الرحمن ٨

از الکتاب
کپی متن آیه
أَلاَّ تَطْغَوْا فِي‌ الْمِيزَانِ‌

ترجمه

تا در میزان طغیان نکنید (و از مسیر عدالت منحرف نشوید)،

تا در وزن كردن خلاف نكنيد
تا مبادا از اندازه درگذريد.
(و حکم کرد) که هرگز در میزان (عدل و احکام شرع من) تعدّی و نافرمانی مکنید.
تا در [سنجیدن با] ترازو طغیان روا مدارید [و از مرز عدالت و انصاف مگذرید.]
تا در ترازو تجاوز مكنيد.
از بهر آنکه در ترازو از حد تجاوز مکنید
كه در ترازو از حد مگذريد- تجاوز و خيانت مكنيد-.
هدف (از ایجاد قوانین و ضوابط در عالم هستی) این است که شما هم (قوانین و ضوابط را در زندگی فردی و اجتماعی خود رعایت کنید و) از (حدّ و مرز) قوانین و ضوابط (مقرّره) تجاوز نکنید.
که مبادا در این میزان طغیان کنید.
که سرکشی نکنید در سنجش‌

So do not transgress in the balance.
ترتیل:
ترجمه:
الرحمن ٧ آیه ٨ الرحمن ٩
سوره : سوره الرحمن
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَلاّ تَطْغَوْا ...»: تا این که شما هم سرکشی و تعدی نکنید. چرا که اساس جهان بر ضوابط و قوانین حساب شده بسیار دقیقی است، و شما نیز بخشی از این عالم عظیم بوده و باید معیار و میزان و نظم و نظام در زندگیتان باشد. «الْمِیزَانَ»: مراد موازین و معاییر زندگی فردی و اجتماعی است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ «7» أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ «8»

و آسمان را بالا برد و قانون و ميزان را مقرّر كرد تا در سنجش و ميزان تجاوز نكنيد.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَلاَّ تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ «8»

أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ‌: براى آنكه تجاوز مكنيد و در نگذريد از ميزان، يعنى از عدل و انصاف متجاوز مشويد و براستى معامله نمائيد، پس به جهت مبالغه و تاكيد فرمايد:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

الرَّحْمنُ «1» عَلَّمَ الْقُرْآنَ «2» خَلَقَ الْإِنْسانَ «3» عَلَّمَهُ الْبَيانَ «4»

الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ «5» وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ «6» وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ «7» أَلاَّ تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ «8» وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ «9»

وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ «10» فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ «11» وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحانُ «12» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «13»

ترجمه‌

خداوند بخشنده‌

تعليم داد قرآن را

آفريد انسان را

آموخت باو بيان را

خورشيد و ماه بحساب معيّنى سير ميكنند

و گياه و درخت سجده مينمايند

و آسمان را برافراشت و قرار داد ميزان عدل را

تا تجاوز ننمائيد در آن ميزان‌

و بر پا داريد سنجيدن را بعدل و كم مكنيد ميزان را

و زمين را گسترانيد براى مردمان‌

در آن است ميوه و درخت خرماى داراى غلافها

و حبوبات داراى برگ خشك و رستنى خوشبوى‌

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد.

تفسير

خداوندى كه بخشش بيمنتهاى او شامل حال دوست و دشمن شده چون در اين سوره مباركه بيان نعم و آلاء خود را فرموده افتتاح نموده است آنرا باين نام نامى خود و آنكه تعليم فرموده قرآن را كه سرمايه سعادت بشر است به پيغمبر خود و خلق فرموده انسان را كه اشرف مخلوقات است و تعليم فرموده باو اخبار از ما في الضمير را به بيان و نطق گويا كه مميّز آن از ساير- حيوانات است و آنكه آفتاب و ماه را بحساب معيّن مقدّرى در مسير خودشان سير داده و ميدهد و از آن فصول چهارگانه و سال شمسى و قمرى و ماههاى هلالى كه ميزان براى حساب ايّام معدود و بدو و ختم آن در افق مشهود است بعمل ميآيد و امور كائنات بآن منظّم ميگردد و فوائد و منافع و خواص و آثار اين دو نيّر در عالم بقدرى است كه كسى از عهده بيان آن بر نميآيد و كلمه حسبان مصدر يا جمع‌


