الحشر ٨

از الکتاب
کپی متن آیه
لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ‌ الَّذِينَ‌ أُخْرِجُوا مِنْ‌ دِيَارِهِمْ‌ وَ أَمْوَالِهِمْ‌ يَبْتَغُونَ‌ فَضْلاً مِنَ‌ اللَّهِ‌ وَ رِضْوَاناً وَ يَنْصُرُونَ‌ اللَّهَ‌ وَ رَسُولَهُ‌ أُولٰئِکَ‌ هُمُ‌ الصَّادِقُونَ‌

ترجمه

این اموال برای فقیران مهاجرانی است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدند در حالی که فضل الهی و رضای او را می‌طلبند و خدا و رسولش را یاری می‌کنند؛ و آنها راستگویانند!

[و نيز اين غنايم‌] براى مهاجران نيازمندى است كه از ديارشان و اموالشان رانده شده‌اند و در طلب فضل خدا و رضاى اويند و خدا و رسولش را يارى مى‌كنند. هم اينان راستگويانند
[اين غنايم، نخست‌] اختصاص به بينوايان مهاجرى دارد كه از ديارشان و اموالشان رانده شدند: خواستار فضل خدا و خشنودى [او] مى‌باشند و خدا و پيامبرش را يارى مى‌كنند. اينان همان مردم درست كردارند.
مقام بلند (یا غنائم) خاصّ فقیران مهاجرین است که آنها را از وطن و اموالشان به دیار غربت راندند در صورتی که (چشم از خانه پوشیده و) در طلب فضل و خشنودی خدا می‌کوشند و خدا و رسول او را یاری می‌کنند، اینان به حقیقت راستگویان عالمند.
[بخشی از غنایم] برای فقیران مهاجری است که از دیار و اموالشان بیرون رانده شده اند، در حالی که فضل و خشنودی خدا را می جویند وخدا وپیامبرش را یاری می کنند، اینان همان راستگویانند.
نيز غنايم از آن مهاجران فقيرى است كه از سرزمينشان رانده شده‌اند و آنها در طلب فضل و خشنودى خدايند و خدا و پيامبرش را يارى مى‌كنند، اينان راستگويانند.
برای بینوایان از مهاجران است که از خانه و کاشانه‌هایشان و ملک و مالهایشان رانده شده‌اند، و در طلب بخشش و خشنودی خداوندند و [دین‌] خداوند و پیامبر او را یاری می‌دهند، اینانند که راستگویانند
[و نيز آن غنيمت‌] براى نيازمندان هجرت‌كننده است كه از خانه‌ها و مالهاى خود بيرون رانده شدند در حالى كه فضل- روزى- خداى و خشنودى او را مى‌جويند و [دين‌] خداى و پيامبر او را يارى مى‌كنند، ايشانند راستگويان
همچنین غنائم از آنِ فقرای مهاجرینی است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شده‌اند. آن کسانی که فضل خدا و خوشنودی او را می‌خواهند، و خدا و پیغمبرش را یاری می‌دهند. اینان راستانند.
(این غنایم، نخست) اختصاص به بینوایان از مهاجران دارد که از دیارشان و اموالشان رانده شدند، در حالی‌که فضلی از خدا و خشنودی‌ای از او می‌جویند و خدا و پیامبرش را یاری می‌کنند. اینان (هم)اینان راستانند.
برای بینوایان از مهاجرانی است که برون رانده شدند از خانه‌ها و خواسته‌های خویش در پی فضلی از خدا و خوشنودیی و یاری کنند خدا و پیمبرش را آنانند راستگویان‌

To the poor refugees who were driven out of their homes and their possessions, as they sought the favor of Allah and His approval, and came to the aid of Allah and His Messenger. These are the sincere.
ترتیل:
ترجمه:
الحشر ٧ آیه ٨ الحشر ٩
سوره : سوره الحشر
نزول : ٤ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّنَ اللهِ وَ رِضْوَاناً»: (نگا: مائده / فتح / ). «الصَّادِقُونَ»: راستان. مؤمنانی که واقعاً ایمان دارند و راست و درست هستند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً وَ يَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ «8»

(بخشى از فيئ) براى مهاجران فقيرى است كه از خانه‌ها و اموال خود بيرون رانده شدند و در پى فضل و رضوان الهى هستند و خدا و رسولش را يارى مى‌كنند، آنان همان راستگويانند.

