند براى خدا شريكهائى را از جنس بشر و اصنام و ملائكه و غيرها و روز قيامت خداوند محشور ميفرمايد آنها را با تمام معبودهاشان و نحشرهم فنقول بصيغه متكلم مع الغير نيز قرائت شده يعنى و ياد كن روزى را كه محشور نمائيم آنها و معبودهاشانرا پس بگوئيم و بقرائت مشهور پس ميفرمايد بمعبودهاشان آيا شما اين بندگان مرا گمراه كرديد يا خودشان گمراه شدند براى كوتاهى در نظر و فكر و اعراض از علما و حكما و انبيا و اوليا براى سرزنش و ملامت پرستش كنندگان و اقرار پرستش شدگان و آنها از روى تعجب عرضه ميدارند بار الها تو منزهى از شريك چون معبودها يا انبيا و ملائكه هستند كه منزه از معصيتند يا اصنام و كواكب كه در دنيا گويا نبودند تا بتوانند كسيرا گمراه نمايند و خدا آنها را در آخرت گويا نموده لذا اولا خود را بتسبيح تبرئه و ثانيا اقرار نمايند كه سزاوار نبوده و نيست براى ما كه بگيريم براى خودمان غير از تو صاحب اختياران يا دوستانى چه رسد بآنكه بندگان تو را وادار بعبادت خود نمائيم و در مقابل تو دعوى الوهيّت كنيم يا دشمنان تو را براى خودمان دوست بگيريم آنچه مسلّم است آنستكه تو در دنيا بآنها و پدرانشان سلامتى و نعمت و رفاهيت و ثروت دادى تا مستغرق در شهوات و لذات دنيا شدند و از ياد تو و خوض در آيات و تذكر از علامات غفلت نمودند و فراموش كردند مواعظ و نصايح انبيا و اوليا


جلد 4 صفحه 65

و علما و صلحا را و بودند گروهى فاسد و تباه و هلاك شده و از كار افتاده و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت نتّخذ بضمّ نون و فتح خاء قرائت فرموده و بنابراين معنى واضح‌تر است كه ما حق نداشتيم معبود شويم و پس از اين اقرار خداوند خطاب باهل شرك ميفرمايد كه ديديد معبودهاى شما هم تكذيب نمودند شما را در گفتارتان كه براى خدا شريك قرار داديد و شما بهيچ وجه نميتوانيد عذاب خدا را از خود بگردانيد و دفع نمائيد و نه با يكديگر كمك و يارى كنيد و بعضى يقولون و يستطيعون در هر دو بياء قرائت نموده‌اند و بنابراين معنى آنستكه ديديد خدايان شما تكذيب نمودند شما را بگفتار خودشان كه اقرار كردند و نميتوانند از شما دفاع و با شما يارى كنند و در هر حال ما عذاب بزرگ خودمان را كه آتش جهنم است به بندگان ستمكار خودمان در آخرت خواهيم چشانيد و اى پيغمبر اين غذا خوردن و راه رفتن در بازارها اختصاص بتو نداشته تمام انبيا و مرسلين سابق هم مانند تو ميخوردند و در كوچه و بازار راه ميرفتند و كسى نميتوانست بايشان اعتراض نمايد و اين عمل را مخالف با نبوت و رسالت قرار دهد و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت يمشّون بضم ياء و فتح شين مشدده قرائت فرموده و بنابراين مراد آنستكه حوائج خودشان يا مردم ايشانرا وادار بمشى مينمود، نه آنكه خودشان بى جهت گردش ميكردند و اين آيه يكى از جوابهاى اين اعتراض كفار است كه در آيات سابقه گذشت و در خاتمه خطاب بعموم بندگان فرموده كه ما بعضى از شما را مايه امتحان و آزمايش بعضى ديگر قرار داديم مثلا فقير را مايه آزمايش غنىّ و غنى را مايه آزمايش فقير براى معلوم شدن مقام شكر و صبرشان و همچنين است حال سالم و مريض و عالم و جاهل و شاه و رعيت و پيغمبر و امّت كه آيا صبر ميكنند هر يك از آنها بر انجام وظيفه خودشان در حالى كه دارند و بر عدم تجاوز از حدودشان و بر تحمّل مصائب و آزارهاى طرف مقابل يا خير و خداوند بصير و بينا و مطّلع از حال همه آنها است و البته پاداش صابران را در دنيا و آخرت بنحو اكمل خواهد داد و اين موجب تسليت خاطر مبارك پيغمبر اكرم‌