جلد 5 صفحه 111

حساب است و هر چه از زمين برويد خواه بى‌ساق باشد كه آنرا نجم گويند و خواه با ساق كه آنرا شجر خوانند ذاتا و طبعا مطيع و منقاد و خافض و رافع و راكع و ساجد در پيشگاه الهى ميباشد و در اين جمله لطف بيان عجيبى بكار رفته چون نجم معناى معروف آن كه ستاره است مناسب با شمس و قمر است و معناى غير معروف آن كه گياه است مناسب با شجر و تمام روئيدنيها علاوه بر انقياد طبعى كه از امر خدا دارند خفض و رفع و ركوع و سجودى بفرمان باد كه يكى از گماشتگان الهى بر آنها است دارند كه اين محسوس و آن معقول است چنانچه تناسب نجم با شمس و قمر آشكار و با شجر مخفى است و آسمان را رفيع فرمود براى آنكه محلّ ملائكه و منشأ صدور احكام و مقام اولياء عظام و خيمه سبز پرنقش و نگار مرتفعى بر سر بندگان افراشته باشد و ميزان عدل را كه قانون شرع مطهّر است جعل و وضع فرمود و نازل كرد بتوسط جبرئيل بر خاتم انبياء صلى اللّه عليه و آله و سلّم تا مردم تجاوز از انصاف و عدل با يكديگر ننمايند و براى تأكيد اين معنى فرموده و برپا داريد اى بندگان من و اى اولياء امور سنجيدن بعدل را و بهيچ وجه تا ميتوانيد نگذاريد خللى در اركان آن روى دهد و كم و كاست نكنيد از آن ميزان در معامله با احدى و تكرار لفظ ميزان و اكتفا ننمودن بضمير و نهى از زياده اوّلا و نقيصه اخيرا و تصريح به نگاهدارى آن در حدّ اعتدال بين آن دو جمله براى اهتمام بشأن قانون و لزوم رعايت آن در هر حال است علاوه بر آنكه ممكن است گفته شود مراد از ميزان اوّل عدل است كه بآن آسمان و زمين برپا است و مراد از ميزان دوم انصاف است و هر چه بآن چيزى سنجيده شود و مراد از ميزان سوّم ترازو است و زمين را وضع و پهن فرمود براى خلق از جنّ و انس تا در آن سكونت و سير نمايند و خدا را عبادت و اطاعت كنند و در آن انواع و اقسام ميوه تابستانى و زمستانى مناسب با حال و مزاج اهل هر بلدى موجود است و در مدينه طيّبه كه محل نزول اين سوره است و جزيرة العرب كه قرآن بلسان اهالى آن نازل شده درخت خرما بيشتر است و خرما در بدو ظهورش در غلافها و جلدهائى است كه براى حفظ آن و سهولت چيدنش مفيد است و نيز در آن جنس حبوبات كه‌


جلد 5 صفحه 112

مشتمل بر انواع و اصناف بيشمار است از قبيل گندم و جو و برنج و عدس و لوبيا و غيرها كه بر همه حب اطلاق ميشود وجود دارد و هر يك از آنها داراى برگهائى هستند كه براى حفظ آنها نافع است و بعد از خشك شدن مانند كاه بمصارف لازمى ميرسد و نيز در زمين انواع گياههاى مأكول خوشبو است كه بآنها ريحان اطلاق ميشود و بعد از ذكر اين نعم بى‌پايان براى اهل زمين از جن و انس خداوند خطاب بآن دو فرموده ميفرمايد پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكر ميشويد و تكذيب ميكنيد نعمت بودن آن را و وجه تكرار اين آيه شريفه در اين سوره علاوه بر آنچه در سوره سابقه در چند موضع ذكر شد آنستكه بعد از ذكر نعمتهاى متعدّده تقرير آن در اذهان كسانيكه مشمول آن نعمند براى تأكيد در اداء شكرگزارى و اجتناب از كفران لازم و مناسب و اين طرز كلام در بين خطبا و بلغا و شعرا معمول و متعارف است و احتياج بتكلّفى كه مفسّرين براى اختلاف معنوى آلاء در موارد مكرّره فرموده‌اند ندارد و بعد از شنيدن اين آيه مناسب است گفته شود لا بشى‌ء من نعمك ربّنا نكذّب و الحمد للّه رب العالمين و آلاء جمع الى بكسر و فتح بمعناى نعمت است و در بعضى از روايات بمحمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام كه اعظم نعمند تفسير شده.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَلاّ تَطغَوا فِي‌ المِيزان‌ِ «8»

البتّه‌ طغيان‌ نكنيد ‌در‌ ميزان‌ زياده‌ روي‌ و تعدّي‌ و تجاوز نشود ‌در‌ ميزان‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 8)- در این آیه نتیجه‌گیری جالبی از این موضوع کرده، می‌افزاید هدف از قرار دادن میزان در عالم هستی این است: «تا در میزان طغیان نکنید» و از مسیر عدالت منحرف نشوید (أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزانِ).