نکته ها

اين آيه به منزله شرح و تفسيرى است براى مصارف شش گانه فيئ‌كه از ميان «مساكين» و «ابن السبيل» به سراغ آن گروه از فقرايى رويد كه امتيازاتى همچون هجرت در راه خدا و يارى رسول خدا را داشته باشند.

از ميان فقرا، مهاجران تبعيد شده‌اى كه خالصانه حامى دين هستند، اولويّت دارند.

پیام ها

1- گرچه افراد نيازمند، نظرى به اموال ما ندارند، «يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ» ولى ما بايد آنان را بهره‌مند سازيم. «لِلْفُقَراءِ»

2- علاقه به وطن، يك حق طبيعى و الهى است كه قابل پيگيرى است. «أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ»

3- كسانى در ادّعاى دين‌دارى صادقند كه در عين فقر و آوارگى، حامى خدا و رسول باشند. لِلْفُقَراءِ ... أُخْرِجُوا ... يَنْصُرُونَ اللَّهَ‌ ... هُمُ الصَّادِقُونَ‌

جلد 9 - صفحه 546

4- كمالاتى قابل ستايش است كه دائمى باشد. يَبْتَغُونَ‌ ... يَنْصُرُونَ‌ (فعل مضارع نشان استمرار است.)

5- دنيا همراه با آخرت ارزش دارد. فَضْلًا ... وَ رِضْواناً

6- افراد مخلص، الطاف الهى را فضل او مى‌دانند، نه حق خود. «فَضْلًا مِنَ اللَّهِ»

7- صداقت با عملكرد روشن مى‌شود نه با شعار. يَنْصُرُونَ‌ ... الصَّادِقُونَ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً وَ يَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ «8»

لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِينَ‌: فى‌ء متعلق به خدا و رسول است براى فقراء هجرت كننده از مكه به مدينه، الَّذِينَ أُخْرِجُوا: آنان كه بيرون كرده شده‌اند، يعنى كفار مكه آنها را بيرون كردند، مِنْ دِيارِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ‌: از منزل‌هاى ايشان كه در مكه داشتند و از مالهاى خود، يعنى دور گردانيدند و منع نمودند آنها را از اموال خود. يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ‌: در حالتى كه طلب مى‌كنند به سبب هجرت، مزيت عطائى از خداى خود، وَ رِضْواناً: و خشنودى حضرت او، يعنى هجرت ايشان براى تجارت و اغراض دنيوى نبود، بلكه به جهت رضاى خدا و دوستى رسول او، ترك خانه‌ها و امتعه و مال خود نمودند. وَ يَنْصُرُونَ اللَّهَ‌: و يارى مى‌كنند دين خدا را به انفس و مال خود، وَ رَسُولَهُ‌: و يارى مى‌نمايند رسول او را به همراهى خود، أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ‌: ايشانند راستگويان در دين اسلام به گفتار و كردار. در خبر است از مهاجرين مردى بود كه سنگ بر شكم بستى و در زمستان به جهت برهنگى، گودى حفر و در آنجا نشستى تا سرما كمتر اثر كند. چون حال او چنين بود، حضرت مال بنو نضير را بر مهاجرين قسمت نمود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى‌ رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى‌ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ «6» ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى‌ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى‌ فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‌ وَ الْيَتامى‌ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ «7» لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً وَ يَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ «8» وَ الَّذِينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِيمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ وَ لا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ يُؤْثِرُونَ عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «9» وَ الَّذِينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ «10»

ترجمه‌

و آنچه بازگردانيد خدا به پيغمبر خود از آنان پس نتاختيد بر آن هيچ اسبى و نه شترى ولى خدا مسلّط ميفرمايد پيغمبران خود را بر هر كه بخواهد و خدا بر همه چيز توانا است‌

آنچه باز گرداند خدا به پيغمبر خود از اهل آباديها پس از آن خدا و از آن پيغمبر و از آن خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و درمانده در راه است تا نباشد مالى كه گردش ميكند دست بدست ميان توانگران از شما و آنچه را كه داد بشما پيغمبر پس بگيريدش و آنچه را كه نهى كرد شما را از آن پس باز ايستيد و بترسيد از خدا همانا خداوند سخت عقوبت است‌