جلد 4 صفحه 66

است كه صبر فرمايد در مقابل اقوال و افعال ناشايسته كفار تا مستحق اجر بى‌شمار گردد و نيز موجب قوت قلب اهل ايمان است كه صبر كنند در مقابل آزار اهل شرك و دست از وظيفه خود بر ندارند و بدانند كه خدا ناملائمات آنها را مى‌بيند و تلافى ميفرمايد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لا تَدعُوا اليَوم‌َ ثُبُوراً واحِداً وَ ادعُوا ثُبُوراً كَثِيراً «14»

آه‌ نكشيد يك‌ آه‌ بلكه‌ آه‌ و ناله‌هاي‌ زيادي‌ داريد بسيار بايد آه‌ و ناله‌ كنيد زيرا عذاب‌ جهنم‌ مدت‌ ندارد و تمام‌ شدني‌ نيست‌.

(لا تَدعُوا اليَوم‌َ) روز جزاء و بازپرس‌ ‌که‌ روز بسيار صعب‌ و سختي‌ ‌است‌ ‌که‌ دارد اهل‌ عذاب‌ ‌در‌ طرف‌ چپ‌ صحراي‌ محشر قرار مي‌گيرند خورشيد يك‌ ني‌ بالاي‌ سر ‌آنها‌ نورش‌ گرفته‌ مي‌شود و حرارتش‌ مي‌تابد زمين‌ مثل‌ كوره حدّادي‌ مي‌جوشد يك‌ حلقه‌ آتش‌ دور ‌آنها‌ حلقه‌ مي‌زند ملائكه‌ هفت‌ آسمان‌ هفت‌ طبقه‌ دور ‌آنها‌ حلقه‌ مي‌زنند خطاب‌ مي‌رسد «‌اينکه‌ المفرّ» دستهاي‌ ‌آنها‌ ‌به‌ گردن‌ بسته‌ ‌شده‌، غل‌ ‌در‌ گردن‌ ‌آنها‌ انداخته‌ ‌شده‌، غلها و زنجيرها آتشيست‌، حساب‌ و رسيدگي‌ ‌آنها‌ سخت‌ رسيدگي‌ مي‌شود، نامه عمل‌ ‌از‌ عقب‌ سر ‌به‌ دست‌ چپ‌ ‌آنها‌ داده‌ مي‌شود.

جلد 13 - صفحه 588

(وَ أَمّا مَن‌ أُوتِي‌َ كِتابَه‌ُ وَراءَ ظَهرِه‌ِ فَسَوف‌َ يَدعُوا ثُبُوراً وَ يَصلي‌ سَعِيراً) انشقاق‌ ‌آيه‌ 10 و 11 و 12.

(وَ أَصحاب‌ُ الشِّمال‌ِ ما أَصحاب‌ُ الشِّمال‌ِ ‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌ هذا نُزُلُهُم‌ يَوم‌َ الدِّين‌ِ) واقعه‌ ‌آيه‌ 49 ‌الي‌ 56 ‌الي‌ ‌غير‌ ‌ذلک‌ ‌از‌ آيات‌ شريفه‌ ‌که‌ ‌در‌ بسيار ‌از‌ سور قرآن‌ يك‌ قسمت‌ ‌از‌ عذاب‌هاي‌ قيامت‌ و شدائد ‌آن‌ بيان‌ ‌شده‌ لكن‌ گوش‌ شنوا و قلب‌ بيدار ميخواهد لذا ملائكه‌ ‌به‌ ‌آنها‌ ميگويند:

(لا تَدعُوا اليَوم‌َ ثُبُوراً واحِداً وَ ادعُوا ثُبُوراً كَثِيراً) راه‌ نجاتي‌ نداريد «‌خود‌ كرده‌ ‌را‌ تدبير نيست‌» ‌از‌ مالك‌ دوزخ‌ تقاضاي‌ نجات‌ مي‌كنند (وَ نادَوا يا مالِك‌ُ لِيَقض‌ِ عَلَينا رَبُّك‌َ قال‌َ إِنَّكُم‌ ماكِثُون‌َ) زخرف‌ ‌آيه‌ 77.

‌از‌ خزنه جهنم‌ استدعا مي‌كنند (‌عليه‌‌به‌وَ قال‌َ الَّذِين‌َ فِي‌ النّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّم‌َ ادعُوا رَبَّكُم‌ يُخَفِّف‌ عَنّا يَوماً مِن‌َ العَذاب‌ِ ‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌ وَ لَهُم‌ سُوءُ الدّارِ).