چه تعبیر جالبی که از کل عالم هستی به انسان منتقل می‌شود، و قوانین حاکم بر آن عالم کبیر را با قوانین حاکم بر زندگی انسان و عالم صغیر هماهنگ می‌شمرد، و این است حقیقت توحید که اصول حاکم همه جا یکی است.

نکات آیه

۱ - خداوند، خواهان سرنهادن انسان به قوانین عادلانه و به حق زندگى و سرکشى نکردن از آن (ألاّتطغوا فى المیزان)

۲ - حاکمیت توازن بر کل ساختار جهان، درس آموز آدمیان در پایبندى به موازین و معیارهاى الهى (و وضع المیزان . ألاّتطغوا فى المیزان) از ارتباط این آیه با «وضع المیزان» و نیز با آیات پیشین استفاده مى شود که خداوند همه چیز را به حساب و بر اساس موازین آفرید، تا آدمى نیز از آن درس گیرد و پایبند موازین باشد.

۳ - زندگى انسان ها، چونان نظام طبیعت، وابسته به رعایت موازین و معیارها (و وضع المیزان . ألاّتطغوا فى المیزان) از ارتباط این آیه با آیات پیشین استفاده مى شود: چنانچه وجود موازین در نظام جهان، عامل ثبات و پایدارى آن است و بى حسابى و بى قانونى به انهدام آن منتهى مى شود، زندگى انسان نیز متکى به رعایت معیارها است.

۴ - کتاب موزون طبیعت، راهنماى انسان در صحنه عقیده و عمل * (و وضع المیزان . ألاّتطغوا فى المیزان) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که خداوند، براى رهنمون ساختن انسان ها به عقیده توحیدى، نظام دارى و قانون مندى خورشید، ماه و... را به آنان یادآور شده است. هم چنین حاکمیت «میزان» بر هستى را، درسى براى پایبندى عملى آنها به موازین قرار داده است.

۵ - توصیه به دور نشدن از قوانین و موازین عادلانه در زندگى، برخوردار از جایگاهى ویژه در بین توصیه ها و آموزه هاى الهى و قرآنى (ألاّتطغوا فى المیزان) مطلب یاد شده با توجه به این نکته است که سفارش به دور نشدن از قوانین و موازین عادلانه، نخستین توصیه الهى در این سوره قرار گرفته است.

۶ - همه موجودات، ناگزیر از اطاعت خداوند و تنها انسان داراى حق انتخاب آگاهانه (و النجم و الشجر یسجدان ... و وضع المیزان . ألاّتطغوا فى المیزان) خداوند، در آیات پیشین «نجم» و «شجر» را تسلیم بى چون و چراى فرمان حق شمرده و هستى را مسخر قوانین دانسته است; اما تنها از انسان مى خواهد که خود با اختیار و انتخاب سر بر آستان معیارها بساید.

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: اعتدال در آفرینش ۲; عبرت از قانونمندى آفرینش ۲
  • انسان: اختیار انسان ۶; ویژگیهاى انسان ۶
  • حقوق: حق انتخاب ۶
  • خدا: توصیه هاى خدا ۱
  • زندگى: اهمیت اعتدال در زندگى ۵; اهمیت قانونمندى زندگى ۳
  • طبیعت: آثار اعتدال طبیعت ۴; قانونمندى طبیعت ۳; نظم طبیعت ۳
  • طغیان: اهمیت اجتناب از طغیان ۱
  • عبرت: عوامل عبرت ۲
  • عدالت: اهمیت عدالت ۵
  • عقیده: زمینه تصحیح عقیده ۴
  • عمل: زمینه اصلاح عمل ۴
  • قرآن: تعالیم قرآن ۵
  • موجودات: انقیاد موجودات ۶; جبر موجودات ۶
  • هدایت: عوامل هدایت ۴

منابع