از آن‌


جلد 5 صفحه 174

محتاجان مهاجران است آنانكه بيرون كرده شدند از خانه‌هاشان و مالهاشان طلب ميكنند فضلى را از خدا و خشنوديش را و يارى ميكنند خدا و پيغمبر او را آن گروه ايشانند راستگويان‌

و آنانكه جايگير شدند در خانه‌هاى مدينه و در ايمان پيش از ايشان دوست ميدارند كسى را كه مهاجرت كرد بسويشان و نمى‌يابند در سينه‌هاشان اقبال و تقاضائى از آنچه داده شدند و مقدّم ميدارند ديگران را بر خودشان اگر چه باشد ايشانرا احتياج كامل و كسانيكه نگاه داشته شوند از بخل نفس خود پس آن گروه رستگارانند

و آنانكه آمدند بعد از ايشان ميگويند پروردگارا بيامرز ما و برادرانمان را آنانكه سبقت گرفتند بر ما در ايمان و قرار مده در دلهاى ما كينه‌اى نسبت بآنان كه ايمان آوردند پروردگارا همانا توئى مهربان بخشنده.

تفسير

خلاصه مستفاد از حديثى كه در كافى از امام صادق عليه السّلام در اين مقام نقل نموده آنست كه آنچه در آسمان و زمين و ما بين آن دو است ملك خدا و رسول و ائمه اطهار است پس آنچه از اراضى و اموال در دست كفّار و فجّار و ظلمه باشد و بايشان واصل گردد حق آنان است كه خداوند بايشان ردّ فرموده و رجوع و ظاهرا خداوند بعد از ذكر اخراج بنى نضير از مدينه براى قطع طمع اصحاب از اموال آنها كه بدست آمده بود ميفرمايد آنچه خداوند از اموال آنها به پيغمبر خود مسترد فرموده شما در بدست آوردن آن زحمت زيادى نكشيديد و تاخت و تازى با اسب و شتر نكرديد چون گفته‌اند آباديهاى آنها از مدينه بيش از دو ميل كه آن ثلث يك فرسخ است فاصله نداشت لذا جز پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كسى سواره بجانب آنها حركت نكرد و كارزار مهمّى روى نداد و چون چنين بوده ميفرمايد بلكه خداوند بمشيّت خود بدون وسائل ظاهرى پيغمبران خود را بر هر قوم كه بخواهد مسلّط ميفرمايد و اينك مقدّر فرموده بود كه اهل باطل مرعوب حق شوند و خداوند بر اين امر و ساير امور قادر است با تسبيب اسباب و بدون آن و چنين اموالى را في‌ء گويند و شرح آن در اوّل سوره انفال گذشت كه از مختصّات پيغمبر و امام است و اختيارش با ايشان است بهر مصرفى كه خواسته باشند ميرسانند از صرف در شئون‌


جلد 5 صفحه 175

رياست الهيّه و انفاق بأقارب خودشان از بنى هاشم و يتيمان و درماندگان از طلب روزى و بازماندگان از راه در سفر براى فقد وسائل تا نباشد آن اموال ثروتيكه دست بدست بين اغنياء مسلمانان گردش كند و فقراء از آن بهره‌اى نداشته باشند و لذا فرموده آنچه را پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از آن اموال بشما عطا فرمود بگيريد و شكر گزارى كنيد و آنچه شما را از دست درازى بآن نهى فرمود بپذيريد و طمع در آن نداشته باشيد و از خدا بترسيد در چشم داشت و تجاوز باموال مخصوص به پيغمبر و امام و بدانيد كه اگر تعدّى در آن اموال نمائيد بعقاب شديد الهى گرفتار خواهيد شد و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه نميخواهد اين اموال را براى خود ذخيره نمايد عطا ميفرمايد بفقراء مهاجرين كه كفّار مكّه آنها را از خانه‌هاشان بيرون كردند و اموالشان را گرفتند و آنان بمدينه هجرت نمودند به تبع پيغمبر و اميد تفضّل الهى نسبت بمعاششان و براى خشنودى خدا و يارى ميكنند با خدا و پيغمبر در جهاد با دشمنان دين و آنها راست ميگويند در ادّعاء اولويّت از انصار باين اموال اگر خواسته باشد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آنرا بذل باصحاب فرمايد چون فقراء در بين آنها زياد و متمكّنين مانند مشايخ ثلاثه و بعضى از همكارانشان در ميان آنها كم است بخلاف انصار كه از ديار و اموالشان دور و مهجور نشدند و غالبا ثروتمندند يا آنها راست ميگويند در ادّعاء ايمان و نصرت اسلام كه مفسّرين فرموده‌اند و آن كسانى كه متمكّن شدند در خانه‌هاى خودشان بانتظار قدوم پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و متمكّن شدند در ايمان بآن حضرت قبل از فقراء مهاجرين و هجرت آنها از مكّه بمدينه يا متمكّن شدند در دار الهجره و دار الايمان كه هر دو از القاب مدينه است قبل از مهاجرين دوست ميدارند پيغمبر و هر كس را كه به تبع او هجرت نموده است از مكّه بمدينه و در خانه‌هاى خودشان جاى ميدهند آنان را و كمك با آنها مينمايند و خودشان را محتاج نمى‌بينند بآنچه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از حقّ خود بفقراء از مهاجرين عطا فرموده و غالبا با آنكه خودشان احتياج دارند مهاجرين را مقدّم ميدارند بتصرّف در خانه و ساير اموالشان و كسانيكه محفوظ بمانند از بخل نفس و حرص بمال ايشان رستگاران در دنيا و آخرتند كه فائز شدند بمدح و ثناى خلق و خدا و نائل گشتند