مؤمن‌ ‌آيه‌ 52 ‌الي‌ 55 ‌از‌ ‌خدا‌ تمنا مي‌كنند (رَبَّنا أَخرِجنا مِنها فَإِن‌ عُدنا فَإِنّا ظالِمُون‌َ) جواب‌ مي‌شنوند.

(قال‌َ اخسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُون‌ِ) مؤمنون‌ ‌آيه‌ 109 و 110.

و بالجمله‌ ‌از‌ ‌هر‌ دري‌ بخواهند نجات‌ يابند تمام‌ درها بسته‌ ‌شده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 14)- اما به زودی به آنها گفته می‌شود: «امروز یک بار واویلا نگویید، بلکه بسیار ناله واویلا سر دهید» (لا تَدْعُوا الْیَوْمَ ثُبُوراً واحِداً وَ ادْعُوا ثُبُوراً کَثِیراً).

و در هر حال این ناله شما به جایی نخواهد رسید و مرگ و هلاکی در کار نخواهد بود، بلکه باید زنده بمانید و مجازاتهای دردناک را بچشید.

نکات آیه

۱ - استغاثه و درخواست تکذیب کنندگان قیامت براى رهایى از آتش جهنم نتیجه بخش نبوده و عذابشان ادامه خواهد یافت. (لاتدعوا الیوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا کثیرًا) برداشت یاد شده مبتنى بر این نکته است که مقصود از درخواست هلاکت، در حقیقت کنایه از نجات از وضع بسیار سخت دوزخ است; نه مرگ و نابودى واقعى.

۲ - درخواست تکذیب کنندگان قیامت براى مرگ و هلاکت خویش، بى نتیجه بوده و آنان براى همیشه در آتش خشمگین جهنم خواهند سوخت. (بل کذّبوا بالساعة ... لاتدعوا الیوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا کثیرًا) برداشت فوق، مبتنى بر این است که مقصود از «و ادعوا ثبوراً کثیراً» کنایه از این باشد که چون درخواست کافران براى مرگ و یا نجات، پذیرفته نمى شود و باید تا ابد در آتش بسوزند. از این رو از روى استهزا به آنان گفته مى شود: بسیار درخواست هلاکت[و یا نجات] کنید.

۳ - تکذیب کنندگان قیامت، علاوه بر گرفتارى به کیفر جسمانى (سوختن)، به کیفر روانى (تحقیر و استهزا) نیز مبتلا خواهند شد. (و إذا أُلقوا منها مکانًا ضیّقًا ... لاتدعوا الیوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا کثیرًا) جمله «لاتدعوا...» - به جاى جواب مناسب با «دعوا هنالک ثبوراً» - مى تواند براى تحقیر و استهزاى آنان باشد.

۴ - تکذیب کنند قیامت، در آتش دوزخ همواره در حال مرگ و زندگى بوده و به دفعات بى شمار مى میرند و زنده مى شوند. (لاتدعوا الیوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا کثیرًا) از دیدگاه مفسران، این که به کافران گفته مى شود: «درخواست هلاکت بار خود را بسیار تکرار کنند» یا به خاطر این است که آنان به دفعات زنده مى شوند، و باز مى میرند. پس باید براى هر بار زنده شدن و عذاب شدن، درخواست مرگ کنند و یا به این سبب است که عذاب الهى کافران متعدد و گوناگون است. پس باید آنان براى هر یک از آنها، درخواست مرگ کنند. برداشت یاد شده مبتنى بر دیدگاه اول است.

۵ - جهنم، داراى انواع عذاب هلاکت بار براى تکذیب کنندگان قیامت (لاتدعوا الیوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا کثیرًا)

موضوعات مرتبط

  • جهنم: اقسام عذابهاى جهنم ۵; جاودانان در جهنم ۲; درخواست نجات از جهنم ۱; مراتب عذاب جهنم ۵
  • جهنمیان: ردّ استغاثه جهنمیان ۱; زندگى جهنمیان ۴; مرگ جهنمیان ۴
  • قیامت: استهزاى اخروى مکذبان قیامت ۳; تحقیر اخروى مکذبان قیامت ۳; تداوم عذاب مکذبان قیامت ۱; ردّ خواسته هاى مکذبان قیامت ۱، ۲; عذاب روحى مکذبان قیامت ۳; عذاب مکذبان قیامت ۳، ۵; مکذبان قیامت در جهنم ۱، ۴، ۵
  • مرگ: درخواست مرگ ۲

منابع