جلد 5 صفحه 176

بعزّت دنيا و نعيم آخرت چون گفته‌اند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم غنائم بنى نضير را بمهاجرين عطا فرمود و بانصار از آن چيزى نداد جز بدو نفر يا سه نفر كه محتاج بودند و براى تسليت خاطر ايشان اين آيه در شأن آنها نازل گرديده و براى دلجوئى و تأديب ساير اهل ايمان غير از مهاجر و انصار كه بعد از هجرت مسلمان شده‌اند فرموده و آنانكه بعد از مهاجرين و انصار بدين اسلام درآيند ميگويند پروردگارا بيامرز ما و برادران ما را كه قبل از ما ايمان آوردند و قرار مده در دلهاى ما كينه و حقد و حسدى نسبت باهل ايمان كه بگوئيم چرا پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم غنائم بنى نضير را بفقراء از مهاجرين عطا فرمود و بما نداد پروردگارا تو رءوف و مهربانى نسبت بغم‌زدگان و عموم اهل ايمان دعاى ما را مستجاب فرما آنچه ذكر شد بنظر حقير مستفاد از ظاهر آيات شريفه بضميمه قرائن و شواهد خارجى است و بنابراين آيه اوّل براى بيان آنست كه غنائم بنى نضير داخل در في‌ء و انفال است و كه حكم آن معلوم بوده و آيه دوم براى بيان مصارف في‌ء است كه نوعا يا استحبابا پيغمبر و امام اختيار مينمايند و حكمت و ثمره آن و آيه سوم براى بيان مصرفى است كه در خصوص غنائم بنى نضير پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در نظر گرفته بوده و در مقام بيان؟؟؟؟؟

الزامى در مصارف كلّى في‌ء يا خصوص في‌ء بنى نضير نيست و اخبار وارده در اين مقام كه مفادش اختصاص مصارف مذكوره بأقارب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و تفويض امر بآن حضرت و ائمه اطهار است هم ناظر بهمين معنى است و اختلاف مفسّرين در تعميم مصرف و تخصيص آن باقارب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اعمّ از غنى و فقير و اختصاص بفقير بكلّى بى‌وجه بنظر ميرسد چون مصرف في‌ء و انفال در خارج مسلّم است كه اختيارش با پيغمبر و امام است و نبايد در آن بحث شود بلى ما آتاكم الرّسول محتمل است مراد از آن اعمّ از في‌ء و حكم باشد چون در روايات بآن استشهاد شده بر تفويض امر بآن حضرت و بعد از او بائمه اطهار اعمّ از حكم و غيره و در امالى از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه مردى خدمت حضرت رسيد و از گرسنگى شكايت كرد و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرستاد نزد زنانش و آنها گفتند ما جز آب چيزى نداريم پس حضرت فرمود كيست كه اين مرد را امشب مهمان كند و امير المؤمنين عليه السّلام عرض كرد يا رسول اللّه من‌


جلد 5 صفحه 177

حاضرم و او را برد نزد حضرت زهرا و فرمود چه در خانه‌دارى عرض كرد چيزى نداريم مگر قوت امشب ولى مقدّم ميداريم ميهمان خودمان را پس امير المؤمنين عليه السّلام فرمود بچه‌ها را بخوابان و چراغ را خاموش كن و آن گرسنه را از غذاى خودشان سير كردند و چون صبح شد و امير المؤمنين عليه السّلام خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسيد و قضيّه را عرضه داشت چيزى طول نكشيد كه نازل شد و يؤثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصة و از بعضى روايات ديگر هم استفاده ميشود كه اين آيه در شأن اهل بيت طهارت نازل شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لِلفُقَراءِ المُهاجِرِين‌َ الَّذِين‌َ أُخرِجُوا مِن‌ دِيارِهِم‌ وَ أَموالِهِم‌ يَبتَغُون‌َ فَضلاً مِن‌َ اللّه‌ِ وَ رِضواناً وَ يَنصُرُون‌َ اللّه‌َ وَ رَسُولَه‌ُ أُولئِك‌َ هُم‌ُ الصّادِقُون‌َ «8»

‌از‌ ‌براي‌ فقراء مهاجرين‌ ‌آن‌ كساني‌ ‌که‌ بيرون‌ شدند ‌از‌ منزل‌هاي‌ ‌خود‌ و ديار ‌خود‌ و اموال‌ ‌خود‌ ‌که‌ مشركين‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ مكّه‌ خارج‌ كردند و ‌آنها‌ پناه‌ آوردند بمدينه طيّبه‌ طلب‌ مي‌كنند فضلي‌ ‌از‌ خداي‌ متعال‌ و رضا و خوشنودي‌ ‌او‌ ‌را‌ و ياري‌ مي‌كنند ‌خدا‌ ‌را‌ ‌يعني‌ دين‌ ‌خدا‌ ‌را‌ و ‌رسول‌ ‌خدا‌ ‌را‌ اينها ‌خود‌ اينها راستگويانند.

توضيح‌ كلام‌ اينست‌ ‌که‌ حضرت‌ رسالت‌ ‌از‌ اموال‌ و اراضي‌ بني‌ نضير ‌که‌ بعنوان‌ في‌ء بدست‌ آورد قسمتي‌ ‌به‌ ‌اينکه‌ فقراء مهاجرين‌ ‌که‌ مشركين‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بيرون‌ كردند و اموال‌ ‌آنها‌ ‌را‌ تصاحب‌ نمودند عنايت‌ فرمود. و كانّه‌ ‌از‌ انصار عذر خواهي‌ مي‌كند ‌که‌ بدون‌ اذن‌ بآنها نداده‌ خداوند مي‌فرمايد:

لِلفُقَراءِ المُهاجِرِين‌َ ‌غير‌ ‌از‌ اغنياء ‌آنها‌.

الَّذِين‌َ أُخرِجُوا مِن‌ دِيارِهِم‌ وَ أَموالِهِم‌ ‌از‌ ترس‌ مشركين‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بقتل‌ برسانند

جلد 16 - صفحه 473

فرار كردند ‌پس‌ ‌از‌ هجرت‌ ‌رسول‌ اللّه‌ و بعض‌ مهاجرين‌ اينها ‌در‌ مدينه‌ نه‌ منزل‌ داشتند و نه‌ مال‌.

يَبتَغُون‌َ فَضلًا مِن‌َ اللّه‌ِ انتظار تفضّلات‌ الهي‌ داشتند و ‌براي‌ خوشنودي‌ ‌خدا‌ آمدند.

وَ يَنصُرُون‌َ اللّه‌َ نصرت‌ اسلام‌ و دين‌ و اعلاء كلمه اسلام‌ نصرت‌ ‌خدا‌ ‌است‌.

وَ رَسُولَه‌ُ نصرت‌ پيغمبر ‌در‌ جهاد ‌با‌ كفّار و مشركين‌ ‌است‌.

أُولئِك‌َ هُم‌ُ الصّادِقُون‌َ ‌در‌ مقابل‌ مهاجرين‌ ‌که‌ ‌از‌ روي‌ نفاق‌ اظهار ايمان‌ كردند و آمدند مدينه‌ ‌براي‌ كار شكني‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 8)- سه گروه مهاجران و انصار و تابعان و صفات برجسته هر کدام! قرآن همچنان بحث آیات گذشته پیرامون مصارف ششگانه «فیی‌ء»- اموال

ج5، ص142

و غنائمی که بدون جنگ عائد مسلمین می‌شود- را ادامه می‌دهد، که در حقیقت تفسیری برای یتیمان و مسکینها و بیش از همه تفسیر «ابن السبیل» است.

می‌فرماید: این اموال «برای فقیران مهاجرانی است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدند» (للفقراء المهاجرین الذین اخرجوا من دیارهم و اموالهم).

«آنها فضل خداوند و رضای او را می‌طلبند و خدا و رسولش را یاری می‌کنند، آنها راستگویانند» (یبتغون فضلا من الله و رضوانا و ینصرون الله و رسوله اولئک هم الصادقون).

در اینجا سه وصف مهم برای مهاجران نخستین بیان کرده که در «اخلاص» و «جهاد مستمر» و «صدق همه جانبه» خلاصه می‌شود.

نکات آیه

۱ - مهاجرانِ نیازمند و تنگدست، از جمله سهم بران «فىء» (للفقراء المهجرین) در مورد کلمه «للفقراء» دو احتمال وجود دارد: ۱- بدل از «للّه» که مقصود فى سبیل اللّه است; ۲- بدل از «ذى القربى» و ما بعد آن. در هر دو صورت، برداشت یاد شده به دست مى آید.

۲ - مهاجرانِ فقیر، از موارد مصرف سهم خدا در فىء * (ما أفاء اللّه ... فللّه ... للفقراء المهجرین) عبارت «للفقراء المهاجرین» مى تواند بیان مصداقى از سهم خداوند در «فىء» باشد; زیرا روشن است که سهم رسول و ذى القربى، مصرف خاص دارد. اما «سهم اللّه» مصارف عامى دارد که خداوند در این آیه، به مصداقى از آن اشاره کرده است.

۳ - فقر و تنگدستى، شرط برخوردارى «ذوى القربى» از فىء * (و لذى القربى ... للفقراء المهجرین) برداشت یاد شده، بدان احتمال است که «للفقراء» بدل براى «و لذى القربى» باشد.

۴ - وضع اقتصادى مهاجران، دشوارتر از انصار به هنگام غزوه بنى نضیر (للفقراء المهجرین) از اختصاص به ذکر یافتن فقراى مهاجر، دشوارى فزون تر وضع اقتصادى آنان استفاده مى شود.

۵ - توجه اسلام، به رعایت حال محرومان جامعه و استحقاق هاى مادى و معنوى، دربخشش هاى مالى (للفقراء المهجرین الذین أُخرجوا من دیرهم ) برداشت یادشده با توجه به این نکته است که خداوند، فقراى مهاجر رااختصاص به ذکر کرده و در فلسفه سهم براى آنان از «فىء»، تهى دستى آنان و نیز انگیزه هاى معنوى ایشان را متذکر شده است.

۶ - هجرت مسلمانان از مکه، تحت فشار دشمن بود; نه به اختیار و دلخواه آنان. (الذین أُخرجوا من دیرهم و أمولهم)

۷ - ناگزیرى مسلمانان به ترک اموال و خانه هاى خویش و اقدام به هجرت و رهایى از ستم مشرکان (أُخرجوا من دیرهم و أمولهم) از ماده «إخراج» و نیز مجهول آمدن فعل «أُخرجوا»، اضطرار و ناگزیرى استفاده مى شود.

۸ - روحیه خداجویى و دین یاورى، از ویژگى هاى بارز مهاجرانِ صدراسلام (المهجرین الذین ... یبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا و ینصرون اللّه و رسوله )

۹ - برخوردار شدن از فضل و رحمت الهى، انگیزه مهاجران مسلمان (للفقراء المهجرین ... یبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا)

۱۰ - هجرت مسلمانان از مکه به مدینه، مایه یارى رساندن به خدا و پیامبر(ص) (الذین أُخرجوا من دیرهم ... و ینصرون اللّه و رسوله)

۱۱ - مهاجران تهى دست، چشم انتظار بهبود وضع اقتصادى خویش همراه با رضایت خداوند (یبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا) «فضلاً من اللّه»، مى تواند اشاره به مسائل مادى و اقتصادى داشته باشد.

۱۲ - مهاجرانِ خداجو و دین باور صدراسلام، نمونه مؤمنان راستین (المهجرین الذین ... أُولئک هم الصدقون)

۱۳ - ارزش هجرت و گذشت از مال و زندگى، منوط به داشتن انگیزه الهى و دینى است. (المهجرین الذین ... یبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا و ینصرون اللّه و رسوله أُولئک هم الصدقون) از توصیف مهاجران به صداقت و راستى - در پى بیان انگیزه هاى هجرت - استفاده مى شود که ارزش هجرت، در گرو انگیزه هاى یاد شده است.

۱۴ - وجود عناصرى ناخالص، در میان مهاجران صدراسلام * (المهجرین الذین ... یبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا و ینصرون اللّه و رسوله أُولئک هم الصدقون) برداشت یادشده بدان احتمال است که فعل هاى «یبتغون...» و «ینصرون...» قیدهاى احترازى باشد; نه توضیحى.

۱۵ - جلب رضاى حق و آمادگى براى جهاد در راه خدا و رسول او، شرط ایمان راستین (یبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا و ینصرون اللّه و رسوله أُولئک هم الصدقون)

روایات و احادیث

۱۶ - «عن الصادق(ع) : ...ثمّ قال [اللّه تعالى]: «للفقراء المهاجرین الذین اُخرجوا ...» فجعلها اللّه لمن هاجر من قریش مع النبى(ص) ... و أخرج ... عنهم المهاجرین مع رسول اللّه من العرب لقوله «الذین اُخرجوا من دیارهم و أموالهم» لأنّ قریشاً کانت تأخذ دیار من هاجر منها و أموالهم و لم تکن العرب تفعل ذلک بمن هاجر منها...;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده است: ...خدا فرموده [اموالى که بدون جنگ به دست آمده ]از آنِ فقراى مهاجر است که از خانه ها و اموال خود اخراج شده اند.[بااین دستور ]خدا آن اموال را براى مهاجران قریش - که در معیّت پیامبر(ص) بوده اند - قرار داده و مهاجران عرب را که - همراه آن حضرت بوده اند - از [شمول حکم] آنان خارج کرده است; زیرا فرموده :«الذین اُخرجوا من دیارهم و أموالهم» قریش خانه ها و اموال مهاجران خود را تصاحب مى کرده; ولى عرب با مهاجران خود این کار را نمى کرده [و اموال را براى خود آنان باقى مى گذاشته است]».

موضوعات مرتبط

  • احکام :۳
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۴، ۷، ۱۴
  • امیدوارى: امیدوارى به بهبود اقتصادى ۱۱; امیدوارى به رضایت خدا ۱۱
  • انصار: موقعیت اقتصادى انصار ۴
  • ایمان: شرایط ایمان راستین ۱۵
  • جهاد: اهمیت جهاد ۱۵
  • خدا: امداد به خدا ۱۰; اهمیت رضایت خدا ۱۵; زمینه رحمت خدا ۹; زمینه فضل خدا ۹
  • ذوى القربى: فىء به ذوى القربى ۳
  • فقر: آثار فقر ۳
  • فقرا: اهمیت تأمین فقرا ۵
  • فىء: احکام فىء ۳; شرایط استفاده از فىء ۳; مصارف فىء ۱، ۲، ۱۶
  • قریش: فىء به قریش ۱۶
  • مؤمنان: مؤمنان راستین ۱۲
  • محمد(ص): امداد به محمد(ص) ۱۰
  • مسلمانان: آثار هجرت مسلمانان صدراسلام ۱۰; اخراج مسلمانان صدراسلام ۷; اضطرار مسلمانان صدراسلام ۷; ظلم به مسلمانان صدراسلام ۷; فلسفه هجرت مسلمانان صدراسلام ۶، ۷، ۹
  • مشرکان: اذیتهاى مشرکان صدراسلام ۶; ظلم مشرکان صدراسلام ۷
  • مکه: هجرت از مکه ۶
  • مهاجران: امیدوارى مهاجران فقیر ۱۱; ایمان مهاجران صدراسلام ۸، ۱۲; بى تقوایان از مهاجران صدراسلام ۱۴; دیندارى مهاجران صدراسلام ۸، ۱۲; فىء به مهاجران ۱۶; فىء به مهاجران فقیر ۱، ۲; موقعیت اقتصادى مهاجران صدراسلام ۴; ویژگیهاى مهاجران صدراسلام ۸
  • هجرت: ملاک ارزش هجرت ۱۳

منابع

  1. تحف العقول، ص ۳۴۲; بحارالأنوار، ج ۹۳، ص ۲۰۶- و ۲۰۷، ح ۱.